مطالعه؛ طریق هم آغوش شدن با اسرار

فصل دوم، - ضرورت مطالعه و نحوه‌ی آن/استاد طاهرزاده
مطالعه؛ طریق هم‌آغوش‌شدن با اسرار
اگر از مطالعه آن چیزی را که روح و فطرت ما می طلبد به دست نیاوریم، طبیعی است كه از آن فاصله  می گیریم

مطالعه؛ طریق هم آغوش شدن با اسرار
سؤال: آیا مطالعه، یكی از راه های كسب معرفت و رسیدن به قرب الهی است، یا این که قرب الهی با تزکیه حاصل می شود و مطالعه صرفاً وسیله ی رفع شبهه های فکری خود و دیگران است، تا بتوانیم در راه قرب الهی موانع را برطرف کنیم؟
جواب: علت آن که بعضاً از مطالعه بهره ی لازم نصیب عزیزان نمی شود و منجر به این گونه سؤالات می گردد - که گمان کنید مطالعه صرفاً جهت رفع شبهات فکری است- دو چیز می تواند باشد، یكی مطالعه بر روی موضوعاتی است كه ارزش مطالعه ندارند و محتوای لازم را به انسان نمی دهند، و دیگری بد مطالعه كردن. همین طور كه هیچ كس از نگاه كردن بدش نمی آید  اما اگر انسان به منظره ای نگاه  كرد كه موجب تنفر او شد چشمانش را می بندد. سرخوردن از مطالعه هم همین طور است که اگر انسان در سیر مطالعاتی خود موضوعاتی را مطالعه کرد که جانش استفاده ی لازم را از آن ها نبرد کلاً از مطالعه سرخورده می شود.
انسان روحاً و فطرتاً مطالعه را به عنوان وسیله ای که اولاً: او را متوجه حقایق عالم می کند و ثانیاً: وسیله ی تذکر برای قلب است، دوست می دارد.
پس  ؛ بسیار کم پیش می آید که انسان از خود بپرسد: «چطور شد كه از مطالعه  كردن خسته  شدم؟»، ولی آرام آرام مطالعه را رها  می كنیم. اما اگر متوجه باشیم ما نیازهایی داریم كه از طریق مطالعه ی آثار مکتوب عالمان جواب داده  می شود، اگر از مطالعه  در مورد موضوعی سرخورده شدیم، برمی گردیم و گمشده ای را که باید بر روی آن مطالعه کنیم پیدا می كنیم.
عنایت داشته باشید علما در خلوت خود اسراری را برای ما مكتوب  كرده اند تا ما از طریق مطالعه ی آن اسرار، با نتایجی كه آن ها در خلوت خود به  دست  آورده اند هم آغوش شویم. یكی از عواملی که مانع مطالعه می شود، این است كه در مطالعات خود به دنبال مكتوبات خلوت علمای عالَم دار نیستیم.(1) مگر كسی می تواند برای كسی چیز مفیدی بنویسد جز این که خودش عالَم داشته  باشد و در عالَم خود با میوه های خاصّی روبه رو شده که طالب ظهوراند؟ و لذا آن عالِم میوه ها را به زبان نوشتار به شما می نمایاند، شما هم از طریق آن نوشتارها - که بیشتر متذکر احوالات عالمان است- به آن میوه ها وصل  می شوید. البته باید مواظب  بود که:
                        ای بسا ابلیس آدم روی هست         پس به هر دستی نباید داد دست
اگر احساس کردیم با خواندن کتابی نمی توانیم كتاب دیگری را  بخوانیم و از مطالعه سرخورده شده ایم باید بدانیم به آن علت بوده که بنای ما از مطالعه ارتباط با اَسرار خلوت علماء عالَم دامر نبوده  است در نتیجه، كتاب خواندن از چشم  ما می افتد.

