رفتن به محتوای اصلی

چگونگى و جايگاه عذاب قيامت

تاریخ انتشار:

در آيه ى قبل از آيه فوق فرمود: «مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ»؛[1] اى انسان ها آن چه نزد شما است ماندنى نيست و آن چه نزد خداوند است ماندنى است. اگر خواستيد نتيجه كارتان برايتان بماند بايد آن چه را نزد خدا هست بخواهيد وگرنه ثمره هاى حيات شما همه نابود مى شود، و اين احساس نابودى در قيامت به نحو روشنى آشكار مى شود. در ادامه ى همان آيه ما را متوجه اين قاعده مهم مى كند كه اگر در مسير دين دارى صبر پيشه كنيد و زندگى را بر اساس عقايد حق و اعمال صالح ادامه دهيد، حاصل و جزاى اين زندگى بر اساس بهترين اعمالى است كه در طول عمر انجام داده ايد. عمده آن است كه متوجه باشيم آنچه نزد خداوند است پايدار و باقى است و اگر خواستيم در قيامت با خلأ وجودى خود روبه رو نشويم بايد به جاى پيروى از وَهميات و خيالاتِ خود و اهل دنيا، از دستورات الهى پيروى كنيم تا به خدا وصل شويم و جان ما به حقايق پايدار الهى مرتبط شود.

در قيامت، احساس خلأها و نداشتن هايى كه مى بايد داشت يكى از سخت ترين عذاب ها است، يا بگو پايه كل عذاب ها همين مسئله ى علم به «نداشتن هايى» است كه بايد داشت. در آن عالم به خوبى احساس مى كنيم كه ظرفيتِ چه كمالاتى در ما بود كه با اتصال به خداوند و انجام اعمال صالح آن ظرفيت از حالت بالقوه به بالفعل در مى آمد و آن ها را بالفعل نكرديم. علم به اين كه خيلى چيزها مى توانستيم بشويم و نشديم موجب احساس نداشتن و خلأ در ما مى شود. اگر استعداد داشتن كمالات را نداشتيم و علم به نداشتن آن را نيز احساس نمى كرديم، عذابى هم در درون ما شعله نمى كشيد. ولى علم به نبودن ها و علم به خلاءهايى كه بايد موجود مى شد، بسيار سخت است. در اين دنيا از طريق اتصال به خداى باقى و اتصال به اسماء الهيه مى توان اين خلأها را جبران كرد و لذا فرمود: «مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ»؛ آنچه در نزد شما است ناپايدار و زوال پذير است و آنچه نزد خداوند است باقى و پايدار است. زيرا در هر قضيه اى، يك طرف آن نفسانى و وجه الخلقى است، و طرف ديگر آن الهى و وجه الحقى است. طرف الهى آن مى ماند ولى طرف بشرى و دنيايى آن نمى ماند. همان طور كه نيت الهى من در كارهايم مى ماند ولى نيت بشرى من كه به شما نظر داشته باشم و رضايت شما برايم مطرح باشد، نمى ماند. پس اين كه همين حالا مى توانستم نيت الهى بكنم و نكردم، خلأآن به عنوان عذاب مى ماند.

هر عملى و هر مخلوقى دو طرف دارد، طرفى الهى و طرفى غير الهى. من و جنابعالى اگر تلاش كنيم و وجهِ الهى به عمل خود بدهيم و رضوان الهى مدّ نظرمان باشد، برايمان مى ماند. طرف الهى عمل يعنى  «ابْتِغاءَ وَجْهِ اللّه»؛[2] عملى براى جلب وَجه خداوند. و فرمود: «وَ يبْقي وَجَه رَبّكَ ذُواْلجَلالِ وَ الْاكْرام»؛[3] و باقى مى ماند وجه پروردگارى كه داراى جلال و بزرگى است. درست در مقابل پايدارى آنچه نزد خداست، نابودى آن چيزى است كه نزد ما است، و با نظر به خودمان براى خودمان به وجود آورده ايم، بدون آن كه ريشه قدسى و الهى داشته باشد، مثل اين كه بنده به شما سلام كنم به اين اميد كه روزى هواى مرا داشته باشيد، در اين جا در نزد خود يك محملى براى سلام كردن به شما ساختم، اين سلام كردن براى من نمى ماند ولى خلاء آن مى ماند، در حالى كه مى شد براى خدا به شما سلام كنم، در آن حالت آن سلام كردن براى من مى ماند بدون آن كه خلأ آن در ميان باشد و منجر به عذاب شود. البته عذاب ها درجه دارد گاهى نفسِ حسرتْ عذاب است، به اعتبار اين كه كاش بهتر از اين عمل مى كردم. گاهى نيتمان الهى است اما خلوصش كم است. اين جا عذاب نيست امّا نسبت به شرايطى كه مى توانستيم خلوصِ بيشترى در عمل داشته باشيم، يك نوع محروميت از شور و شعف بيشتر است. در آن جا در مقايسه با احوالات آن هايى كه در خلوص بيشترى بودند مى گوئيم چقدر خوب بود كه تماماً براى خدا مثلًا به ديدن پدر و مادرمان آمده بوديم.

آرى عمل الهى پايدار مى ماند ولى به همان اندازه كه الهى است، و شدّت و ضعف حضور آن عمل به شدّت و ضعف خلوص ما در عمل بستگى دارد، به اندازه اى كه خودمان به ميان باشيم و قاعده ى  «مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ» در زندگى مان جارى باشد، به همان اندازه با خلأ و ناپايدارى آن عمل روبه روئيم، عملى كه بايد با نيت الهى جاى خالى آن در جان ما نبود.

نيت الهى بكنيد و بر آن اساس عمل نمائيد و بدانيد وجه غير الهى آن نيت و آن عمل نمى ماند و لذا تلاش بايد كرد همواره جنبه الهى عمل را تقويت كنيم و به خود بفهمانيم هر چه پاى خود و پاى غير به ميان باشد، پاى حسرت و خلأ در ميان است. آنچه به خدا وصل نيست چيز نيست، خلأ است كه جاى خالى اش مى ماند و همان منشأ عذاب مى شود و كل عذاب ها به جهت نبودن چيزهايى است كه در جان ما بايد باشد، ولى نيست.

 

--------------------------------
[1] - سوره نحل، آيه 96 ..
[2] - سوره بقره، آيه 273.
[3] - سوره الرحمن، آيه 27 ..

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا