به گزارش مجله دانشمند، نگاهی به اطراف بیندازید، انگار دانشمندها و پژوهشگران تغییر چهره دادهاند. دیگر از زکریای رازی یا پروفسور بالتازار خبری نیست. انگار مدتی است در اخبار و تازههای دنیای علم و فناوری کمتر از پژوهشگر و منجم و فضانورد جدید صحبت میشود! استیو جابز، بیل گیتس و ایلان ماسکها الگو شدهاند. اصلا همین ایران را ببینید، اخبار و مباحث حوزه دانش و فناوری انگار به سمت دیگری جریان دارد، صحبت از دیجیکالاها، اسنپها و امثالهم بیشتر است. انگار کتابخانهها و آزمایشگاهها نتوانستهاند دانش و فناوری را همچنان اسیر خود نگه دارند. از طرفی حتما قبول دارید زندگی بهتر برای مردم مهمترین دغدغه است و از قدیم و همیشه دانشمندان هم روی همین دغدغه تمرکز میکردند و اختراعات و اکتشافاتی را رقم میزدند که نیازها را برطرف میکردند. دیگر نیازی به کشف انرژی اتمی در زیر زمین خانه نیست، باید بگوییم بخش مهمی از دانشمندان امروز افرادی مثل برادران دوقلوی محمدی هستند، یا جوانهایی که در همان زیرزمینها هر روز ایدههای جدیدشان را تبدیل به کسبوکار میکنند و استارتآپ راه میاندازند.
اینها کیفیت زندگی مردم را به شدت تحت تاثیر قرار دادهاند. به همین دلیل توجه به اقتصاد دانشبنیان و فناوریمحور و تمرکز بر رشد کسبوکارهای نوآور اکنون به یکی از مهمترین ابزارهای توسعه کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه تبدیل شده است. در این میان به نظر میرسد مهمترین چالش دانشمندان امروزی «تامین سرمایه» و «سرمایهگذاری تخصصی» است. دانشمندان استارتآپی خودشان هم میدانند، تیم هست، ایده هست، انگیزه هست، دانشش را دارند، آموزش دیدهاند، مطالعه دارند، فناوری را میتوانند ایجاد کنند یا توسعه دهند ولی مهمترین و حیاتیترین نیازشان «سرمایه تخصصی» است. البته در ایران مشکلات دیگری هم مثل بهروز نبودن قوانین را هم داریم. ولی سرمایه و مربیگری برای استفاده درست از آن دغدغه بزرگتری است، این یعنی «سرمایه تخصصی»!
اهمیت شتابدهندهها، سرمایهگذاران فرشته و شرکتها و صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه در توسعه کشور اینجاست که معلوم میشود.
شتابدهنده در کشور زیاد داریم، خوب یا بد ولی حجم سرمایهگذاری جسورانه در کشور کم است. با نگاهی به آمارهای رسمی اعلام شده و با توجه به بررسیهای مختلفی که کارشناسان داخلی انجام دادهاند، به راحتی میتوان به این نتیجه رسید که میزان و حجم سرمایهگذاری جسورانه در استارتآپهای کشور در مقایسه با كشورهای توسعهیافته و در حال توسعه، به خصوص کشورهای منطقه بسیار کم است. این یعنی متاسفانه عدد موجود در زمینه سرمایهگذاری خطرپذیر در برابر نیاز کشور به این نوع خاص از سرمایهگذاری تخصصی برای ایجاد، توسعه و رشد استارتآپهای تاثیرگذار و توانمند، بسیار کم به نظر میرسد.
از طرفی در زمینه سرمایهگذاری ریسکپذیر، ضعف فرهنگی داریم. از چالشهای اصلی اینجاست که در کشور ما به دلایل مختلف فرهنگی، سرمایههای سنتی، دولتی، ملی و مردمی کمتر به سمتوسوی فعالیتهای استارتآپی میرود. مشکل اصلی اینجاست که به اندازه کافی در میان مردم و حتی مسئولان فرهنگ سرمایهگذاری کارآفرینانه وجود ندارد، در حالی که کشور نیازمند عزم ملی برای سرمایهگذاری در طرحهای نوآورانه و پروژههای فناوریمحور است که البته ریسکپذیری بیشتری هم میطلبد.
نکته آخر اینکه برای توسعه استارتآپها و ایجاد تکشاخها به سرمایههای بزرگ نیاز داریم، تکشاخها یا یونیکورنهای استارتآپی، شرکتهای خصوصی با ارزش بیش از یک میلیارد دلار هستند که ادغام، تملک یا وارد بازار بورس نشدهاند. در همین رابطه و باتوجه به شرایط و ظرفیتهای موجود در ایران، نظر کارشناسان و مسئولان بر این است که کشور نیازمند تولد و توسعه صدها استارتآپ و چندین یونیکورن است. یونیکورنهایی که همانند لوکوموتیو و پیشران، قطار استارتآپی کشور را به سرمنزل مقصود میرسانند. اقتصاد دیجیتال در ایران در مسیر خوبی قرار گرفته و میتوان با تکیه بر آن اتفاقات قابل توجهی را رقم زد. اکنون صدها استارتآپ داخل کشور شکل گرفته و تعداد مشخصی از آنها مثل دیجیکالا، کافهبازار و ... موفقیتهای قابل توجهی کسب کردهاند و در مسیر تکشاخ شدن قرار دارند. اما کارشناسان معتقدند مساله اصلی در توسعه اقتصاد دیجیتال ایران و توسعه شمار قابل توجهی از استارتآپها و ایجاد حداقل پنج تکشاخ، بحث «سرمایه» است.
حسن سالاري