من معتکف در، بیت تو هستم با شرم و خجلت ، اینجا نشستم
الهی العفو...
زمزمه های اعتکاف
«یا ذا الجلال و الاکرام»! امروز را عید تطهیر من قرار بده، ای والاترین نگهبان من پس از سه روز دل کندن از خاک و دل سپردن به افلاک!
تویی که می توانی پیراهنم را از غبار راه بتکانی.
مدت هاست به دنبال خلوتی با دلم می گردم.// چون تک نارونی در جنگلی انبوه، تنهایم و بغضی غریب، گلویم را می فشارد.// من از هیاهوی درختان می گریزم.// من از فراسوی رنگ ها می آیم؛ از رنگ زرد و قرمز و نارنجی، مثل برگ های پاییزی
...