شرح دعای روز دوازدهم ماه رمضان از آیت الله مکارم شیرازی
شرح دعای روز دوازدهم ماه رمضان از آیت الله مکارم شیرازی
شرح دعای روز دوازدهم ماه رمضان : چیستی مفهوم «ستر» و «عفاف»/لزوم پرده پوشی عیوب دیگران از نگاه دین اسلام/کفاف و عفاف؛ بهترین پوشش و زینت در سبک زندگی اسلامی/نسبت عدالت و امنیت در جامعۀ اسلامی/ایجاد جامعۀ توحیدی بستر ساز تحقق عدالت و امنیت
بیشتر بخوانید:
دعاهای تصویری روزانه ماه مبارک رمضان
ویژه نامه پیام ادعیه روزانه ماه مبارک رمضان
شرح دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان توسط مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) + صوت
دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان :
اللهُمَّ زَیِّنّى فیهِ بِالسَّتْرِ وَالْعَفافِ، وَاسْتُرْنى فیهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَالْکَفافِ، وَاحْمِلْنى فیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَالْإِنْصافِ، وَ امِنّى فیهِ مِنْ کُلِّ ما اخافُ، بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الْخآئِفینَ؛ خدایا در این ماه مرا با پوشش و عفّت زینت ده، و با لباس قناعت و کفاف بپوشان و بر رعایت عدالت و انصاف وادار کن، و از هر چه مى ترسم ایمن گردان به نگهداریت اى نگهدارنده ترسیدگان.[کلیات مفاتیح نوین؛ ص814]
در فراز آغازین دعای نورانی روز دوازدهم ماه رمضان می خوانیم:«اللهُمَّ زَیِّنّى فیهِ بِالسَّتْرِ وَالْعَفافِ؛ خدایا در این ماه مرا با پوشش و عفّت زینت ده».[کلیات مفاتیح نوین؛ ص814]
ꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥ
چیستی مفهوم «ستر» و «عفاف»
«ستر» به معناى پرده، یا چیزهایى است که اشیاى مختلف را با آن مى پوشند،[پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 4؛ ص512] لذا «مهتوکٍ سِترُه» به معناى انسان بى شرمى است که پرده هاى حیاى او دریده است، و از ریشه «هتک» به معناى پاره کردن و دریدن گرفته شده است.[پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 10؛ ص102]
«عفاف » تنها به معناى خویشتن دارى در برابر آلودگى هاى جنسى نیست آن گونه که در فارسى معنا مى شود، بلکه از نظر واژه عربى، هرگونه خویشتن دارى در مقابل گناه و کار خلاف را فرا مى گیرد.[پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 14؛ ص723]
بنابراین «عفت» به معناى خوددارى کردن از حرام و هرگونه کار خلاف است؛ خواه در مسائل جنسى باشد یا غیر آن.[پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 14؛ ص 724]
پس عفّت فضیلت و حدّ اعتدال قوّه شهویّه است آن هم به معناى عام کلمه که هر جاذبه اى را نسبت به چیزى قوّه شهویّه مى گویند مانند جاذبه مال، مقام، شهوت جنسى و غیره که اگر از حد بگذرد، حرص است و اگر به حدّ اعتدال نرسد، تنبلى و رکورد است و اگر حدّ اعتدال باشد عفاف است.[گفتار معصومین(علیهم السلام)؛ ج 1؛ ص138]
ꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥ
لزوم پرده پوشی عیوب دیگران از نگاه دین اسلام
غالب مردم داراى نقاط ضعف و عیوبى هستند،[اخلاق در قرآن؛ ج 3؛ ص351] لذا همان گونه که خداوند «ستّار العیوب» است، دوست ندارد که افراد بشر پرده درى کنند و عیوب مردم را فاش سازند و آبروى آنها را ببرند.[برگزیده تفسیر نمونه؛ ج 1؛ ص470]
لیکن بسیارى از مردم سعى مى کنند به اسرار زندگى و عیوب پنهانى دیگران پى ببرند و بر ملا سازند؛[اخلاق در قرآن؛ ج 3؛ ص351] در حالی که چنانچه عیوب مستور بماند مى توانند با هم زندگى کنند، ولى بر ملاشدن عیوب پنهانى سبب بدبینى و بى اعتمادى نسبت به هر کس خواهد شد، و همین امر شیرازه امور اجتماعى را ازهم مى پاشد.[اخلاق در قرآن؛ ج 3؛ ص351]
هم چنین تفتیش درباره عقائد و اسرار و عیوب دیگران سبب کینه توزى و عداوت در صحنه اجتماع و گاه منجر به درگیرى هاى شدید مى شود.اگر سلامت جامعه و امنیت و آرامش را طالب باشیم، باید از این امر به شدت بپرهیزیم.[اخلاق در قرآن؛ ج 3؛ ص351]
از سوی دیگر پرده درى ها از یک سو، احترام شخصیت افراد را در هم مى شکند و از سوى دیگر، آنها را در ارتکاب گناه جسور مى کند، زیرا در پرده بودن عیب همواره سبب احتیاط افراد است، امّا اگر کار به رسوایى کشید دیگر کسى ملاحظه نمى کند و از همه اینها گذشته پرده درى باعث اشاعه فحشاء در جامعه و آلوده شدن دیگران به گناه مى گردد.[پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 1؛ ص424]
به همین دلیل در احادیث اسلامى تأکید فراوانى بر این مطلب شده است، در حدیثى مى خوانیم:«و اکتم سرّه و عیبه و اظهر منه الحسن؛[اصول کافى، ج 2، ص 249، ح 3] یکى از حقوق مؤمنان، بر یکدیگر این است که اسرار و عیوب یکدیگر را بپوشانند و خوبی ها را آشکار سازند».[پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 1؛ ص424]
در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم: «من ستر على مؤمن عورة یخافها ستر اللّه علیه سبعین عورة من عورات الدّنیا و الآخرة؛ کسى که عیب مؤمنى را که از آشکار شدنش بیمناک است بپوشاند، خداوند هفتاد عیب او را در دنیا و آخرت مى پوشاند».[اصول کافى، ج 2، ص 200، ح 5] امام (علیه السلام) در این فراز نورانی اشاره پر معنایى به این دستور اسلامى کرده و پایبندى خود را نسبت به آن آشکار ساخته، البته این در موردى است که عیوب پنهانى سرچشمه مشکلات اجتماعى نگردد که در آنجا وظیفه افشاگرى به میان مى آید.[پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 1، ص: 425] ولى نباید به بهانه این استثنا اسرار و عیوب مردم را فاش کرد، بلکه باید به راستى محلّ روشنى براى این استثنا پیدا شود.[پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 1، ص: 425]
ꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥ
کفاف و عفاف؛ بهترین پوشش و زینت در سبک زندگی اسلامی
در فراز دوم از دعای روز دوازدهم ماه رمضان می خوانیم:«وَاسْتُرْنى فیهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَالْکَفافِ؛ خدایا در این ماه مرا با لباس قناعت و کفاف بپوشان».[کلیات مفاتیح نوین؛ ص814]
بی شک کفاف و عفاف در جنبه هاى مختلف زندگى دنیا برتر از هر چیز است؛[پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 2؛ ص508] زیرا عفاف به معنى اقتصار و قناعت کردن بر تناول شى ء قلیل و مختصر است، که باقیمانده از چیزى است. سپس معنى از این فراتر رفته و به حالت کنترل در مقابل شهوات به معنى عام اطلاق شده است، شهوت مال، جاه، خوردن، تکلم کردن، شهوت جنسى و غیره، عفّت و عفاف در همه اینها کنترل کننده است.[اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)؛ ج 1؛ ص340]
لذا در روایتی از امام علی(علیه السلام) می خوانیم:«حلّوا أنفسکم بالعفاف و تجنّبوا التبذیر و الإسراف :«خودتان را با عفاف و قناعت زینت دهید و از تبذیر و اسراف بپرهیزید».[غررالحکم؛ ح 8123]،[دائرة المعارف فقه مقارن؛ ج 2؛ ص398]
در روایت آمده است: «عفاف زینت فقر و تنگدستى است»[بحارالانوار؛ ج 72؛ ص 93/ نهج البلاغه؛ حکمت 68؛ ص 340]،[اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)؛ ج 2؛ ص188] که نشان می دهد اصولاً کسى که به حدّ لازم زندگى قانع باشد به پرهیزگارى و عفاف و پاکى از گناه آراسته خواهد شد، در غیر این صورت غالباً آلوده گناه مى شود، على علیه السّلام مى فرماید:«من اقتنع بالکفاف ادّاه الى العفاف؛ کسى که به مقدار کفایت قانع شود او را به سوى عفّت و پاکى هدایت مى کند!»[غرر الحکم؛ ح 286] اضافه بر این قناعت به مقدار لازم براى زندگى علاوه بر جنبه هاى معنوى و اخلاقى، سبب آرامش روح و جان آدمى در همین دنیاست.[پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 2؛ ص510]
ꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥ
نسبت عدالت و امنیت در جامعۀ اسلامی
در فراز دیگر از این دعای نورانی می خوانیم:«وَاحْمِلْنى فیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَالْإِنْصافِ، وَ امِنّى فیهِ مِنْ کُلِّ ما اخافُ؛ مرا در این ماه بر رعایت عدالت و انصاف وادار کن و از هر چه مى ترسم ایمن گردان».[کلیات مفاتیح نوین؛ ص814]
