امر به معروف و نهى از منکر ؛ شیوه و مراتب آن
شیوه و مراتب امر به معروف و نهى از منکر :
در مورد شیوه و مراتب امر به معروف و نهى از منکر ده روایت از کلام گهربار ائمه اطهار علیهم السلام انتخاب شده و امید است إن شاءالله که این واجب فراموش شده جایگاه اصلی خود را بیابد.
پیشنهادی:
امــر به معروف و نهی از منکر و اهمیت آن در 10 روایت
نرم افزار و کتاب/ بایدها و نبایدها - شهید بهشتی
فیلم / اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در استجابت دعا - حاج آقا مجتبی تهرانی (ره)
کلیپ/ کمترین مرتبه امر به معروف - آقا مجتبی تهرانی اعلی الله مقامه
1. اوّل ترک بعد نهى
عَنْ أَمیرِالمُؤمِنین علیه السلام: ... وَ انْهَوْا غَیْرَکُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَ تَناهَوْا عَنْهُ فـَإِنَّمـا أُمِـرتُمْ بِالنَّهىِ بَعـْدَ التـَّناهِى.[1]
امیرالمؤمنین على علیه السلام فرمودند: ... دیگران را از منکر باز دارید و خود نیز از آن دورى کنید زیرا شما مأمور شده اید که اوّل خودتان منکر را ترک کنید بعد نهى از منکر نمائید.
2. آمرى که ملعون است
عَنْ أَمیرِالمُؤمِنین علیه السلام: لَعَنَ اللّه ُ اَلاْمِرینَ بِالْمَعْرُوفِ التّارِکینَ لَهُ وَ النـّاهینَ عَنْ المُنْـکْرِ الْعـامِلینَ بِـهِ.[2]
حضرت على علیه السلام مى فرمودند: کسانى که مردم را به کارهاى نیک امر مى کنند و خود آن را انجام نمى دهند و کسانى که مردم را از کارهاى زشت باز مى دارند اما خود مرتکب آن مى شوند مورد لعن و نفرین الهى هستند.
3. بهترین نیکى به مادر
عَنْ رَسُولِ اللّه ِ ﷺ: قَیْدِّها فَاِنَّک لا تَبُرُّها بِشَى ءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَنْ تَمْنَعَها مِن محارِمِ اللّه ِ عَزَّوَجَّلَ.[3]
شخصى نزد پیامبر اکرم ﷺ آمد و گفت مادرم مرتکب گناه مى شود. رسول خدا ﷺ فرمودند: او را ببند که بهترین نیکی در حق او منع او از گناه اسـت.
4. انکار قلبى
عَنْ أَمیرِالمُؤمِنین علیه السلام: اِذا رَأى اَحـَدُکـُمْ المـُنـْـکَر وَ لَمْ یَسْتَطِعْ اَنْ یُنـْکِرَهُ بِیَدِهِ وَ لِسانِهِ وَ اَنْکَرَهُ بِقَلْبِهِ وَ عَلِمَ اللّه ُ صِدْقَ ذلِکَ مِنْهُ فـَقـَدْ أَنـْـکَـرَهُ.[4]
على علیه السلام فرمودند: هرگاه یکى از شما کارزشت و ناپسندى را مشاهده کرد وتوان آنکه با دست و زبان از آن جلوگیرى کند ندارد اما با دل خود آن را انکار کند و خداوند از نیّت صادقانه او آگاه باشد، آن کار ناپسند را به حقیقت انکار کرده است.
5. انسان وارونه
عَنْ أَمیرِالمُؤمِنین علیه السلام: مَنْ لَمْ یَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْروُفاً وَ لَمْ یُنْکِرْ مُنْکَراً قـُلِبَ فَجـُعِلَ اَعْـلاهُ اَسْفـَلَهُ.[5]
حضرت على علیه السلام فرمودند: کسى که قلباً موافق کار نیک نباشد و از کار بد منضجر نباشد انسان وارونه اى است که بجاى آنکه عقل بر او حاکم باشد هوى وهوس بر او حاکم است.
6. اوصاف منافقین
عَنْ عَلِىِ بْنِ الحُسَیْنِ علیهماالسلام: اَلْمُنافِقُ یَنْهى وَ لا یَنْتَهى وَ یَأْمُرُ بِمالا یَأْتى.[6]
امام سجاد علیه السلام فرمودند: منافق از کار زشت نهى مى کند، امـا خـود از آن اجتناب نمى کند و به کار خوب سفارش مى کند، اما خـود انجـام نمى دهـد.
7. اوصاف آمر به معروف
عَنْ أَبى عَبْدِاللّه علیه السلام: اِنّما یَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ، مَنْ کانَتْ فیه ثـَلاثُ خِصـالٍ: عامِلٌ بِما یَأْمَرُ بِهِ تارِکٌ لِما یَنْهى عَنْهُ عـادِلٌ فیما یَأْمـُرُ عـادِلٌ فیما یَنْهى، رَفیـقٌ فیما یَأْمـُرُ رَفیـقٌ فیما یَنْهى.[7]
امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى مى توانـد امر به معروف و نهى از منکر کند که داراى سه صفت باشد:
۱ ـ به آنچه امر مى کند عمل کند و از آنچه نهى مى کند اجتناب نماید.
۲ ـ در امر کردن و نهى نمودن میانه روى را پیشه خود کند.
۳ ـ از روى دلسوزى و مهربـانى و با مـدارا امـر و نهى کند.
8. پذیراى معروف باشید
عَنْ أَمیرِالمُؤمِنین علیه السلام: اِئْـتَمِرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ أْمـُرُوا بِهِ وَ تَناهَوْا عَنْ المُنْکَرِ وَ انْهَوْا عَنْهُ.[8]
على علیه السلام فرمودند: پذیراى معـروف باشید و به آن نـیز دسـتور بدهید و بپذیرید نهى از منکر را و خود نیز از آن نهى کنید.
9. سفارش رسول اکرم صلى الله علیه و آله
عَنْ أَمیرِالمُؤمِنین علیه السلام: أَمـَرَنـا رَسـُولُ اللّه ِ ﷺ اَنْ نُلْقِىَ اَهْلَ المَعاصى بِوُجُوهٍ مُکْفَهِّرةٌ.[9]
على علیه السلام فرمودند: رسـول خـدا ﷺ به ما امـر فرمـودند کـه با گنهکاران با چهره اى درهم کشیده برخورد کنیم.
10. سخن زیبا
عَنْ أَمیرِالمُؤمِنین علیه السلام: أصـْلِـحِ الْمُسى ءَ بِحُسْنِ فِعـالِکَ وَ دُلَّ عَلَى الْخَیْرِ بِجَمیل مَقالِکَ.[10]
امام على علیه السلام فرمودند: آدم بدکار را به وسیله کارِنیک خود اصـلاح کن، وباسخن زیبایت دیگران را به کارخیر رهنمون باش.
پی نوشت ها:
[1] نهج البلاغه خطبه 104.
[2] وسائل الشیعه، ج 11، ص 420، حدیث 9.
[3] وسائل الشیعه، ج 18، ص 415.
[4] غرر الحکم موضوعى، ج 2، ص520
[5] وسائل الشیعه، ج 11، ص 406.
[6] وسائل الشیعه، ج 11، ص 419، حدیث 5.
[7] وسائل الشیعه، ج 11، ص 419، ح 3.
[8] غرر الحکم موضوعى، ج 1، ص 99.
[9] وسائل الشیعه، ج 11، ص 413، ح 1.
[10] غررالحکم موضوعى، ج 1، ص 99.
افزودن دیدگاه جدید