خرید و فروش

خرید و فروش

1- واجب
2- حرام
اقسام خرید و فروش 3- مستحب
4- مکروه
5- مباح

 

خرید و فروش واجب

از آنجا که در اسلام بیکاری و تنبلی بسیار نکوهش شده و تلاش برای تحصیل مخارج زندگی، واجب می‌باشد، کسانی که بجز از راه خرید و فروش نتوانند مخارج خود را تأمین کنند؛ یعنی تحصیل آن منحصر در همین راه باشد و راه دیگری بر ایشان امکان نداشته باشد، واجب است با خرید و فروش خرج زندگی خود را به دست آورند و محتاج به دیگران نشوند. «(1)»

 

خرید و فروش مستحب

خرید و فروش برای توسعه در مخارج اهل و عیال خود و نفع رساندن به سایر مسلمانان مستحب است؛ مثلًا کشاورزی که با کاشتن محصول خرج خود را به‌دست می‌آورد، چنانچه در اوقات فراغت به خرید وفروش بپردازد تا از این راه بتواند به مستمندان کمک کند، ثواب دارد. «(2)»

 

خرید و فروش حرام

1- خرید و فروش نجاسات؛ مانند مردار.
2- خرید و فروش چیزهایی که منافع معمولی آنها حرام است؛ مانند ابزار قمار.
3- خرید و فروش چیزی که از راه قمار یا دزدی به دست آمده باشد.
4- خرید و فروش کتابهای گمراه کننده.
5- خرید و فروش با سکه‌های خارج از اعتبار.
6- فروش چیزی به دشمنان اسلام که موجب تقویت دشمنان بر ضد مسلمانان باشد.

1- توضیح المسائل، مسأله 2053.
2- توضیح المسائل، مسأله 2053.


7- فروش اسلحه به دشمنان اسلام در حالی که موجب تقویت آنها بر ضد مسلمانان باشد. «(1)» «(2)» خرید و فروش حرام، موارد دیگری هم دارد که اکنون مورد ابتلا نمی‌باشد.
در این موارد خرید و فروش مکروه است:
* معامله با مردم پَست.
* خرید و فروش بین اذانصبح و طلوع آفتاب.
* وارد معامله دیگران شدن. «(3)» آداب خرید و فروش مستحبات
* بین مشتریها در قیمت فرق نگذارد.
* در قیمت جنس، سختگیری نکند.
* درصورتی که طرف مقابل از معامله پشیمان شد و تقاضای بر هم زدن معامله را کرد، از او بپذیرد. «(4)»

1- تحریرالوسیله، ج 1- ص 492 تا 498؛ توضیح المسائل، م 2055.
2- بند 4 تا 7 در رساله سایر مراجع یافت نشد.
3- توضیح المسائل، مسأله 2054.
4- توضیح المسائل، م 2051.


مکروهات

* تعریف کردن از کالا.
* بدگویی کردن به مشتری.
* قسم راست خوردن در معامله (قسم دروغ حرام است).
* قبل از همه برای معامله وارد بازار شدن و دیرتر از همه خارج شدن.
* وزن کردن یا متر کردن کالا در مواردی که وزن کردن و متر کردن را خوب نمی‌دانند.
* تقاضای کم کردن قیمت، پس از انجام معامله. «(1)»

 

احکام خرید و فروش

1- فروختن و اجاره دادن خانه یا وسیله‌ای دیگر برای استفاده حرام، حرام است. «(2)» 2- خرید و فروش، نگهداری، نوشتن، خواندن و درس دادن کتابهای گمراه کننده حرام است، «(3)» مگر زمانی که برای هدفی صحیح باشد، مثلًا برای پاسخ دادن به اشکالهای آن. «(4)»

1- تحریرالوسیله، ج 1، ص 501.
2- تحریرالوسیله، ج 1، ص 496- م 10. توضیح المسائل، م 2068.
3- گلپایگانی اگر سبب گمراه شدن او بشود حرام است حاشیه وسیلةالنجاة در رساله سایر مراجع یافت نشد.
4- تحریرالوسیله، ج 1، ص 498، م 15.


3- مخلوط کردن جنسی که می‌فروشد با چیزی که ارزش ندارد و یا ارزش آن کمتر است، حرام می‌باشد؛ مثل آنکه روغن خوب را با غیر خوب و یا شیر را با آب مخلوط کند و بفروشد (این عمل را غش در معامله گویند). «(1)» 4- جنس وَقف شده را نمی‌توان فروخت، مگر درصورتی که خراب شده باشد و قابل استفاده نباشد، مانند فرش مسجد که قابل استفاده برای مسجد نباشد. «(2)» «(3)» 5- خرید و فروش خانه یا چیز دیگری که به کسی اجاره داده، اشکال ندارد ولی استفاده آن در مدت اجاره برای کسی است که آن را اجاره کرده است. «(4)» 6- در معامله باید خصوصیات جنسی که خرید و فروش می‌کنند معلوم باشد، ولی گفتن خصوصیاتی که گفتن و نگفتن آنها تأثیری در میل و رغبت مردم نسبت به آن کالا ندارد، لازم نیست. «(5)»

1- تحریرالوسیله، ج 1، ص 499، م 17. توضیح المسائل، م 2055.
2- تحریرالوسیله، ج 1، ص 516، الرابع. توضیح المسائل، م 2094.
3- اراکی فروش آن با اجازه متولی و حاکم اشکال ندارد. مسأله 2120
4- توضیح المسائل، م 2096.
5- توضیح المسائل، م 2090.


 7- خرید و فروش دو کالای همجنس که با وزن یا پیمانه می‌فروشند به زیادتر «رِبا» و حرام است؛ مثلًا یک تُن گندم بدهد و یک تن و 200 کیلوگرم بگیرد. و همچنین کالا یا پولی را به کسی قرض بدهد وپس از مدتی زیادتر بگیرد؛ مثلًا ده هزار تومان قرض بدهد و پس از یکسال 12 هزار تومان بگیرد. «(1)»

 

بهم زدن معامله

در برخی موارد فروشنده یا خریدار می‌توانند معامله را بهم بزنند که از جمله آنهاست:
* خریدار یا فروشنده گول خورده باشد.
* در هنگام معامله قرارداد کرده‌اند که تا مدت معینی، هر دو یا یکی از آنها بتوانند معامله را بهم بزنند؛ مثلًا هنگام خرید و فروش بگویند، هر کس پشیمان شد تا سه روز دیگر می‌تواند پس بدهد.
* کالایی که خریده است معیوب بوده و بعد از معامله بفهمد.
* فروشنده خصوصیاتی برای کالای خود بیان کرده و بعداً معلوم شود آنگونه نبوده است؛ مثلًا بگوید این دفتر 200 برگ است بعداً معلوم شود کمتر است. «(2)» اگر بعد از معامله عیب مال را بفهمد و فوراً آن را بهم نزند، دیگر حق بهم زدن معامله را ندارد. «(3)» «(4)»

1- . توضیح المسائل، م 2072 و 2283. و تحریرالوسیله، ج 1، ص 536.
2- توضیح المسائل، م 2124.
3- گلپایگانی مگر آنکه مسأله را نمی‌دانسته که وقتی فهمید می‌تواند معامله را بهم بزند خوئی لازم نیست فوراً معامله را بهم بزند و بعداً هم حق بهم زدن معامله را دارد. مسأله 2140.
4- توضیح المسائل، م 2132.

Share