1 _3. ایجاد هرج و مرج و بروز اختلافات شدید
عصر غیبت، آنچنان که در روایات اشاره شده است، سرشار از حیرت و سرگردانی است. دلیل عمده این وضعیت به عدم ظهور امام و محرومیت شیعیان از این برکت باز می گردد؛ از این رو در نگاهی آسیب شناسانه به عصر غیبت، می بایست فصل مفصلی برای آسیب های مرتبط با بروز هرج و مرج ها و فتنه ها و اختلافات شدید اختصاص داد.
برخی روایات معصومان به پیشگویی اوضاع عجیب و حیرت انگیزی مربوط می شود که در زمان غیبت برای جامعه منتظر و شیعیان به وجود می آید و زندگی آنان را بیش از پیش با مشکل مواجه می سازد. امام باقر علیه السلام ضمن تشبیهی، به حیرت و سرگشتگی عصر غیبت چنین اشاره می کند:
شما پیوسته در انتظار خواهید بود و آن انتظار، چنان به درازا می کشد تا آنکه مانند بُزی می شوید که در دست قصاب اسیر است و برای قصاب مهم نیست آن بز به کجا می گریزد؛ چون هیچ پناهی ندارد. شما نیز هیچ جایگاه مطمئنی که به آن پناه ببرید، ندارید و هیچ تکیه گاه و پشتیبانی نمی یابید که در کارهایتان از او یاری بجویید. (1)
سختی آزمون غیبت و عمق فتنه هایی که در آن رقم می خورد، در روایات مورد اشاره قرار گرفته است. امیرالمؤمنین علیه السلام در ذکری از امام موعود، از آزمونی دشوار و رخدادی غمبار خبر می دهد که در آن، اعتقاد مردمان به امام عصر علیه السلام به مخاطره می افتد؛ آن حضرت می فرماید:
آگاه باشید، به خدا سوگند! بی تردید من و این دو پسرم، حسن و حسین، کشته می شویم و خداوند حتماً مردی از فرزندان مرا در آخرالزمان برمی انگیزد که انتقام خون ما را می ستاند. بی تردید او از میان مردم غایب می شود؛ برای آنکه گمراهان از صف راه یافتگان
1- غیبت نعمانی، ص193؛ بحارالأنوار، ج52، ص110.
جدا شوند و این غیبت آن چنان به درازا می کشد که فرد نادان به این باور می رسد که می گوید خداوند[در برپایی دین و استواری آیین] هیچ حاجتی به آل محمد ندارد. (1)
همچنین روایاتی درباره دشوار بودن نجات و سلامت از چنین وضعیتی وارد شده است و در باره اینکه ثبات بر دین و مذهب انتظار تا حد زیادی ناممکن به نظر می رسد، سخن گفته اند. امام باقر علیه السلام به شیعیان فرمود:
همانا این حدیث شما [شیعیان که به غیبت امام معتقد هستید] چنان است که دل های برخی مردم آن را برنمی تابد و ناپسند می شمارد. شما مطلبی را به آنان بگویید، هرکس پذیرفت بر او بیفزایید و هر کس نپذیرفت رهایش کنید… ناگزیر، فتنه ای خواهد بود که در آن، کسی که بر اثر شدت تیزبینی و زیرکی، مویی را هم به دو نیم می کند، می لغزد و سقوط می کند تا آنکه جز ما و شیعیان ما کسی باقی نمی ماند. (2)
حیرت و سرگشتگی ناشی از غیبت، به اختلاف و چندپارگی اعتقادات و مذاهب فکری منتج می شود؛ از این رو یکی از آسیب های اصلی و اساسی جامعه منتظر، دچار شدن به اختلاف در افکار و رویارویی گروه ها برابر یک دیگر است. زراره که یکی از شیعیان راستین است، نقل می کند:
1- غیبت نعمانی، ص140؛ بحارالأنوار، ج51، ص112.
2- غیبت نعمانی، ص202.
امام صادق علیه السلام پس از ذکر غیبت موعود و حکمت آن فرمود:
او امامی است که در انتظار ظهور اویند. او کسی است که مردم درباره ولادتش دچار تردید می شوند. عده ای می گویند: پدرش از دنیا رفته و کسی را به جانشینی معرفی نکرده است. گروهی می گویند: او هنوز در رحم مادر است و به دنیا نیامده، برخی می گویند مهدی غایب است و دیگران گویند که اصلاً به دنیا نیامده است. عده ای گویند او دو سال قبل از فوت پدرش به دنیا آمده است. آری؛ اینان همه در انتظار اویند، جز آنکه خداوند واجب فرموده که شیعیان امتحان شوند. آزمونی که یاوه گویان دروغ زن، دچار تردید می شوند. (1)
این وضعیت ریشه در امتحان و آزمونی دارد که سرنوشت حتمی افراد و جوامع عصر غیبت به شمار می رود. در واقع، زندگی در زمان غیبت با آزمون ها و ابتلائات بسیاری همراه است که در نتیجه، افراد نیک و بد از یک دیگر جدا شده تا منتظرانی که به راستی در مسیر صحیح انتظار قرار گرفته اند از دیگران متمایز گردند.
با این وجود، حضور در زمان غیبت و زندگی در بستر آن، با ابتلائات و آزمایش های سختی همراه بوده و این موارد همه انسان ها و جوامع و حتی شیعیان را در برمی گیرد؛ اما وجه آسیب زای این آزمون ها این است که منتظران نیز به دام آن ها افتاده، حیرت و سرگشتگی ناشی از غیبت به انحرافات، چند دستگی ها و تشتت و هرج و مرج منتهی شده و
1- کمال الدین، ج2، ص342؛ بحارالأنوار، ج52، ص6.
به رویارویی آن ها برابر یک دیگر بینجامد. این وضعیت نابهنجار، در بعضی روایات مطرح و در باره آن هشدار داده شده است. برخی روایات، حاکی از اختلافات شدید میان شیعیان، برائت جویی آن ها از یکدیگر، محکوم ساختن دیگران به کفر و از همه بدتر، لعن هم کیشان می باشند. (1)
ابتلا به چنین آسیب هایی علاوه بر مشکلاتی که در زندگی معقول و دینی افراد و جامعه منتظر به وجود می آورد، سبب خروج از دین و دور افتادن از مسیر حقیقی حیات دینی می شود. در روایتی آمده است که سختی امتحان و گزینش در عصر غیبت، تا بدان جاست که ممکن است انسان در فاصله صبح تا شام یا شب تا بامداد، دین خود را از دست بدهد و از مسیر امر معصوم خارج شود. (2) با این توضیح به نظر می رسد شناخت چنین وضعیتی و تلاش برای دور ماندن از آسیب های آن، امر مهمی در حیات جامعه منتظر به شمار آید؛ از این رو می باید همچون غریقی که در دریای حیرت و سرگشتگی گرفتار آمده است، به فکر نجات و سلامت بود. آن چنان که امام صادق علیه السلام فرمود:
در آینده، شبهه شما را فرا می گیرد؛ به گونه ای که حیران و سرگردان باقی می مانید، بی آنکه نشانه نجاتی دیده شود که راه بنمایاند و نیز امام هدایت گری باشد که هدایتتان کند. آن روزگار،
1- غیبت نعمانی، ص206.
2- غیبت نعمانی، ص207.
کسی از آن شبهه رهایی نمی یابد، جز آن کس که دعای غریق را بخواند. (1)
2 _3. استعجال
از آسیب های جدی دیگر که متوجه جامعه منتظر در فرهنگ مهدویت است، استعجال ظهور می باشد. استعجال از ریشه «ع ج ل» و به معنای عجله کردن و خواستن چیزی قبل از رسیدن وقت و تحقّق زمینه های لازم برای آن است. (2) انسان های عجول به دلیل ضعف نفس و کم ظرفیت بودن، متانت و سکون و آرامش خود را از دست می دهند و بدون در نظر گرفتن شرایط، خواهان تحقّق پدیده ها هستند.
در فرهنگ ناب مهدویت و در برخورد با مسأله انتظار امام غایب، انسان و جامعه منتظر، پیوسته در طلب ظهور است و با تمام وجود و اشتیاق خواستار ظهور است و برای تعجیل امر فرج دعا می کند؛ ولی هرگز عجله نمی کند. هر چه غیبت به درازا کشد و انتظار، طولانی شود باز هم صبر و شکیبایی را از کف نمی دهد؛ بلکه برخلاف شوق فراوان به
1- کمال الدین، ج2، ص351؛ بحارالأنوار، ج52، ص149.
2- عجل: العجل : العجله و ربما قیل ]رجل[ عجل و عجل، لغتان. و استعجلته، أی: حثثته و أمرته أن یعجل فی الأمر. کتاب العین، ج1، ص227 _ عجل: العَجَلُ و العَجَله: السرْعه خلاف البُطْء. لسان العرب، ج11، ص425 _ الاسْتِعْجال و الإِعْجال و التَّعَجُّل واحد: بمعنی الاسْتِحْثاث و طَلَبِ العَجَله. استعجلته: طلبت عجلته. ( مجمع البحرین، ج5، ص419 ) .
ظهور، برابر اراده پروردگار و خواست او، کمال تسلیم را از خود نشان می دهد و برای تحقّق همه زمینه های لازم برای ظهور می کوشد و بردباری می کند.
در مقابل، ممکن است عده ای درصدد استعجال برآمده و بی توجه به اراده الهی و مصالح بزرگ تاریخی و جهانی که ظهور موعود به آن ها نظر دارد، خواستار ظهور آن حضرت باشند. نتیجه قطعی چنین رویکردی، بدون شک هلاکت و اضمحلال است. آن چنانکه در روایات اسلامی آمده است، مُتَمنوّن و کسانی که در مورد امر خداوند استعجال می ورزند و برابر اراده الهی تسلیم نیستند، پیش از آنکه به مطلوب خود راه یابند و ظهور را درک کنند، هلاک می شوند. در مقابل، آن ها که اهل صبر و تسلیم بوده و به مرتبه ایمان راه یافته اند _ هرچند گروه کمی را شامل می شوند _ پایدار می مانند. (1) از این رو استعجال به عنوان یکی از آسیب های جامعه منتظر، در روایات معصومین علیهم السلام مورد نکوهش و تقبیح قرار گرفته است.
در برخی روایات، از کسانی که استعجال می ورزند تحت عنوان محاضیر و کسانی که هلاک می گردند نام برده شده و از آن ها در مقابل مقرّبون و نجات یافتگان ذکری به میان آمده است. (2) در بعضی دیگر از روایات آن ها را کنار متمنّون قرار داده، همان سرنوشت هلاکت را برای
1- غیبت نعمانی، ص196.
2- غیبت نعمانی، ص197.
آن ها پیش گویی کرده اند. امام صادق علیه السلام در پاسخ مهزم اسدی که از زمان وقوع امر ظهور پرسیده بود فرمودند:
ای مهزم! آرزوگرایان، دروغ می گویند و آنان که استعجال می ورزند هلاک می شوند و تسلیم شوندگان نجات می یابند و به سوی ما باز می گردند.(1)
این روایت، گویای آن است که همان گونه که اصحاب و یاران معصومان نسبت به امر قیام و احیای امر اهل بیت علیهم السلام محکوم به تسلیم و دوری از استعجال و تمنی بوده اند، جامعه منتظر نیز می بایست تلاش خود را برای کناره گیری از این آسیب ها به کار گیرد.
نهی از عجله و شتاب زدگی در امر ظهور به آن دلیل است که به دنبال عجله، روحیه یأس و نومیدی در انسانِ منتظر پیدا می شود، آرامش و صبوری را از دست می دهد و حالت تسلیم او به حالت گله مندی و شکایت تبدیل می شود و از تأخیر ظهور، بی قرار می گردد. این بیماری را به دیگران نیز سرایت می دهد و گاهی به سبب استعجال ظهور، به حالتِ انکار وجود امام گرفتار می شود. گفتنی است منشأ استعجال ظهور، آن است که نمی داند ظهور از سنت های الهی است و مانند همه سنت ها باید پس از تحقق همه شرایط و زمینه ها انجام گیرد، بنابراین برای وقوع آن عجله می کند.
1- غیبت نعمانی، ص98.
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه: َاتی اَمْرُاللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ(1)؛ «هان امرخدا رسید، پس درآن شتاب مکنید» که حاکی از سنتی الهی است، فرمود: «این همان امر موعود ماست که به استعجال در نمی آید». (2)
منتظران حقیقی موعود با درک و شناخت اراده و تدبیر الهی آرام می گیرند و در انتظار این وعده خداوند باقی می مانند و دامن از کف نمی دهند؛ چرا که این امر برای آن ها همچون صبح روشن است. (3) البته در ذیل آسیب استعجال، می توان به آسیب های رفتاری دیگری نیزاشاره کرد که در متون ادعیه، برای دفع آن آسیب ها، از خداوند طلب صبر شده است:
فَصَبِّرنی عَلی ذلِکَ حَتّی لا اُحبُّ تعجیل ما اَخَّرتَ وَ لا تأخیر ما عَجَّلتَ وَلا کَشفَ ما سَتَرتَ، وَلا البَحثَ عَمّاکَتَمتَ، وَلا اُنازِعَکَ فی تَدبیرِکَ، وَلا اَقوُلُ لِمَ وَکَیفَ؛(4)
پس مرا صبر و شکیبایی ده درامرغیبت آن حضرت که دوست نداشته باشم پیش انداختن چیزی را که پس انداختی و پس انداختن چیزی را که پیش انداختی و نه آشکار ساختن آنچه را پوشاندی و نه کنجکاوی از آنچه پنهان داشتی و کشمکش نکنم با تو در تدبیرت و نگویم چرا و چگونه و برای چیست؟
1- سوره نحل (16) : آیه1 .
2- غیبت نعمانی، ص198.
3- غیبت نعمانی، ص201.
4- مفاتیح الجنان، دعای غیبت امام زمان( عج) .
در چنین وضعیتی است که جامعه منتظر می باید بر انجام واجبات و تکالیف، استقامت کند و برابر دشمنان صبر بورزد و رابطه خود با امام موعود را بیش از پیش مستحکم نماید و به فرمان الهی که در قرآن آمده است: اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا(1) گوش سپارد. (2)
روایات دیگری به راه نجات از استعجال نیز اشاره کرده است. مضمون کلی این روایات، به روح انتظار و ارزش و فضیلت آن باز می گردد. امام صادق : فرمود:
کسی که در این انتظار و بر مسیر آن بمیرد، مانند کسی است که در خیمه امام منتظر بوده باشد. (3)
این مفهوم، بیانگر آن است که وظیفه افراد و جوامعی که در عصر غیبت زندگی می کنند، انتظار ظهور و نه استعجال آن است؛ از این رو کسانی که به این فریضه عمل کنند و در انتظار به سر برند، در همین برهه به مقصود رسیده اند. این مفهوم بلند و متعالی در روایات دیگری پیگیری و ابعاد گوناگون آن معرفی شده است. امام صادق علیه السلام دربیانی دیگر می فرماید:
«آیا شما را نسبت به آنچه خداوند عملی را جز به وسیله آن از بندگان قبول نمی کند خبر ندهم؟» ابا بصیر پاسخ مثبت می دهد و
1- سوره آل عمران (3) : آیه200.
2- غیبت نعمانی، ص200.
3- غیبت نعمانی، ص200.
امام می فرماید: «شهادت به یگانگی خداوند و اینکه خدایی جز او نیست و اینکه محمد صلی الله علیه و آله و سلم بنده و فرستاده اوست و اقرار به آنچه خداوند امر کرده است و ولایت ما و برائت از دشمنان ما و تسلیم در برابر ائمه و پرهیزگاری و کوشش و تلاش و طمأنینه و ثبات و انتظار برای قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف ».
سپس امام فرمود:
«همانا برای ما دولتی است که خداوند آنچه بخواهد به وسیله او می آورد».
در ادامه فرمود:
«آنکه از همراهی و یاری قائم خشنود می شود؛ پس باید انتظار پیشه کند و به پرهیزگاری و حسن خلق روی آورد که در چنین صورتی او منتظِر است و اگر در این حالت بمیرد و قائم پس از او قیام نماید، اجر او مانند کسی است که قائم را درک کرده است؛ پس تلاش کنید و انتظار کشید که این گوارایتان باد». (1)
با این دید وسیع و نگاه جامع، زمینه آسیب استعجال از بین می رود و توجه به چنین وظیفه و وضعیتی، نقش سازنده ای در حیات پویای جامعه منتظر خواهد داشت. بنابراین آنچه می بایست مورد توجه و اهتمام و تلاش منتظران قرار گیرد، پرهیزگاری و کوشش و حسن برخورد در مسیر انتظار است تا از این طریق آسیب استعجال برطرف شود.
1- غیبت نعمانی، ص200.باب11، ح16.
3 _3. ظهور مدعیان دروغین
در زمینه ای که حیرت و سرگشتگی ناشی از غیبت امام آشکار می شود و جغرافیای فکری و فرهنگی، جوامع مسلمانان را در برمی گیرد، زمینه سوءاستفاده برخی افراد سودجو و کم اطلاع فراهم آمده تا با دعوی امامت و مهدویت، افکار و گرایش های پاک مذهبی مردم را به سوی خود جلب کنند و چند زمانی بر مسیر اهداف و مطامع خود پیش روند؛ از این رو شاید بتوان آسیب عمده دیگر جامعه منتظر را گرفتاری در دام مدعیان دروغین مهدویت دانست.
تاریخ اسلام نشانگر آن است که افراد بسیاری به دلیل دستیابی به قدرت و یا به دلیل هدف شخصی خاصی از عنوان مقدس مهدی موعود: سوء استفاده کرده اند. این سوء استفاده از همان قرن اول هجرت آغاز شد و در دوره خلافت عباسیان _ از سال 132 هجری قمری به بعد _ به اوج خود رسید. البته این موضوع نه تنها به اصل مطلب و قیام با شکوه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آسیبی نمی رساند؛ بلکه بیانگر اصالت و واقعیت و ریشه داری آن در سنت و آموزه های اسلامی است.
از آنجا که مسأله مهدی موعود و قیام و انقلاب جهانی او، و اینکه او پس از ظهور، سراسر جهان را که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد می کند، مکرّر از زبان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت علی علیه السلام و همه امامان: ذکر شده و از امور قطعی انکار ناپذیر است. از همان قرن اول هجری، سوء استفاده از این نام و ادعای دروغین مهدویت آغاز شد و عدّه ای خود را همان مهدی موعود دانسته یا آنکه جمعیتی به مهدی موعود بودن
شخصی _ با اینکه آن شخص چنین ادّعایی نداشت _ اعتقاد یافتند.
جدای از برخی نهضت های جهان اسلام که جنبه حق طلبی داشته و ربطی به مسأله آسیب های اجتماعی سیاسی ندارد _ مانند زید بن علی بن حسین علیه السلام که خود ادعایی نداشت اما پیروان او وی را منجی موعود خواندند وپیروان مختار بن ابن ابی عبیده ثقفی هم وی را منجی خواندند و همینطور، مهدویت را به محمد بن حنفیه نسبت دادند و مختار را نایب او معرفی کردند _ نوعی از نهضت ها با نام مهدویت پدید آمده اند. از مهم ترین آن ها می توان به نهضت های محمد نفس زکیه، مهدی عباسی (عباسیان)، عبدالله بن میمون، عبیدالله المهدی (فاطمیون)، حسن شریعی، محمد بن نصیر نمیری، احمد بن هلال عبرتائی، محمد بن علی بن بلال، حسین بن منصور حلاج، محمد بن علی شلمغانی، ابودلف کاتب، محمد بن احمد بغدادی، محمد بن عبدالله تومرت (موحدون)، شیخ شرف الدین (قیام مردم فارس)، سیدمحمد مشعشع (قیام خوزستان)، محمد مهدی سنوسی، محمد احمد سودانی، (مهدیون سودان، محمد بن احمد بن عبدالله سودانی). غلام احمد قادیانی (قادیانیه، احمدیه)،. سیدعلی شیرازی (بابیت)، میرزا حسینعلی بهاء (بهایی گری)، مهدی کُرد و محمد بن عبدالله قحطانی (عربستان) اشاره کرد.
شمار دقیق مدعیان مهدویت مشخص نیست؛ اما هریک از این نهضت ها و تحرکات، دارای عوامل و انگیزه های متفاوتی بوده اند. بعضی به انگیزه ریاست طلبی و مقام شکل گرفته و بعضی دیگر به طمع منافع
مالی شیعه به وجود آمده و گروهی دیگر به تحریک استعمارگران و دسیسه های سیاسی امکان وجود یافته اند. در طرف مقابل زمینه های پذیرش این دعاوی از سوی مردم به وجود عوامل مختلفی باز می گردد.
وضعیت سخت اقتصادی و سیاسی که در تلاطم انتقال قدرت به وجود می آید، به عاملی تبدیل می شود که زمینه پذیرش هرگونه ادعای نجات که با کمترین آینده نگری و عقلانیت از سوی افراد مختلف ارائه شود را به وجود می آورد. از سوی دیگر، طرفداران یا تحریک کنندگان این افراد برای آن ها روایاتی نیز جعل کرده اند تا در نظر مردم، عمل آن ها را مطابق روایات بنمایند یا کارهایی انجام داده اند که با روایات رسیده درباره موعود اسلام مطابقت کند. کوته فکری و عدم بصیرت کافی به دین و آموزه های مأثور از معصومان علیهم السلام نیز عامل دیگری در به ثمر رسیدن این تحرکات محسوب می شود که اگر با سکوت اندیشه ورزان و علمای آگاه به زمان توأم گردد، آسیب های جبران ناپذیری را به جوامع اسلامی و منتظر (در عصر غیبت) و اساساً به اندیشه انتظار وارد می سازد. نخستین گروه از روایات اسلامی مربوط به جانشینان پیامبر و امامان معصوم درباره رهبری و امامت جامعه، به روایاتی مربوط می شود که از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است و در آن ها تعداد جانشینان ایشان دوازده نفر_ به تعداد نقبای بنی اسرائیل _ ذکر شده است. این دسته از روایات که از طرق عامه و از قول کسانی
همچون عبد الله بن مسعود، (1) أنس بن مالک، (2) جابر بن سمره السوائی، (3) أبو جحیفه(4) عبد الله بن عمرو بن العاص(5) و … نقل شده است، راه طغیان و ادعا را بر افراد و جریان های مدعی خلافت و امامت می بندد؛ اگر چه متأسفانه واقعیت های تاریخی جوامع اسلامی چیزی جز این بود و به این بیانات رسول خدا بی توجهی شد. کارکرد این گونه روایات تنها به محکومیت جریان های غیرشیعی مربوط نمی شود؛ بلکه برابر فرقه ها و گروه هایی که خود را شیعه نامیده و به امامانی جز اهل بیت علیهم السلام قائل شده اند راهگشا به نظر می رسد.