در عصری به سر می بریم که گذشت زمان و شکست قوانین مادّى و پدید آمدن بن بست هاى جهانى و کشیده شدن بشریّت بر لب پرتگاه جنگ، مردم جهان را خسته کرده است و آنان را به این حقیقت واقف ساخته که اصول قوانین مادّى و سازمان هاى به اصطلاح بین المللى، نمى توانند مشکلات زندگى را حل کنند و عدالت را در جهان حکمفرما سازند،[پاسخ به پرسشهاى مذهبى؛ ص224] بلکه تمام نظامات مادّى و سازمان هاى بشرى در اجراى اصول عدالت و احقاق حق و برقرارى امنیّت و آرامش، عاجز و ناتوان مى باشند.[پاسخ به پرسشهاى مذهبى؛ ص 225] لذا تلاش برای تحقق عدالت در جامعه اسلامى و اصلاح بلاد و آسایش عباد و امنیّت مظلومان و ستمدیدگان امری غیر قابل انکار است.[پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 5؛ ص411]
بدیهی است «امنیت» اعم امنیت از مجازات پروردگار و یا امنیت از حوادث دردناک اجتماعى، همچون جنگها، تجاوزها، مفاسد، جنایات، و حتى امنیت و آرامش روحى تنها موقعى به دست مى آید که در جوامع انسانى دو اصل حکومت کند، ایمان و عدالت اجتماعى، اگر پایه هاى ایمان به خدا متزلزل گردد و احساس مسئولیت در برابر پروردگار از میان برود و عدالت اجتماعى جاى خود را به ظلم و ستم بسپارد، امنیت در چنان جامعه اى وجود نخواهد داشت، و به همین دلیل با تمام تلاش و کوششى که جمعى از اندیشمندان جهان براى برچیدن بساط ناامنى هاى مختلف در دنیا مى کنند روز به روز فاصله مردم جهان از آرامش و امنیت واقعى بیشتر مى گردد، زیرا پایه هاى ایمان لرزان شده و ظلم جاى عدالت را گرفته است.[تفسیر نمونه؛ ج 5؛ ص321]
به عنوان نمونه نسبت عدالت و امنیت در امر اقتصاد را می توان در مولفۀ توزیع درآمدها جستجو نمود که اسلام اصالتاً «کارِ مستقیم» را ملاک توزیع قرار داده و براى هر یک از عوامل تولید از سرمایه و ابزار نیز حقوق و مقرراتى وضع کرده است.[دائرة المعارف فقه مقارن؛ ج 2؛ ص344] به نحوی که رسیدن به عدالت اجتماعى اقتصادى، تأمین نیازهاى حیاتى فرد و جامعه، و دست یابى به امنیت سیاسى اقتصادى از اهداف نظام توزیعى اسلام است.[دائرة المعارف فقه مقارن؛ ج 2؛ ص344]
از این رو عمران و آبادانى، فراوانى امکانات، ارتقاى سطح زندگى مردم، رشد علمى، گسترش امنیت و عدالت همراه با معنویت است.[دائرة المعارف فقه مقارن؛ ج 2؛ ص208]
ꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥ
ایجاد جامعۀ توحیدی بستر ساز تحقق عدالت و امنیت
هم چنین در تبیین پیوند عمیق و ناگسستنی عدالت و امنیت در ابعاد کلان، باید به راهبرد ایجاد جامعۀ توحیدی اشاره کرد، در این زمینه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید[مثالهاى زیباى قرآن؛ ج 2؛ ص88]: «تَقُولُونَ لا اله الّا اللَّهُ وَتَخْلَعُونَ الانْدادَ مِنْ دُونِه؛ به ریسمان توحید چنگ زنید و از شرک و بت پرستى دست بردارید؛ یعنى زیر چتر توحید درآیید تا قدرتمند گردید.»[سیره ابن هشام، ج2، صص 58 و 59]،[مثالهاى زیباى قرآن؛ ج 2؛ ص88]
این جمله پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله هنوز هم براى جهانیان که از جنگ ها و اختلافات خسته شده اند راهگشاست؛ زیرا تنها راه براى ختم این مسائل و دستیابى به قدرت و عزّت توأم با امنیّت و آسایش و گسترش عدالت حقیقى، بازگشتن به سوى شجره طیّبه توحید است.[مثالهاى زیباى قرآن؛ ج 2؛ ص88]
ꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥ
سخن آخر
از دیدگاه قرآن برقرارى و سر بلندى ملتها در صورتى است که خود را به بزرگترین نیروها و قدرتها متکى سازند، و در همه حال از او مدد بگیرند- به قدرتى تکیه کنند که فنا و زوال در او راه ندارد، و تنها در برابر او سر تعظیم فرود آورند، که اگر چنین کنند از هیچکس ترس و وحشتى نخواهد داشت و پیدا است که چنین مبدئى جز آفریدگار بزرگ نمى تواند باشد، آرى این تکیه گاه خداوند است؛«لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ»[سورۀ بقره؛ آیۀ83]،[تفسیر نمونه؛ ج 1؛ ص333]
لذا در فرازپایانی دعا می خوانیم:«بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الْخآئِفینَ؛ به نگهداریت اى نگهدارنده ترسیدگان»[کلیات مفاتیح نوین؛ ص814] زیرا پرهیزکاران وقتى به آیات مشتمل بر خوف و ترس و عذاب برخورد مى کنند به خدا پناه مى برند.[اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج 1، ص: 492]
افزودن دیدگاه جدید