رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
پرسش و پاسخ؛

برخورد متوکل با امام هادی(علیه السلام)

تاریخ انتشار:
امام هادی علیه السلام

پرسش : برخورد متوكل با امام هادی ـ علیه السلام ـ چگونه بود؟

پاسخ :

متوكل عباسی یكی از جنایت كارترین خلفای عباسی است كه از سال 232 هـ.ق تا سال 247 هـ.ق امر خلافت را برعهده داشت. او در دشمنی با امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ و خاندان و شیعیان آن حضرت از هیچ كوششی فروگذار نكرد. دوران حكومت او برای شیعیان و علویان یكی از سیاهترین دورانها به شمار می  رود. از جمله جنایات وی می  توان به:
1. تعقیب و زندانی كردن شیعیان و آزار و اذیت آنها[1] 2. دستور تخریب آرامگاه امام حسین ـ علیه السّلام ـ[2] 3. قتل شیعیانی همانند «ابن سكیت» یار با وفای امام جواد ـ علیه السّلام ـ و امام هادی ـ علیه السّلام ـ . و... اشاره كرد. بخشی از دوران زندگی حضرت امام هادی ـ علیه السّلام ـ در زمان حكومت متوكل عباسی بوده است. امام هادی ـ علیه السّلام ـ در سال 212 هـ.ق در شهر مدینه به دنیا آمد و در ماه رجب سال 254 هـ.ق در سامرا رحلت نمود.[3]
مورخان می نویسند: متوكل امام هادی ـ علیه السّلام ـ را از مدینه به سامرا آورد.[4] درباره علت آن دو قول وجود دارد. ابن شهر آشوب و شیخ مفید و عده ای دیگر نوشته اند: «سبب اینكه حضرت هادی ـ علیه السّلام ـ را از مدینه به سامرا آوردند این شد كه عبدا... بن محمد (والی مدینه) پیش متوكل از حضرت هادی ـ علیه السّلام ـ سعایت و بدگویی كرد... هرچند امام هادی ـ علیه السّلام ـ در نامه ای كه به متوكل نوشت دروغگویی او را یادآور شد، امّا متوكل با نوشتن نامه ای، امام ـ علیه السّلام ـ را به سامرا دعوت كرد.[5] در روایتی دیگر مسعودی می  نویسد: «بریحه عباسی كه مسئول نظارت بر اقامه نماز در حرمین (مكه و مدینه) بود بارها به متوكل نامه نوشت كه اگر احتیاجی به حرمین داری علی بن محمد را از آنجا اخراج كن زیرا او مردم را به سوی خود دعوت می  كند و گروه انبوهی به او گرویده اند.»[6] سرانجام این سعایت ها سبب شد كه امام ـ علیه السّلام ـ به سامرا احضار شود. با توجه به اینكه مدت اقامت امام هادی ـ علیه السّلام ـ در سامرا بیست سال گزارش شده است[7] و با توجه به تاریخ وفات امام هادی ـ علیه السّلام ـ (سال 254 هـ.ق) می  توان نتیجه گرفت كه متوكل آن حضرت را در سال 234 هـ.ق از مدینه به سامرا فراخوانده است. هر چند نامه متوكل به امام هادی ـ علیه السّلام ـ نامه ای محترمانه بود امّا به نظر می  رسد كه امام ـ علیه السّلام ـ به اجبار به این سفر رفته اند چرا كه اولاً: متوكل یحیی بن هرثمه را به مدینه فرستاد تا آن حضرت را به سامرا بیاورد.[8] ثانیاً: آن حضرت بعدها در سامرا فرمود: مرا از مدینه به اكراه به سامرا آوردند.[9] ثالثاً: اگر امام هادی ـ علیه السّلام ـ دعوت متوكل را قبول نمی كرد این امر تأییدی می  شد بر گفتار سعایت كنندگان و باعث تحریك بیشتر متوكل می  شد و بهانه بیشتری به دست او می  داد كه مشكلات فراوانی برای حضرت فراهم كند.[10]»
وقتی امام هادی ـ علیه السّلام ـ به اتفاق یحیی بن هرثمه به سامرا رسید، متوكل دستور داد تا امام ـ علیه السّلام ـ را به «خان صعالیك»[11] ببرند و هدف وی از این كار این بود كه از شأن امام و اهمیت ایشان در نزد مردم بكاهد.[12] صالح بن سعید می  گوید: نزد امام رفتم و عرض كردم: «قربانت گردم اینان در همه جا می  خواهند نور شما را خاموش كنند و از قدر شما بكاهند برای همین شما را در این كاروانسرای كثیف و بدنام جای دادند...»[13] امام هادی ـ علیه السّلام ـ یك روز در این كاروانسرا بود سپس متوكل خانه ای برای امام در نظر گرفت و حضرت در آنجا سكونت گزید.[14] همان گونه كه مشخص است متوكل امام هادی ـ علیه السّلام ـ را به سامرا آورد تا آن حضرت را كاملا تحت نظر و مراقبت داشته باشد. بارها متوكل افرادی را می  فرستاد تا خانه امام ـ علیه السّلام ـ را تفتیش كنند. ما در این بحث تنها به یكی از این موارد اشاره می  كنیم. مسعودی می  نویسد: «از حضرت امام علی نقی ـ علیه السّلام ـ در نزد متوكل سعایت كردند، متوكل عده ای را به خانه امام ـ علیه السّلام ـ فرستاد، آنها چیزی نیافتند. آن حضرت مشغول تلاوت قرآن بود. وی را به نزد متوكل بردند... متوكل به آن حضرت شراب تعارف كرد آن حضرت فرمود: «و الله شراب داخل گوشت و خون من نشده. هرگز، مرا معاف دار آنگاه متوكل به آن حضرت گفت: شعری بخوان. حضرت ابتدا خودداری كرد امّا با اصرار وی شعری خواند كه مطلع آن چنین است: بر بلندای كوهها شب را به سحر آوردند، در حالی كه مردان چیره و نیرومندی از آنان پاس می  دادند ولی آن قله كوهها برایشان سودی نبخشید... متوكل و حاضران از شنیدن این اشعار گریستند. سپس خلیفه دستور داد بساط شراب را برچینند و امام ـ علیه السّلام ـ را با احترام به خانه اش بازگردانند.[15]
«متوكل چندین مرتبه افرادی را به مناظره با امام ـ علیه السّلام ـ فراخواند. یحیی بن اكثم یكی از این افراد در پایان یكی از جلسات به متوكل گفت: ما دیگر دوست نداریم از امام بیشتر سئوال بپرسیم چرا كه پاسخ های امام باعث تقویت شیعیان می  شود.[16]» باقر شریف القرشی در مورد وضعیت امام در سامرا می  نویسد: «امام هادی ـ علیه السّلام ـ در این مدت زمانی كه در سامرا بود (تا به شهادت رسید) همواره در حصر اقتصادی بود. اگر كسی می  خواست حقوق واجبه اش را بپردازد یا هدیه ای به امام بدهد، بدترین عقوبات را می  دید، آن حضرت در سختی و حرج روزگار می  گذراند. كسی نمی توانست به دیدار آن حضرت برود. متوكل مدتی امام ـ علیه السّلام ـ و همسرش را زندانی كرد»[17] ظلم و ستمی كه بر امام هادی ـ علیه السّلام ـ وارد می  شد سبب شد صبر امام ـ علیه السّلام ـ كم شود و برعلیه متوكل دعا كند. «و قدْ قلَّ صبری و ضاقت حیلتی...»[18]
خداوند دعای آن حضرت را مستجاب كرد. و بعد از این دعا متوكل سه روز بیشتر زنده نبود.[19]
نتیجه گیری:
متوكل برای اینكه خلافت خویش را حفظ كند دستور داد امام هادی ـ علیه السّلام ـ را از مدینه به سامرا بیاورند. امام هادی ـ علیه السّلام ـ در این شهر نظامی حدود 20 سال اقامت داشت و همواره تحت نظر و مراقبت بود. متوكل در سال 247 هـ.ق كشته شد.[20]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی.
2. حیات فكری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان.

