آثار ادب و تربیت خیال، عقل و قلب
ادبِ «خیال»، «عقل» و «قلب» از انسان، موجود متعادلی می سازد که به راحتی می تواند با حقایق عالم مرتبط شود و استعدادهای معنوی خود را به شکوفایی برساند.
چگونه وقتی خیال انسان در اختیار انسان نیست انسان می تواند مدعی باشد موجود مختاری است؟ مگر وقتی خیالاتِ انسان، اختیار او را تحت تأثیر قرار می دهد باز جایی برای اختیارِ آزاد می ماند؟
انسانی که با تمرکز عقلی و قلبی توانست متوجه حقایق عالم شود و توجه جان خود را به سوی آن ها سوق دهد، می تواند اختیار خود را به کار بندد تا جان خود را همنشین حقایق معنوی نماید.
همچنان که اگر خیالات خود را رها کنیم قوه واهمه، خیالات را به ناکجاآبادها می کشاند و عمر انسان را با بی محتوایی کامل همراه می کند، اگر قوه خیال را تحت تأثیر عقل و قلب قرار دهیم، خیالاتِ انسان با صُوَر نوری مأنوس می گردد و زندگی را از حالت خشکِ عقلانی به شعف معنوی رهنمون می شود.
همه حقیقت انسان قلب و دل اوست، اگر توانست قلب خود را ادب کند بقیه قوا و اعضاء نیز جهت صحیحی پیدا خواهند کرد. قرآن نیز در همین راستا جایگاه ایمان را قلب انسان تعیین می کند.[سوره حجرات، آیه 14] لذا مولوی می گوید:
وصف بیداری دل ای معنوی ***** در نگنجد در هزاران مثنوی
انسانِ بی نقص انسانی است که همه ابعاد وجودی او، یعنی «جسم» و «حس» و «خیال» و «عقل» و «قلب» او تربیت شود، ولی باید بدانیم آن گاه که امکان به کمال رساندن همه ابعاد خود را نداریم کدام بُعد از ابعاد خود را در اولویت قرار دهیم تا از رسیدن به هویت اصلی خود باز نمانیم.
منبع: استاد اصغر طاهرزاده، ادب خیال ، عقل و قلب ص 9 و10.
توجه: جهت دریافت و مشاهده تصویر در ابعاد اصلی و بزرگ تر روی آن کلیک کنید.