غزلیات قیصر امین پور

چه می خواهد بگو عشق تو از جانم؟ نمی دانم / شاعر : قیصر امین پور

این دردها به درد دل من نمی خورند / شاعر : قیصر امین پور

این دردها به درد دل من نمی خورند

چنان داغ دل، داغ دل دیده ام / شاعر : قیصر امین پور

چنان داغ دل، داغ دل دیده ام

خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری / شاعر : قیصر امین پور

 خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری

مرا ببر به زمین و زمانه ای دیگر / شاعر : قیصر امین پور

بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر

خورشید خم شد تا نگاهت را ببوسد / شاعر : قیصر امین پور

خورشید خم شد تا نگاهت را ببوسد

الفبای درد از لبم می تراود / شاعر : قیصر امین پور

لفبای درد از لبم می تراود

به یک سکه ی قلب، دل می فروشند / شاعر : قیصر امین پور

به سر سبزی خویش کاجی ندیدم