پی نوشت:
----------------------------------------------------
[1] . شیخ عباس قمی، منتهی الامال، چ 4، قم، مؤسسه انتشارات هجرت، 1411 هـ.ق، ج 2، ص 681.
[2] . محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، بیروت، التراث العربی، 1378 هـ.، ج 9، ص 185.
[3] . محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الارشاد، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، بی تا،ج 2، ص 285.
[4] . همان.
[5] . شیخ مفید، پیشین، ص 296، و ابن شهر آشوب، مناقب، قم، مؤسسه انتشارات علامه، بی تا، ج 4، ص 417.
[6] . علی بن حسین مسعودی، اثبات الوحیه، چ 4، نجف، مطبعه الحیدریه، 1374 هـ.ق، ص 225.
[7] . محمد بن حسن طبرسی، اعلام الوری، قم، مؤسسه آل البیت ـ علیهم السّلام ـ 1427 هـ.ق، ج 2، ص 127.
[8] . شیخ مفید، پیشین، ص 285.
[9] . ابن شهر آشوب، پیشین، ج 4، ص 417، و محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، تهران، مكتبه الاسلامیه، 1395 هـ.، ج 50، ص 129.
[10] . مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، قم، مؤسسه تحقیقاتی امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، 1376، ص 580.
[11] . كاروانسرای گداها.
[12] . باقر شریف القرشی، حیاة الامام علی الهادی، بی جا، دارالكتاب الاسلامی، 1408هـ.ق، ص 238.
[13] . شیخ مفید، پیشین، ص 299ـ298، محمد بن حسن طبرسی، پیشین، ص 126.
[14] . محمد بن حسن طبرسی، پیشین، ص 125.
[15] . علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دارالاندلس، 1358 هـ.ق، ج 4، ص 11.
[16] . باقر شریف القرشی، پیشین، ص 249، به نقل از مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 403، و تحف العقول، ص 477.
[17] . همان، ص 262.
[18] . قسمتی از دعای امام هادی ـ علیه السّلام ـ بر علیه متوكل.
[19] . همان، ص 271.
[20] . علی بن حسین مسعودی، اثبات الوحیه، قم، انصاریان، 1417 هـ.ق، ص 242.

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا