رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
تعداد کلمات 2031 / زمان تقریبی مطالعه : 5 دقیقه

آیا مماشات با الهام علی اف به نفع ایران است؟

تاریخ انتشار:
این تصور که فکر کنیم مماشات با باکو و یا مماشات با الهام علی اف در آینده موجب کاهش روابط باکو با اسرائیل شده و یا به تعدیل این همسویی روابط منجر می‌شود انتظار بی‌جا، اشتباه و خطای استراتژیک و راهبردی ما است که در سال‌های گذشته هم، آزموده شده است.
آیا مماشات با الهام علی‌اف به نفع ایران است؟

آیا مماشات با الهام علی اف به نفع ایران است؟

 در این مقاله سعی بر آنست به سوال مطرح شده در عنوان که «آیا مماشات با الهام علی اف به نفع ایران است؟» توضیحات کامل و جواب مستدلی ارائه گردد. 

 مماشات با علی‌ف خطای راهبری است / باکو درمورد ایران از اسراییل خط می‌گیرد / باکو از کریدور زنگزور دست نمی‌کشد

این تصور که فکر کنیم مماشات با باکو و یا مماشات با الهام علی اف در آینده موجب کاهش روابط باکو با اسرائیل شده و یا به تعدیل این همسویی روابط منجر می‌شود انتظار بی‌جا، اشتباه و خطای استراتژیک و راهبردی ما است که در سال‌های گذشته هم، آزموده شده است.

«روندی که برای ساخت کریدور زنگزور آغاز شده به احتمال فراوان به سرانجام هم خواهد رسید چرا که تنها مخالف جدی راه‌اندازی این کریدور ایران است و متأسفانه در کشورمان نیز ما با فقدان تصمیم‌گیری و اختلاف نظر‌های جدی در این خصوص مواجه هستیم». شعیب بهمن، پژوهشگر مسائل روسیه و اوراسیا این را می گوید. او همچنین در خلال گفت و گو بار روزنامه اینترنتی فراز بر این موضوع تاکید می کند که « دولت ارمنستان نیز تا حد زیادی مجاب شده است تا در زمینه  ساخت کریدور زنگزور مشارکت داشته باشد. هرچند که به دلیل حساسیت های ایران سعی می‌شود تا حد زیادی از به کار بردن عنوان کریدور برای این پروژه پرهیز شود». این پژوهشگر معتقد است که «اسرائیل یکی از حامیان اصلی آذربایجان در اجرای سیاست های منطقه ای باکو است و همواره نوک پیکان مناسبات میان آذربایجان و اسرائیل متوجه ایران به عنوان دشمن مشترک بوده است. یعنی تلقی و تفکر رهبران باکو همان رویکردی است که اسرائیلی‌ها نسبت به ایران دارند». متن این گفت و گو بدین شرح است:

گفته می‌شود که مذاکرات مقامات ایرانی و باکو پیرامون وضعیت کانال «زنگزور» همچنان دنبال می‌شود. این موضوع طی هفته‌های گذشته و در دیدار آقایان‌امیرعبدالهیان با الهام علی اف نیز مجدداً مورد بررسی قرار گرفته است. تا چه اندازه ممکن است که ایران و آذربایجان بتوانند به دیدگاه مشترکی در رابطه با فعالیت‌های این کانال دست پیدا کنند؟

مشخص است که جمهوری آذربایجان با پشتیبانی بازیگران منطقه‌ای مانند ترکیه و اسرائیل و حتی حمایت برخی از بازیگران بین‌المللی عملاً در راستای اجرای طرح بزرگ خود یعنی راه‌اندازی کریدور زنگزور گام بر می‌دارد و تمامی تلاش‌های خود را نیز، در همین راستا به پیش می‌برد. چه در حوزه میدانی که در حال ساخت زیرساخت‌های مورد نیاز است و چه در حوزه سیاسی که در حال پیشبرد روند مذاکرات مرتبط با این موضوع است. البته به نظر می‌رسد دولت ارمنستان نیز تا حد زیادی مجاب شده است تا در این زمینه مشارکت داشته باشد. هرچند که به دلیل حساسیت های ایران سعی می‌شود تا حد زیادی از به کار بردن عنوان کریدور برای این پروژه پرهیز شود اما در هر صورت همه اِلمان‌ها حاکی از آن است که این پروژه با شدت و حدت بسیار زیاد از سوی باکو در حال پیشروی است. قاعدتاً آنچه در رأس موضعگیری‌های ایران قرار دارد و به مقامات جمهوری آذربایجان نیز یادآوری شده است مسأله احداث کریدور از طریق به کارگیری زور و اشغال خاک ارمنستان است. ایران مخالفت این موضوع است. این مخالفت را اعلام کرده است و به این مخالفت نیز ادامه خواهد داد. می‌خواهم بگویم این روندی است که آغاز شده و به احتمال فراوان به سرانجام هم خواهد رسید چرا که تنها مخالف جدی راه‌اندازی این کریدور ایران است و متأسفانه در کشورمان نیز ما با فقدان تصمیم‌گیری و اختلاف نظر‌های جدی در این خصوص مواجه هستیم، مواردیکه می‌تواند از اجرای این پروژه ممانعت به عمل آورد.

 مماشات با علی‌ف خطای راهبری است

ایران عنوان کرده است که با راه‌اندازی کریدور موردنظر مشکلی ندارد اما به هیچ وجه حاضر به چشم پوشی از مرز مشترک خود با ارمنستان نیست. این در حالی است که باکو با حمایت آنکارا و تل آویو مدعی شده است که آنچه تحت عنوان مرز مشترک ایران و ارمنستان شناخته می‌شود به آذربایجان تعلق داشته است. به نظر می‌رسد که روس‌ها نیز از موضع باکو حمایت می‌کنند. این موضع روسیه در شرایط فعلی که ایران، این کشور را یکی از همپیمانان خود تلقی می‌کند چطور ارزیابی می‌کنید؟

روسیه از دریچه منافع ملی خود به این موضوع نگاه می‌کند. روسیه همواره بازیگر سنتی و قدرتمندی در منطقه بوده است کما اینکه هر دو جنگ‌ اول و دوم قره باغ با میانجیگری مؤثر روسیه به پایان رسید. در نتیجه مسکو کاملاً از آنچه در میدان رخ می‌دهد آگاه است. البته موضع روسیه طی سال‌های اخیربا تغییراتی هم همراه بوده است. این کشور از زمان آغاز جنگ دوم قره‌باغ تا زمان امضای بیانیه ۹ ماده‌ای، باز شدن خطوط مواصلاتی را پذیرفته بود و در عین حال اعتقادی به راه‌اندازی طرحی به نام کریدور نداشت اما جنگ اوکراین و مسدود شدن مسیر‌های احتمالی دسترسی روسیه به غرب موجب شد تا مسکو توجه ویژه‌ای به مسیر‌های جنوبی داشته باشد. به اعتقاد روس‌ها، راه‌اندازی کریدور (زنگزور) این امکان را فراهم می‌کند که روسیه بتواند از طریق آن به ترکیه و پس از آن دریای مدیترانه و کشور‌های افریقایی و اروپایی دسترسی داشته باشد. در نتیجه به همین دلیل مسأله راه‌اندازی کریدور برای روس‌ها به موضوع حائز اهمیتی تبدیل شده است. البته یک تفاوت جدی در نگاه روس‌ها با سایرین در رابطه با مسأله راه‌اندازی کریدور زنگرور وجود دارد و آن هم این است که علی رغم اینکه باکو با حمایت حامیان خود خواهان حاکمیت بر این کریدور است اما مسکو تمایل دارد که این حاکمیت در اختیار ارمنستان قرار گیرد و مدیریت و نظارت بر آن هم، به روسیه واگذار شود تا ازاین طریق از نفوذ بازیگران غیرمنطقه‌ای مانند ناتو جلوگیری کرده باشد.

پیاده‌سازی نیرو‌های روسیه در مناطق زنگزور و لاچین نیز برهمین اساس صورت گرفته است؟ خیر، نیرو‌های روسیه برمبنای توافق جنگ دوم و بیانیه ۹ ماده‌ای در مناطقی که به آن‌ها اشاره کردید حضور دارند؛ در یکی از بند‌های توافق جنگ دوم قره باغ بر این موضوع تأکید شده است که روس‌ها باید به عنوان نیروی حاغط صلح در منطقه حضور داشته باشند. اما در مورد آینده این کریدور همانطور که اشاره کردم نگاه روس‌ها این است که حاکمیت از آنِ ارمنی‌ها و مدیریت باید به روسیه سپرده شود. لازم است به این موضوع نیز اشاره کنم که از حیث موضوعات اقتصادی کریدور مذکور برای روس‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخودار است. هر چند که طی هفته‌های اخیر، باکو و ایروان تلاش کرده‌اند تا موضوع کریدور زنگزور را از مجاری کشور‌های غربی حل و فصل کنند که این مسأله به هیچ وجه خوشایند روسیه نبوده و برای مسکو قابل هضم نیست. در نتیجه موضوع با توجه و جدیت فراوان از سوی مسکو تعقیب می‌شود؛ قاعدتاً اگر قرار باشد این طرح از مجرای اروپا و غرب به پیش برود باید منتظر واکنش روسیه باشیم.

نقش اسرائیل را در این رابطه چطور ارزیابی می‌کنید. در بخش نخست صحبت‌هایتان به نقش تل آویو در روند جنگ دوم قره باغ اشاره کردید. ایران نیز مدت هاست این موضوع را مطرح می‌کند که اسرائیل با سود جستن از خاک آذربایجان تأسیسات هسته‌ای کشورمان را مورد هدف قرار داده و عملیات خرابکارانه خود را به پیش می‌برد. دیدگاه جنابعالی در این رابطه چیست؟ آیا این امکان وجود دارد که باکو برای حفظ روابط خود با تهران از ارتقای مناسباتش با تل آویو چشم پوشی کند؟

روابط اسرائیل با جمهوری آذربایجان یک روابط درهم‌تنیده و عمیق و گسترده است. به نحوی که الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان آن را به کوه یخی تشبیه کرده است که تنها نوک قله آن معلوم است. او می‌گوید: «اگر این روابط ۱۰ قسمت داشته باشد تنها یک قسمت آن مشخص و پیدا است و ۹ قسمت دیگر آن در زیر آب قرار دارد و از دید‌ها پنهان است». به صورت کلی در عالم واقع هم، روابط دو طرف در همه حوزه‌ها در حال گسترش است و صرفاً به حوزه‌های امنیتی، نظامی، یا سیاسی محدود نمی‌شود و در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به صورت عمیق و چندلایه در حال پیشرفت است. روابط دو جانبه تنها یک روابط ساده میان باکو و تل آویو نیست. یعنی در عین گسترش مناسبات میان آذربایجان و اسرائیل، همواره نوک پیکان روابط مورد اشاره، متوجه ایران به عنوان دشمن مشترک بوده است. یعنی تلقی و تفکر رهبران باکو همان رویکردی است که اسرائیلی‌ها نسبت به ایران دارند. می‌خواهم بگویم که در نگاه مشترک آن‌ها نسبت به تهران تفاوتی وجود ندارد. این مسأله هم عامل قوام بخش روابط آذربایجان و اسرائیل از سال‌های گذشته بوده است و تردیدی وجود ندارد که جمهوری آذریابجان هیچگاه به خاطر ایران، روابط خود را با اسرائیل کاهش نمی‌دهد. اساساً بخشی از دلیل توسعه روابط آذربایجان با اسرائیل به خاطر ایران و احساس تهدید و ترس مشترک از ایران بوده است. پس این تصور که فکر کنیم مماشات با باکو و یا مماشات با الهام علی اف در آینده موجب کاهش روابط آذربایجان با اسرائیل شده و یا به تعدیل این همسویی روابط منجر می‌شود انتظار بی‌جا، اشتباه و خطای استراتژیک و راهبردی ما است که در سال‌های گذشته هم، آزموده شده است. ما طی سال‌های اخیر بار‌ها و بار‌ها از خاک آذربایجان مورد حمله تروریستی اسرائیلی‌ها قرار گرفته‌ایم و مصادیق آن نیز بسیار آشکار است و پنهان نیست. در هر صورت معتقدم که هرگونه انتظار از آذربایجان برای کاهش روابط و مناسبات با اسرائیل، کودکانه و ساده لوحانه است.

شما نیز در صحبت‌هایتان به عملیات‌های متعدد اسرائیل نسبت به انجام عملیات خرابکارانه در ایران با استفاده از خاک آذربایجان اشاره کردید. ایران چگونه می‌تواند این موضوع را پیگیری کند؟ واقعیت این است که ایران جدیت خود را در مقابل اسرائیل و تحرکات رژیم صهیونیستی بار‌ها و بار‌ها نشان داده است. یعنی هر زمان که ایران با اقدامات تروریستی اسرائیل مواجه شده بی‌درنگ به آن پاسخ داده است. فارغ از اینکه در چه کشوری و در چه نقطه‌ای از جهان باشد. در این مورد نیز با هیچ فرد و دولتی شوخی ندارد. تنها نمونه استثنا در این زمینه جمهوری آذربایجان است که آنهم به جهت ملاحظاتی است که نسبت به مردم جمهوری آذربایجان در کشورمان وجود دارد و اساساً عملکرد حاکمان این کشور را از مردم آذربایجان تفکیک می‌کند. اما صبر استراتژیک ایران هم حد و مرزی دارد و اگر قرار باشد اقدامات تروریستی، خصمانه و خرابکارانه اسرائیل از خاک آذربایجان تداوم پیدا کند قطعاً ایران برخورد جدی و سختی با این مسأله خواهد داشت و این تنها راه حل است که بتواند دست رژیم را کوتاه کند. از یاد نبریم که نگاه اسرائیل به آذربایجان همان نگاهی است که ایران در سال‌های گذشته نسبت به سوریه و لبنان و فلسطین داشته است. همانطور که این کشور‌ها برای ایران عمق استراتژیک و عمق راهبردی در پشت مرز‌های اسرائیل به حساب می‌آیند امروز جمهوری آذربایجان هم همین نقش را دارد و برای اسرائیل عمق استراتژیک و راهبردی پشت مرز‌های کشورمان است. اسم این تئوری و استراتژی را می‌توانیم «خاک ریز متقابل» نامید یعنی اسرائیلی‌ها هم مانند کشورمان به دنبال خاکریز متقابلی بودند که از طریق آن بتوانند صدماتی را به کشورمان وارد کنند و در سال‌های گذشته نیز موفقیت‌هایی را کسب کرده‌اند. اما اگر مقامات جمهوری آذربایجان در مناطق همرز با ایران بخواهند بیش از این به اسرائیلی‌ها میدان دهند باید منتظر طبعات این دست از اقدامات که با واکنش سخت ایران همراه است باشند.

اگر اسرائیل بخواهد در همین مسیر به اقدامات خرابکارانه علیه ایران ادامه دهد تأثیر این اقدامات بر روابط ایران با آذربایجان به چه صورتی خواهد بود؟ تأثیر بسیار زیاد خواهد داشت. در سال‌های گذشته نیز اسرائیل یک متغییر مؤثر بر روابط تهران و باکو بوده است. نه صرفاً به این دلیل که آذربایجانی‌ها با اسرائیل ارتباط دارند بلکه به این دلیل که حکمرانان باکو حداقل در مورد ایران به فرمانبران و پیاده سازان سیاست‌های اسرائیل مبدل شده‌اند. یعنی دشمنی مشترکی که آذربایجان و اسرائیل با ایران دارند موجب شده است که خط به خط سیاست‌های خصمانه تل آویو علیه تهران توسط باکو اجرا شود و یا بخش مهمی از این سیاست توسط آذربایجان دنبال شود. صرفاً هم به حضور تیم‌های خرابکارانه اسرائیل در ایران که از خاک آذربایجان به مرز‌های کشورمان وارد شده‌اند نمی‌توان بسنده کرد بلکه در حوزه‌های دیگری نیز سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی انجام شده است که می‌تواند به مرور زمان خودش را نشان دهد. به عنوان مثال سرمایه‌گذاری کردن بر جریان‌ها و گروهک‌های تجریه طلب پان ترک در جمهوری آذربایجان یکی از سیاست‌های اسرائیل بوده است که در دراز مدت طبعات و پیامد‌های امنیتی خاصی برای ایران دارد بنابراین تأثیر فعالیت های اسرائیل و جمهوری آذربایجان در مورد ایران یک تأثیر گسترده و عمیقی است. این روابط هم با سرعت ادامه پیدا می‌کند چرا که از دیدگاه باکو، تل آویو می‌تواند تأمین‌کننده منافع آذربایجان باشد؛ برداشتی که مقامات آذربایجان از مفهوم ملیت و کشور دارند بیشتر یک برداشت طایفه‌ای و قبیله‌ای است و زمانیکه از منافع جمهوری آذربایجان سووال می‌کنیم در واقع در مورد منافع طبقه حاکم صحبت می‌کنند. در نتیجه مقامات این کشور رابطه با اسرائیل را به نفع طبقه حاکم می‌داند و همچنان به نزدیکی به اسرائیل و دشمنی با ایران ادامه می‌دهد.

مولف : سیده آمنه موسوی

 مماشات با علی‌ف خطای راهبری است / باکو درمورد ایران از اسراییل خط می‌گیرد / باکو از کریدور زنگزور دست نمی‌کشد

جهت اطلاع از مجموعه تحلیلها و یادداشتها در خصوص مسائل آذربایجان و قفقاز کلیک کنید.

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا