روایت ابن عباس
همان طور که پیش تر گفتیم این حدیث از ابن عبّاس نیز نقل شده و غالباً این حدیث را از او نقل کرده اند. اینک به ذکر جمعی از راویانی که این حدیث را از ابن عباس نقل کرده اند می پردازیم:
1. روایت حبری
حسن بن حسین از حبّان، از کلبی، از ابوصالح نقل می کند که ابن عبّاس می گوید: آیه « و یُطعمونَ الطَّعامَ علی حُبّه...» در شأن علی بن ابی طالب علیهما السلام نازل شد. آن حضرت شام خود را انفاق کرد و با آب، افطار نمود(1).
2. روایت واحدی
عطاء می گوید: از ابن عباس روایت شده که یک شب علی بن ابی طالب علیهما السلام برای آبیاری نخل ها در عوض مقداری جو، اجیر شد. وقتی که صبح شد و جو را دریافت کرد یک سوم آن را آرد کرد و از آن، غذای حریره(2) درست کردند، هنگامی که پخت آن تمام شد، بینوایی آمد و غذا را به او دادند.
یک سوم دیگر از آن را درست کردند، هنگامی که پخت آن تمام شد، یتیمی آمد و از ایشان درخواست نمود و غذا را به او دادند.
آن گاه با یک سوم باقی مانده آرد غذا درست کردند، هنگامی که پخت آن تمام شد، اسیری مشرک آمد و از آنان درخواست کمک نمود. آن ها، آن غذا را به او دادند و آن روز را با گرسنگی سپری کردند.
البته سخن حسن و قتاده نیز چنین است(3).
3. روایت ابن مردویه
محمد بن احمد بن سالم، از ابراهیم بن ابوطالب نیشابوری، از محمد بن نعمان بن شبل، از یحیی بن ابوروق همدانی، از پدرش، از ضحّاک، از ابن عباس روایت کرد که... .
وی در ادامه، حدیث فوق را که حاوی نزول آیات سوره دهر در شأن اهل بیت علیهم السلام است، نقل می کند.(4)
4. روایت ابونعیم
سلیمان بن احمد طبرانی، از بکر بن سهل دمیاطی، از عبدالغنی بن سعید، از موسی بن عبدالرحمان، از ابن جریح، از عطاء نقل می کند که ابن عبّاس درباره آیه « و یُطعمون الطّعام علی حُبّه...» گفت:
شبی علی بن ابی طالب علیهما السلام برای آبیاری نخل ها در عوض مقداری جو اجیر شد تا این که صبح فرارسید و جو را دریافت کرد، یک سوم جو را آرد کرد و از آن غذایی به نام حریره درست کردند. هنگامی که پخت آن تمام شد، بینوایی آمد و غذا را به او دادند.
آن ها با یک سوم دیگر غذا درست کردند، هنگامی که پخت آن تمام شد، یتیمی آمد و درخواست کمک نمود و آن ها، غذا را به او دادند.
آن گاه با یک سوم باقی مانده، غذا درست کردند، هنگامی که پخت آن تمام شد، اسیری مشرک آمد و از آنان درخواست کمک نمود، آن ها به او غذا دادند و آن روز را گرسنه سپری کردند(5).
5. روایت حسکانی
حاکم حسکانی نیز این حدیث را با سندهای فراوان روایت کرده است(6) که ما یکی از آن ها را ذکر کردیم، از جمله می گوید:
محمد بن احمد بن علی همدانی، از جعفر بن محمد علوی، از محمد، از محمد بن عبدالله بن عبیدالله، از کلبی، از ابوصالح روایت کرده است که ابن عبّاس درباره آیه « و یُطعمون الطّعام علی حُبّه...» گفت:
این آیه درباره علی و فاطمه علیهما السلام نازل شده است. آنان در حالی صبح کردند که سه گرده نان داشتند، اما همه آنها را به مسکین، یتیم و اسیر دادند و خود با گرسنگی شب را به صبح رساندند، از همین رو این آیه در شأن آن ها نازل شد(7).
حسکانی در حدیثی به سند دیگر نیز به ماجرای فوق اشاره می کند که - ان شاءالله - در آینده آن را بیان خواهیم کرد.
6. روایت بغوی
احمد بن ابراهیم خوارزمی، از ابواسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم ثعلبی، از عبدالله بن حامد روایت کرد که... .
سند روایت بغوی از طریق ثعلبی است، و بقیه سند و متن حدیث در آینده ذکر خواهد شد.
7. روایت سبط ابن جوزی
ابوالمجد محمد بن ابی المکارم قزوینی - در سال 642 در دمشق - گفت: ابومنصور محمد بن اسعد بن محمد عطاری، از قول حسین بن مسعود بغوی برای ما نقل کرد..(8).
8. روایت ابن مغازلی واسطی
ابوطاهر محمد بن علی بن محمد البیّع، از ابوعبدالله احمد بن محمد بن عبدالله بن خالد کاتب، از احمد بن جعفر بن محمد بن سلم ختلّی، از عمر بن احمد نقل کرد که برای مادرم فاطمه بنت محمد بن شعیب بن ابی مدین زیّات روایتی خواندم.
مادرم گفت: شنیدم که پدرت احمد بن روح می گفت: موسیس بن بهلول، از محمد بن مروان، از لیث بن ابوسلیم، از طاووس درباره آیه « و یُطعمون الطّعام علی حُبّه...» برای ما چنین نقل کرد:
این آیه در شأن علی بن ابی طالب علیهما السلام نازل شده است، زیرا آن ها به همراه فاطمه علیها السلام و کنیزشان روزه گرفتند، هنگامی که وقت افطار فرارسید، سه قرص نان داشتند، برای افطار نشستند، ناگاه سائلی آمد و گفت: من مسکینم به من غذا بدهید!
علی علیه السلام بلند شد و یک قرص نانش را به او بخشید.
سپس سائل دیگری آمد و گفت: به من یتیم غذا بدهید!
فاطمه علیها السلام یک قرص نان به او داد.
آن گاه سائل دیگری آمد و گفت: به من اسیر غذا بدهید!
خدمتکارشان بلند شد و یک قرص نان به او داد.
آن ها شب را گرسنه سپری کردند و از همین رو خداوند از آن ها سپاس گزاری کرد و این آیات را درباره آن ها نازل فرمود(9).
9. روایت حموینی
حموینی نیز با سندهایی از عبدالله بن عبدالوهّاب خوارزمی با سندش، از قاسم بن بهرام، از لیث، از مجاهد، از ابن عباس، این حدیث را به صورت مفصّل و همراه با چند بیت شعر، روایت کرده است...(10)
10. روایت ابوعبدالله گنجی
ابوعبدالله گنجی نیز با سندی که ذکر خواهیم کرد، این حدیث را با الفاظی که مشتمل بر اشعار است، از اصبغ، روایت کرده است.(11)
شایان ذکر است که در خلال بحث، سندهای دیگری را نیز ذکر خواهیم کرد.
نمونه هایی از سخنان علما درباره حدیث نزول سوره دهر
از این گذشته، بسیاری از علما تصریح دارند که این حدیث مشهور است و روایت آن را به عموم مفسران نسبت داده اند:
برای نمونه قرطبی می گوید:
1. قرطبی
مفسران گفته اند: این آیه درباره علی، فاطمه علیهما السلام و کنیزشان به نام فضه نازل شده است(12).
2. سبط ابن جوزی
سبط ابن جوزی در این باره می گوید:
علمای تأویل گفته اند: این آیه درباره آن ها [ علی و فاطمه علیهما السلام] نازل شده است...(13)
3. آلوسی
آلوسی می گوید: « این خبر مشهور است»(14).
4. نسفی
فراتر این که برخی علمای اهل سنت، هم چون نسفی، سخنی غیر از این را ذکر نکرده اند. وی پس از نقل آیات حتی آیات سوره دهر می گوید: « وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً * وَ جَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِیراً »(15)؛ نیز درباره علی، فاطمه علیهما السلام و خدمتکارشان فضّه نازل شده است. هنگامی که حسن و حسین علیهما السلام بیمار شدند، آن ها سه روز روزه نذر کردند، علی علیه السلام از فردی یهودی سه صاع جو قرض کرد، فاطمه علیها السلام روزی یک صاع از آن را آرد می کرد و نان می پخت، اما در هر سه شب مسکین، یتیم و اسیری را بر خود ترجیح می دادند و هنگام افطار فقط آب می نوشیدند(16).
