شرح دعای ابوحمزه ثمالی از آیت الله مکارم شیرازی - جلسه دوم
شرح دعای ابوحمزه ثمالی از آیت الله مکارم شیرازی - جلسه دوم
دعای ابوحمزه ثمالی، دعایی از امام سجاد (علیه السلام) شامل صفات خداوند، اسم اعظم و همچنین دربردارنده مفاهیمی مانند دشواریهای قبر و قیامت، سنگینی بار گناهان و لزوم اطاعت و پیروی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و خاندان معصومش است. در این دعا (دعای ابوحمزه ثمالی) راههای تضرع به درگاه خداوند، توبه و راه و رسم پرهیزگاری ترسیم شده است. در ادامه به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان، جلسه دوم از شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته) را تقدیم روزه داران و میهمانان سفره الهی می نماییم.
انحصار طلبی و ویژه خواری؛ مهمترین دلیل فاصلۀ طبقاتی
در ادامۀ دعای ابوحمزه ثمالی می خوانیم: «وَ الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى اسْئَلُهُ فَيُعْطينى ، وَ انْ کُنْتُ بَخيلًا حينَ يَسْتَقْرِضُنى ؛ و حمد و سپاس مخصوص خداوندى است که از او مى خواهم و عطايم مى کند، اگر چه در آن هنگام که از من طلب انفاق کند بخل ورزم»[کليات مفاتيح نوين ؛ ص717]
تأمل در این فراز از دعای ابوحمزه ثمالی موید کلام آسمانی است که می خوانیم:«إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُود؛[سوره عادیات؛ آیه 6] همانا انسان در برابر نعمت هاى پروردگارش بسيار ناسپاس و بخيل است».[پيام قرآن ؛ ج 8 ؛ ص111]
انسان بخيل حاضر نيست ديگران از او بهره مند شوند. بعضى به قدرى بخيل هستند که نه تنها خودشان از کمک به ديگران بخل مى ورزند، بلکه اگر ديگرى هم بخواهد به نيازمندى کمک کند برايشان سخت است [داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مکارم شيرازى (مدظله) ؛ ص105.]
انسان هاى انحصارطلب همه چيز را براى خود مى خواهند و لذا از کمک به ديگران استنکاف مى ورزند. اروپايى ها و آمريکايى ها که ثروت و حکومت [داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مکارم شيرازى (مدظله) ؛ ص105.] و علم و دانش و اختراعات و ابتکارات و انرژى هسته اى و خلاصه همه چيز را براى خود مى خواهند و دوست دارند ملل ديگر در خدمت آنها باشند انسان هاى انحصارطلبى هستند.[داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مکارم شيرازى (مدظله)، ص: 106.]
لذا آميخته شدن اين رذيله اخلاقى با مسائل اقتصادى يکى از اسباب فقر در جهان سوم و فزونى فاصله ميان ملت هاى کم درآمد و سرمايه دار است.[دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص382] البته اگر دامنه نابرابرى ها به اينجا برسد که عده اى، در توزيع منابع اوليه، امکانات زيستى و مشاغل و فرصت هاى اجتماعى بيش از حقّ و توان و استعداد خود مطالبه کنند، در آن صورت جامعه در معرض طغيان ها و آشوب هاى شديد اجتماعى قرار مى گيرد.[دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص382؛ ص341] قرآن مى فرمايد: « «هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنْکُمْ مَّنْ يَبْخَلُ ... وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَکُمْ؛ آرى، شما همان گروهى هستيد که براى انفاق در راه خدا دعوت مى شويد؛ ولى بعضى از شما بخل مى ورزند ...وهرگاه سرپيچى کنيد خداوند گروه ديگرى را جايگزين کند».[سورۀ محمد؛ آيه 38. ر. ک: تفسير المنير؛ ج 13؛ ص 465.] ، [دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص341] تعبير به «يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَکُمْ» اشاره به بروز تنش هاى فوق العاده اجتماعى و سقوط اقوام و ملل دارد و گوياى اين واقعيت است که بى توجّهى نسبت به تأمين نيازهاى طبقه ضعيف چقدر مى تواند خطرناک باشد، زيرا سبب پديدآمدن انقلاب هاى اجتماعى توسط طبقه ضعيف بر ضد طبقه مستکبر شده، طومار زندگى آنان را در هم مى پيچد و اقوام ديگر را به جاى آنان مى نشاند.[دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص341]
حقیقت دعا و اسرار اجابت
قسمتی دیگر از فراز دعای ابوحمزه ثمالی: «وَ الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى اناديهِ کُلَّما شِئْتُ لِحاجَتى ، وَاخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّى بِغَيْرِ شَفيعٍ فَيَقْضى لى حاجَتى؛ و حمد و سپاس مخصوص خداوندى است که براى هر خواسته ام مى خوانمش و در هر زمان اسرارم بى واسطه با او خلوت مى کنم و او خواسته ام را اجابت مى کند»[کليات مفاتيح نوين ؛ ص717.] خداوند در قران کریم مى فرمايد: « «أُدْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ مرا بخوانيد تا (دعايتان را) اجابت کنم ».[سوره غافر؛ آيه 60.]
