تاریخ انتشار: 04 فوریه 2018 شماره مطلب: 15744 تعداد بازدید: 471 نظرات: 0
انجمنها:
گفت: يكي از دست اندركاران فتنه 88 به يكي ديگر از اصحاب فتنه اصرار مي كند كه حتما براي رياست جمهوري يازدهم نامزد شود!
گفتم: ولي اگر از اصحاب فتنه باشد حتما رد صلاحيت خواهد شد.
گفت: خود او هم در پاسخ به اصرار طرف مقابل گفته است؛ من كه مي دانم رد صلاحيت خواهم شد چرا بايد كانديدا شوم؟
گفتم: شخصي به دوستش اصرار مي كرد كه ازدواج مجدد كند و دوستش زير بار نمي رفت اما بالاخره با اصرار وي به ازدواج مجدد تن داد و در همان شب اول با حمله و عتاب هر دو همسر روبرو شده و براي گذران شب به يكي از مساجد رفت. در تاريكي شنيد كه كسي او را به اسم صدا مي كند. همان دوست اصراركننده بود كه مي گفت؛ از تو چه پنهان، من هم به بلاي تو مبتلا شده ام و اصرارم به تو براي اين بود كه تنها نباشم!