رفتن به محتوای اصلی

زلف او برده قرار خاطر از من یادگاری / شاعر : شهریار

تاریخ انتشار:

زلف او برده قرار خاطر از من یادگاری / شاعر : شهریار

زلف او برده قرار خاطر از من یادگاری
من هم از آن زلف دارم یادگاری بیقراری

روزگاری دست در زلف پریشان توام بود
حالیا پامالم از دست پریشان روزگاری

چشم پروین فلک از آفتابی خیره گردد
ماه من در چشم من بین شیوه شب زنده داری

خود چو آهو گشتم از مردم فراری تاکنم رام
آهوی چشم تو ای آهوی از مردم فراری

گر نمی آئی بمیرم زانکه مرگ بی امان را
بر سر بالین من جنگ است با چشم انتظاری

خونبهائی کز تو خواهم گر به خاک من گذشتی
طره مشکین پریشان کن به رسم سوگواری

شهریاری غزل شایسته من باشد و بس
غیر من کس را در این کشور نشاید شهریاری

موضوع انجمن

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا