غدیر / بخش چهارم (شباهت امر خداوند به سجده بر آدم و بیعت با امیرالمومنین علیه السلام)
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین ...
اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن ...
محمــــد نغمــه توحیــــــــد دارد در آن صحرا خدا هم عیــــد دارد
چه صحرایی زجنت باصــــــفاتر زدامان منــــی هم دلــــــــرباتر
چه عیدی خوب تر از عید قربان چه روزی روز عترت ، روز قـــرآن
محمد وقت ابلاغ است بلّـــــــغ منافق را به دل داغ است بـــلّغ
محمد پیک حق را این پیام است رسالت بی ولایـــت ناتمام است
نمایان کن جلال حیــــــــدری را کز آن کامل کنی پیغمبــــری را
(حاج غلامرضا سازگار)
مقایسۀ سجده بر آدم (علیه السلام ) با ماجرای غدیر
یک موضوع بسیار جالب و زیبا که انسان در خطبه ی غدیریه با آن مواجه می شود
موضوع سجده ی آدم (علیه السلام) و شباهت این موضوع با مسئله ی غدیر می باشد.
عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: ... وَ مَثَلُ الْمُؤْمِنِینَ فِی قَبُولِهِمْ وَلَاءَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فِی یوْمِ غَدِیرِ خُمٍّ کَمَثَلِ الْمَلَائِکَةِ فِی سُجُودِهِمْ لِآدم وَ مَثَلُ مَنْ أَبَى وَلَایةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فِی یوْمِ الْغَدِیرِ مَثَلُ إِبْلِیسَ وَ فِی هَذَا الْیوْمِ أُنْزِلَتْ هَذِهِ الْآیةُ الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ ... إقبال الأعمال (ط - القدیمة) ج 1 ص 465
امام رضا علیه السلام فرمود: مثال کسانى که ولایت أمیرالمومنین (علیه السلام) را در روز غدیر پذیرفتند، مانند فرشتگانی است که آدم را سجده کردند، و مثال کسانى که ولایت أمیرالمومنین (علیه السلام) را در روز غدیر قبول نکردند مانند إبلیس است، و در این روز این آیه نازل شد:
الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ
1- در ابتدای خلقت، پس از اینکه خداوند آدم (علیه السلام ) را خلق می کند، از تمامی ملائک می خواهد تا بر آدم (علیه السلام) سجده نمایند.
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدم فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ
و چون فرشتگان را فرمودیم : «برای آدم سجده کنید»، پس بجز ابلیس ـ که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد ـ [همه ] به سجده در افتادند.
در روز غدیر خم ما دوباره شاهد چنین ماجرایی هستیم. رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) دست های امیرالمؤمنین(علیه السلام) را بالا برده و ایشان را به عنوان ولی معرفی می کنند و سپس از همگان می خواهند که با ایشان بیعت نمایند.
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی علیه السلام أَنَّهُ قَالَ : حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله و سلم مِنَ الْمَدِینَةِ وَ قَدْ بَلَّغَ جَمِیعَ الشَّرَائِعِ قَوْمَهُ غَیرَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایةِ ... فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَوْقَ تِلْکَ الْأَحْجَارِ ثُمَّ حَمِدَ اللَّهَ تَعَالَى وَ أَثْنَى عَلَیهِ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّه ... مَعَاشِرَ النَّاسِ ... فَعَلِی وَلِیکُمْ وَ مُبَینٌ لَکُمُ الَّذِی نَصَبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَعْدِی وَ مَنْ خَلَّفَهُ اللَّهُ مِنِّی وَ مِنْهُ یخْبِرُکُمْ بِمَا تَسْأَلُونَ عَنْهُ وَ یبَینُ لَکُمْ مَا لَا تَعْلَمُونَ أَلَا إِنَّ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ أُحْصِیهُمَا وَ أُعَرِّفَهُمَا فَآمُرَ بِالْحَلَالِ وَ أَنْهَى عَنِ الْحَرَامِ فِی مَقَامٍ وَاحِدٍ فَأُمِرْتُ أَنْ آخُذَ الْبَیعَةَ مِنْکُمْ وَ الصَّفْقَةَ لَکُمْ بِقَبُولِ مَا جِئْتُ بِهِ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی عَلِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ الَّذِینَ هُمْ مِنِّی وَ مِنْهُ أَئِمَّةٌ قَائِمَةٌ مِنْهُمُ الْمَهْدِی إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ الَّذِی یقْضِی بِالْحَقِّ ...