دسته دیگری از روایات، هرگونه ادعای دروغین مربوط به امامت را محکوم کرده و بنا به مستندات قرآنی، مجازات سختی برای این امر در نظر گرفته اند. در روایتی از امام صادق علیه السلام درباره تفسیر آیه شصت از سوره زمر آمده است که:
مقصود از این افراد دروغ گو، کسی است که گمان برده امام است و حال آنکه چنین نیست. (6)
نیز در روایت دیگری از ایشان چنین آمده است که:
1- غیبت نعمانی، ص117.
2- غیبت نعمانی، ص119.
3- غیبت نعمانی، ص122.
4- غیبت نعمانی، ص126.
5- غیبت نعمانی، ص127.
6- غیبت نعمانی، ص112.
در روز قیامت، خداوند به سه گروه نظر نمی کند و برای آن ها عذاب دردناکی در نظر گرفته شده است؛ کسی که گمان برد امام است و امام نباشد، کسی که معتقد به امام حقی نباشد و حال آنکه در واقع او امام باشد و دیگر آن کسی که گمان برد برای این دو مدعی نخست نصیبی از اسلام وجود دارد. (1)
جالب آنکه این مسأله، علویان، فاطمیان و فرزندان امیرالمؤمنین علیه السلام را نیز در بر می گیرد و درباره آن، سخت گیری شده است. (2) چنین روایاتی برابر کسانی که در عصر معصومان ادعای امامت می کردند، صادر شده و در ادامه به وضعیت کسانی که تنها به برخی امامان حق، ایمان آورده و امامان بعدی را تصدیق ننمایند، اشاره شده است. در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که اعتقاد به تعدادی از امامان و جحد ورزیدن به دیگر امامان حق و اوصیای الهی به مانند اقرار به نبوت یکی از پیامبران و انکار نبوت دیگر پیامبران است. (3)
بخش دیگری از روایات که به زمان غیبت مربوط می شوند، ظهور هرگونه ادعا مبنی بر امامت و مهدویت را غیرمشروع خوانده و صاحبان این حرکت ها را مشرک یا کافر نامیده است.
1- در روایت مشابهی قطعیت این حکم تقویت شده است و آمده که روز قیامت، خداوند با این گروه ها سخن نگفته و آنان را تزکیه نمی کند. (غیبت نعمانی، ص113).
2- غیبت نعمانی، ص113و115.
3- غیبت نعمانی، ص113.
امام باقر علیه السلام صاحب هر پرچمی که قبل از قیام قائم برافراشته شود را طاغوت خوانده است. (1) پیش تر گذشت که این روایات، به حرکت های سازنده زمینه ساز ظهور امام مربوط نمی شود(2) و به مدعیان امامت و مهدویت اشاره کرده است. (3)
در نهایت آنچه به جریان نیابت امام در عصر غیبت نیز خاتمه می دهد، توقیع شریفی است که امام عصر علیه السلام در پایان عصر غیبت صغرا به آخرین نائب خود ارسال داشته اند. در ضمن این توقیع که خبر از آغاز غیبت طولانی مدت امام می دهد، امام می فرماید:
کسانی از پیروان ما خواهند آمد که مدعی مشاهده می شوند، آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی و وقوع صیحه آسمانی ادعای مشاهده کند، دروغگو و افترا زننده است. (4)
در جای خود نیز اشاره شده که مشاهده در این روایت، به معنای نیابت و وساطت است نه صرف دیدار. (5) با این بیان روشن، آسیب مربوط به ظهور مدعیان دروغین مهدویت و امامت، زمینه شیوع نمی یابد و بدین ترتیب افراد و جامعه منتظر وظیفه دارند، مدّعیان ارتباط و نیابت
1- غیبت نعمانی، ص115.
2- بحارالأنوار، ج51، ص88.
3- این روایات در ابوابی که به مدعیان امامت مربوط می شود آمده است و در میان روایاتی از جمله این حدیث واقع شده اند. ( غیبت نعمانی، ص115).
4- غیبت طوسی، ص396.
5- ر.ک: فصلنامه انتظار، شماره سوم، ص33و34.
خاص را تکذیب کرده، راه نفوذ و سودجوئی این فرصت طلبان و دنیا خواهان را ببندند.
با این وجود، دروغگویان بسیاری در زمان غیبت ادعای نیابت کرده و بعضی از آن ها نیز پا را فراتر نهاده و پس از ادّعای نیابت، مدّعی مهدویت شده اند و در پی این ادّعای باطل، مکتب و فرقه ای انحرافی را بنیان نهاده، و زمینه انحراف اعتقادی عدّه بسیاری را فراهم کرده اند. با مطالعه تاریخچه این گروه ها روشن می شود بسیاری از آن ها با پشتیبانی و حمایت استعمار به وجود آمده و به حیات خود ادامه داده اند.
روشن است که شکل گیری فرقه ها و گروه های منحرف و پیوستن و اعتماد کردن افراد به مدّعیان مهدویت یا نیابت، در جهل و نادانی آن ها ریشه دارد و شوق فراوان به دیدار امام بدون معرفت و آگاهی کافی به آن حضرت و غفلت از وجود شیادان در این عرصه، زمینه ساز ارتباط با مدّعیان دروغین می شود.
نیز در روایات دیگری راه های نجات از آسیب ادعای دروغین، چه برای اشخاص مدعی و چه برای تشخیص آنان توسط مردم، ارائه شده است. امام صادق علیه السلام فرمود:
کسی که خروج کند و مردمان را دعوت کند؛ در حالی که در میان آن ها فردی با فضیلت تر و بهتر از او وجود داشته باشد، آن فرد گمراه و بدعت گذار است و کسی که ادعای امامت از جانب خدا داشته باشد و این مقام را نداشته باشد، کافر است. (1)
این ملاک که در روایت اخیر ذکر شد، باعث می شود زمینه برای ادعای نیابت و امامت توسط افراد از بین رفته و ایشان در مقایسه خود با دیگران، دست از این حرکت انحرافی بردارند. همچنین مردمان و جامعه منتظر نیز می توانند با استناد به این روایت از پذیرش ادعای شخصی که افراد بهتر از او وجود دارند، خودداری کنند. همچنین راه دیگر به دور ماندن از این آسیب، آزمودن فرد مدعی است. چه اینکه فرموده اند برابر کسی که ادعای این امر را دارد، می بایست به برهان روی آورد و در باره علم به حلال و حرام الهی او را آزمود. (2)
4 _3. ملاقات گرایی
درباره امکان و مطلوبیت دیدار با امام موعود در زمان غیبت کبرا، دو گرایش افراطی و تفریطی وجود دارد که هردو نگاه _ چه از جهت اعتقادی و چه از جهت آثار عملی _ به بروز مجموعه ای از آسیب ها می انجامد. گرایش افراطی بر این باور است که دیدار امام، شرط لازم ارتباط با حضرت در زمان غیبت می باشد و برای بهره وری از ایشان مهم ترین پایه و اساس به شمار می رود؛ بنابراین همه کمالات دیگر به
1- غیبت نعمانی، ص114.
2- غیبت نعمانی، ص114.
نوعی فرع و شاخه این امر تلقی می شود و منتظران ظهور هم بیش از هر چیز به این امر تشویق و ترغیب گردند.
در این گرایش، ملاقات با امام غایب علیه السلام امر بسیار رایج و عادی و برای هرکس در هر شرایطی ممکن و آسان دانسته می شود. معتقدان به این گرایش تصور می کنند با شیوع این طرز تفکر، علاقه و محبت عموم مردم به وجود مقدس امام زمان علیه السلام روز به روز بیشتر می شود. اگر انسان ها رسیدن به وصال محبوب را سخت و استثنایی بدانند، آن وقت امید زیادی به آن نمی بندند و همین مسأله باعث دلسردی و فروکش کردن شعله محبت امام در دل های آنان می شود؛ از این رو با نیت خیر و به قصد محبوب کردن بیشتر آن حضرت، باید باب امکان ملاقات با ایشان را بسیار گسترده و سهل دانست تا شوق لقاء امام همگانی شود. این رویکرد تا آنجا پیش می رود که گاهی برخی از مروجان این دیدگاه به این اعتقاد می رسند که اگر کسی با این نیت مقدس، ماجرایی هرچند ساختگی و دروغ درباره ملاقات با امام عصر علیه السلام برای مردم نقل کند، کار اشتباهی نکرده؛ بلکه به دلیل ایجاد شوق و محبت حضرت در دل های ایشان، مستحق حق شناسی و سپاس گزاری نیز می باشد!
در برابر این تفکر افراطی، بینش دیگری وجود دارد که در باره گرایش به دیدار امام عصر علیه السلام دچار تفریط شده اند. اعتراض این گروه به معتقدان افراطی ملاقات گرایی این است که با سهل انگاشتن دیدار امام در زمان غیبت، مهدویت و اعتقاد به امام به سطحی نازل سقوط می کند و از اهمیت و ارزش آن کاسته می شود. همچنین زمینه بروز مدعیان
دروغین در مسیر ملاقات گرایی به وجود می آید که این خود به مشکلات و آسیب های دیگری منجر خواهد شد.
در بررسی روایی این موضوع چنین به نظر می رسد که نقطه کانونی این مسأله پیرامون آخرین توقیع امام عصر علیه السلام در زمان غیبت صغرا و عبارت مشهوری که در آن نامه آمده، شکل گرفته است. آن گونه که پیش تر گذشت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ضمن بیان فرا رسیدن غیبت تام، ادعای هرگونه مشاهده توسط افراد را کذب و افترا خوانده اند: «ألا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو کذّاب مفتر»(1).
درباره معنای مشاهده در این توقیع، وجوه گوناگونی ذکر شده است؛(2) اما به نظر می رسد مقصود کلی از این عبارت، تکذیب کسی است که با ادعایی از جمله ادعای نیابت از جانب امام همراه باشد. بنا به عرف زمان غیبت صغرا، مشاهده توسط کسی صورت می گرفت که نایب امام باشد و این نخستین معنایی است که در این باره به ذهن متبادر می شود. (3)
1- ر.ک: غیبت طوسی، ص396.
2- ر.ک: عبقری الحسان، ج2؛ یاقوت الاحمر، ص205-208.
3- الاصل عند ما تطلق المشاهده؛ یعنی با نیابت. عند ما تطلق المشاهده فی الغیبه الصغری یعنی معها النیابه. ر.ک: فصلنامه انتظار، مرکز تخصصی مهدویت، سال اول، شماره دوم، گفتگو با استاد شیخ علی کورانی.
در مقابل مشاهده منفی که مورد تکذیب واقع می گردد، آن است که همراه با ادعای ارتباط با امام و نیابت از جانب ایشان همراه شود که در چنین صورتی می باید شخص مدعی مشاهده و نیابت را تکذیب کرد. وجه دیگر این عبارت متضمن آن است که مشاهده اختیاری و اینکه فرد در هر زمان که بخواهد بتواند به دیدار امام نائل شود، امکان ندارد. امام علیه السلام هر گاه که خود صلاح بداند می تواند به دیدار افراد بیاید. چه در زمان غیبت صغرا نیز مشاهداتی نقل شده که وجهی تنبیهی و توبیخی داشته است. از این رو چه بسا کسی واقعاً به دیدار امام برسد؛ اما از آن سوء استفاده کرده و بر اساس آن ادعای نیابت و ارتباط با امام داشته باشد.
تشرفاتی که در کتاب های عالمان شیعه از جمله جنهالمأوی و مکیال المکارم ذکر شده است، مربوط به کسانی است که در نهایت تقوا و علم قرار داشته و امکان دروغ گویی آنان بسیار بعید به نظر می رسد. دیگر آنکه هیچ یک از این بزرگواران ادعای نیابت خاص و ارتباط همیشگی با امام عصر نداشته و برابر انتشار این خبر نیز حساس بوده اند تا آنجا که از برخی نزدیکان خود قول گرفته اند که تا زمانی که زنده ام موضوع ملاقات با امام را فاش نکنند.
حاصل آنکه درباره امکان دیدار امام در زمان غیبت می بایست طریق اعتدال را پیش گرفت؛ نه هر گونه ملاقات با امام را منکر شد و راه دیدار با ایشان را به کلی مسدود دانست و نه ادعای کسی که دعوی ارتباط و سفارت و نیابت امام را دارد پذیرفت. هر یک از این دو نگرش، آسیب های خاص خود را دارا بوده و به افراط و تفریطی جاهلانه و غیرعلمی می انجامد.
درباره مطلوبیت دیدار با امام موعود در زمان غیبت نیز می بایست از آسیب های ناشی از افراط و تفریط دوری کرد. تقاضای دیدار امام و دعا برای تحقق این امر، موضوع مستحب و مطلوبی است که منتظران در اوج آرزوها و حوائج خود می توانند به آن توجه کنند. با این وجود، به کنار گذاردن جریان عادی زندگی و به طور تصنعی در پی ملاقات با امام بودن و از زیر بار وظایف شانه خالی کردن، امر نامطلوب و آسیب زایی است که با روح آموزه انتظار و غیبت در تضاد است. غیبت، با محرومیت و وضعیت سخت و دشوار همراه است؛ اما ناشی از تدبیر و اراده خداوند بوده و اصل بر این است که این مرحله از حیات تاریخی بشر و هدایت الهی در این مرحله از مسیر غیبت واقع شود.
بنابراین باید در برابر تدبیر خداوند تسلیم بود و در این تسلیم به انجام وظایف و تکالیف عصر غیبت که مهم ترین آن ها کسب معرفت به امام غایب است، پرداخت. در مقام جمع بندی، بیان مرحوم نعمانی درباره عدم لزوم فحص و جست و جویی که به انکار غیبت می انجامد و عموماً توسط جاهلان صورت می گیرد جالب به نظر می رسد، که به طور ضمنی موضوع ملاقات گرایی را هم رد می کند.(1)
1- غیبت نعمانی، پایان فصل 2.
5 _3. بروز کسالت، سستی و بی حالی
ادعیه و زیاراتی که از ناحیه مقدس معصومان علیهم السلام رسیده و در کتب علمی و دینی علما و دانشمندان شیعه ضبط شده است، گنجینه ای از معارف و آموزه های دینی به شمار می رود که می توان بخش مهمی از آسیب های فکری و رفتاری افراد و جوامع و راه های درمان آن ها را در این گنجینه جست و جو کرد. دعاها و زیارت هایی که درباره امام موعود صادر شده یا توسط آن امام انشاء شده اند _ ضمن آنکه روح کلی تعالیم دینی و اعتقادات بنیادین اسلامی را در برگرفته و منتقل می کنند _ به واقعیات عصر غیبت و مشکلات آن پرداخته و راه نجاتی برای خوانندگان خود فراهم می آورند. از جمله دعاهایی که از ناحیه مقدس امام عصر علیه السلام صادر شده و در حقیقت دعاهای ایشان درباره جامعه منتظر را در بر می گیرد، دعای معروفی است که با عبارت: «الّلهم ارزقنا توفیق الطاعه» آغاز می شود.
در این دعای شریف که در متون روایی و ادعیه روایت شده است، (1) به آسیب های محتملی که افراد جامعه بدان ها گرفتار می آیند و به راه های درمان آن ها اشاره شده که علاوه بر طلب اجابت درمان آن ها توسط خداوند، امکان بهره مندی علمی از آن نیز مهیا می باشد.
امام منتظَر در ضمن عبارات این دعا، آسیب های دوری از اطاعت، عدم خلوص نیت، عدم آگاهی به محارم الهی و بی توجهی به آموزه های دینی، دوری از صبر و استقامت، فاصله گرفتن از سخنان خیر و حکمت انگیز، خالی شدن قلوب از علم و معرفت، پرشدن شکم ها و
1- مصباح کفعمی، ص281؛ بلدالأمین، ص350.
سفره ها از مال حرام و شبهه ناک، گرفتاری در دام ظلم و سرقت، چشم پوشی نکردن از زشتی ها و ارتکاب خیانت و رواج سخنان بیهوده و غیبت را برای جامعه منتظر معرفی می کند و از خداوند توفیق اطاعت، اخلاص و صداقت در نیت، شناخت محرمات و طلب هدایت، بهره مندی از حکمت، علم و معرفت را طلب می کند. این موارد که در صدر این دعا قرار گرفته اند، بیانگر آسیب های رفتاری کلی در رابطه با جامعه منتظر است که لزوم تلاش برای کناره گیری از آن ها و درمان آن ها بدیهی به نظر می رسد.
در ادامه دعا، امام منتظر همچون رهبری آگاه و دلسوز به ترسیم وضعیت و وظیفه هر یک از اقشار جامعه منتظر پرداخته و با این رویکرد ضمن اشاره به آسیب های ممکن، از خداوند جبران و درمان این آسیب ها را طلب می کند. امام برای علما و دانشمندان زهد و نصیحت، برای دانش آموزان تلاش و رغبت، برای شنوندگان پیروی و گوش سپردن و پندگرفتن، برای بیماران مسلمان شفا و راحتی و برای اموات ایشان رأفت و رحمت، برای پیران و سالخوردگان وقار و آرامش، برای جوانان توبه و بازگشت به مسیر هدایت، برای زنان حیاء و عفت، برای ثروتمندان تواضع و وسعت، برای تهی دستان صبر و قناعت، برای رزمندگان پیروزی و نصرت، برای اسیران رهایی و آزادی، برای امیران و حاکمان عدل و شفقت، برای مردم انصاف و خوش اخلاقی و برای حاجیان جامعه منتظر بار و توشه کافی و آرزوی توفیق در انجام واجبات را می پسندد و از خداوند می خواهد.
از این رو می توان به بررسی گسترده و آسیب شناسانه ای رسید که بر اساس این فقرات شکل گرفته و تمام اقشار جامعه منتظر را در بر می گیرد. چه سستی و کوتاهی در انجام هر یک از این وظایف به بروز آسیب در جامعه منتظر می انجامد؛ از این رو بخش مهمی از آسیب های رفتاری آموزه انتظار به عدم انجام وظایف و تکالیف مربوط می شود.
همچنین در دعای دیگری که توسط امام علی بن موسی الرضا علیه السلام به آن امر شده است، (1) پس از ذکر کلیات مهمی درباره امام منتظر و مروری بر آرمان ها و اهداف قیام و انقلاب آن امام، به وظایف و تکالیف منتظران اشاره شده و نسبت به برخی آسیب های رفتاری جامعه منتظر نکاتی آمده است. در فقراتی از این دعای شریف از زبان منتظران امام، اینچنین از خداوند درخواست می شود:
خدایا! به دست امام موعود، ما را به راه راست هدایت کن و به مسیر عظیم الشأن و طریقت عدل و صحیحی که هر غالی (بلندپرواز و متجاوز از حدود حقیقی امامت) و هر تالی (کوته نگر و تفریط گر در امر امامت) باید به آن بازگردند، راهبری فرما. ما را بر اطاعت آن حضرت قوت و موفقیت عطا فرما و بر پیروی از ایشان ثابت قدم بدار و بر نعمت متابعت از او بر ما منت گذار. ما را از سپاهیان آن حضرت که به فرمانش قیام کنند و با او شکیبا و صابر باشند و در یاری و مدد رسانی به ایشان خشنودی و رضای تو را
1- جمال الأسبوع، ص507.
طلب می کنند قرار ده؛ تا آنکه روز قیامت در صف یاران و مددکاران و تقویت کنندگان حکومت ایشان محشور شویم.
پروردگارا! امر ما را خالص از هرگونه شک و شبهه و ریاء و دورنگی قرار ده تا غیر از او بر کسی اعتماد نکنیم و تو را جز از راه او نجوییم؛ تا آنکه ما را به مقام او وارد کنی و در بهشت رضوان با او در جوار آن بزرگوار قرار دهی.
خداوندا! ما از خستگی و بی میلی و کسالت در کار دین و سستی در طاعت به تو پناه می بریم. ما را از کسانی که برای احیای دین خود از او نصرت خواهی و با یاری حجتت عزیز می داری قرار بده و ما را به غیر از ما مبدل مگردان که البته این تبدیل برای تو آسان است؛ اما برای ما بسیار گران می نماید.
مفاهیم و مضامین بلند و عمیق این دعای شریف ابواب مفصلی از مسایل مهم و ضروری در استمرار و پویای حیات جامعه منتظر می گشایند و به آسیب ها و پیامدهای بدی که ممکن است منتظران بدان ها گرفتار آیند اشاره می کنند. خطر انحراف از صراط مستقیم امامت و گرفتاری در دام افراط و تفریط در حق معصومان، خطر لغزیدن از مسیر اطاعت امام و از دست دادن ثبات انتظار، خطر برکناری از یاری عملی امام، خطر بروز شک و شبهه و از آن مهم تر ریاورزی و سالوس گری در رابطه با امام و انتظار او که باعث انحراف از اعتقاد انحصار هدایت در ایشان می شود، بروز خستگی و کسالت و جدایی (السامه، الکسل و الفتره) و در نهایت خطر بزرگ استبدال و ترک رسالت تاریخی از جمله خطرات و آسیب های مهمی به شمار می روند که در
این متن مقدس به آن اشاره شده است. لزوم تلاش برای کاهش و رفع آنان وظیفه اصلی افراد و جوامع منتظر محسوب می شود.
6 _3. نمادگرایی افراطی
نماد، آن چیزی است که در پسِ خود چیز دیگری نشان دهد. «چیزی که جای چیز دیگری را می گیرد و بر آن دلالت می کند».(1)
چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «ما لِلّه آیه اکبر منّی؛(2) برای خدا آیه و نشانه ای بزرگ تر از من نیست». یعنی با نگاه به حضرت و رفتار او می توان به خدا رسید و خدا را در وجود حضرت یافت. بنابر برخی روایات فرموده اند: «با افرادی دوست شوید که دیدن آن ها شما را به یاد خدا اندازد».
بنابر این روایات، انسان های مؤمن، نماد و نشانۀ خدا هستند. (3) در عصر ما مسجد مقدس جمکران نمادی دینی و مذهبی و مربوط به مذهب است و در پس خود انسان را به معنویت و عالم ماوراء طبیعت ره می نماید؛ چون نام مسجد آشکارا بر بندگی در برابر خدا اشاره دارد و از سویی نام آن مکان به نام صاحب الزمان علیه السلام است؛ لذا بسیاری از افراد و مشتاقان، به عشق حضرت عازم آن مکان مقدس می شوند.
اما آسیب، آن گاه خود را نشان می دهد که جنبۀ نمادین آن بر
1- کنش اجتماعی، ص 95.
2- تفسیر قمی، ج 1، ص 309.
3- بحارالانوار، ج77، ص147.
سیمای حقیقی اش چیرگی یابد و واقعیتی که در پسِ آن، وجود دارد از دید فرد پنهان بماند. آن مکان مقدس در ورای خود باید خدا و بندگی او، شناخت حجت وی و سرانجام نزدیکی به وجود مقدس آن حجت را نشان دهد؛ چنان که اصل هدف از دستور آن حضرت برای تأسیس آن مکان نیز همین بوده است. در فرمان حضرت به حسن بن مثله جمکرانی برای تأسیس مکان مزبور نیز به همین موضوع اشاره شده است:
به مردم بگو تا به این مکان روی بیاورند و آن را عزیز و گرامی بدارند و در آن چهار رکعت نماز به جای آورند…هر کس این نماز را بخواند، مانند آن کسی است که در کعبه نماز خوانده باشد. (1)
نمونه هایی از نمادگرایی افراطی در امر مهدویت عبارتند از:
1. اصل شدن مکان مقدس وغافل شدن از دلیل اصلی تقدس آن ها؛ یعنی بدون توجه به اینکه مکان، فقط می تواند زمینه رسیدن به رشد فکری و معنوی و رفتاری باشد. اگر این زیاده روی در نمادگرایی فزونی یابد، گاه تا آنجا پیش می رود که مکان های دیگر نیز به عنوان جمکران ثانی شمرده می شود؛ هم چنان که در برخی مکان های ایران این اتفاق افتاده است.
2. اصل شدن زمانی خاص مثل حضور در شب چهارشنبه در مسجد جمکران، اگرچه در میان مومنان رایج شده است، ولی هیچ وجه علمی ندارد.
3. یکی از آفات این است که شخص بعد از توجه به نماد، دیگر وظیفه ای در وجود خود احساس نکند و همین را برای خود غنیمت شمارد، و به همان راضی باشد؛ به طوری که آن قدر جذب نماد شود که از محتوا غافل بشود.
1- نجم الثاقب، ص385.7 _3. ارتباط گسسته و مقطعی
از جمله آسیب های اجتماعی در گرایش به مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف رابطۀ موقت و گسسته با حضرت است؛ اعم از ارتباط مقطعی در زمان خاص، مثل روز جمعه یا شب چهارشنبه یا روز و شب نیمه شعبان، یا ارتباط در مکان های خاص، مثل مسجد مقدس جمکران، مهدیه، مسجد سهله، محل برگزاری دعای ندبه و….
بنابر روایات، این گرایش باید پیوسته باشد و در همۀ عرصه های زندگی حضور داشته باشد، لذا بنابر روایت: «انتظروا الفرج صباحاً و مساءاً؛ (1) هر صبح و شام منتظر فرج باشید» و روایاتی که به انتظار سفارش کرده اند، قید زمانی و مکانی نداشته، شامل تمام زمان ها و مکان ها می شوند.
حضور در جمکران، مهدیه، دعای ندبه، خواندن دعای فرج وسلامتی حضرت و… از مصادیق انتظار است، نه تمام آن. همچنین است سفارش به پیگیری و خواندن برخی دعاها درعصر غیبت، مثل
1- اصول کافی، ج 1، ص 333؛ کمال الدین، ص339.
«دعای اللهم عرفنی نفسک...». (1)
در رفتار برخی از منتظران و مهدی یاوران، گرایش به مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در همین تظاهرات بیرونی خلاصه شده است نه اینکه مهدی گرایی پیاپی در سطح رفتارهای آنان، اعم از رفتارهای فردی و اجتماعی، جاری باشد.
8 _3. روابط اجتماعی ناسالم (گسست اجتماعی)
رفع نیازهای یک دیگر، از اهداف زندگی اجتماعی و برقراری روابط میان انسان ها است. جامعه شناسان، همبستگی و انسجام اجتماعی را برای پایایی و پوپایی سازمان اجتماعی، ضرورتی انکار ناپذیر دانسته اند. (2)
برخی جامعه شناسان جامعه را چنین تعریف کرده اند: «عده ای از افراد که برای ارضای نیازهایشان با هم روابط اجتماعی دارند». (3)
در همۀ انسان ها نیازهایی وجود دارد که به تنهایی نمی توانند آن ها را برآورده سازند. هرچه وابستگی بین عده ای بیشتر و روابط شدیدتر باشد، افراد احساس نزدیکی بیشتری به هم می کنند و انتظار رفع نیازها نیز بیشتر می شود. (4)
مذهب و آموزه های دینی، از عواملی است که روابط اجتماعی را
1- غیبت نعمانی، ص166؛ مصباح المتهجد، ص411؛ کافی، ج1، ص337.
2- آفتاب ولایت، ص28.
3- آناتومی جامعه، ص35.
4- آناتومی جامعه، ص 78.
فزونی می بخشد؛ از این رو دین اسلام بحث حقوق متقابل برادران دینی را مطرح کرده، بسیار بر آن تأکید می نماید. چنانکه امام صادق علیه السلام در پاسخ به درخواست شخصی که اصرار بر بیان حقوق برادران دینی را داشت فرمود: «می ترسم بگویم و تو نتوانی انجام بدهی». آن گاه راحت ترین حق را این چنین بیان می کند:
هر آنچه بر خود می پسندی، بر او هم بپسند و هرچه بر خود نمی پسندی، بر او هم مپسند. (1)
این روایت و امثال آن، هشدار مهم به آسیب تشتّت و افتراق میان مؤمنان به خصوص منتظران است؛ زیرا انتظار برای رفع نیازهای متقابل نیز شدید است؛ بنابراین مهدی باوران که در اعتقاد و باور به حضرت اشتراک دارند و در ابراز این علاقه به حضرت و نمود ظاهری آن نیز مشترک شده اند، باید در رفع نیازهای یکدیگر بیشتر کوشا باشند. روایات نیز به این نکته اشاره دارد:
هر کس خوش دارد در شمار اصحاب قائم باشد، باید در عصر انتظار، مظهر اخلاق نیک اسلامی باشد. (2)
اما متأسفانه روابط اجتماعی مهدی یاوران و منتظران که باید براساس اندیشۀ مهدوی، نزدیک و صمیمی باشد، حتی در اماکن مقدس مثل مسجد جمکران آن گونه نیست که انتظار می رود و این خود آسیب
1- مکیال المکارم، ج2، ص563.
2- مکیال المکارم، ج2، وظایف منتظران.
جدی است. نمونه آن نزاع های لفظی میان برخی زائران، آن هم به دلیل مسایلی چون محل نشستن، مکان پارک ماشین و غیره است.
روایات اسلامی در گرایش خود از عصر پیش از ظهور، به وجود گسست اجتماعی در میان افراد و گروه های اجتماعی اذعان می کند. بنابر روایات، مردم و اجتماعات پیش از ظهور در آتش تفرقه و جدایی خواهند سوخت و بشر یک دل و یک سو نخواهد بود. همواره بیشتر جامعه در اندیشه و عمل با یک دیگر در تضاد، تنش و ناسازگاری خواهند بود؛ به عبارت صریح تر باید گفت، جامعۀ پیش از ظهور، جامعۀ هم بسته و منسجم و هم گرا نیست. در ظاهر، استوار و آراسته اند و به حیات خود ادامه می دهند؛ اما در باطن و زیربنای جامعه، از هم پاشیده و متزلزل هستند. نوع مردم در جوامع پیش از ظهور به جای هم یاری و هم فکری، به کوبیدن یکدیگر مشغول می شده، به نابودی هم دیگر کمر همت می بندند. امیرمؤمنان علی علیه السلام در توصیف جامعۀ گسل خورده و از هم گسیخته پیش از ظهور می فرماید:
ووا اسفی من فَعلات شیعتی من بعد قُرب مودّتها الیوم کیف یَستذلُّ بعدی بعضها بعضاً و کیف یقتل بعضها بعضاً... کل حزبٍ منهم آخذ منه بِغُصنٍ اینما مال الغُصن مال معه؛(1)
ای افسوس از رفتار شیعیان ما. پس از امروز که این گونه به هم دوستی نزدیک دارند. چگونه پس از من برخی از آنان، برخی دیگر
1- بحارالانوار، ج51 ص122.
را خوار سازند و بعضی برخی دیگر را می کشند. هر دسته و گروه از آنان به شاخه ای درمی آویزند و به هر سوی که شاخه بچرخد، آنان نیز می چرخند.
در برخی روایات، از امام حسین علیه السلام چنین آمده است:
لا یکون الامر الذی تنتظرونه حتی یَبرَأ بعضُکُم من بعض و یَتفُل بعضُکم فی وجوه بعض و یَشهد بعضکم علی بعض بالکفر و یَلعنَ بعضکم بعضا؛(1)
امری [ظهور] را که انتظارش دارید، تحقق نخواهد یافت تا آن هنگام که از یک دیگر بی زاری جویید و آب دهان به روی یک دیگر بیندازید و برخی از شما برخی دیگر را کافر خوانند و برخی، برخی دیگر را لعنت کنند.
امام باقر علیه السلام نیز تیرگی روابط اجتماعی و کنش های ناهنجار در جوامع پیش از ظهور را این گونه توصیف می کنند:
لایقوم القائم الّاعلی خوف شدید و زلازل و فتنه و بلاء یصیب الناس...و اختلاف شدید بین الناس و تشتُّت فی دینهم و تغیُّر فی حالهم حتی یتمنّی المتمنّی الموت صباحاًّ و مساءاًّ من عظم ما یری من کلب الناس و اکل بعضهم بعضاً؛(2)
قائم قیام نمی کند، مگر زمانی که ترس شدید و زلزله و فتنه و بلایی بر مردم عارض شود، زمانی که مردم دچار اختلاف شدیدی شوند و در دینشان پراکندگی و در حالشان دگرگونی ایجاد شود؛ به
1- غیبت نعمانی، ص206.
2- غیبت نعمانی، ص235.
گونه ای که شخص صبح و شام از درنده خویی مردم آرزوی مرگ می کند.
این روایات سازمان اجتماعی پیش از ظهور را گزارش می دهند. جامعه ای که به تشتت و پراکندگی فکری و کنشی دچار است و روابط اجتماعی در آن از هم گسیخته و اتحاد و یکپارچگی در آن جای خود را به تفرقه و جدایی داده است.
9 _3. کم فروغ شدن عواطف انسانی
از معیارهای مهم برای تشخیص جامعه انسانی از گونه های دیگر اجتماعی زیستن میان موجودات دیگر، وجود پیوندهای عمیق و عواطف سرشار انسانی است.
در این برهه از زمان، پیوندهای اجتماعی بر محور حق و عدالت و ارزش های انسان نمی چرخد؛ بلکه ضابطه در این پیوندها خودخواهی، خودپسندی، ستم و بی توجهی به حقوق و ارزش های انسانی او است.
از روایات در توصیف روزگار پیش از ظهور و آسیب های عصر انتظار به دست می آید که پیوندها به گونه ای ظهور و بروز می یابد که نمایانگر گسستی عمیق در روابط اجتماعی انسان ها است.
قطع روابط خویشاوندی، کم ارج شدن جایگاه پدر و مادر و بزرگ ترها در نزد فرزندان و در مقابل بی توجهی بزرگ ترها به فرزندان و اعضای فروتر خانواده، عدم توجه به حقوق همسایه، دروغ گویی، کینه توزی و دشمنی، حسادت، رواج غیبت و بهتان و افترا، هر کدام گسلی بر روابط اجتماعی و عواطف انسانی است که احادیث، آنها را بیان کرده اند. اکنون به بیان برخی از این ناهنجاری ها می پردازیم:
قطع رحم:
صلۀ رحم به معنای محبت و ارتباط داشتن با خویشان است که در اسلام به آن توصیه و در زمرۀ واجبات شمرده شده است. قطع آن به معنای بی توجهی و گسست پیوند خویشاوندی است. بنابر روایات، در روزگار پیش از ظهور، این پدیده در میان مردم به گونه ای شیوع می یابد که دست نیاز خویشاوندان محتاج را نیز بر نمی تابند.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «رأیت الارحام قد تقطّعت؛(1) وقتی دیدی پیوندهای خویشاوندی، گسسته شده است».
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
قیامت برپا نمی شود تا آنکه زمانی فرا رسد که مردمی [از شدت فقر] به اقوام و بستگان خود مراجعه کنند و آنان را به پیوند خویشاوندی سوگند دهند تا بلکه به او کمک کنند؛ ولی چیزی به او نمی دهند.(2)
بی حرمتی انسان ها به یک دیگر:
در آموزه های دینی به اعضای جامعه اسلامی سفارش شده است که به یک دیگر احترام بگذارند و از بی حرمتی به یکدیگر اجتناب کنند.
1- بحارالانوار، ج52، ص256.
2- الامالی شجری، ج2، ص271.
اما در جامعه پیش از ظهور، این ارزش اسلامی زیر پا نهاده می شود و افراد، خود را به رعایت آن ملزم نمی دانند. پیامبر اسلام در توصیف این آسیب می فرماید:
در آن روزگار، بزرگ ترها به زیردستان و کوچک ترها، با مهربانی رفتار نمی کنند و قوی بر ضعیف ترحم نمی نماید. (1)
امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:
رأیت العقوق قد ظهر واستُخِفّ بالوالدین؛(2)
وقتی که دیدی عاق والدین آشکار گشته و جایگاه پدر و مادر سبک شمرده شده است.
فرآیند حرمت زدایی از پدر و مادر تا بدان میزان پیش خواهد رفت که برطبق روایتی:
پدر و مادر، بدترین جایگاه را نزد فرزند خواهند داشت و فرزند از بهتان زدن به آن ها نه تنها باکی نخواهد داشت؛ بلکه خرسند نیز خواهد بود(3).
و این نشان از افول و غروب چراغ عاطفه نزد فرزندان آنان است.
بی توجهی به حقوق همسایگان:
با توجه به سفارش اکید اسلام در باره همسایگان، جامعه منتظر
1- بحارالانوار، ج52، ص380.
2- وسایل الشیعه، ج16، ص378؛ بحارالانوار، ج52، ص259.
3- منتخب الاثر، ص431.
پیش از ظهور به سبب ضعیف شدن نیروی عواطف انسانی، نه تنها برای همسایه خویش احترام قائل نمی شوند، بلکه در آزار دادن وی تلاش می کنند.
در روایات آمده است:
در آن روزگار، همسایه از همسایۀ خود یاری می طلبد و او را به حق خویشاوندی سوگند می دهد؛ اما به او کمک نمی کنند. (1)
امام صادق علیه السلام نیز در خصوص دوری جستن از آسیب های آخرالزمان به این انحراف چنین اشاره می کند:
رأیت الجار یُؤذی جاره و لیس له مانع؛ (2)
زمانی که… دیدی همسایه، به همسایه اش آزار می رساند و هیچ مانعی برای او نیست.
10 _3. شیوع ناهنجاری های رفتاری
از آموزه های دین دربارۀ روزگار پیش از ظهور برداشت می شود که در جوامع بشری آن عصر، کج روی های اجتماعی به گونۀ بهت انگیزی گسترش می یابد و عمق گرایش به کج روی ها در آن روزگار به میزانی است که بسیاری از مردم در جامعۀ اسلامی، ارزش های اسلامی را ضد ارزش و ضد ارزش های اسلام را برای خود ارزش تلقی خواهند کرد. (3)
1- الامالی شجری، ج2، ص271.
2- بحارالانوار، ج 52، ص 256.
3- منتخب الاثر، ص 426.
در روایات به انواعی از کج روی که در جوامع پیش از ظهور انتشار می یابد، اشاره شده است. از آن میان می توان از کج روی هایی چون هم جنس بازی، فحشاء، بی عفتی و بی حجابی، قماربازی، رشوه خواری، شرب مشروبات الکلی، سرقت و کم فروشی، نام برد.
1. هم جنس بازی (homosexuality)؛ بنابر روایات، در روزگار پیش از ظهور گرایش تشکیل خانواده، رو به افول می نهد و به جای آن زنان و مردان برای ارضای نیازهای جنسی خود به هم جنس بازی روی می آورند.
محمد بن مسلم به امام باقر علیه السلام عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا ! قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟» حضرت فرمود: «هنگامی که مردها خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان کنند. آن گاه که مردان[در ارضای نیاز جنسی خود] به مردان و زنان به زنان اکتفاء کنند».
براساس برخی روایات، فرآیند گرایش به همجنس بازی به میزانی شدت و حدّت می یابد که مردان، مردان دیگری را که به زنان تمایل دارند، نکوهش می کنند. (1)
2. فحشاء؛ برآوردن خواهش های جنسی در برابر پول را، می توان فحشا دانست؛ اما مراد در این بحث، معنایی گسترده تر است که شامل همۀ شیوه هایی می شود که از طریق آن ها خواهش های جنسی را به صورت نامشروع ارضا می کنند. در روایات بی شماری به این ناهنجاری هااشاره شده است.
1- بحار الانوار، ج52، ص257.
از حضرت علی علیه السلام نقل شده است:
در واپسین سال های دنیا و نزدیک برپایی قیامت که بدترین زمان ها است، زنانی ظاهر می شوند که برهنه اند و خودنمایی می کنند، از راه دین منحرفند و به فتنه و گناه و شهوترانی تمایل دارند، حرام را حلال می کنند. جای آنان در دوزخ است. (1)
در برخی روایات نیز وارد شده که برخی مردان از طریق عرضۀ زنان خود به عنوان کالاهای جنسی ارتزاق می کنند یا بدن های خود را به عنوان کالای جنسی عرضه می کنند. (2)
روایات دینی در گزارش خود از گسترش فحشاء و روسپی گری به رواج زنا و به دنبال آن زیاد شدن فرزند نامشروع اشاره کرده و بر این نکته اشاره نموده اند که برآیند آسیب های اجتماعی در روزگار پیش از ظهور به سست شدن نهاد خانواده و افزایش نرخ طلاق که خود نوعی از کج روی در روابط اجتماعی است منجر خواهد شد. (3)
دسته ای دیگر از روایات، به فراگیری و شیوع انحرافات اشاره دارد تا اندازه ای که دیگر حساسیت چندانی به آن نشان نخواهند داد.
3. سرقت؛ سرقت، از انحرافات بزرگ اجتماعی است که جوامع با آن دست به گریبان بوده اند. در عصر پیش از ظهور نیز این آسیب به صورت گسترده و پیچیده ای در جوامع جریان خواهد داشت.
1- من لا یحضره الفقیه، ص390.
2- بحار الانوار، ج 52ص257، معجم الاحادیث الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ج2، ص216.
3- معجم الاحادیث الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ج2، ص 219.
در برخی روایات که به توصیف روزگار پیش از ظهور پرداخته اند، به سرقت در غالب کم فروشی و رانت خواری اشاره شده است. (1) در آن دوران سیاه، گناهان بزرگی چون کاستن پیمانه ها و ترازوها و کم فروشی و حق مردم را پایمال کردن، رواج می یابد و اساس مبادلات و داد و ستدها، به کاستی و تجاوز به حقوق دیگران استوار می شود و کار و تلاش و مبادله ای که از غیر از این راه ها صورت گیرد؛ نوعی زیان و ضرر و عقب ماندگی حساب می شود. امام حسن عسکری علیه السلام آن دوران را این گونه ترسیم فرمود:
«اغنیاؤهم یسرقون زاد الفقراء؛ اغنیا و توانگران جامعه، ارزاق [وسایل معیشتی و امکانات زندگی] بی نوایان را می ربایند».(2)
آسیب سرقت در این حدیث، فقط سرقت های رسمی نیست که جرمی جزایی و مدنی به حساب می آید؛ زیرا این گونه دزدی ها با پایگاه اجتماعی سرمایه داران تناسب چندانی ندارد؛ بلکه منظور، به کار بردن شیوه های مبادلاتی و ایجاد تورّم مصنوعی، رانت خواری، توزیع غیرعادلانه و تولیدهای استثماری و ظالمانه است.
4. رباخواری و رشوه گیری؛ براساس روایات، بر اثر تغییر ارزش های
1- بحارالانوار، ج52، ص 258.
2- مستدرک الوسائل، ج 11، ص 380.
اموری در عصر غیبت، جوامع پیش از ظهور به سوی نوعی سرمایه داری لجام گسیخته و پول پرستی افراطی گرایش پیدا خواهند کرد؛(1) به گونه ای که ملاک برتری در این گونه جوامع، تجمع ثروت و مال اندوزی است. روابط اجتماعی افراد، براساس دارایی و ناداری تنظیم و برقرار می شود. در این آشفته بازار، افراد فرودست برای نیل به پایگاه اجتماعی و یا دسترسی به منابع کمیاب قدرت و ثروت، ناگزیرند به ربا و رشوه روی آورند تا بتوانند به حیات اجتماعی خود ادامه دهند.
حضرت علی علیه السلام در توصیف این فضای مسموم می فرماید:
نشانۀ دجّال، فرا رسیدن زمانی است که مردم ربا بخورند و رشوه بگیرند. (2)
شیوع انحرافات اجتماعی در روزگار پیش از ظهور هرگز به این معنا نیست که مردم حق دارند بر مفاسد و انحرافات اجتماعی دامن بزنند و خود را بیالایند و در گسترش آن بکوشند تا شرایط ظهور فراهم شود؛ بلکه بدان معناست که جامعه با ترک آموزه های دینی و اخلاقی، ناگزیر بدان سمت و سو حرکت می کند.
وقتی در جامعه ای ارزش ها تغییر کند، بی گمان هنجارهایی که براساس آن ارزش ها ساخته و پرداخته شده اند، فرو خواهند ریخت. در این فرایند یا جامعه بر اثر فقدان نظمِ ارزش و هنجاری، دچار هرج و
1- بحارالانوار، ج 52، ص 263.
2- کمال الدین و تمام النعمۀ، ص 525.
مرج خواهد شد و یا ارزش ها و هنجارهایی نوین بر رفتار و کردار جامعه، حاکم خواهد شد که پیامد آن، گسترش انحرافات خواهد بود.
11 _3. انگیزه های غیر انسانی در روابط اجتماعی
براساس روایات، انگیزه ها در روزگار پیش از ظهور، الهی و انسانی نیست. دوستی ها و محبت ها خالص و واقعی نیست؛ بلکه ملاک بسیاری از پیوندها و دوستی ها، مسائل پوچ و زودگذر است.