البته برای اینکه دعاى ما يک دعاى توخالى و تنها گردش زبان نباشد بايد آن را با«اعمال نيک» خود همراه سازيم، تا به کمک آن، رحمت الهى شامل حالمان گردد و دعايمان به ثمر رسد.[تفسير نمونه ؛ ج 6 ؛ ص211] لذا دعايى به اجابت مى رسد که از سينه پاک و قلب پرهيزکار برخيزد، بنابراين اگر بخشى از دعا به اجابت رسد و بخشى نرسد معلول آلودگى نيّت بوده است و رواياتى که مى گويد يکى از شرايط استجابت دعا توبه از گناه است نيز به همين معنا اشاره دارد.[پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 9 ؛ ص593] در حديثى آمده است: شخصى به حضور امام صادق عليه السلام آمد و گفت:طبق آیۀ«ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم»[سورۀ غافر؛ آيه 60]، من خدا را مى خوانم امّا دعايم مستجاب نمى شود.[گفتار معصومين(علیهم السلام) ؛ ج 1 ؛ ص122]
امام صادق عليه السلام فرمود: آيا فکر مى کنى خداوند از وعده خود تخلّف کرده؟عرض کرد: نه. فرمود: پس علّت عدم استجابت دعا چيست؟ عرض کرد: نمى دانم.امام عليه السلام فرمود: ولى من مى دانم کسى که اطاعت خدا کند در آنچه امر به دعا کرده، و جهت دعا را رعايت کند، اجابت خواهد کرد، عرض کرد: جهت دعا چيست ؟فرمود: نخست حمد خدا مى کنى، و نعمت او را يادآور مى شوى، سپس شکر مى کنى، بعد درود بر پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرستى، سپس گناهانت را به خاطر مى آورى و اقرار مى کنى و از آنها به خدا پناه مى برى و توبه مى نمايى، اين است جهت دعا.[گفتار معصومين(علیهم السلام) ؛ ج 1 ؛ ص122] هم چنین توصیف خداوند به «سميع الدعاء [سورۀ آل عمران؛آیۀ38]»، گرچه «سميع» به معناى شنونده است، ولى درواقع به معناى کسى است که هم مى شنود و هم قبول و اجابت مى کند، و اين به خاطر آن است که اگر کسى عملًا پاسخ مثبت به چيزى ندهد گوئى نشنيده است.[قرطبى؛ ج 2؛ ص 1314 ، روح البيان؛ ج 2؛ ص 30 ، روح المعانى؛ ج 3؛ص 128 ذيل آيه مورد بحث]
شفاعت فقط از آن خداست
تأمل در فراز دعای ابوحمزه ثمالی «...وَاخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّى بِغَيْرِ شَفيعٍ... و در هر زمان اسرارم بى واسطه با او خلوت مى کنم... »[کليات مفاتيح نوين ؛ ص717] حاکی از این مسأله است که شفيع على الأطلاق و بالذات خالق و مدبّر عالم هستى است زيرا شفاعت نيز نوعى تدبير و ربوبيّت و تربيت است، بنابراين نبايد به غير ذات پاک او پناه برد، حال اگر کسى از انبياء و اولياء مقام شفاعت را پيدا کنند حتماً از ناحيه اوست، همان گونه که مقام حاکميت و هدايت و مربى بودن آنها نيز از سوى خدا اعطا مى شود.[پيام قرآن؛ ج 6؛ ص 387] لذا قرآن کریم «شفيع » را فقط خدا معرّفى مى کند. مانند: «مَا لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ ولىّ وَ لَاشَفِيعٍ»؛ هيچ سرپرست و شفاعت کننده اى براى شما جز خداوند نيست».[سوره سجده؛آيه 4] و نیز «قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا»؛ بگو: تمام شفاعت تنها از آنِ خداست».[سوره زمر؛ آيه 44] ، [انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص248] به هر حال اطلاق واژه شفيع در مورد خداوند، مخصوصاً در قيامت، به خاطر آن است که سلطه مطلقه، از آن او است، و هيچ کس بدون اجازه و اذن او قادر بر انجام کارى نيست، حتّى شفاعت شفيعان همچون پيامبران و امامان و فرشتگان و مؤمنان راستين تنها با اجازه او ممکن است «مَنْ ذَاالَّذى يَشْفَعُ عِنْدَهُ الّا باِذْنِهِ» .[سوره بقره؛ آیۀ 255] به همين دليل خداوند به پيامبرش خطاب کرده مى فرمايد:« قُلْ للَّهِ الشَّفاعَةُ جَمْيعاً لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْارْضِ ؛[سوره زمر؛آیۀ44] بگو: تمام شفاعت تنها از آنِ خداست، (زيرا) حاکميّت آسمانها و زمين از آنِ اوست».[پيام قرآن ؛ ج 4 ؛ ص379] بنابراين چون اجازه شفاعت را خدا مى دهد، شفيع واقعى او است، گوئى خداوند نزد خود براى بندگانش شفاعت مى کند و اين بالاترين مرحله بزرگوارى است.[پيام قرآن ؛ ج 4 ؛ ص379]
آیا استمداد از غیر خدا شرک است؟
فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی : «الْحَمْدُللَّهِ الَّذى لا ادْعُو غَيْرَهُ، وَلَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لى دُعآئى؛ حمد و سپاس مخصوص خداوندى است که غيراو را نخوانم و اگر غير او را مى خواندم خواسته ام را پاسخ نمى داد»[کليات مفاتيح نوين ؛ ص717]
با توجه به این کلام نورانی امام سجاد(علیه السلام) باید اذعان نمود از دريچه ديد موحّد، خداوند سرچشمه تمام قدرت ها و نيروها است[انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص51] و هر حرکت و کوششى که در جهان صورت مى گيرد سرانجام به علّت نخستين اين جهان يعنى ذات خداوند ارتباط مى يابد؛ بنابراين، موحّد همه قدرت ها و پيروزى ها را از او مى داند.[انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص51] لذا اگر کسى کار خدا را از غير خدا بخواهد و او را مستقل در انجام آن بداند مشرک است، ولى اگر از او شفاعتى بخواهد که کار خود او است و خدا به او داده، هيچ اثرى از شرک در آن نيست، بلکه عين ايمان و توحيد است.[تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص246] مفهوم حقیقی دعا به معنى عبادت در قران کریم به خوبی بیان شده است آنجا که می خوانیم: «... فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً»[سوره جن؛ آیۀ18] که تعبير به «مع اللَّه» (همراه با خدا) نشان مى دهد، منظور اين است که کسى را همتا و شريک خدا نپنداريد و عبادت نکنيد.[وهابيت بر سر دو راهى ؛ ص109.] بنابراین روى آوردن به درگاه اين بزرگواران و برگزيدگان خداوند بدان معنا نيست که ما از خود آنها حل مشکل را مستقلًّا طلب کنيم؛ بلکه دست توسّل به سوى آنان مى گشاييم تا ما را نزد خداوند مورد شفاعت قرار داده، براى حل مشکل ما از خداوند قادر مطلق چاره جويى کنند؛ زيرا ما معتقديم که اين بزرگواران اگر کارى مى کنند به اذن خداوند است.[مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 1 ؛ ص268]
به هر حال معتقدان به دعا و توسّل، بزرگان و اوليا را شريک خدا نمى دانند، بلکه آنها را به درگاه خداوند شفيع قرار مى دهند و به عبارت ديگر، ما همان اعتقادى را داريم که در قرآن کریم [سوره مائده؛ آیۀ110] درباره حضرت مسيح على نبيّنا و آله و عليه السلام آمده است: «وَ اذْ تَخْلُقُ مِنَ الطّينِ کَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِاذْنى فَتَنْفُخُ فيها فَتَکُونَ طَيْراً بِاذْنى وَ تُبْرِئُ الْاکْمَهَ وَ الْابْرَصَ بِاذْنى وَ اذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِاذْنى ...»؛ هنگامى که به فرمان من، از گل چيزى به صورت پرنده مى ساختى، و در آن مى دميدى، و به فرمان من پرنده اى مى شد؛ و به فرمان من کور مادرزاد و مبتلا به بيمارى پيسى را شفا مى دادى؛ و نيز مردگان را به فرمان من زنده مى کردى ....».[مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 1 ؛ ص269] در اين آيه شريفه زنده کردن مردگان، شفاى بيماران، آفرينش پرندگان، همه به حضرت مسيح نسبت داده شده است؛ ليکن همه آنها با اذن و دستور خداوند متعال بوده است.[اين مطلب در آيه 49 سوره آل عمران از زبان خود حضرت عيسى عليه السلام نيز نقل شده است.]
سخن آخر شرح دعای ابوحمزه ثمالی: (امید به رحمت الهی؛ رمز پویایی زندگی)
فراز دیگر دعای ابوحمزه ثمالی «وَالْحَمْدُ للَّهِ الَّذى لا ارْجُو غَيْرَهُ، وَلَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجآئى؛ و حمد و سپاس مخصوص خداوندى است که به غير او اميد ندارم و اگر به غير او اميد داشتم نااميدم مى کرد»[کليات مفاتيح نوين ؛ ص717]
بدیهی است پرهيزکاران يکپارچه اميد و شوق نسبت به ثواب الهى هستند، خوف و رجا به آنان اجازه تعلق و دلبستن به اين دنيا را نمى دهد[اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص213]، در این بین نيروى محرکه همان رجا و اميد به رحمت الهى است و نيروى دافعه همان خوف از عذاب او است. اين دو نيرو بايد هماهنگ عمل کنند ولى اگر اميد تنها باشد اين اميد گناه پرور، و زير لواى اين اميد دست به هر معصيت و جنايتى خواهد زد و خواهد گفت خدا ارحم الراحمين است و بالاخره در اثر عدم نيروى کنترل کننده، ترمزى براى اعمال او نبوده و به پرتگاه سقوط خواهد کرد.[اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص213 ؛ ص214]
طمع در رأفت و رحمت الهى آنچنان است که امام سجاد (عليه السلام) در فراز دیگر از دعای ابوحمزه ثمالی مى فرمايند: «فَانَّما اسْئَلک لَقَديم الرِّجاء لَک وَ عَظيم الطَّمَعَ فيکَ الَّذى اوْ جَبْتَه عَلى نَفْسَکَ مِنَ الرأفة و الرَّحمة؛ همانا به خاطر قدم اميد به تو و عظمت طمع (بندگان) در وجود تو طلب مى کنم آنچه را که واجب کردى بر نفس خودت که رأفت و رحمت است».[بحار الانوار؛ ج 89؛ ص 89، ميزان الحکمه؛ ج 5؛ ص 555] البته اين طمع ممدوح و اميد به اين رحمت و ثواب و قرب الهى و دخول در جنّت به صرف طمع حاصل نمى شود. آن امام سجاد (عليه السلام)، که طمع در رحمت الهى دارد، به وظائف و تکاليف الهى نيز عمل کرده، و چنين توقعى دارد.[اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 2 ؛ ص220] لذا امیدواری به رحمت واسعه الهی ، پرهيزکاران و توکل کنندگان که سرانجام لطف الهى آنها را مى گيرد، از پيچ و خم مشکلات عبور مى دهد، و به افق تابناک سعادت رهنمون مى کند سختى هاى معيشت را برطرف مى سازد، و ابرهاى تيره و تار مشکلات را از آسمان زندگى آنها کنار مى زند.[تفسير نمونه ؛ ج 24 ؛ ص235]
تحقق این مهم، ایمان و دین داری را در جامعه رقم خواهد زد و اینچنین شخص با ايمان، در اثر اتکاى به خدا و روز رستاخيز و فانى نشدن پس از مرگ يک حالت آرامش و اطمينان خاطر پرارزشى پيدا مى کند و با داشتن اين تکيه گاه ثابت و محکم مى تواند با مشکلات زندگى بجنگد و ناملايمات را در خود هضم کند، و خود را تسلى دهد، و در نتيجه روح ياس و نااميدى که کشنده احساسات است از خود دور سازد، و با پشتکار و جديت بيشترى به فعاليت هاى خود ادامه دهد.[فيلسوف نماها ؛ ص64]
بی جهت نیست که «انتحار و خودکشى » که معمولًا ناشى از يأس و اضطراب و نگرانى، و نداشتن مايه تسلى خاطر است، در ميان طبقه دينداران به ندرت اتفاق مى افتد در حالى که در ميان دور افتاده گان از عقايد و تعليمات مذهبى ، بسيار معمول است، مخصوصاً در نقاطى که در اثر استيلاى روح مادى گرى، اخلاق رو به ضعف نهاده است خودکشى و انتحار رقم گيج کننده پيدا کرده است.[فيلسوف نماها ؛ ص64؛ ص65]
دانشمند روان شناس آمريکايى «ديل کارنگى » در کتاب خود «آيين زندگى » مى نويسد: «در آمريکا عده کسانى که انتحار مى کنند به مراتب زيادتر از عده بيمارانى است که از پنج بيمارى خطرناک و مهلک تلف مى شوند!چرا؟ ... جوابى جز نگرانى ندارد! ...»[فيلسوف نماها ؛ ص64؛ ص65]
منبع : پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
جهت دسترسی به جلسه اول شـرح دعـای ابوحمزه ثمالـی از آیت الله مکارم شیرازی اینجا کلیک کنید
افزودن دیدگاه جدید