الإحتجاج على أهل اللجاج(للطبرسی) ج 1 ص 65 و 66
امام باقر(علیه السلام ) فرمودند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از مدینه عازم حجّ بود، در حالى که تمام شرایع را بجز حجّ و ولایت، به مردم ابلاغ [تفهیم] کرده بود ... رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بالاى آن سنگها ایستادند و پس از ستایش و ثنای خداوند متعال، فرمودند: ... می ستایم الله را ... ای مردم، ... على ولى شما است و براى شما تبیین می کند. همین کسی که خداوند عزّ و جلّ او را پس از من منصوب کرده و او را از جانب من و خودش خلیفه قرار داده است. هر چه بپرسید به شما خبر مى دهد و آنچه را ندانید براى شما روشن مى کند. همانا امور حلال و حرام بیش از آن است که براى شما بشمارم و معرفى کنم. پس همین جا شما را به تمام حلالها امر می کنم و از همه ی حرامها نهی می کنم. و من مامورم که از شما بیعت بگیرم و دست پیمان دهید که آنچه را از سوى خداوند عزّ و جلّ درباره على امیر المؤمنین و امامان پس از او که از من و اویند و امامان قائم هستند، آوردم، بپذیرید. و مهدى قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از ایشان است که به حق تا روز قیامت حکم مى کند.
2- در موضوع آدم ماجرا به این صورت است که برای خلق آدم (علیه السلام) خداوند مدتها او را پرداخت می کند و آماده می سازد و خلق می نماید و فضایلی به او عطا می کند. سپس این فضایل را در پیشگاه ملائک قرار داده و به رُخ ایشان و اهل آسمان ها می کشاند. آنگاه به ایشان می فرماید: «اکنون همگی بر آدم سجده نمایید».
وَ عَلَّمَ آدم الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ
و [خدا] همه [معانی ] نامها را به آدم آموخت ؛ سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: «اگر راست می گویید، از اسامی اینها به من خبر دهید».
قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ
گفتند: «منزهی تو! ما را جز آنچه [خود] به ما آموخته ای ، هیچ دانشی نیست ؛ تویی دانای حکیم ».
قالَ یا آدم أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ
در ماجرای غدیر خم نیز چیزی شبیه به این ماجرا واقع می شود و صحیح تر این است که گفته شود این ماجرا اصل بوده و در زمان خلقت آدم (علیه السلام) نیز ماجرایی شبیه به این ماجرا واقع گردید. در آنجا نیز خداوند ابتدا امیرالمؤمنین(علیه السلام) را خلق می کند و سپس توسط رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ایشان را رشد می دهد و بزرگ می کند. فضایل مختلف را در وجود ایشان قرار می دهد و رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) به این فضایل اقرار می کنند.
رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یکبار دیگر در غدیر خم، فضایل امیرالمؤمنین(علیه السلام) را بر می شمارد و به آن اقرار می نماید و تصدیق می کند، از همگان می خواهد با ایشان بیعت کنند.
اگر بخواهیم دقیق تر صحبت کنیم، باید بگوییم: فضایل زیادی را خداوند درباره امیرالمؤمنین(علیه السلام) مطرح می کند.
فضائل زیادی را رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره ایشان تصدیق می کنند و شهادت می دهند. در روز غدیر خم، خدا اصرار دارد که «یا رسول الله بگو همه تسلیم ایشان بشوند! همه مطیع ایشان بشوند»!
در واقع باید گفت که فاعل اصلی در ماجرای سجده بر آدم (علیه السلام) و غدیر خم، یکی است و آن فاعل، خودِ الله است. این خداست که در هر دو جا اصرار دارد. در ماجرای آدم (علیه السلام)، خدا اصرار بر سجده دارد.
و در غدیر خم، خدا اصرار بر بیعت دارد و به هیچ عنوان به کمتر از بیعت راضی نمی شود.