حدیث نزول سوره دهر در اشعار
این منقبت بزرگ و فضیلت ارجمند به گونه ای است که برخی از عالمان و شاعران آن را به رشته نظم درآورده اند، برای مثال:
سید حمیری این گونه می سراید:
و من أنزل الرحمن فیهم( هل أتی)
لمّا تصدوا للنذور وفاءا
من خمسة جبریل سادسهم و قد
مدّ النبی علی الجمیع عباءا
من ذابخاتمه تصدّق راکعاً
فأثابه ذوالعرش منه ولاءا
آنان چه کسانی هستند که خداوند رحمان « هل اتی» را درباره آن ها نازل کرد آن هنگام که برای انجام نذر خویش اقدام کردند؟!
آن پنج نفری که ششمین نفر آن ها جبرئیل بود و پیامبر بر روی همه آن ها عبایش را کشید.
چه کسی است آن که در حال رکوع انگشتر خویش را صدقه داد و خداوند از همین رو، ولای خود را به عنوان پاداش به او داد؟!
سبط ابن جوزی درباره جدّش ابن جوزی می گوید:
از جدّم شنیدم که در مجالس وعظ خود در بغداد در سال 596 دو بیت را سرود که آن ها را در کتاب تبصرة المبتدی ذکر کرده است، آن دو بیت چنین است:
أهوی علیّاً و ایمانی محبته
کم مشرک دمه من سیفه وکفا
إن کنت ویحک لم تسمع فضائله
فاسمع مناقبه من( هل اتی) وکفی
علی را دوست دارم و ایمان من، محبت اوست، چه بسیار مشرکانی که خون آن ها از شمشیر او جاری گشت.
اگر تو فضایل او را نشنیده ای؟ وای بر تو! پس کافی است مناقب او را در « هل أتی» بشنوی.
ابن طلحه فقیه شافعی در این باره چنین می سراید:
هم العروة الوثقی لمعتصم بها
مناقبهم جاءت بوحی و إنزال
مناقب فی الشوی و سورة « هل أتی»
وفی سورة الاحزاب یعرفها التالی
و هم أهل بیت المصطفی فودادهم
علی الناس مفروض بحکم و إسجال
آن ها دستگیره محکم برای کسانی هستند که به آن ها چنگ بزنند، و مناقبشان به وسیله وحی و انزال قرآن به ما رسیده است.
مناقبی که در سوره شورا و سوره هل أتی و نیز سوره احزاب آمده است و آن که قرآن را تلاوت کند می تواند این مناقب را بشناسد.
این ها اهل بیت پیامبر برگزیده هستند و دوستی آن ها بر طبق حکم الهی و نوشتار آسمانی بر مردم واجب گشته است.
شاعر دیگر در این باره این گونه می سراید:
إلی مَ إلی مَ و حتی متی
أعاتب فی حبّ هذا الفتی؟
و هل زوّجت غیره فاطمة
و فی غیره هل أتی « هل أتی»
تا به چه حد و تا به چه حد و تا به کی باید به خاطر دوست داشتن این جوان مرد سرزنش شوم؟
آیا فاطمه با کسی غیر از او ازدواج کرد؟ و آیا سوره( هل أتی) در مورد کسی غیر از او نازل گشت؟
ادامه دارد...
-----------------------------------
پی نوشت:
1. تفسیر الحبری: 326.
2. حریره: نوعی غذا که از آرد، روغن و آب تهیه می شود( ر.ک: النهایة فی غریب الحدیث: 365/1).
3. التفسیر البسیط: 401/4.
4. خطیب خوارزمی نیز در کتاب مناقب، این حدیث را به سند خود از ابن مردویه نقل کرده است.
5. حاکم حسکانی در شواهد التنزیل: 405/2 این روایت را از قول ابونعیم نقل کرده است.
6. شواهد التنزیل: 2/ 394-408.
7. همان: 403/2.
8. تذکرة الخواص من الأمة: 313.
9. مناقب علی بن ابی طالب علیهما السلام: 272-274.
10. فرائد السمطین: 2/ 53-56.
11. کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب علیهما السلام: 345-349.
12. تفسیر القرطبی: 120/19.
13. تذکرة خواص الأمة: 313.
14. روح المعانی: 157/29.
15. سوره انسان: آیه 11 و 12.
16. تفسیرالنسفی در حاشیه تفسیر الخازن: 348/4.