مشكل جهان امروز و غفلت از مطالعه
انسان جهان امروز چون از پیگیری آثار مکتوب عالمانِ اهل خلوت غافل شده، مجبور است با رُمّان های عادی و سطحی خلوت خود را پُر کند، در حالی که می توانست در این خلوت ها خود را به اوج روحانیتی برساند که عالمان و حکیمان در آن به سر می برند.
پدیده ی  رمان خوانی که در فرهنگ غربی معمول است غیر از مطالعه ی زندگی بزرگان است که موجب تذکر برای بهتر زندگی کردن است. آری بعضاً رُمان ها نمایش نمونه ی ایده آل یك زندگی است، که کار با ارزشی است ولی آنچه فعلاً غالب است، رمان هایی است که برای از بین بردن اوقات فراغت نوشته می شود. كتاب «حیّ بن یَقظان» ابن سینا یا كتاب «عقل سرخ» سهروردی، به عنوان رمان هایی که نظر به جنبه های ایده آل و باطنی عالَم دارد، کتاب های جالبی است. سهروردی قصه ی انسانی را ترسیم  می  كند كه از چاه قِیرَوان در آمد و از وادی مورچگان گذشت، به یَمَن رسید و جگر آسمان را بُرید. در نگاه اول انسان می گوید: این ها چیست كه این آقا سر هم کرده؟! در حالی كه از نظر سهروردی این قصه، قصه  ی هر انسانی است كه می خواهد در این دنیا درست زندگی کند. او قصه ی ما را می گوید؛ چاهِ سیاهِ قیرَوان، یعنی دنیا. عبور دادن نفس از وادی مورچگان یعنی عبور از وادی حرص و كثرت، و به وادی یَمَن واردشدن یعنی وارد عالم میمنت و مباركی شدن، بعد باید به آسمان برود و جگر آسمان را برای خودش بردارد، یعنی وارد وادی تنفس عالم غیبی شود. یك وقت قصه خودمان را در صورت های واقعی و توجه به ابعاد آرمانی می خوانیم كه توسط بزرگان نوشته شده است، ولی یك وقت قصه های سرد و بی روحی را برای از بین بردن اوقات فراغت می خوانیم. در مطالعه ی نوع دوم است که ارزش مطالعه کم می شود و انسان ها از مطالعه سرخورده می گردند.
دنیای امروز به جهت ضعف موضوعات در بدترین شرایط فکری و مطالعاتی قرار دارد و بیشتر ادای مطالعه را در می آورد، ما مسلمانان اگر به سراغ متون اصلی خود برویم عالی ترین موضوعات را داریم، ولی متأسفانه از متون اصلی خود فاصله گرفته ایم و گرفتار بحث بر روی موضوعات سطحی و تکراری هستیم.
موضوع مطالعه اگر درست مدیریت شود، یک طرفش توجه به حقایقی است که غذای جان انسان ها است، و یک طرفش شناختن راه های هلاکت است تا ما هم چون فرو افتادگان در هلاکت ها، هلاک نشویم. متأسفانه بی مطالعه گیِ خود را با ادای مطالعه بر روی موضوعات سطحی پنهان می كنیم، به طوری که در مورد خیلی چیزها کتاب می خوانیم اما همت نمی کنیم در مورد آن چیزهایی که باید کتاب بخوانیم، کتاب بخوانیم. افراد معمولی كتاب هایی مثل «امیر ارسلان نامدار» می نویسند، كه نویسنده ی آن با خیالات خودش خواننده را بازی می دهد، بدون آن که نظری به عالم بالاتر از عالم ماده داشته باشد، و بدتر از آن رُمان هایی است که در چندین جلد با طرح شخصیت هایی همطرازِ  آدم های سطحی و عادی که به دنبال ماجراجویی هستند، وقت ما را از بین می برند و با طرح این نوع شخصیت ها، ناخودآگاه شخصیت جوانان ما را دعوت به آن نوع اعمال می کنند. امروزه رمان هایی نوشته می شود که انعكاس شخصیت انسان هایی است که به فساد تن داده اند، بدون آن که بخواهند آن زندگی را تغییر دهند، این ها، رمان هایی است كه در واقع خلوت بشر را ضایع  می كند، و اگر از این گونه مطالعات فاصله نگیریم و برای مطالعات خود موضوعات خاصی را تعیین نکنیم زندگی ما می شود زندگی افرادی که «هر دم به كاری» هستند.

------------------------------

1- جهت فهم بیشترِ معنی عالَم‌ داربودن، به کتاب «عالَم انسان دینی» رجوع فرمایید.

Share