غالب پیوندها، براساس دست یابی به عیش و نوش و لذت و فساد و آلودگی است و ابراز صمیمیت ها از حد زبان فراتر نمی رود؛ اما هنگام نیاز واقعی، یاری دهندگان اندکند.
حضرت علی علیه السلام در توصیف این فضا می فرمایند:
... و تواخَی الناس علی الفجور و تهاجرُوا علی الدین و تحابُّوا علی الکَذِب... وَاستُعمِلَتِ المَوَدَّۀ باللّسان و تشاجرُوا الناس بالقلوب؛(1)
مردم با انگیزۀ گناهکاری با هم برادر می شوند و در راه دین از یک دیگر جدا می گردند. دوستی ها دروغین است… و دوستی به زبان و دشمنی مردم به دل ها است.
درادامه همین روایت حضرت علی علیه السلام فرمود: «مردمان چون گرگ به دنبال دریدن یکدیگرند». در کلام پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است :
«به یمحق الله الکذب و یُذهب الزمان الکَلِِب؛(2) به دست مهدی، خداوند
1- نهج البلاغه، خطبۀ 108.
2- بحارالانوار، ج51، ص 75.
دروغگویی [در روابط اجتماعی] را محو می کند و روزگار آزمندی [سختی و فشار] را به سرمی آورد». معلوم می شود جامعه قبل از ظهور پر از دروغ و آزمندی است که به وسیلۀ وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف محو خواهد شد؛ یعنی مفهوم روایت، فضای دوران پیش از ظهور را بازگو می کند.
12 _3. آسیب های سیاسی در عصرانتظار
مطابق روایتی که از امام صادق علیه السلام نقل شده است، آن حضرت، مفاسد آخرالزمان را که برخی جنبۀ سیاسی و اجتماعی دارد، بیان فرموده و در پایان با تأکید برخودسازی و تربیت اخلاقی و سیاسی خطاب به راوی می فرماید:
درچنین موقعی مواظب خود باش، نجات را از خداوند بخواه. باید به سوی رحمت حق بشتابی تا از کیفری که آن ها به واسطه سرپیچی از فرمان خدا می بینند، بیرون آیی. بدان که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند»(1) «انّ رحمت الله قریبٌ من المحسنین». (2)
اگر انسان بخواهد در حوادث و پیچیدگی های زندگی اجتماعی و سیاسی فریب نخورد، لازم است از عنصر بصیرت که حاصل شناخت و تفکر است، برخوردار گردد.
فعال سیاسی به سه نوع شناخت برای حضور در عرصه های سیاسی و اجتماعی نیازمند است که عبارتند از: حق شناسی، باطل شناسی و
1- بحارالانوار، ج52، ص 256 _ 260.
2- سوره اعراف (7): 56.
راه شناسی. و قرآن، به هر سه نوع شناخت و بصیرت اشاره کرده است. (1)
در طول تاریخ، مسأله اساسی و مهم در جریان مبارزه حق و باطل، کمبود معرفت وکمبود بصیرت بوده است؛ به همین دلیل قرآن کریم به مسأله معرفت و بینش تأکید فراوان دارد.
اگر انسانی نفهمد تنها راه سعادت، راه ولیّ خدا است، در شبهات و فتنه ها غرق می شود؛ از جمله عوامل باز ماندن از جبهه حق و همراهی با ولی خدا، شبهه ها و فتنه ها هستند.
شبهه ها، فتنه ها را کارساز می کنند؛ زیرا شبهه فضا را تاریک می کند و در فضای تاریک، فتنه ها تأثیرگذار می شوند.
لذا اگر انتظار در جایگاه واقعی خود که همانا معرفت حجت حق است قرار نگیرد، در فتنه ها و گرداب ها می افتد که این آسیب جبران ناپذیر است؛ و لذا باید برای رفع این فتنه ها به باطل شناسی روی آورد، تا سره را از ناسره و حق را از باطل باز شناسد.
امام سجاد علیه السلام می فرماید:
ای ابوخالد! همانا مردم زمان غیبت که به امامت او معتقدند و منتظر ظهور او هستند، برتر از مردم همه زمان هایند؛ زیرا خدای متعال، به آنان آن اندازه از عقل و شناخت داده که غیبت برای آنان، به منزلۀ شهود شده است. (2)
1- سورۀ انعام (6): 50 ؛ سوره زمر (39): 9.
2- کمال الدین، ص 330.
13 _3. عدم تناسب سطح معارف منتظران با شرایط عصر حاضر
بحران کیفیت، از مسائل و مشکلات نظام های آموزشی کشورها در دوران کنونی است. این آسیب در بخش آموزش و تعلیم، دامن گیر آموزش ها و معارف دینی از جمله مهدویت گرایی نیز شده است. چنانکه سطح معلومات و معرفت بیشتر مهدی باوران دربارۀ حضرت و وظایف خود در عصر غیبت، بسیار پایین تر از معمول در دوران آخرالزمان است؛ چرا که هرچه بحران ها شدیدتر باشد و عوامل ایمان زدا فراگیرتر شود، _ چنان که براساس روایات در آخرالزمان این گونه است و در این باب روایات فراوانی وجود دارد مثل کتاب الفتن ابن طاووس _ عمق بخشیدن به باورهای دینی از جمله مهدویت ضروری تر است؛ زیرا در زمانه ای هستیم که به قول روایات: «یُصبح الرجل مؤمناً و یُمسی کافراً». امروز همان روزگاری است که ایمان ها خیلی راحت از دست می رود. (1)
تکرار صدبار (ایّاک نعبد و ایّاک نستعین در نماز مخصوص امام زمان علیه السلام در هر رکعت بیانگر این نکته است که در دوران غیبت، حفظ ایمان بسیار سخت است.
ضعف معرفت و شناخت متناسب با زمان در امر مهدویت و نمودهای این آسیب در رفتارهای زائران و مشتاقان حضرت که به مسجد مقدس جمکران می آیند، به چشم می آید. گرایش کم زائران به تهیه محصولات فرهنگی و کتاب، به ویژه در مقایسه با تهیه غذای نذری بسیار به چشم می آید.
1- آفتاب ولایت، ص 97.
به گفته یکی از مسؤولان فرهنگی مهدویت، در هر شب چهارشنبه، بیست تا بیست ودو هزار نفر برای دریافت غذای نذری مراجعه می کنند؛ اما در بررسی همراه با مشاهده معلوم شد که در هر ده دقیقه، آن هم در شلوغ ترین زمان ممکن (بین ساعت 9 _ 11 شب) حدود صد نفر آقا و خانم فقط وارد کتاب فروشی می شوند که البته نصف ایشان کتابی تهیه نمی کنند.
بنابراین بی تناسبی میان معرفت و شناخت به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و آموزه مهدویت نزد معتقدان به آن حضرت با این دوران، آسیبی در حیطۀ رفتار است که جای تأمل دارد.
14 _3. ابهام در آثار روانی مهدویت
در رویکرد روان شناسی دینی، مفاهیم مهدویت نیز مانند دیگر مسائل دین، از لحاظ علمی، تجزیه و تحلیل می شود. مفاهیمی مانند منجی گرایی، نجات طلبی، امید به آینده، آرمان گرایی و…، جزء ذات انسان مسلمان و از عناصر پایای روان وی هستند؛ لذا روان شناسی باید بحث درباره آن ها را بپذیرد. به اعتقاد یونگ:
مذاهب، آن چنان که هستند محتویات و کلامشان چنان با روان بشر پیوند یافته که روان شناسی به هیچ وجه نباید از آن غفلت ورزد. (1)
1- روح و زندگی، ص 180.
مهدویت چند بعدی است و ابعاد شناختی، شهودی و درونی، عاطفی و رفتاری را در بر می گیرد. این مجموعه چند بعدی، می تواند در مجموعه سرفصل های روان شناسی گنجانده شود. گرچه هنوز، بعضی از روان شناسان مطمئن نیستند که پرداختن به دین، جزو حوزه مطالعاتی و کاری آنها باشد و طبیعتاً نمی توانند میان روان شناسی حرفه ای خود و مهدویت ارتباطی بیابند. برخیروان شناسان از این نکته غافلند که اسلام، دین زندگی است و برای سعادت انسان، طرح و برنامه دارد؛ چنانکه تعبیرقرآن از تبیاناً لکل شیءٍ؛ٍ(1) قرآن روشنگرهرچیزی است» بیانگر این معنا است.
در مرحله بعدی، این الگوی زندگی را با امامت تکمیل کرد. «الیوم اکملتُ لکم دینکم؛(2)در این روز [غدیر] دین را بر شما کامل کردم» یعنی دین سعادت بخش، با امامت همراهی داشته و هدف، مسیر و روش زندگی با این الگو مشخص و کامل می گردد.
البته این گونه نیست که مهدویت، جزئی از اسلام باشد و مؤلفه های دیگر، اجزای دیگر را تشکیل دهند؛ بلکه تفسیر مهدوی از زندگی، مدخل و منظری است که از تمامی شاخصه ها و آموزه های دین، تفسیری عمیق و ژرف دارد و علاوه بر اینکه خود، شاخصی از شاخصه های دین است، ساختار و بنیادی به شمار می آید که دیگر آموزه های
1- سوره نحل (16): 89.
2- سوره مائده(5): 3.
دین، توسط آن، قرائت می پذیرند و از آن دیدگاه نگریسته می شوند.
همچنین این گونه نیست که تربیت دینی، پیش نیاز تربیت مهدوی باشد؛ بلکه هر دو یکی است و تربیت دینی با رویکرد مهدوی باید اجرا شود. و اگر علمی بخواهد به دین اسلام بپردازد، باید آن را با همین رویکرد مطالعه کند؛ یعنی روان شناسی اسلامی در واقع همان روان شناسی مهدوی است؛ زیرا در این مکتب، انسان با این ایدئولوژی و به منزله عبد خدا و مأموم برای امام، تعریف می شود و چیزی جز این تعریف و تفسیر، ارزش انسان شناسی ندارد؛ لذا نیاز روان شناسی به مهدویت، همان نیازی است که انسان به مهدی دارد.
فعالیت روان شناسی با مبنای مهدوی، در واقع همان زمینه سازی برای ظهور است، پس نیاز روان شناسی به مهدویت، در واقع همان نیاز به زمینه سازی کردن است؛ زیرا چنانکه گفته شد توسعه مهدویت با تحقق زمینه سازی مساوی است.
در زیارت جامعه کبیره می خوانیم: «بکُم ینفّس الهم و یکشف الضّر؛ ناراحتی ها و فشارها، فقط با شما اهل بیت رفع می شود»؛(1) یا در فراز دیگر می خوانیم: «بموالاتکم… اصلح ما کان فسد من دنیانا؛ خدا مفاسد امور دنیوی ما را به سبب اعتقاد و اطاعت از شما، اصلاح می کند». (2)
نتیجه می گیریم یکی از آسیب های مهم در زمینه سازی ظهور، عدم
1- مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
2- مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
تلفیق علم و دین است. جدایی جریان مهدویت از روان شناسی می تواند زمینه سازی به سمت ظهور را کُند کند و این خود در نوع خودش آسیب به حساب می آید؛ زیرا در غیر این صورت، روان شناسی انسانی جایگاه حقیقی خود را از دست می دهد، و زمینه سازی ظهور نیز از کمک روان شناسی باز می ماند.
برای برون رفت از این آسیب، پیشنهاد می شود مراحل و درجات مختلف انتقال فرهنگ مهدوی، از منظر روان شناسی تدوین شود.
و نظام روان شناسی، باید متخصّصان خود را در جهات دانش های راهبردی مهدویت و کاربردهای روان شناختی آن ارتقا بخشد تا روان شناسان خود، پیش تاز مهدی شناسی و مهدی گرایی شوند و بتوانند تکلیف خود را برای زمینه سازی ظهور انجام دهند.
15 _3. انتظار منجی بدون تلاش برای تغییر
براساس آیات قرآن کریم، هرگونه تغییر بنیادین و تبدیل سرنوشت جامعه، به دست خداوند و با ارادۀ او محقق می شود و اوست که اراده اش در ایجاد تغییر و تحول، یا ایجاد مانع بر سر راه آن، به عنوان علت تامه، نقش مستقیم ایفا می کند. البته علت تامه تغییر، خدا است؛ اما مقدمات و زمینه سازی ایجاد آن، در اختیار انسان است.
در مشهورترین آیه در این زمینه که از غرر آیات الهی است، تغییر سرنوشت یک ملت را وابسته به عمل آن ها و منتسب به ذات مقدس خویش می داند و تصریح می کند.
«ان الله لا یُغیّر ما بقوم حتّی یُغیّرُوا ما بانفُسِهم. »(1)
در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمی دهد، تا آنان حال خود را تغییر دهند.
تا زمانی که ما تحولی نداشته باشیم و زمینه ها را فراهم نکنیم، در بیرون، چیزی رخ نمی دهد، این مسأله شرطی است «ان تنصرُوالله ینصرکُم». (2) یعنی کسانی که امداد الهی را می خواهند باید از توانمندی های خودشان استفاده کنند. به تعبیر زیبای قرآن، نگاهتان به دست خودتان باشد. «ما قَدَّمَت یَداک»(3)
با این وصف کسی که منتظر منجی و حجت خداست، اگر تغییری در رفتار و حالات خود ایجاد نکند، گرفتار آسیب بزرگی است؛ زیرا ظهور حضرت، امری تکوینی نیست؛ بلکه وعدۀ الهی است و تحقّقش به اذن و فرمان خاص خدا بستگی دارد. اگر مقدماتش فراهم شد، به اذن و فرمان او انجام خواهد شد. البته تغییر مقدماتی به دست انسان، باید با تغییر عصر ظهور هم سنخ بوده و همینطور فراگیر و جهانی باشد.
امام حسن عسکری علیه السلام ، از تغییر مبارکی که به دست حضرت ولی عصر علیه السلام محقق خواهد شد، این گونه یاد می کند:
به یدفع البلاءِ عن اهل الارض، و به ینزّل الغیث، و به یخرج برکات الارض؛
1- سوره رعد(13): 11.
2- سوره محمد (47): 7.
3- سوره حج(22): 10.
به واسطۀ او بلا از اهل زمین برداشته می شود و باران نازل شده، برکات زمین خارج می گردد.(1)
به نظر می رسد این بیان شریف امام حسن عسکری علیه السلام به آیۀ شریفه «و لَو اَنَّ اهلَ القُری امنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحنا علیهم برکاتٍ من السَّماءِ والارض»، (2) اشاره دارد؛ پس قیام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تغییری بنیادین را در سرنوشت بشریت رقم خواهد زد، همانند آنچه که در آیۀ شریف ذکر شده است، به شرطی که ایمان و تقوا دچار آسیب نشود.
16 _3. بی تفاوتی منتظران در قبال زمینه سازی
در روایات متعدّدی به ضرورت زمینه سازی اشاره شده است. از آسیب های جدی در این حوزه، وقتی است که انتظار را به عنوان یک حالت تلقی کرده، به شعار انتظار بسنده کنیم؛ در حالی که انتظار اقدام و انجام وظیفه یک شیعه، در فراهم ساختن زمینه های ظهور است. چنانچه در روایت ابوبصیر از امام صادق علیه السلام آمده است:
لیعدّن احدکم لخروج القائم و لو سهماً...؛
هر یک از شما باید برای قیام قائم آماده کند ولو یک تیر را. (3)
برای رسیدن به ظهور باید حرکت کرد؛ مثل قلّه ای که باید به سوی آن حرکت کرده، به آن برسیم. این قله و این هدف، رفتنی است نه
1- کمال الدین و تمام النعمۀ، ج2، ص 384، ح 1.
2- سوره اعراف ( 7 ): 96.
3- غیبت نعمانی، ص320، ح10.
آمدنی؛ لذا ظهور، تحصیلی است نه حصولی. البته حقیقت آسیب در این نیست که اگر ما به وظیفه مان عمل نکنیم، امام ظهور نمی کند؛ بلکه جامعه آکنده از ظلم، خودش می تواند زمینه ساز ظهور نور باشد؛ چون: «اِنّ الباطل کان زَهُوقاً»؛(1) بی تردید باطل رفتنی است ».
پس رسالت ما، آوردن حق است، ما هستیم که باید زمینه های ظهور را فراهم کنیم، در غیر این صورت محروم می شویم.
ظهور مشکل فاعلی ندارد، مشکل قابلی دارد؛ یعنی هنوز جامعه قابلیت پذیرش امام را ندارد.
به تعبیر خواجه طوس: «و عدمُهُ منّا»، مانع، ما هستیم و از ماست که بر ماست. (2)
یعنی می توان گفت: بزرگ ترین آسیب و مانع در حوزه مهدویت، خود ما هستیم و بی قابلیتی ما است.
این نفس آلوده ما است که مانع حضور او است. ما کوتاهی کرده ایم و نتوانسته ایم از او حمایت کنیم که غایب شد.
در روایت آمده است:
«مَن سرّه ان یکون من اصحاب القائم فَلینتظرْ َولْیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر؛(3) کسی که دوست دارد از یاران قائم باشد، پس باید
1- سوره اسراءِ(17):81.
2- کشف المراد، ص507.
3- غیبت نعمانی، ص200.
انتظار بکشد و از محرمات و گناه دوری کند و آراسته به زیبایی های اخلاقی باشد».
منتظر بودن، شاخص دارد. یک منتظر واقعی باید دو شاخص مهم داشته باشد؛ ورع، یعنی کف نفس و دوری از گناه. این مسأله حالت سلبی دارد. از آن طرف، ویژگی اثباتی هم باید داشته باشد که «محاسن الاخلاق» است. باید آراسته به زیبایی ها و سجایای اخلاقی هم باشد.
17 _3. عدم پیروی از نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
از آسیب های مهم در جامعه منتظر، فهم غلط نسبت به جایگاه ولی فقیه است و این باعث می شود در اطاعت پذیری مردم از ولی فقیه در عصر غیبت اثر منفی بگذارد.
براساس مبانی ولایت فقیه و نظر امام راحل رحمه الله و برخی از فقهای معاصر _ که حق هم همین است _ شأنی که امام معصوم علیه السلام در فضای مجتمع دارد؛ ولی فقیه هم دارد. البته نه اینکه هر شأنی که امام معصوم علیه السلام به لحاظ فردی دارد، ولی فقیه هم دارد. امام، دارای مقام عصمت است؛ اما ولی فقیه معصوم نیست. بر امام معصوم، ملائکه در شب های قدر نازل می شوند؛ اما بر ولی فقیه نازل نمی شوند. محل گفت و گوی ما این گونه مقام ها و شؤون شخصی نیست؛ بلکه محل گفت و گو این است که در فضای جامعه و اداره مجتمع، هر شأنی که امام معصوم علیه السلام دارد، ولی فقیه هم دارد؛ بنابراین اگر ولی فقیه برای ادارۀ
جامعه دستوری بدهد یا حکمی بکند، باید مردم نسبت به ولایت فقیه اطاعت پذیرتر از کنیز به صاحبش باشند. (1)
اگر به تعبیر قرآن، تجلّی محبت خدا در اطاعت از رسول است. تجلّی محبت امام زمان علیه السلام نیز در اطاعت از ولی فقیه است. این اساس اعتقاد ماست، ولایتمداری یک شعار صرف نیست بلکه باید با آن زندگی کرد و این اساس یک مکتب است.
و لذا اگر می گوئیم امام زمان علیه السلام را دوست داریم، تجلی اش در اطاعت از ولی فقیه است، زیرا رابطه امام و مأموم، بیش از رابطه پدر و فرزند است.
18 _3. عدم تبیین مشکلات فقدان امام علیه السلام
در فرازهایی از دعای افتتاح که از جانب امام زمان علیه السلام است، می خوانیم:
«اللهّم انّا نشکو الیک فقد نبیّنا و غیبۀ ولیّنا؛ خدایا ما به تو شکایت می کنیم از نبودن پیامبران و از غیبت مولایمان».
معتقدیم باید شاخص های کلان فرهنگی یک دولت، این باشد که نبود امام و مشکلات آن، برای مردم چه در داخل و چه در گستره جهانی توضیح داده شود. ما از نبود امام شکایت داریم و ناراحتیم. این وضعیت باید تبیین و تحلیل بشود. در حقیقت باید نشان بدهیم که زمین، نیازمند آسمان است.
1- هُم اَطوع له من الَأمۀ لسیّدها.
اما متأسفانه امروز جامعه منتظر عملاً چنین نشان می دهد که ما شکایتی نداریم و راضی به وضع موجودیم؛ زیرا هنوز مصیبت های فقدان امام علیه السلام برای خیلی ها تبیین نشده است. در حالی که در آن دعا آمده است:
«الهی عظم البلاءِ» آیا واقعاً نبود امام برای ما بلایی عظیم است؟ اینکه می گوییم: «الهی عظم البلاءِ و برح الخفاءِ وانکشف الغطاءِ وانقطع الرّجاءِ و ضاقت الارض و مُنعت السّماءِ و انتَ المُستعان و الیک المُشتکی». (1) آیاهنوز ما در دنیا با غیبت امام در تنگنا قرار نگرفته ایم وبه مرز اضطرار و شکایت به درگاه الهی نرسیده ایم، تا ظهورش را بخواهیم؟ اگر چنین است، معلوم می شود هنوز از عصر ظهور که عصر همه زیبایی ها است و از امام زیبایی ها و اهدافش، هیچ شناختی نداریم.
وقتی نتوانستیم برای بچه های خود، این امام زیبایی ها را که تجلّی رحمت واسعه و اسمای حسنای الهی است، تبیین کنیم، چطور انتظار داریم در گستره جهانی، گرایش به حضرت یافت شود؟ وقتی نتوانستیم بی اساس بودن بسیاری از روایات که قهر امام را به صورت افراطی بیان می کند _ از جمله روایت وارده که می گوید: تا زانوی اسب حضرت، در خون فرو می رود _ را معلوم کنیم؟ چطورتوقع داریم جوانان ما به
1- بحارالانوار، ج53، ص275وج 99، ص119 به نقل از کنوزالنجاح والمزارالکبیر ص196و المزار، ص64-65؛- المصباح کفعمی، 280.
حضرت و دولت کریمه اش رغبت و اشتیاق(1) داشته باشند؟ باید نشان داد که مهدویت، نه یک راه؛ که تنها راه است «السلام علیک یا سبیل الله الذی مَن سلک غیره هلک». (2)
1- مصباح المتهجد، ص581.
2- المزار، ص204؛ مفاتیح الجنان، زیارت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف .
3. آسیب های رفتاری
1 _3. ایجاد هرج و مرج و بروز اختلافات شدید
عصر غیبت، آنچنان که در روایات اشاره شده است، سرشار از حیرت و سرگردانی است. دلیل عمده این وضعیت به عدم ظهور امام و محرومیت شیعیان از این برکت باز می گردد؛ از این رو در نگاهی آسیب شناسانه به عصر غیبت، می بایست فصل مفصلی برای آسیب های مرتبط با بروز هرج و مرج ها و فتنه ها و اختلافات شدید اختصاص داد.
برخی روایات معصومان به پیشگویی اوضاع عجیب و حیرت انگیزی مربوط می شود که در زمان غیبت برای جامعه منتظر و شیعیان به وجود می آید و زندگی آنان را بیش از پیش با مشکل مواجه می سازد. امام باقر علیه السلام ضمن تشبیهی، به حیرت و سرگشتگی عصر غیبت چنین اشاره می کند:
شما پیوسته در انتظار خواهید بود و آن انتظار، چنان به درازا می کشد تا آنکه مانند بُزی می شوید که در دست قصاب اسیر است و برای قصاب مهم نیست آن بز به کجا می گریزد؛ چون هیچ پناهی ندارد. شما نیز هیچ جایگاه مطمئنی که به آن پناه ببرید، ندارید و هیچ تکیه گاه و پشتیبانی نمی یابید که در کارهایتان از او یاری بجویید. (1)
سختی آزمون غیبت و عمق فتنه هایی که در آن رقم می خورد، در روایات مورد اشاره قرار گرفته است. امیرالمؤمنین علیه السلام در ذکری از امام موعود، از آزمونی دشوار و رخدادی غمبار خبر می دهد که در آن، اعتقاد مردمان به امام عصر علیه السلام به مخاطره می افتد؛ آن حضرت می فرماید:
آگاه باشید، به خدا سوگند! بی تردید من و این دو پسرم، حسن و حسین، کشته می شویم و خداوند حتماً مردی از فرزندان مرا در آخرالزمان برمی انگیزد که انتقام خون ما را می ستاند. بی تردید او از میان مردم غایب می شود؛ برای آنکه گمراهان از صف راه یافتگان
1- غیبت نعمانی، ص193؛ بحارالأنوار، ج52، ص110.
جدا شوند و این غیبت آن چنان به درازا می کشد که فرد نادان به این باور می رسد که می گوید خداوند[در برپایی دین و استواری آیین] هیچ حاجتی به آل محمد ندارد. (1)
همچنین روایاتی درباره دشوار بودن نجات و سلامت از چنین وضعیتی وارد شده است و در باره اینکه ثبات بر دین و مذهب انتظار تا حد زیادی ناممکن به نظر می رسد، سخن گفته اند. امام باقر علیه السلام به شیعیان فرمود:
همانا این حدیث شما [شیعیان که به غیبت امام معتقد هستید] چنان است که دل های برخی مردم آن را برنمی تابد و ناپسند می شمارد. شما مطلبی را به آنان بگویید، هرکس پذیرفت بر او بیفزایید و هر کس نپذیرفت رهایش کنید… ناگزیر، فتنه ای خواهد بود که در آن، کسی که بر اثر شدت تیزبینی و زیرکی، مویی را هم به دو نیم می کند، می لغزد و سقوط می کند تا آنکه جز ما و شیعیان ما کسی باقی نمی ماند. (2)
حیرت و سرگشتگی ناشی از غیبت، به اختلاف و چندپارگی اعتقادات و مذاهب فکری منتج می شود؛ از این رو یکی از آسیب های اصلی و اساسی جامعه منتظر، دچار شدن به اختلاف در افکار و رویارویی گروه ها برابر یک دیگر است. زراره که یکی از شیعیان راستین است، نقل می کند:
1- غیبت نعمانی، ص140؛ بحارالأنوار، ج51، ص112.
2- غیبت نعمانی، ص202.
امام صادق علیه السلام پس از ذکر غیبت موعود و حکمت آن فرمود:
او امامی است که در انتظار ظهور اویند. او کسی است که مردم درباره ولادتش دچار تردید می شوند. عده ای می گویند: پدرش از دنیا رفته و کسی را به جانشینی معرفی نکرده است. گروهی می گویند: او هنوز در رحم مادر است و به دنیا نیامده، برخی می گویند مهدی غایب است و دیگران گویند که اصلاً به دنیا نیامده است. عده ای گویند او دو سال قبل از فوت پدرش به دنیا آمده است. آری؛ اینان همه در انتظار اویند، جز آنکه خداوند واجب فرموده که شیعیان امتحان شوند. آزمونی که یاوه گویان دروغ زن، دچار تردید می شوند. (1)
این وضعیت ریشه در امتحان و آزمونی دارد که سرنوشت حتمی افراد و جوامع عصر غیبت به شمار می رود. در واقع، زندگی در زمان غیبت با آزمون ها و ابتلائات بسیاری همراه است که در نتیجه، افراد نیک و بد از یک دیگر جدا شده تا منتظرانی که به راستی در مسیر صحیح انتظار قرار گرفته اند از دیگران متمایز گردند.
با این وجود، حضور در زمان غیبت و زندگی در بستر آن، با ابتلائات و آزمایش های سختی همراه بوده و این موارد همه انسان ها و جوامع و حتی شیعیان را در برمی گیرد؛ اما وجه آسیب زای این آزمون ها این است که منتظران نیز به دام آن ها افتاده، حیرت و سرگشتگی ناشی از غیبت به انحرافات، چند دستگی ها و تشتت و هرج و مرج منتهی شده و
ص:93
1- کمال الدین، ج2، ص342؛ بحارالأنوار، ج52، ص6.
به رویارویی آن ها برابر یک دیگر بینجامد. این وضعیت نابهنجار، در بعضی روایات مطرح و در باره آن هشدار داده شده است. برخی روایات، حاکی از اختلافات شدید میان شیعیان، برائت جویی آن ها از یکدیگر، محکوم ساختن دیگران به کفر و از همه بدتر، لعن هم کیشان می باشند. (1)
ابتلا به چنین آسیب هایی علاوه بر مشکلاتی که در زندگی معقول و دینی افراد و جامعه منتظر به وجود می آورد، سبب خروج از دین و دور افتادن از مسیر حقیقی حیات دینی می شود. در روایتی آمده است که سختی امتحان و گزینش در عصر غیبت، تا بدان جاست که ممکن است انسان در فاصله صبح تا شام یا شب تا بامداد، دین خود را از دست بدهد و از مسیر امر معصوم خارج شود. (2) با این توضیح به نظر می رسد شناخت چنین وضعیتی و تلاش برای دور ماندن از آسیب های آن، امر مهمی در حیات جامعه منتظر به شمار آید؛ از این رو می باید همچون غریقی که در دریای حیرت و سرگشتگی گرفتار آمده است، به فکر نجات و سلامت بود. آن چنان که امام صادق علیه السلام فرمود:
1- غیبت نعمانی، ص206.
2- غیبت نعمانی، ص207.
در آینده، شبهه شما را فرا می گیرد؛ به گونه ای که حیران و سرگردان باقی می مانید، بی آنکه نشانه نجاتی دیده شود که راه بنمایاند و نیز امام هدایت گری باشد که هدایتتان کند. آن روزگار،کسی از آن شبهه رهایی نمی یابد، جز آن کس که دعای غریق را بخواند. (1)
2 _3. استعجال
از آسیب های جدی دیگر که متوجه جامعه منتظر در فرهنگ مهدویت است، استعجال ظهور می باشد. استعجال از ریشه «ع ج ل» و به معنای عجله کردن و خواستن چیزی قبل از رسیدن وقت و تحقّق زمینه های لازم برای آن است. (2) انسان های عجول به دلیل ضعف نفس و کم ظرفیت بودن، متانت و سکون و آرامش خود را از دست می دهند و بدون در نظر گرفتن شرایط، خواهان تحقّق پدیده ها هستند.
در فرهنگ ناب مهدویت و در برخورد با مسأله انتظار امام غایب، انسان و جامعه منتظر، پیوسته در طلب ظهور است و با تمام وجود و اشتیاق خواستار ظهور است و برای تعجیل امر فرج دعا می کند؛ ولی هرگز عجله نمی کند. هر چه غیبت به درازا کشد و انتظار، طولانی شود باز هم صبر و شکیبایی را از کف نمی دهد؛ بلکه برخلاف شوق فراوان به
1- کمال الدین، ج2، ص351؛ بحارالأنوار، ج52، ص149.
2- عجل: العجل : العجله و ربما قیل ]رجل[ عجل و عجل، لغتان. و استعجلته، أی: حثثته و أمرته أن یعجل فی الأمر. کتاب العین، ج1، ص227 _ عجل: العَجَلُ و العَجَله: السرْعه خلاف البُطْء. لسان العرب، ج11، ص425 _ الاسْتِعْجال و الإِعْجال و التَّعَجُّل واحد: بمعنی الاسْتِحْثاث و طَلَبِ العَجَله. استعجلته: طلبت عجلته. ( مجمع البحرین، ج5، ص419 ) .
ظهور، برابر اراده پروردگار و خواست او، کمال تسلیم را از خود نشان می دهد و برای تحقّق همه زمینه های لازم برای ظهور می کوشد و بردباری می کند.
در مقابل، ممکن است عده ای درصدد استعجال برآمده و بی توجه به اراده الهی و مصالح بزرگ تاریخی و جهانی که ظهور موعود به آن ها نظر دارد، خواستار ظهور آن حضرت باشند. نتیجه قطعی چنین رویکردی، بدون شک هلاکت و اضمحلال است. آن چنانکه در روایات اسلامی آمده است، مُتَمنوّن و کسانی که در مورد امر خداوند استعجال می ورزند و برابر اراده الهی تسلیم نیستند، پیش از آنکه به مطلوب خود راه یابند و ظهور را درک کنند، هلاک می شوند. در مقابل، آن ها که اهل صبر و تسلیم بوده و به مرتبه ایمان راه یافته اند _ هرچند گروه کمی را شامل می شوند _ پایدار می مانند. (1) از این رو استعجال به عنوان یکی از آسیب های جامعه منتظر، در روایات معصومین علیهم السلام مورد نکوهش و تقبیح قرار گرفته است.
در برخی روایات، از کسانی که استعجال می ورزند تحت عنوان محاضیر و کسانی که هلاک می گردند نام برده شده و از آن ها در مقابل مقرّبون و نجات یافتگان ذکری به میان آمده است. (2) در بعضی دیگر از روایات آن ها را کنار متمنّون قرار داده، همان سرنوشت هلاکت را برای
1- غیبت نعمانی، ص196.
2- غیبت نعمانی، ص197.
آن ها پیش گویی کرده اند. امام صادق علیه السلام در پاسخ مهزم اسدی که از زمان وقوع امر ظهور پرسیده بود فرمودند:
ای مهزم! آرزوگرایان، دروغ می گویند و آنان که استعجال می ورزند هلاک می شوند و تسلیم شوندگان نجات می یابند و به سوی ما باز می گردند.(1)
این روایت، گویای آن است که همان گونه که اصحاب و یاران معصومان نسبت به امر قیام و احیای امر اهل بیت علیهم السلام محکوم به تسلیم و دوری از استعجال و تمنی بوده اند، جامعه منتظر نیز می بایست تلاش خود را برای کناره گیری از این آسیب ها به کار گیرد.
1- غیبت نعمانی، ص98.
نهی از عجله و شتاب زدگی در امر ظهور به آن دلیل است که به دنبال عجله، روحیه یأس و نومیدی در انسانِ منتظر پیدا می شود، آرامش و صبوری را از دست می دهد و حالت تسلیم او به حالت گله مندی و شکایت تبدیل می شود و از تأخیر ظهور، بی قرار می گردد. این بیماری را به دیگران نیز سرایت می دهد و گاهی به سبب استعجال ظهور، به حالتِ انکار وجود امام گرفتار می شود. گفتنی است منشأ استعجال ظهور، آن است که نمی داند ظهور از سنت های الهی است و مانند همه سنت ها باید پس از تحقق همه شرایط و زمینه ها انجام گیرد، بنابراین برای وقوع آن عجله می کند. امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه: َاتی اَمْرُاللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ(1)؛ «هان امرخدا رسید، پس درآن شتاب مکنید» که حاکی از سنتی الهی است، فرمود: «این همان امر موعود ماست که به استعجال در نمی آید». (2)
منتظران حقیقی موعود با درک و شناخت اراده و تدبیر الهی آرام می گیرند و در انتظار این وعده خداوند باقی می مانند و دامن از کف نمی دهند؛ چرا که این امر برای آن ها همچون صبح روشن است. (3) البته در ذیل آسیب استعجال، می توان به آسیب های رفتاری دیگری نیزاشاره کرد که در متون ادعیه، برای دفع آن آسیب ها، از خداوند طلب صبر شده است:
فَصَبِّرنی عَلی ذلِکَ حَتّی لا اُحبُّ تعجیل ما اَخَّرتَ وَ لا تأخیر ما عَجَّلتَ وَلا کَشفَ ما سَتَرتَ، وَلا البَحثَ عَمّاکَتَمتَ، وَلا اُنازِعَکَ فی تَدبیرِکَ، وَلا اَقوُلُ لِمَ وَکَیفَ؛(4)
پس مرا صبر و شکیبایی ده درامرغیبت آن حضرت که دوست نداشته باشم پیش انداختن چیزی را که پس انداختی و پس انداختن چیزی را که پیش انداختی و نه آشکار ساختن آنچه را پوشاندی و نه کنجکاوی از آنچه پنهان داشتی و کشمکش نکنم با تو در تدبیرت و نگویم چرا و چگونه و برای چیست؟
1- سوره نحل (16) : آیه1 .
2- غیبت نعمانی، ص198.
3- غیبت نعمانی، ص201.
4- مفاتیح الجنان، دعای غیبت امام زمان( عج) .
در چنین وضعیتی است که جامعه منتظر می باید بر انجام واجبات و تکالیف، استقامت کند و برابر دشمنان صبر بورزد و رابطه خود با امام موعود را بیش از پیش مستحکم نماید و به فرمان الهی که در قرآن آمده است: اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا(1) گوش سپارد. (2)
روایات دیگری به راه نجات از استعجال نیز اشاره کرده است. مضمون کلی این روایات، به روح انتظار و ارزش و فضیلت آن باز می گردد. امام صادق : فرمود:
کسی که در این انتظار و بر مسیر آن بمیرد، مانند کسی است که در خیمه امام منتظر بوده باشد. (3)
این مفهوم، بیانگر آن است که وظیفه افراد و جوامعی که در عصر غیبت زندگی می کنند، انتظار ظهور و نه استعجال آن است؛ از این رو کسانی که به این فریضه عمل کنند و در انتظار به سر برند، در همین برهه به مقصود رسیده اند. این مفهوم بلند و متعالی در روایات دیگری پیگیری و ابعاد گوناگون آن معرفی شده است. امام صادق علیه السلام دربیانی دیگر می فرماید:
«آیا شما را نسبت به آنچه خداوند عملی را جز به وسیله آن از بندگان قبول نمی کند خبر ندهم؟» ابا بصیر پاسخ مثبت می دهد و
1- سوره آل عمران (3) : آیه200.
2- غیبت نعمانی، ص200.
3- غیبت نعمانی، ص200.
امام می فرماید: «شهادت به یگانگی خداوند و اینکه خدایی جز او نیست و اینکه محمد صلی الله علیه و آله و سلم بنده و فرستاده اوست و اقرار به آنچه خداوند امر کرده است و ولایت ما و برائت از دشمنان ما و تسلیم در برابر ائمه و پرهیزگاری و کوشش و تلاش و طمأنینه و ثبات و انتظار برای قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف ».
سپس امام فرمود:
«همانا برای ما دولتی است که خداوند آنچه بخواهد به وسیله او می آورد».
در ادامه فرمود:
«آنکه از همراهی و یاری قائم خشنود می شود؛ پس باید انتظار پیشه کند و به پرهیزگاری و حسن خلق روی آورد که در چنین صورتی او منتظِر است و اگر در این حالت بمیرد و قائم پس از او قیام نماید، اجر او مانند کسی است که قائم را درک کرده است؛ پس تلاش کنید و انتظار کشید که این گوارایتان باد». (1)
با این دید وسیع و نگاه جامع، زمینه آسیب استعجال از بین می رود و توجه به چنین وظیفه و وضعیتی، نقش سازنده ای در حیات پویای جامعه منتظر خواهد داشت. بنابراین آنچه می بایست مورد توجه و اهتمام و تلاش منتظران قرار گیرد، پرهیزگاری و کوشش و حسن برخورد در مسیر انتظار است تا از این طریق آسیب استعجال برطرف شود.
1- غیبت نعمانی، ص200.باب11، ح16.
3 _3. ظهور مدعیان دروغین
در زمینه ای که حیرت و سرگشتگی ناشی از غیبت امام آشکار می شود و جغرافیای فکری و فرهنگی، جوامع مسلمانان را در برمی گیرد، زمینه سوءاستفاده برخی افراد سودجو و کم اطلاع فراهم آمده تا با دعوی امامت و مهدویت، افکار و گرایش های پاک مذهبی مردم را به سوی خود جلب کنند و چند زمانی بر مسیر اهداف و مطامع خود پیش روند؛ از این رو شاید بتوان آسیب عمده دیگر جامعه منتظر را گرفتاری در دام مدعیان دروغین مهدویت دانست.
تاریخ اسلام نشانگر آن است که افراد بسیاری به دلیل دستیابی به قدرت و یا به دلیل هدف شخصی خاصی از عنوان مقدس مهدی موعود: سوء استفاده کرده اند. این سوء استفاده از همان قرن اول هجرت آغاز شد و در دوره خلافت عباسیان _ از سال 132 هجری قمری به بعد _ به اوج خود رسید. البته این موضوع نه تنها به اصل مطلب و قیام با شکوه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آسیبی نمی رساند؛ بلکه بیانگر اصالت و واقعیت و ریشه داری آن در سنت و آموزه های اسلامی است.
از آنجا که مسأله مهدی موعود و قیام و انقلاب جهانی او، و اینکه او پس از ظهور، سراسر جهان را که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد می کند، مکرّر از زبان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت علی علیه السلام و همه امامان: ذکر شده و از امور قطعی انکار ناپذیر است. از همان قرن اول هجری، سوء استفاده از این نام و ادعای دروغین مهدویت آغاز شد و عدّه ای خود را همان مهدی موعود دانسته یا آنکه جمعیتی به مهدی موعود بودن
شخصی _ با اینکه آن شخص چنین ادّعایی نداشت _ اعتقاد یافتند.
جدای از برخی نهضت های جهان اسلام که جنبه حق طلبی داشته و ربطی به مسأله آسیب های اجتماعی سیاسی ندارد _ مانند زید بن علی بن حسین علیه السلام که خود ادعایی نداشت اما پیروان او وی را منجی موعود خواندند وپیروان مختار بن ابن ابی عبیده ثقفی هم وی را منجی خواندند و همینطور، مهدویت را به محمد بن حنفیه نسبت دادند و مختار را نایب او معرفی کردند _ نوعی از نهضت ها با نام مهدویت پدید آمده اند. از مهم ترین آن ها می توان به نهضت های محمد نفس زکیه، مهدی عباسی (عباسیان)، عبدالله بن میمون، عبیدالله المهدی (فاطمیون)، حسن شریعی، محمد بن نصیر نمیری، احمد بن هلال عبرتائی، محمد بن علی بن بلال، حسین بن منصور حلاج، محمد بن علی شلمغانی، ابودلف کاتب، محمد بن احمد بغدادی، محمد بن عبدالله تومرت (موحدون)، شیخ شرف الدین (قیام مردم فارس)، سیدمحمد مشعشع (قیام خوزستان)، محمد مهدی سنوسی، محمد احمد سودانی، (مهدیون سودان، محمد بن احمد بن عبدالله سودانی). غلام احمد قادیانی (قادیانیه، احمدیه)،. سیدعلی شیرازی (بابیت)، میرزا حسینعلی بهاء (بهایی گری)، مهدی کُرد و محمد بن عبدالله قحطانی (عربستان) اشاره کرد.
شمار دقیق مدعیان مهدویت مشخص نیست؛ اما هریک از این نهضت ها و تحرکات، دارای عوامل و انگیزه های متفاوتی بوده اند. بعضی به انگیزه ریاست طلبی و مقام شکل گرفته و بعضی دیگر به طمع منافع
مالی شیعه به وجود آمده و گروهی دیگر به تحریک استعمارگران و دسیسه های سیاسی امکان وجود یافته اند. در طرف مقابل زمینه های پذیرش این دعاوی از سوی مردم به وجود عوامل مختلفی باز می گردد.
وضعیت سخت اقتصادی و سیاسی که در تلاطم انتقال قدرت به وجود می آید، به عاملی تبدیل می شود که زمینه پذیرش هرگونه ادعای نجات که با کمترین آینده نگری و عقلانیت از سوی افراد مختلف ارائه شود را به وجود می آورد. از سوی دیگر، طرفداران یا تحریک کنندگان این افراد برای آن ها روایاتی نیز جعل کرده اند تا در نظر مردم، عمل آن ها را مطابق روایات بنمایند یا کارهایی انجام داده اند که با روایات رسیده درباره موعود اسلام مطابقت کند. کوته فکری و عدم بصیرت کافی به دین و آموزه های مأثور از معصومان علیهم السلام نیز عامل دیگری در به ثمر رسیدن این تحرکات محسوب می شود که اگر با سکوت اندیشه ورزان و علمای آگاه به زمان توأم گردد، آسیب های جبران ناپذیری را به جوامع اسلامی و منتظر (در عصر غیبت) و اساساً به اندیشه انتظار وارد می سازد. نخستین گروه از روایات اسلامی مربوط به جانشینان پیامبر و امامان معصوم درباره رهبری و امامت جامعه، به روایاتی مربوط می شود که از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است و در آن ها تعداد جانشینان ایشان دوازده نفر_ به تعداد نقبای بنی اسرائیل _ ذکر شده است. این دسته از روایات که از طرق عامه و از قول کسانی
همچون عبد الله بن مسعود، (1) أنس بن مالک، (2) جابر بن سمره السوائی، (3) أبو جحیفه(4) عبد الله بن عمرو بن العاص(5) و … نقل شده است، راه طغیان و ادعا را بر افراد و جریان های مدعی خلافت و امامت می بندد؛ اگر چه متأسفانه واقعیت های تاریخی جوامع اسلامی چیزی جز این بود و به این بیانات رسول خدا بی توجهی شد. کارکرد این گونه روایات تنها به محکومیت جریان های غیرشیعی مربوط نمی شود؛ بلکه برابر فرقه ها و گروه هایی که خود را شیعه نامیده و به امامانی جز اهل بیت علیهم السلام قائل شده اند راهگشا به نظر می رسد.
دسته دیگری از روایات، هرگونه ادعای دروغین مربوط به امامت را محکوم کرده و بنا به مستندات قرآنی، مجازات سختی برای این امر در نظر گرفته اند. در روایتی از امام صادق علیه السلام درباره تفسیر آیه شصت از سوره زمر آمده است که:
مقصود از این افراد دروغ گو، کسی است که گمان برده امام است و حال آنکه چنین نیست. (6)
نیز در روایت دیگری از ایشان چنین آمده است که:
1- غیبت نعمانی، ص117.
2- غیبت نعمانی، ص119.
3- غیبت نعمانی، ص122.
4- غیبت نعمانی، ص126.
5- غیبت نعمانی، ص127.
6- غیبت نعمانی، ص112.
در روز قیامت، خداوند به سه گروه نظر نمی کند و برای آن ها عذاب دردناکی در نظر گرفته شده است؛ کسی که گمان برد امام است و امام نباشد، کسی که معتقد به امام حقی نباشد و حال آنکه در واقع او امام باشد و دیگر آن کسی که گمان برد برای این دو مدعی نخست نصیبی از اسلام وجود دارد. (1)
جالب آنکه این مسأله، علویان، فاطمیان و فرزندان امیرالمؤمنین علیه السلام را نیز در بر می گیرد و درباره آن، سخت گیری شده است. (2) چنین روایاتی برابر کسانی که در عصر معصومان ادعای امامت می کردند، صادر شده و در ادامه به وضعیت کسانی که تنها به برخی امامان حق، ایمان آورده و امامان بعدی را تصدیق ننمایند، اشاره شده است. در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که اعتقاد به تعدادی از امامان و جحد ورزیدن به دیگر امامان حق و اوصیای الهی به مانند اقرار به نبوت یکی از پیامبران و انکار نبوت دیگر پیامبران است. (3)
بخش دیگری از روایات که به زمان غیبت مربوط می شوند، ظهور هرگونه ادعا مبنی بر امامت و مهدویت را غیرمشروع خوانده و صاحبان این حرکت ها را مشرک یا کافر نامیده است.
1- در روایت مشابهی قطعیت این حکم تقویت شده است و آمده که روز قیامت، خداوند با این گروه ها سخن نگفته و آنان را تزکیه نمی کند. (غیبت نعمانی، ص113).
2- غیبت نعمانی، ص113و115.
3- غیبت نعمانی، ص113.
امام باقر علیه السلام صاحب هر پرچمی که قبل از قیام قائم برافراشته شود را طاغوت خوانده است. (1) پیش تر گذشت که این روایات، به حرکت های سازنده زمینه ساز ظهور امام مربوط نمی شود(2) و به مدعیان امامت و مهدویت اشاره کرده است. (3)
در نهایت آنچه به جریان نیابت امام در عصر غیبت نیز خاتمه می دهد، توقیع شریفی است که امام عصر علیه السلام در پایان عصر غیبت صغرا به آخرین نائب خود ارسال داشته اند. در ضمن این توقیع که خبر از آغاز غیبت طولانی مدت امام می دهد، امام می فرماید:
کسانی از پیروان ما خواهند آمد که مدعی مشاهده می شوند، آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی و وقوع صیحه آسمانی ادعای مشاهده کند، دروغگو و افترا زننده است. (4)
در جای خود نیز اشاره شده که مشاهده در این روایت، به معنای نیابت و وساطت است نه صرف دیدار. (5) با این بیان روشن، آسیب مربوط به ظهور مدعیان دروغین مهدویت و امامت، زمینه شیوع نمی یابد و بدین ترتیب افراد و جامعه منتظر وظیفه دارند، مدّعیان ارتباط و نیابت خاص را تکذیب کرده، راه نفوذ و سودجوئی این فرصت طلبان و دنیا خواهان را ببندند.
1- غیبت نعمانی، ص115.
2- بحارالأنوار، ج51، ص88.
3- این روایات در ابوابی که به مدعیان امامت مربوط می شود آمده است و در میان روایاتی از جمله این حدیث واقع شده اند. ( غیبت نعمانی، ص115).
4- غیبت طوسی، ص396.
5- ر.ک: فصلنامه انتظار، شماره سوم، ص33و34.
با این وجود، دروغگویان بسیاری در زمان غیبت ادعای نیابت کرده و بعضی از آن ها نیز پا را فراتر نهاده و پس از ادّعای نیابت، مدّعی مهدویت شده اند و در پی این ادّعای باطل، مکتب و فرقه ای انحرافی را بنیان نهاده، و زمینه انحراف اعتقادی عدّه بسیاری را فراهم کرده اند. با مطالعه تاریخچه این گروه ها روشن می شود بسیاری از آن ها با پشتیبانی و حمایت استعمار به وجود آمده و به حیات خود ادامه داده اند.
روشن است که شکل گیری فرقه ها و گروه های منحرف و پیوستن و اعتماد کردن افراد به مدّعیان مهدویت یا نیابت، در جهل و نادانی آن ها ریشه دارد و شوق فراوان به دیدار امام بدون معرفت و آگاهی کافی به آن حضرت و غفلت از وجود شیادان در این عرصه، زمینه ساز ارتباط با مدّعیان دروغین می شود.
نیز در روایات دیگری راه های نجات از آسیب ادعای دروغین، چه برای اشخاص مدعی و چه برای تشخیص آنان توسط مردم، ارائه شده است. امام صادق علیه السلام فرمود:
کسی که خروج کند و مردمان را دعوت کند؛ در حالی که در میان آن ها فردی با فضیلت تر و بهتر از او وجود داشته باشد، آن فرد
گمراه و بدعت گذار است و کسی که ادعای امامت از جانب خدا داشته باشد و این مقام را نداشته باشد، کافر است. (1)
این ملاک که در روایت اخیر ذکر شد، باعث می شود زمینه برای ادعای نیابت و امامت توسط افراد از بین رفته و ایشان در مقایسه خود با دیگران، دست از این حرکت انحرافی بردارند. همچنین مردمان و جامعه منتظر نیز می توانند با استناد به این روایت از پذیرش ادعای شخصی که افراد بهتر از او وجود دارند، خودداری کنند. همچنین راه دیگر به دور ماندن از این آسیب، آزمودن فرد مدعی است. چه اینکه فرموده اند برابر کسی که ادعای این امر را دارد، می بایست به برهان روی آورد و در باره علم به حلال و حرام الهی او را آزمود. (2)
4 _3. ملاقات گرایی
درباره امکان و مطلوبیت دیدار با امام موعود در زمان غیبت کبرا، دو گرایش افراطی و تفریطی وجود دارد که هردو نگاه _ چه از جهت اعتقادی و چه از جهت آثار عملی _ به بروز مجموعه ای از آسیب ها می انجامد. گرایش افراطی بر این باور است که دیدار امام، شرط لازم ارتباط با حضرت در زمان غیبت می باشد و برای بهره وری از ایشان مهم ترین پایه و اساس به شمار می رود؛ بنابراین همه کمالات دیگر به
1- غیبت نعمانی، ص114.
2- غیبت نعمانی، ص114.
نوعی فرع و شاخه این امر تلقی می شود و منتظران ظهور هم بیش از هر چیز به این امر تشویق و ترغیب گردند.
در این گرایش، ملاقات با امام غایب علیه السلام امر بسیار رایج و عادی و برای هرکس در هر شرایطی ممکن و آسان دانسته می شود. معتقدان به این گرایش تصور می کنند با شیوع این طرز تفکر، علاقه و محبت عموم مردم به وجود مقدس امام زمان علیه السلام روز به روز بیشتر می شود. اگر انسان ها رسیدن به وصال محبوب را سخت و استثنایی بدانند، آن وقت امید زیادی به آن نمی بندند و همین مسأله باعث دلسردی و فروکش کردن شعله محبت امام در دل های آنان می شود؛ از این رو با نیت خیر و به قصد محبوب کردن بیشتر آن حضرت، باید باب امکان ملاقات با ایشان را بسیار گسترده و سهل دانست تا شوق لقاء امام همگانی شود. این رویکرد تا آنجا پیش می رود که گاهی برخی از مروجان این دیدگاه به این اعتقاد می رسند که اگر کسی با این نیت مقدس، ماجرایی هرچند ساختگی و دروغ درباره ملاقات با امام عصر علیه السلام برای مردم نقل کند، کار اشتباهی نکرده؛ بلکه به دلیل ایجاد شوق و محبت حضرت در دل های ایشان، مستحق حق شناسی و سپاس گزاری نیز می باشد!
در برابر این تفکر افراطی، بینش دیگری وجود دارد که در باره گرایش به دیدار امام عصر علیه السلام دچار تفریط شده اند. اعتراض این گروه به معتقدان افراطی ملاقات گرایی این است که با سهل انگاشتن دیدار امام در زمان غیبت، مهدویت و اعتقاد به امام به سطحی نازل سقوط می کند و از اهمیت و ارزش آن کاسته می شود. همچنین زمینه بروز مدعیان
دروغین در مسیر ملاقات گرایی به وجود می آید که این خود به مشکلات و آسیب های دیگری منجر خواهد شد.
در بررسی روایی این موضوع چنین به نظر می رسد که نقطه کانونی این مسأله پیرامون آخرین توقیع امام عصر علیه السلام در زمان غیبت صغرا و عبارت مشهوری که در آن نامه آمده، شکل گرفته است. آن گونه که پیش تر گذشت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ضمن بیان فرا رسیدن غیبت تام، ادعای هرگونه مشاهده توسط افراد را کذب و افترا خوانده اند: «ألا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو کذّاب مفتر»(1).
درباره معنای مشاهده در این توقیع، وجوه گوناگونی ذکر شده است؛(2) اما به نظر می رسد مقصود کلی از این عبارت، تکذیب کسی است که با ادعایی از جمله ادعای نیابت از جانب امام همراه باشد. بنا به عرف زمان غیبت صغرا، مشاهده توسط کسی صورت می گرفت که نایب امام باشد و این نخستین معنایی است که در این باره به ذهن متبادر می شود. (3)
در مقابل مشاهده منفی که مورد تکذیب واقع می گردد، آن است که
1- ر.ک: غیبت طوسی، ص396.
2- ر.ک: عبقری الحسان، ج2؛ یاقوت الاحمر، ص205-208.
3- الاصل عند ما تطلق المشاهده؛ یعنی با نیابت. عند ما تطلق المشاهده فی الغیبه الصغری یعنی معها النیابه. ر.ک: فصلنامه انتظار، مرکز تخصصی مهدویت، سال اول، شماره دوم، گفتگو با استاد شیخ علی کورانی.
همراه با ادعای ارتباط با امام و نیابت از جانب ایشان همراه شود که در چنین صورتی می باید شخص مدعی مشاهده و نیابت را تکذیب کرد. وجه دیگر این عبارت متضمن آن است که مشاهده اختیاری و اینکه فرد در هر زمان که بخواهد بتواند به دیدار امام نائل شود، امکان ندارد. امام علیه السلام هر گاه که خود صلاح بداند می تواند به دیدار افراد بیاید. چه در زمان غیبت صغرا نیز مشاهداتی نقل شده که وجهی تنبیهی و توبیخی داشته است. از این رو چه بسا کسی واقعاً به دیدار امام برسد؛ اما از آن سوء استفاده کرده و بر اساس آن ادعای نیابت و ارتباط با امام داشته باشد.
تشرفاتی که در کتاب های عالمان شیعه از جمله جنهالمأوی و مکیال المکارم ذکر شده است، مربوط به کسانی است که در نهایت تقوا و علم قرار داشته و امکان دروغ گویی آنان بسیار بعید به نظر می رسد. دیگر آنکه هیچ یک از این بزرگواران ادعای نیابت خاص و ارتباط همیشگی با امام عصر نداشته و برابر انتشار این خبر نیز حساس بوده اند تا آنجا که از برخی نزدیکان خود قول گرفته اند که تا زمانی که زنده ام موضوع ملاقات با امام را فاش نکنند.
حاصل آنکه درباره امکان دیدار امام در زمان غیبت می بایست طریق اعتدال را پیش گرفت؛ نه هر گونه ملاقات با امام را منکر شد و راه دیدار با ایشان را به کلی مسدود دانست و نه ادعای کسی که دعوی ارتباط و سفارت و نیابت امام را دارد پذیرفت. هر یک از این دو نگرش، آسیب های خاص خود را دارا بوده و به افراط و تفریطی جاهلانه و غیرعلمی می انجامد.
درباره مطلوبیت دیدار با امام موعود در زمان غیبت نیز می بایست از آسیب های ناشی از افراط و تفریط دوری کرد. تقاضای دیدار امام و دعا برای تحقق این امر، موضوع مستحب و مطلوبی است که منتظران در اوج آرزوها و حوائج خود می توانند به آن توجه کنند. با این وجود، به کنار گذاردن جریان عادی زندگی و به طور تصنعی در پی ملاقات با امام بودن و از زیر بار وظایف شانه خالی کردن، امر نامطلوب و آسیب زایی است که با روح آموزه انتظار و غیبت در تضاد است. غیبت، با محرومیت و وضعیت سخت و دشوار همراه است؛ اما ناشی از تدبیر و اراده خداوند بوده و اصل بر این است که این مرحله از حیات تاریخی بشر و هدایت الهی در این مرحله از مسیر غیبت واقع شود.
بنابراین باید در برابر تدبیر خداوند تسلیم بود و در این تسلیم به انجام وظایف و تکالیف عصر غیبت که مهم ترین آن ها کسب معرفت به امام غایب است، پرداخت. در مقام جمع بندی، بیان مرحوم نعمانی درباره عدم لزوم فحص و جست و جویی که به انکار غیبت می انجامد و عموماً توسط جاهلان صورت می گیرد جالب به نظر می رسد، که به طور ضمنی موضوع ملاقات گرایی را هم رد می کند.(1)
5 _3. بروز کسالت، سستی و بی حالی
ادعیه و زیاراتی که از ناحیه مقدس معصومان علیهم السلام رسیده و در کتب
1- غیبت نعمانی، پایان فصل 2.
علمی و دینی علما و دانشمندان شیعه ضبط شده است، گنجینه ای از معارف و آموزه های دینی به شمار می رود که می توان بخش مهمی از آسیب های فکری و رفتاری افراد و جوامع و راه های درمان آن ها را در این گنجینه جست و جو کرد. دعاها و زیارت هایی که درباره امام موعود صادر شده یا توسط آن امام انشاء شده اند _ ضمن آنکه روح کلی تعالیم دینی و اعتقادات بنیادین اسلامی را در برگرفته و منتقل می کنند _ به واقعیات عصر غیبت و مشکلات آن پرداخته و راه نجاتی برای خوانندگان خود فراهم می آورند. از جمله دعاهایی که از ناحیه مقدس امام عصر علیه السلام صادر شده و در حقیقت دعاهای ایشان درباره جامعه منتظر را در بر می گیرد، دعای معروفی است که با عبارت: «الّلهم ارزقنا توفیق الطاعه» آغاز می شود.
در این دعای شریف که در متون روایی و ادعیه روایت شده است، (1) به آسیب های محتملی که افراد جامعه بدان ها گرفتار می آیند و به راه های درمان آن ها اشاره شده که علاوه بر طلب اجابت درمان آن ها توسط خداوند، امکان بهره مندی علمی از آن نیز مهیا می باشد.
امام منتظَر در ضمن عبارات این دعا، آسیب های دوری از اطاعت، عدم خلوص نیت، عدم آگاهی به محارم الهی و بی توجهی به آموزه های دینی، دوری از صبر و استقامت، فاصله گرفتن از سخنان خیر و حکمت انگیز، خالی شدن قلوب از علم و معرفت، پرشدن شکم ها و
1- مصباح کفعمی، ص281؛ بلدالأمین، ص350.
سفره ها از مال حرام و شبهه ناک، گرفتاری در دام ظلم و سرقت، چشم پوشی نکردن از زشتی ها و ارتکاب خیانت و رواج سخنان بیهوده و غیبت را برای جامعه منتظر معرفی می کند و از خداوند توفیق اطاعت، اخلاص و صداقت در نیت، شناخت محرمات و طلب هدایت، بهره مندی از حکمت، علم و معرفت را طلب می کند. این موارد که در صدر این دعا قرار گرفته اند، بیانگر آسیب های رفتاری کلی در رابطه با جامعه منتظر است که لزوم تلاش برای کناره گیری از آن ها و درمان آن ها بدیهی به نظر می رسد.
در ادامه دعا، امام منتظر همچون رهبری آگاه و دلسوز به ترسیم وضعیت و وظیفه هر یک از اقشار جامعه منتظر پرداخته و با این رویکرد ضمن اشاره به آسیب های ممکن، از خداوند جبران و درمان این آسیب ها را طلب می کند. امام برای علما و دانشمندان زهد و نصیحت، برای دانش آموزان تلاش و رغبت، برای شنوندگان پیروی و گوش سپردن و پندگرفتن، برای بیماران مسلمان شفا و راحتی و برای اموات ایشان رأفت و رحمت، برای پیران و سالخوردگان وقار و آرامش، برای جوانان توبه و بازگشت به مسیر هدایت، برای زنان حیاء و عفت، برای ثروتمندان تواضع و وسعت، برای تهی دستان صبر و قناعت، برای رزمندگان پیروزی و نصرت، برای اسیران رهایی و آزادی، برای امیران و حاکمان عدل و شفقت، برای مردم انصاف و خوش اخلاقی و برای حاجیان جامعه منتظر بار و توشه کافی و آرزوی توفیق در انجام واجبات را می پسندد و از خداوند می خواهد.
از این رو می توان به بررسی گسترده و آسیب شناسانه ای رسید که بر اساس این فقرات شکل گرفته و تمام اقشار جامعه منتظر را در بر می گیرد. چه سستی و کوتاهی در انجام هر یک از این وظایف به بروز آسیب در جامعه منتظر می انجامد؛ از این رو بخش مهمی از آسیب های رفتاری آموزه انتظار به عدم انجام وظایف و تکالیف مربوط می شود.
همچنین در دعای دیگری که توسط امام علی بن موسی الرضا علیه السلام به آن امر شده است، (1) پس از ذکر کلیات مهمی درباره امام منتظر و مروری بر آرمان ها و اهداف قیام و انقلاب آن امام، به وظایف و تکالیف منتظران اشاره شده و نسبت به برخی آسیب های رفتاری جامعه منتظر نکاتی آمده است. در فقراتی از این دعای شریف از زبان منتظران امام، اینچنین از خداوند درخواست می شود:
خدایا! به دست امام موعود، ما را به راه راست هدایت کن و به مسیر عظیم الشأن و طریقت عدل و صحیحی که هر غالی (بلندپرواز و متجاوز از حدود حقیقی امامت) و هر تالی (کوته نگر و تفریط گر در امر امامت) باید به آن بازگردند، راهبری فرما. ما را بر اطاعت آن حضرت قوت و موفقیت عطا فرما و بر پیروی از ایشان ثابت قدم بدار و بر نعمت متابعت از او بر ما منت گذار. ما را از سپاهیان آن حضرت که به فرمانش قیام کنند و با او شکیبا و صابر باشند و در یاری و مدد رسانی به ایشان خشنودی و رضای تو را طلب می کنند قرار ده؛ تا آنکه روز قیامت در صف یاران و مددکاران و تقویت کنندگان حکومت ایشان محشور شویم.
1- جمال الأسبوع، ص507.پروردگارا! امر ما را خالص از هرگونه شک و شبهه و ریاء و دورنگی قرار ده تا غیر از او بر کسی اعتماد نکنیم و تو را جز از راه او نجوییم؛ تا آنکه ما را به مقام او وارد کنی و در بهشت رضوان با او در جوار آن بزرگوار قرار دهی.
خداوندا! ما از خستگی و بی میلی و کسالت در کار دین و سستی در طاعت به تو پناه می بریم. ما را از کسانی که برای احیای دین خود از او نصرت خواهی و با یاری حجتت عزیز می داری قرار بده و ما را به غیر از ما مبدل مگردان که البته این تبدیل برای تو آسان است؛ اما برای ما بسیار گران می نماید.
مفاهیم و مضامین بلند و عمیق این دعای شریف ابواب مفصلی از مسایل مهم و ضروری در استمرار و پویای حیات جامعه منتظر می گشایند و به آسیب ها و پیامدهای بدی که ممکن است منتظران بدان ها گرفتار آیند اشاره می کنند. خطر انحراف از صراط مستقیم امامت و گرفتاری در دام افراط و تفریط در حق معصومان، خطر لغزیدن از مسیر اطاعت امام و از دست دادن ثبات انتظار، خطر برکناری از یاری عملی امام، خطر بروز شک و شبهه و از آن مهم تر ریاورزی و سالوس گری در رابطه با امام و انتظار او که باعث انحراف از اعتقاد انحصار هدایت در ایشان می شود، بروز خستگی و کسالت و جدایی (السامه، الکسل و الفتره) و در نهایت خطر بزرگ استبدال و ترک رسالت تاریخی از جمله خطرات و آسیب های مهمی به شمار می روند که دراین متن مقدس به آن اشاره شده است. لزوم تلاش برای کاهش و رفع آنان وظیفه اصلی افراد و جوامع منتظر محسوب می شود.
6 _3. نمادگرایی افراطی
نماد، آن چیزی است که در پسِ خود چیز دیگری نشان دهد. «چیزی که جای چیز دیگری را می گیرد و بر آن دلالت می کند».(1)
چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «ما لِلّه آیه اکبر منّی؛(2) برای خدا آیه و نشانه ای بزرگ تر از من نیست». یعنی با نگاه به حضرت و رفتار او می توان به خدا رسید و خدا را در وجود حضرت یافت. بنابر برخی روایات فرموده اند: «با افرادی دوست شوید که دیدن آن ها شما را به یاد خدا اندازد».
بنابر این روایات، انسان های مؤمن، نماد و نشانۀ خدا هستند. (3) در عصر ما مسجد مقدس جمکران نمادی دینی و مذهبی و مربوط به مذهب است و در پس خود انسان را به معنویت و عالم ماوراء طبیعت ره می نماید؛ چون نام مسجد آشکارا بر بندگی در برابر خدا اشاره دارد و از سویی نام آن مکان به نام صاحب الزمان علیه السلام است؛ لذا بسیاری از افراد و مشتاقان، به عشق حضرت عازم آن مکان مقدس می شوند.