نکته ی عجیب و جالب این است که بر طبق تاریخ، رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از ایراد خطبه و بیان سخنان شان، سه شبانه روز در غدیر خم توقف می کنند تا همه بیایند و با امیرالمؤمنین (علیه السلام) بیعت کنند. ایشان در آن روز می فرمایند: «هر تازه واردی که حضور دارد را بیاورید! بگویید بیاید بیعت کند!» و در این موضوع تفاوتی میان زن و مرد وجود نداشت. چه زن و چه مرد؛ همه باید بیعت می کردند.
3-درماجرای سجده بر آدم (علیه السلام)، وقتی که ابلیس سجده نمی کند، خداوند به شدت از این رفتار او ناراحت می شود و می فرماید:
« قالَ یا إِبْلیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیدَی أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالین !؟
ای ابلیس! چه شده است که امر مرا اجابت نکردی و بر آنچه من با دست خویش پرداخت نمودم، سجده نکردی!؟» در آنجا خداوند ابلیس لع را توبیخ می کند. یعنی همان کسی که طغیان نموده و امر پروردگار را اطاعت ننموده است . سپس کسانی را که به او می پیوندند نیز توبیخ می کند.
در ماجرای غدیر خم نیز این موضوع واقع می شود. در آنجا نیز افرادی وجود دارند که طغیان می کنند و زیر بار نمی روند. افرادی نیز وجود دارند که علیرغم اینکه به ظاهر حرف شنوی دارند و بیعت می کنند، ولی اندک زمانی بعد، بیعت خویش می شکنند و طغیانگری می کنند.
4-در ماجرای سجده بر آدم (علیه السلام)، شاید این مطلب برای انسان ایجاد سئوال کند که «چرا خداوند یک موجود جدید را خلق می کند و از دیگر موجودات می خواهد که بر او سجده کنند؟!».
سوره ی اعراف در آیه 11 ماجرا شروع می شود.
خداوند پس از اشاره به خلقت آدم ، می فرماید: به آدم (علیه السلام) سجده کنید. ابلیس از این کار اِبا ورزیده و می گوید: من سجده نمی کنم.
خداوند علت را جویا می شود و می فرماید: ای ابلیس چه چیز مانع سجده ی تو گردیده است؟ ابلیس در پاسخ می گوید:
«خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ» تو مرا از آتش آفریدی و او را از خاک آفریدی، لذا دلیلی ندارد بر او سجده کنم و اساساً برای چه باید بر او سجده کنم؟!
انسان عاقل با شنیدن این کلام می گوید: «این موضوع نمی تواند علّت دعوا باشد! باید بیشتر بایستم، تا برای من مشخص شود که علت این نزاع چیست!». به هرحال گفتگو بالا می گیرد تا اینکه خدا در آیه ی 16 سوره ی اعراف ماجرا را آشکار می سازد و موضوع اصلی را از زبان ابلیس، برملا می سازد.
در این آیه ابلیس می گوید: من با صراط المستقیم تو دشمنی می کنم. صبر کن! خواهی دید». جالب است! خداوند به ابلیس می گوید به آدم (علیه السلام) سجده کن، ابلیس به صراط المستقیم می پردازد و می گوید: «من بر صراط مستقیم تو می نشینم و آنجا را در قبضه ی خود در می آورم و تا آنجا که توان داشته باشم، نمی گذارم کسی از آنجا به سلامت عبور کند».
انسان عاقل با خود می گوید: «پس اصل دعوا بر سر صراط المستقیم است و اینکه ابلیس نمی خواهد که صراط المستقیم وجود داشته باشد و یا آنجا را برای خود و تحت فرمان خود می خواهد». نکته ی جالب تر این است که در غدیر خم نیز دعوا بر سر صراط المستقیم است. جدیت خدا به خاطر صراط المستقیم است. دعوای دشمن هم بخاطر صراط المستقیم است. گویا تمام این نزاع بر سر صراط المستقیم است.
تفاوت این دو ماجرا این است که در ماجرای حضرت آدم (علیه السلام)، خداوند نور صراط- یعنی امیرالمؤمنین(علیه السلام) - را در صلب آدم (علیه السلام) قرار داد و سپس امر نمود که بر او سجده کنند،
افزودن دیدگاه جدید