1- کنش اجتماعی، ص 95.
2- تفسیر قمی، ج 1، ص 309.
3- بحارالانوار، ج77، ص147.
اما آسیب، آن گاه خود را نشان می دهد که جنبۀ نمادین آن برسیمای حقیقی اش چیرگی یابد و واقعیتی که در پسِ آن، وجود دارد از دید فرد پنهان بماند. آن مکان مقدس در ورای خود باید خدا و بندگی او، شناخت حجت وی و سرانجام نزدیکی به وجود مقدس آن حجت را نشان دهد؛ چنان که اصل هدف از دستور آن حضرت برای تأسیس آن مکان نیز همین بوده است. در فرمان حضرت به حسن بن مثله جمکرانی برای تأسیس مکان مزبور نیز به همین موضوع اشاره شده است:
به مردم بگو تا به این مکان روی بیاورند و آن را عزیز و گرامی بدارند و در آن چهار رکعت نماز به جای آورند…هر کس این نماز را بخواند، مانند آن کسی است که در کعبه نماز خوانده باشد. (1)
نمونه هایی از نمادگرایی افراطی در امر مهدویت عبارتند از:
1. اصل شدن مکان مقدس وغافل شدن از دلیل اصلی تقدس آن ها؛ یعنی بدون توجه به اینکه مکان، فقط می تواند زمینه رسیدن به رشد فکری و معنوی و رفتاری باشد. اگر این زیاده روی در نمادگرایی فزونی یابد، گاه تا آنجا پیش می رود که مکان های دیگر نیز به عنوان جمکران ثانی شمرده می شود؛ هم چنان که در برخی مکان های ایران این اتفاق افتاده است.
2. اصل شدن زمانی خاص مثل حضور در شب چهارشنبه در مسجد جمکران، اگرچه در میان مومنان رایج شده است، ولی هیچ وجه علمی ندارد.
1- نجم الثاقب، ص385.
3. یکی از آفات این است که شخص بعد از توجه به نماد، دیگر وظیفه ای در وجود خود احساس نکند و همین را برای خود غنیمت شمارد، و به همان راضی باشد؛ به طوری که آن قدر جذب نماد شود که از محتوا غافل بشود.
7 _3. ارتباط گسسته و مقطعی
از جمله آسیب های اجتماعی در گرایش به مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف رابطۀ موقت و گسسته با حضرت است؛ اعم از ارتباط مقطعی در زمان خاص، مثل روز جمعه یا شب چهارشنبه یا روز و شب نیمه شعبان، یا ارتباط در مکان های خاص، مثل مسجد مقدس جمکران، مهدیه، مسجد سهله، محل برگزاری دعای ندبه و….
بنابر روایات، این گرایش باید پیوسته باشد و در همۀ عرصه های زندگی حضور داشته باشد، لذا بنابر روایت: «انتظروا الفرج صباحاً و مساءاً؛ (1) هر صبح و شام منتظر فرج باشید» و روایاتی که به انتظار سفارش کرده اند، قید زمانی و مکانی نداشته، شامل تمام زمان ها و مکان ها می شوند.
حضور در جمکران، مهدیه، دعای ندبه، خواندن دعای فرج وسلامتی حضرت و… از مصادیق انتظار است، نه تمام آن. همچنین است سفارش به پیگیری و خواندن برخی دعاها درعصر غیبت، مثل
1- اصول کافی، ج 1، ص 333؛ کمال الدین، ص339.
«دعای اللهم عرفنی نفسک...». (1)
در رفتار برخی از منتظران و مهدی یاوران، گرایش به مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در همین تظاهرات بیرونی خلاصه شده است نه اینکه مهدی گرایی پیاپی در سطح رفتارهای آنان، اعم از رفتارهای فردی و اجتماعی، جاری باشد.
8 _3. روابط اجتماعی ناسالم (گسست اجتماعی)
رفع نیازهای یک دیگر، از اهداف زندگی اجتماعی و برقراری روابط میان انسان ها است. جامعه شناسان، همبستگی و انسجام اجتماعی را برای پایایی و پوپایی سازمان اجتماعی، ضرورتی انکار ناپذیر دانسته اند. (2)
برخی جامعه شناسان جامعه را چنین تعریف کرده اند: «عده ای از افراد که برای ارضای نیازهایشان با هم روابط اجتماعی دارند». (3)
در همۀ انسان ها نیازهایی وجود دارد که به تنهایی نمی توانند آن ها را برآورده سازند. هرچه وابستگی بین عده ای بیشتر و روابط شدیدتر باشد، افراد احساس نزدیکی بیشتری به هم می کنند و انتظار رفع نیازها نیز بیشتر می شود. (4)
مذهب و آموزه های دینی، از عواملی است که روابط اجتماعی را
1- غیبت نعمانی، ص166؛ مصباح المتهجد، ص411؛ کافی، ج1، ص337.
2- آفتاب ولایت، ص28.
3- آناتومی جامعه، ص35.
4- آناتومی جامعه، ص 78.
فزونی می بخشد؛ از این رو دین اسلام بحث حقوق متقابل برادران دینی را مطرح کرده، بسیار بر آن تأکید می نماید. چنانکه امام صادق علیه السلام در پاسخ به درخواست شخصی که اصرار بر بیان حقوق برادران دینی را داشت فرمود: «می ترسم بگویم و تو نتوانی انجام بدهی». آن گاه راحت ترین حق را این چنین بیان می کند:
هر آنچه بر خود می پسندی، بر او هم بپسند و هرچه بر خود نمی پسندی، بر او هم مپسند. (1)
این روایت و امثال آن، هشدار مهم به آسیب تشتّت و افتراق میان مؤمنان به خصوص منتظران است؛ زیرا انتظار برای رفع نیازهای متقابل نیز شدید است؛ بنابراین مهدی باوران که در اعتقاد و باور به حضرت اشتراک دارند و در ابراز این علاقه به حضرت و نمود ظاهری آن نیز مشترک شده اند، باید در رفع نیازهای یکدیگر بیشتر کوشا باشند. روایات نیز به این نکته اشاره دارد:
هر کس خوش دارد در شمار اصحاب قائم باشد، باید در عصر انتظار، مظهر اخلاق نیک اسلامی باشد. (2)
اما متأسفانه روابط اجتماعی مهدی یاوران و منتظران که باید براساس اندیشۀ مهدوی، نزدیک و صمیمی باشد، حتی در اماکن مقدس مثل مسجد جمکران آن گونه نیست که انتظار می رود و این خود آسیب
1- مکیال المکارم، ج2، ص563.
2- مکیال المکارم، ج2، وظایف منتظران.
جدی است. نمونه آن نزاع های لفظی میان برخی زائران، آن هم به دلیل مسایلی چون محل نشستن، مکان پارک ماشین و غیره است.
روایات اسلامی در گرایش خود از عصر پیش از ظهور، به وجود گسست اجتماعی در میان افراد و گروه های اجتماعی اذعان می کند. بنابر روایات، مردم و اجتماعات پیش از ظهور در آتش تفرقه و جدایی خواهند سوخت و بشر یک دل و یک سو نخواهد بود. همواره بیشتر جامعه در اندیشه و عمل با یک دیگر در تضاد، تنش و ناسازگاری خواهند بود؛ به عبارت صریح تر باید گفت، جامعۀ پیش از ظهور، جامعۀ هم بسته و منسجم و هم گرا نیست. در ظاهر، استوار و آراسته اند و به حیات خود ادامه می دهند؛ اما در باطن و زیربنای جامعه، از هم پاشیده و متزلزل هستند. نوع مردم در جوامع پیش از ظهور به جای هم یاری و هم فکری، به کوبیدن یکدیگر مشغول می شده، به نابودی هم دیگر کمر همت می بندند. امیرمؤمنان علی علیه السلام در توصیف جامعۀ گسل خورده و از هم گسیخته پیش از ظهور می فرماید:
ووا اسفی من فَعلات شیعتی من بعد قُرب مودّتها الیوم کیف یَستذلُّ بعدی بعضها بعضاً و کیف یقتل بعضها بعضاً... کل حزبٍ منهم آخذ منه بِغُصنٍ اینما مال الغُصن مال معه؛(1)
ای افسوس از رفتار شیعیان ما. پس از امروز که این گونه به هم دوستی نزدیک دارند. چگونه پس از من برخی از آنان، برخی دیگر
1- بحارالانوار، ج51 ص122.
را خوار سازند و بعضی برخی دیگر را می کشند. هر دسته و گروه از آنان به شاخه ای درمی آویزند و به هر سوی که شاخه بچرخد، آنان نیز می چرخند.
در برخی روایات، از امام حسین علیه السلام چنین آمده است:
لا یکون الامر الذی تنتظرونه حتی یَبرَأ بعضُکُم من بعض و یَتفُل بعضُکم فی وجوه بعض و یَشهد بعضکم علی بعض بالکفر و یَلعنَ بعضکم بعضا؛(1)
امری [ظهور] را که انتظارش دارید، تحقق نخواهد یافت تا آن هنگام که از یک دیگر بی زاری جویید و آب دهان به روی یک دیگر بیندازید و برخی از شما برخی دیگر را کافر خوانند و برخی، برخی دیگر را لعنت کنند.
امام باقر علیه السلام نیز تیرگی روابط اجتماعی و کنش های ناهنجار در جوامع پیش از ظهور را این گونه توصیف می کنند:
لایقوم القائم الّاعلی خوف شدید و زلازل و فتنه و بلاء یصیب الناس...و اختلاف شدید بین الناس و تشتُّت فی دینهم و تغیُّر فی حالهم حتی یتمنّی المتمنّی الموت صباحاًّ و مساءاًّ من عظم ما یری من کلب الناس و اکل بعضهم بعضاً؛(2)
قائم قیام نمی کند، مگر زمانی که ترس شدید و زلزله و فتنه و بلایی بر مردم عارض شود، زمانی که مردم دچار اختلاف شدیدی شوند و در دینشان پراکندگی و در حالشان دگرگونی ایجاد شود.
1- غیبت نعمانی، ص206.
2- غیبت نعمانی، ص235.
گونه ای که شخص صبح و شام از درنده خویی مردم آرزوی مرگ می کند.
این روایات سازمان اجتماعی پیش از ظهور را گزارش می دهند. جامعه ای که به تشتت و پراکندگی فکری و کنشی دچار است و روابط اجتماعی در آن از هم گسیخته و اتحاد و یکپارچگی در آن جای خود را به تفرقه و جدایی داده است.
9 _3. کم فروغ شدن عواطف انسانی
از معیارهای مهم برای تشخیص جامعه انسانی از گونه های دیگر اجتماعی زیستن میان موجودات دیگر، وجود پیوندهای عمیق و عواطف سرشار انسانی است.
در این برهه از زمان، پیوندهای اجتماعی بر محور حق و عدالت و ارزش های انسان نمی چرخد؛ بلکه ضابطه در این پیوندها خودخواهی، خودپسندی، ستم و بی توجهی به حقوق و ارزش های انسانی او است.
از روایات در توصیف روزگار پیش از ظهور و آسیب های عصر انتظار به دست می آید که پیوندها به گونه ای ظهور و بروز می یابد که نمایانگر گسستی عمیق در روابط اجتماعی انسان ها است.
قطع روابط خویشاوندی، کم ارج شدن جایگاه پدر و مادر و بزرگ ترها در نزد فرزندان و در مقابل بی توجهی بزرگ ترها به فرزندان و اعضای فروتر خانواده، عدم توجه به حقوق همسایه، دروغ گویی، کینه توزی و دشمنی، حسادت، رواج غیبت و بهتان و افترا، هر کدام
گسلی بر روابط اجتماعی و عواطف انسانی است که احادیث، آنها را بیان کرده اند. اکنون به بیان برخی از این ناهنجاری ها می پردازیم:
قطع رحم:
صلۀ رحم به معنای محبت و ارتباط داشتن با خویشان است که در اسلام به آن توصیه و در زمرۀ واجبات شمرده شده است. قطع آن به معنای بی توجهی و گسست پیوند خویشاوندی است. بنابر روایات، در روزگار پیش از ظهور، این پدیده در میان مردم به گونه ای شیوع می یابد که دست نیاز خویشاوندان محتاج را نیز بر نمی تابند.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «رأیت الارحام قد تقطّعت؛(1) وقتی دیدی پیوندهای خویشاوندی، گسسته شده است».
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
قیامت برپا نمی شود تا آنکه زمانی فرا رسد که مردمی [از شدت فقر] به اقوام و بستگان خود مراجعه کنند و آنان را به پیوند خویشاوندی سوگند دهند تا بلکه به او کمک کنند؛ ولی چیزی به او نمی دهند.(2)
بی حرمتی انسان ها به یک دیگر:
در آموزه های دینی به اعضای جامعه اسلامی سفارش شده است که به یک دیگر احترام بگذارند و از بی حرمتی به یکدیگر اجتناب کنند.
1- بحارالانوار، ج52، ص256.
2- الامالی شجری، ج2، ص271.
اما در جامعه پیش از ظهور، این ارزش اسلامی زیر پا نهاده می شود و افراد، خود را به رعایت آن ملزم نمی دانند. پیامبر اسلام در توصیف این آسیب می فرماید:
در آن روزگار، بزرگ ترها به زیردستان و کوچک ترها، با مهربانی رفتار نمی کنند و قوی بر ضعیف ترحم نمی نماید. (1)
امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:
رأیت العقوق قد ظهر واستُخِفّ بالوالدین؛(2)
وقتی که دیدی عاق والدین آشکار گشته و جایگاه پدر و مادر سبک شمرده شده است.
فرآیند حرمت زدایی از پدر و مادر تا بدان میزان پیش خواهد رفت که برطبق روایتی:
پدر و مادر، بدترین جایگاه را نزد فرزند خواهند داشت و فرزند از بهتان زدن به آن ها نه تنها باکی نخواهد داشت؛ بلکه خرسند نیز خواهد بود(3).
و این نشان از افول و غروب چراغ عاطفه نزد فرزندان آنان است.
بی توجهی به حقوق همسایگان:
با توجه به سفارش اکید اسلام در باره همسایگان، جامعه منتظر
1- بحارالانوار، ج52، ص380.
2- وسایل الشیعه، ج16، ص378؛ بحارالانوار، ج52، ص259.
3- منتخب الاثر، ص431.
پیش از ظهور به سبب ضعیف شدن نیروی عواطف انسانی، نه تنها برای همسایه خویش احترام قائل نمی شوند، بلکه در آزار دادن وی تلاش می کنند.
در روایات آمده است:
در آن روزگار، همسایه از همسایۀ خود یاری می طلبد و او را به حق خویشاوندی سوگند می دهد؛ اما به او کمک نمی کنند. (1)
امام صادق علیه السلام نیز در خصوص دوری جستن از آسیب های آخرالزمان به این انحراف چنین اشاره می کند:
رأیت الجار یُؤذی جاره و لیس له مانع؛ (2)
زمانی که… دیدی همسایه، به همسایه اش آزار می رساند و هیچ مانعی برای او نیست.
10 _3. شیوع ناهنجاری های رفتاری
از آموزه های دین دربارۀ روزگار پیش از ظهور برداشت می شود که در جوامع بشری آن عصر، کج روی های اجتماعی به گونۀ بهت انگیزی گسترش می یابد و عمق گرایش به کج روی ها در آن روزگار به میزانی است که بسیاری از مردم در جامعۀ اسلامی، ارزش های اسلامی را ضد ارزش و ضد ارزش های اسلام را برای خود ارزش تلقی خواهند کرد. (3)
1- الامالی شجری، ج2، ص271.
2- بحارالانوار، ج 52، ص 256.
3- منتخب الاثر، ص 426.
در روایات به انواعی از کج روی که در جوامع پیش از ظهور انتشار می یابد، اشاره شده است. از آن میان می توان از کج روی هایی چون هم جنس بازی، فحشاء، بی عفتی و بی حجابی، قماربازی، رشوه خواری، شرب مشروبات الکلی، سرقت و کم فروشی، نام برد.
1. هم جنس بازی (homosexuality)؛ بنابر روایات، در روزگار پیش از ظهور گرایش تشکیل خانواده، رو به افول می نهد و به جای آن زنان و مردان برای ارضای نیازهای جنسی خود به هم جنس بازی روی می آورند.
محمد بن مسلم به امام باقر علیه السلام عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا ! قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟» حضرت فرمود: «هنگامی که مردها خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان کنند. آن گاه که مردان[در ارضای نیاز جنسی خود] به مردان و زنان به زنان اکتفاء کنند».
براساس برخی روایات، فرآیند گرایش به همجنس بازی به میزانی شدت و حدّت می یابد که مردان، مردان دیگری را که به زنان تمایل دارند، نکوهش می کنند. (1)
2. فحشاء؛ برآوردن خواهش های جنسی در برابر پول را، می توان فحشا دانست؛ اما مراد در این بحث، معنایی گسترده تر است که شامل همۀ شیوه هایی می شود که از طریق آن ها خواهش های جنسی را به صورت نامشروع ارضا می کنند. در روایات بی شماری به این ناهنجاری هااشاره شده است.
1- بحار الانوار، ج52، ص257.
از حضرت علی علیه السلام نقل شده است:
در واپسین سال های دنیا و نزدیک برپایی قیامت که بدترین زمان ها است، زنانی ظاهر می شوند که برهنه اند و خودنمایی می کنند، از راه دین منحرفند و به فتنه و گناه و شهوترانی تمایل دارند، حرام را حلال می کنند. جای آنان در دوزخ است. (1)
در برخی روایات نیز وارد شده که برخی مردان از طریق عرضۀ زنان خود به عنوان کالاهای جنسی ارتزاق می کنند یا بدن های خود را به عنوان کالای جنسی عرضه می کنند. (2)
روایات دینی در گزارش خود از گسترش فحشاء و روسپی گری به رواج زنا و به دنبال آن زیاد شدن فرزند نامشروع اشاره کرده و بر این نکته اشاره نموده اند که برآیند آسیب های اجتماعی در روزگار پیش از ظهور به سست شدن نهاد خانواده و افزایش نرخ طلاق که خود نوعی از کج روی در روابط اجتماعی است منجر خواهد شد. (3)
دسته ای دیگر از روایات، به فراگیری و شیوع انحرافات اشاره دارد تا اندازه ای که دیگر حساسیت چندانی به آن نشان نخواهند داد.ص:129
1- من لا یحضره الفقیه، ص390.
2- بحار الانوار، ج 52ص257، معجم الاحادیث الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ج2، ص216.
3- معجم الاحادیث الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ج2، ص 219.
3. سرقت؛ سرقت، از انحرافات بزرگ اجتماعی است که جوامع با آن دست به گریبان بوده اند. در عصر پیش از ظهور نیز این آسیب به صورت گسترده و پیچیده ای در جوامع جریان خواهد داشت.
در برخی روایات که به توصیف روزگار پیش از ظهور پرداخته اند، به سرقت در غالب کم فروشی و رانت خواری اشاره شده است. (1) در آن دوران سیاه، گناهان بزرگی چون کاستن پیمانه ها و ترازوها و کم فروشی و حق مردم را پایمال کردن، رواج می یابد و اساس مبادلات و داد و ستدها، به کاستی و تجاوز به حقوق دیگران استوار می شود و کار و تلاش و مبادله ای که از غیر از این راه ها صورت گیرد؛ نوعی زیان و ضرر و عقب ماندگی حساب می شود. امام حسن عسکری علیه السلام آن دوران را این گونه ترسیم فرمود:
«اغنیاؤهم یسرقون زاد الفقراء؛ اغنیا و توانگران جامعه، ارزاق [وسایل معیشتی و امکانات زندگی] بی نوایان را می ربایند».(2)
آسیب سرقت در این حدیث، فقط سرقت های رسمی نیست که جرمی جزایی و مدنی به حساب می آید؛ زیرا این گونه دزدی ها با پایگاه اجتماعی سرمایه داران تناسب چندانی ندارد؛ بلکه منظور، به کار بردن شیوه های مبادلاتی و ایجاد تورّم مصنوعی، رانت خواری، توزیع غیرعادلانه و تولیدهای استثماری و ظالمانه است.
1- بحارالانوار، ج52، ص 258.
2- مستدرک الوسائل، ج 11، ص 380.
4. رباخواری و رشوه گیری؛ براساس روایات، بر اثر تغییر ارزش های اموری در عصر غیبت، جوامع پیش از ظهور به سوی نوعی سرمایه داری لجام گسیخته و پول پرستی افراطی گرایش پیدا خواهند کرد؛(1) به گونه ای که ملاک برتری در این گونه جوامع، تجمع ثروت و مال اندوزی است. روابط اجتماعی افراد، براساس دارایی و ناداری تنظیم و برقرار می شود. در این آشفته بازار، افراد فرودست برای نیل به پایگاه اجتماعی و یا دسترسی به منابع کمیاب قدرت و ثروت، ناگزیرند به ربا و رشوه روی آورند تا بتوانند به حیات اجتماعی خود ادامه دهند.
حضرت علی علیه السلام در توصیف این فضای مسموم می فرماید:
نشانۀ دجّال، فرا رسیدن زمانی است که مردم ربا بخورند و رشوه بگیرند. (2)
شیوع انحرافات اجتماعی در روزگار پیش از ظهور هرگز به این معنا نیست که مردم حق دارند بر مفاسد و انحرافات اجتماعی دامن بزنند و خود را بیالایند و در گسترش آن بکوشند تا شرایط ظهور فراهم شود؛ بلکه بدان معناست که جامعه با ترک آموزه های دینی و اخلاقی، ناگزیر بدان سمت و سو حرکت می کند.
وقتی در جامعه ای ارزش ها تغییر کند، بی گمان هنجارهایی که براساس آن ارزش ها ساخته و پرداخته شده اند، فرو خواهند ریخت. در این فرایند یا جامعه بر اثر فقدان نظمِ ارزش و هنجاری، دچار هرج ومرج خواهد شد و یا ارزش ها و هنجارهایی نوین بر رفتار و کردار جامعه، حاکم خواهد شد که پیامد آن، گسترش انحرافات خواهد بود.
1- بحارالانوار، ج 52، ص 263.
2- کمال الدین و تمام النعمۀ، ص 525.
11 _3. انگیزه های غیر انسانی در روابط اجتماعی
براساس روایات، انگیزه ها در روزگار پیش از ظهور، الهی و انسانی نیست. دوستی ها و محبت ها خالص و واقعی نیست؛ بلکه ملاک بسیاری از پیوندها و دوستی ها، مسائل پوچ و زودگذر است.
غالب پیوندها، براساس دست یابی به عیش و نوش و لذت و فساد و آلودگی است و ابراز صمیمیت ها از حد زبان فراتر نمی رود؛ اما هنگام نیاز واقعی، یاری دهندگان اندکند.
حضرت علی علیه السلام در توصیف این فضا می فرمایند:
... و تواخَی الناس علی الفجور و تهاجرُوا علی الدین و تحابُّوا علی الکَذِب... وَاستُعمِلَتِ المَوَدَّۀ باللّسان و تشاجرُوا الناس بالقلوب؛(1)
مردم با انگیزۀ گناهکاری با هم برادر می شوند و در راه دین از یک دیگر جدا می گردند. دوستی ها دروغین است… و دوستی به زبان و دشمنی مردم به دل ها است.
درادامه همین روایت حضرت علی علیه السلام فرمود: «مردمان چون گرگ به دنبال دریدن یکدیگرند». در کلام پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است :
«به یمحق الله الکذب و یُذهب الزمان الکَلِِب؛(2)
1- نهج البلاغه، خطبۀ 108.
2- بحارالانوار، ج51، ص 75.
به دست مهدی، خداوند دروغگویی [در روابط اجتماعی] را محو می کند و روزگار آزمندی [سختی و فشار] را به سرمی آورد». معلوم می شود جامعه قبل از ظهور پر از دروغ و آزمندی است که به وسیلۀ وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف محو خواهد شد؛ یعنی مفهوم روایت، فضای دوران پیش از ظهور را بازگو می کند.
12 _3. آسیب های سیاسی در عصرانتظار
مطابق روایتی که از امام صادق علیه السلام نقل شده است، آن حضرت، مفاسد آخرالزمان را که برخی جنبۀ سیاسی و اجتماعی دارد، بیان فرموده و در پایان با تأکید برخودسازی و تربیت اخلاقی و سیاسی خطاب به راوی می فرماید:
درچنین موقعی مواظب خود باش، نجات را از خداوند بخواه. باید به سوی رحمت حق بشتابی تا از کیفری که آن ها به واسطه سرپیچی از فرمان خدا می بینند، بیرون آیی. بدان که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند»(1) «انّ رحمت الله قریبٌ من المحسنین». (2)
اگر انسان بخواهد در حوادث و پیچیدگی های زندگی اجتماعی و سیاسی فریب نخورد، لازم است از عنصر بصیرت که حاصل شناخت و تفکر است، برخوردار گردد.
فعال سیاسی به سه نوع شناخت برای حضور در عرصه های سیاسی و اجتماعی نیازمند است که عبارتند از: حق شناسی، باطل شناسی و
1- بحارالانوار، ج52، ص 256 _ 260.
2- سوره اعراف (7): 56.
راه شناسی. و قرآن، به هر سه نوع شناخت و بصیرت اشاره کرده است. (1)
در طول تاریخ، مسأله اساسی و مهم در جریان مبارزه حق و باطل، کمبود معرفت وکمبود بصیرت بوده است؛ به همین دلیل قرآن کریم به مسأله معرفت و بینش تأکید فراوان دارد.
اگر انسانی نفهمد تنها راه سعادت، راه ولیّ خدا است، در شبهات و فتنه ها غرق می شود؛ از جمله عوامل باز ماندن از جبهه حق و همراهی با ولی خدا، شبهه ها و فتنه ها هستند.
شبهه ها، فتنه ها را کارساز می کنند؛ زیرا شبهه فضا را تاریک می کند و در فضای تاریک، فتنه ها تأثیرگذار می شوند.
لذا اگر انتظار در جایگاه واقعی خود که همانا معرفت حجت حق است قرار نگیرد، در فتنه ها و گرداب ها می افتد که این آسیب جبران ناپذیر است؛ و لذا باید برای رفع این فتنه ها به باطل شناسی روی آورد، تا سره را از ناسره و حق را از باطل باز شناسد.
امام سجاد علیه السلام می فرماید:
ای ابوخالد! همانا مردم زمان غیبت که به امامت او معتقدند و منتظر ظهور او هستند، برتر از مردم همه زمان هایند؛ زیرا خدای متعال، به آنان آن اندازه از عقل و شناخت داده که غیبت برای آنان، به منزلۀ شهود شده است. (2)
1- سورۀ انعام (6): 50 ؛ سوره زمر (39): 9.
2- کمال الدین، ص 330.
13 _3. عدم تناسب سطح معارف منتظران با شرایط عصر حاضر
بحران کیفیت، از مسائل و مشکلات نظام های آموزشی کشورها در دوران کنونی است. این آسیب در بخش آموزش و تعلیم، دامن گیر آموزش ها و معارف دینی از جمله مهدویت گرایی نیز شده است. چنانکه سطح معلومات و معرفت بیشتر مهدی باوران دربارۀ حضرت و وظایف خود در عصر غیبت، بسیار پایین تر از معمول در دوران آخرالزمان است؛ چرا که هرچه بحران ها شدیدتر باشد و عوامل ایمان زدا فراگیرتر شود، _ چنان که براساس روایات در آخرالزمان این گونه است و در این باب روایات فراوانی وجود دارد مثل کتاب الفتن ابن طاووس _ عمق بخشیدن به باورهای دینی از جمله مهدویت ضروری تر است؛ زیرا در زمانه ای هستیم که به قول روایات: «یُصبح الرجل مؤمناً و یُمسی کافراً». امروز همان روزگاری است که ایمان ها خیلی راحت از دست می رود. (1)
تکرار صدبار (ایّاک نعبد و ایّاک نستعین در نماز مخصوص امام زمان علیه السلام در هر رکعت بیانگر این نکته است که در دوران غیبت، حفظ ایمان بسیار سخت است.
ضعف معرفت و شناخت متناسب با زمان در امر مهدویت و نمودهای این آسیب در رفتارهای زائران و مشتاقان حضرت که به مسجد مقدس جمکران می آیند، به چشم می آید. گرایش کم زائران به تهیه محصولات فرهنگی و کتاب، به ویژه در مقایسه با تهیه غذای نذری بسیار به چشم می آید.
1- آفتاب ولایت، ص 97.
به گفته یکی از مسؤولان فرهنگی مهدویت، در هر شب چهارشنبه، بیست تا بیست ودو هزار نفر برای دریافت غذای نذری مراجعه می کنند؛ اما در بررسی همراه با مشاهده معلوم شد که در هر ده دقیقه، آن هم در شلوغ ترین زمان ممکن (بین ساعت 9 _ 11 شب) حدود صد نفر آقا و خانم فقط وارد کتاب فروشی می شوند که البته نصف ایشان کتابی تهیه نمی کنند.
بنابراین بی تناسبی میان معرفت و شناخت به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و آموزه مهدویت نزد معتقدان به آن حضرت با این دوران، آسیبی در حیطۀ رفتار است که جای تأمل دارد.
14 _3. ابهام در آثار روانی مهدویت
در رویکرد روان شناسی دینی، مفاهیم مهدویت نیز مانند دیگر مسائل دین، از لحاظ علمی، تجزیه و تحلیل می شود. مفاهیمی مانند منجی گرایی، نجات طلبی، امید به آینده، آرمان گرایی و…، جزء ذات انسان مسلمان و از عناصر پایای روان وی هستند؛ لذا روان شناسی باید بحث درباره آن ها را بپذیرد. به اعتقاد یونگ:
مذاهب، آن چنان که هستند محتویات و کلامشان چنان با روان بشر پیوند یافته که روان شناسی به هیچ وجه نباید از آن غفلت ورزد. (1)
1- روح و زندگی، ص 180.
مهدویت چند بعدی است و ابعاد شناختی، شهودی و درونی، عاطفی و رفتاری را در بر می گیرد. این مجموعه چند بعدی، می تواند در مجموعه سرفصل های روان شناسی گنجانده شود. گرچه هنوز، بعضی از روان شناسان مطمئن نیستند که پرداختن به دین، جزو حوزه مطالعاتی و کاری آنها باشد و طبیعتاً نمی توانند میان روان شناسی حرفه ای خود و مهدویت ارتباطی بیابند. برخیروان شناسان از این نکته غافلند که اسلام، دین زندگی است و برای سعادت انسان، طرح و برنامه دارد؛ چنانکه تعبیرقرآن از تبیاناً لکل شیءٍ؛ٍ(1) قرآن روشنگرهرچیزی است» بیانگر این معنا است.
در مرحله بعدی، این الگوی زندگی را با امامت تکمیل کرد. «الیوم اکملتُ لکم دینکم؛(2)در این روز [غدیر] دین را بر شما کامل کردم» یعنی دین سعادت بخش، با امامت همراهی داشته و هدف، مسیر و روش زندگی با این الگو مشخص و کامل می گردد.
البته این گونه نیست که مهدویت، جزئی از اسلام باشد و مؤلفه های دیگر، اجزای دیگر را تشکیل دهند؛ بلکه تفسیر مهدوی از زندگی، مدخل و منظری است که از تمامی شاخصه ها و آموزه های دین، تفسیری عمیق و ژرف دارد و علاوه بر اینکه خود، شاخصی از شاخصه های دین است، ساختار و بنیادی به شمار می آید که دیگر آموزه های دین، توسط آن، قرائت می پذیرند و از آن دیدگاه نگریسته می شوند.
1- سوره نحل (16): 89.
2- سوره مائده(5): 3.
همچنین این گونه نیست که تربیت دینی، پیش نیاز تربیت مهدوی باشد؛ بلکه هر دو یکی است و تربیت دینی با رویکرد مهدوی باید اجرا شود. و اگر علمی بخواهد به دین اسلام بپردازد، باید آن را با همین رویکرد مطالعه کند؛ یعنی روان شناسی اسلامی در واقع همان روان شناسی مهدوی است؛ زیرا در این مکتب، انسان با این ایدئولوژی و به منزله عبد خدا و مأموم برای امام، تعریف می شود و چیزی جز این تعریف و تفسیر، ارزش انسان شناسی ندارد؛ لذا نیاز روان شناسی به مهدویت، همان نیازی است که انسان به مهدی دارد.
فعالیت روان شناسی با مبنای مهدوی، در واقع همان زمینه سازی برای ظهور است، پس نیاز روان شناسی به مهدویت، در واقع همان نیاز به زمینه سازی کردن است؛ زیرا چنانکه گفته شد توسعه مهدویت با تحقق زمینه سازی مساوی است.
در زیارت جامعه کبیره می خوانیم: «بکُم ینفّس الهم و یکشف الضّر؛ ناراحتی ها و فشارها، فقط با شما اهل بیت رفع می شود»؛(1) یا در فراز دیگر می خوانیم: «بموالاتکم… اصلح ما کان فسد من دنیانا؛ خدا مفاسد امور دنیوی ما را به سبب اعتقاد و اطاعت از شما، اصلاح می کند». (2)
1- مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
2- مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
نتیجه می گیریم یکی از آسیب های مهم در زمینه سازی ظهور، عدم تلفیق علم و دین است. جدایی جریان مهدویت از روان شناسی می تواند زمینه سازی به سمت ظهور را کُند کند و این خود در نوع خودش آسیب به حساب می آید؛ زیرا در غیر این صورت، روان شناسی انسانی جایگاه حقیقی خود را از دست می دهد، و زمینه سازی ظهور نیز از کمک روان شناسی باز می ماند.
برای برون رفت از این آسیب، پیشنهاد می شود مراحل و درجات مختلف انتقال فرهنگ مهدوی، از منظر روان شناسی تدوین شود.
و نظام روان شناسی، باید متخصّصان خود را در جهات دانش های راهبردی مهدویت و کاربردهای روان شناختی آن ارتقا بخشد تا روان شناسان خود، پیش تاز مهدی شناسی و مهدی گرایی شوند و بتوانند تکلیف خود را برای زمینه سازی ظهور انجام دهند.
15 _3. انتظار منجی بدون تلاش برای تغییر
براساس آیات قرآن کریم، هرگونه تغییر بنیادین و تبدیل سرنوشت جامعه، به دست خداوند و با ارادۀ او محقق می شود و اوست که اراده اش در ایجاد تغییر و تحول، یا ایجاد مانع بر سر راه آن، به عنوان علت تامه، نقش مستقیم ایفا می کند. البته علت تامه تغییر، خدا است؛ اما مقدمات و زمینه سازی ایجاد آن، در اختیار انسان است.
در مشهورترین آیه در این زمینه که از غرر آیات الهی است، تغییر سرنوشت یک ملت را وابسته به عمل آن ها و منتسب به ذات مقدس خویش می داند و تصریح می کند.
«ان الله لا یُغیّر ما بقوم حتّی یُغیّرُوا ما بانفُسِهم. »(1)
در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمی دهد، تا آنان حال خود را تغییر دهند.
تا زمانی که ما تحولی نداشته باشیم و زمینه ها را فراهم نکنیم، در بیرون، چیزی رخ نمی دهد، این مسأله شرطی است «ان تنصرُوالله ینصرکُم». (2) یعنی کسانی که امداد الهی را می خواهند باید از توانمندی های خودشان استفاده کنند. به تعبیر زیبای قرآن، نگاهتان به دست خودتان باشد. «ما قَدَّمَت یَداک»(3)
با این وصف کسی که منتظر منجی و حجت خداست، اگر تغییری در رفتار و حالات خود ایجاد نکند، گرفتار آسیب بزرگی است؛ زیرا ظهور حضرت، امری تکوینی نیست؛ بلکه وعدۀ الهی است و تحقّقش به اذن و فرمان خاص خدا بستگی دارد. اگر مقدماتش فراهم شد، به اذن و فرمان او انجام خواهد شد. البته تغییر مقدماتی به دست انسان، باید با تغییر عصر ظهور هم سنخ بوده و همینطور فراگیر و جهانی باشد.
امام حسن عسکری علیه السلام ، از تغییر مبارکی که به دست حضرت ولی عصر علیه السلام محقق خواهد شد، این گونه یاد می کند:
به یدفع البلاءِ عن اهل الارض، و به ینزّل الغیث، و به یخرج برکات الارض؛
1- سوره رعد(13): 11.
2- سوره محمد (47): 7.
3- سوره حج(22): 10.
به واسطۀ او بلا از اهل زمین برداشته می شود و باران نازل شده، برکات زمین خارج می گردد.(1)
به نظر می رسد این بیان شریف امام حسن عسکری علیه السلام به آیۀ شریفه «و لَو اَنَّ اهلَ القُری امنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحنا علیهم برکاتٍ من السَّماءِ والارض»، (2) اشاره دارد؛ پس قیام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تغییری بنیادین را در سرنوشت بشریت رقم خواهد زد، همانند آنچه که در آیۀ شریف ذکر شده است، به شرطی که ایمان و تقوا دچار آسیب نشود.
16 _3. بی تفاوتی منتظران در قبال زمینه سازی
در روایات متعدّدی به ضرورت زمینه سازی اشاره شده است. از آسیب های جدی در این حوزه، وقتی است که انتظار را به عنوان یک حالت تلقی کرده، به شعار انتظار بسنده کنیم؛ در حالی که انتظار اقدام و انجام وظیفه یک شیعه، در فراهم ساختن زمینه های ظهور است. چنانچه در روایت ابوبصیر از امام صادق علیه السلام آمده است:
لیعدّن احدکم لخروج القائم و لو سهماً...؛
هر یک از شما باید برای قیام قائم آماده کند ولو یک تیر را. (3)
1- کمال الدین و تمام النعمۀ، ج2، ص 384، ح 1.
2- سوره اعراف ( 7 ): 96.
3- غیبت نعمانی، ص320، ح10.
برای رسیدن به ظهور باید حرکت کرد؛ مثل قلّه ای که باید به سوی آن حرکت کرده، به آن برسیم. این قله و این هدف، رفتنی است نه آمدنی؛ لذا ظهور، تحصیلی است نه حصولی. البته حقیقت آسیب در این نیست که اگر ما به وظیفه مان عمل نکنیم، امام ظهور نمی کند؛ بلکه جامعه آکنده از ظلم، خودش می تواند زمینه ساز ظهور نور باشد؛ چون: «اِنّ الباطل کان زَهُوقاً»؛(1) بی تردید باطل رفتنی است ».
پس رسالت ما، آوردن حق است، ما هستیم که باید زمینه های ظهور را فراهم کنیم، در غیر این صورت محروم می شویم.
ظهور مشکل فاعلی ندارد، مشکل قابلی دارد؛ یعنی هنوز جامعه قابلیت پذیرش امام را ندارد.
به تعبیر خواجه طوس: «و عدمُهُ منّا»، مانع، ما هستیم و از ماست که بر ماست. (2)
یعنی می توان گفت: بزرگ ترین آسیب و مانع در حوزه مهدویت، خود ما هستیم و بی قابلیتی ما است.
این نفس آلوده ما است که مانع حضور او است. ما کوتاهی کرده ایم و نتوانسته ایم از او حمایت کنیم که غایب شد.
در روایت آمده است:
«مَن سرّه ان یکون من اصحاب القائم فَلینتظرْ َولْیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر؛(3) کسی که دوست دارد از یاران قائم باشد، پس باید انتظار بکشد و از محرمات و گناه دوری کند و آراسته به زیبایی های اخلاقی باشد».
1- سوره اسراءِ(17):81.
2- کشف المراد، ص507.
3- غیبت نعمانی، ص200.
منتظر بودن، شاخص دارد. یک منتظر واقعی باید دو شاخص مهم داشته باشد؛ ورع، یعنی کف نفس و دوری از گناه. این مسأله حالت سلبی دارد. از آن طرف، ویژگی اثباتی هم باید داشته باشد که «محاسن الاخلاق» است. باید آراسته به زیبایی ها و سجایای اخلاقی هم باشد.
17 _3. عدم پیروی از نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
از آسیب های مهم در جامعه منتظر، فهم غلط نسبت به جایگاه ولی فقیه است و این باعث می شود در اطاعت پذیری مردم از ولی فقیه در عصر غیبت اثر منفی بگذارد.
براساس مبانی ولایت فقیه و نظر امام راحل رحمه الله و برخی از فقهای معاصر _ که حق هم همین است _ شأنی که امام معصوم علیه السلام در فضای مجتمع دارد؛ ولی فقیه هم دارد. البته نه اینکه هر شأنی که امام معصوم علیه السلام به لحاظ فردی دارد، ولی فقیه هم دارد. امام، دارای مقام عصمت است؛ اما ولی فقیه معصوم نیست. بر امام معصوم، ملائکه در شب های قدر نازل می شوند؛ اما بر ولی فقیه نازل نمی شوند. محل گفت و گوی ما این گونه مقام ها و شؤون شخصی نیست؛ بلکه محل گفت و گو این است که در فضای جامعه و اداره مجتمع، هر شأنی که امام معصوم علیه السلام دارد، ولی فقیه هم دارد؛ بنابراین اگر ولی فقیه برای ادارۀ جامعه دستوری بدهد یا حکمی بکند، باید مردم نسبت به ولایت فقیه اطاعت پذیرتر از کنیز به صاحبش باشند. (1)
اگر به تعبیر قرآن، تجلّی محبت خدا در اطاعت از رسول است. تجلّی محبت امام زمان علیه السلام نیز در اطاعت از ولی فقیه است. این اساس اعتقاد ماست، ولایتمداری یک شعار صرف نیست بلکه باید با آن زندگی کرد و این اساس یک مکتب است.
و لذا اگر می گوئیم امام زمان علیه السلام را دوست داریم، تجلی اش در اطاعت از ولی فقیه است، زیرا رابطه امام و مأموم، بیش از رابطه پدر و فرزند است.
18 _3. عدم تبیین مشکلات فقدان امام علیه السلام
در فرازهایی از دعای افتتاح که از جانب امام زمان علیه السلام است، می خوانیم:
«اللهّم انّا نشکو الیک فقد نبیّنا و غیبۀ ولیّنا؛ خدایا ما به تو شکایت می کنیم از نبودن پیامبران و از غیبت مولایمان».
معتقدیم باید شاخص های کلان فرهنگی یک دولت، این باشد که نبود امام و مشکلات آن، برای مردم چه در داخل و چه در گستره جهانی توضیح داده شود. ما از نبود امام شکایت داریم و ناراحتیم. این وضعیت باید تبیین و تحلیل بشود. در حقیقت باید نشان بدهیم که زمین، نیازمند آسمان است.
1- هُم اَطوع له من الَأمۀ لسیّدها.
اما متأسفانه امروز جامعه منتظر عملاً چنین نشان می دهد که ما شکایتی نداریم و راضی به وضع موجودیم؛ زیرا هنوز مصیبت های فقدان امام علیه السلام برای خیلی ها تبیین نشده است. در حالی که در آن دعا آمده است:
«الهی عظم البلاءِ» آیا واقعاً نبود امام برای ما بلایی عظیم است؟ اینکه می گوییم: «الهی عظم البلاءِ و برح الخفاءِ وانکشف الغطاءِ وانقطع الرّجاءِ و ضاقت الارض و مُنعت السّماءِ و انتَ المُستعان و الیک المُشتکی». (1) آیاهنوز ما در دنیا با غیبت امام در تنگنا قرار نگرفته ایم وبه مرز اضطرار و شکایت به درگاه الهی نرسیده ایم، تا ظهورش را بخواهیم؟ اگر چنین است، معلوم می شود هنوز از عصر ظهور که عصر همه زیبایی ها است و از امام زیبایی ها و اهدافش، هیچ شناختی نداریم.
وقتی نتوانستیم برای بچه های خود، این امام زیبایی ها را که تجلّی رحمت واسعه و اسمای حسنای الهی است، تبیین کنیم، چطور انتظار داریم در گستره جهانی، گرایش به حضرت یافت شود؟ وقتی نتوانستیم بی اساس بودن بسیاری از روایات که قهر امام را به صورت افراطی بیان می کند _ از جمله روایت وارده که می گوید: تا زانوی اسب حضرت، در خون فرو می رود _ را معلوم کنیم؟ چطورتوقع داریم جوانان ما به حضرت و دولت کریمه اش رغبت و اشتیاق(2) داشته باشند؟ باید نشان داد که مهدویت، نه یک راه؛ که تنها راه است «السلام علیک یا سبیل الله الذی مَن سلک غیره هلک». (3)
1- بحارالانوار، ج53، ص275وج 99، ص119 به نقل از کنوزالنجاح والمزارالکبیر ص196و المزار، ص64-65؛- المصباح کفعمی، 280.
2- مصباح المتهجد، ص581.
3- المزار، ص204؛ مفاتیح الجنان، زیارت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف .