رفتن به محتوای اصلی

نفسی داشتم و ناله و شیون کردم / شاعر : شهریار

تاریخ انتشار:

نفسی داشتم و ناله و شیون کردم / شاعر : شهریار

نفسی داشتم و ناله و شیون کردم
بی تو با مرگ عجب کشمکشی من کردم

گرچه بگداختی از آتش حسرت دل من
لیک من هم به صبوری دل از آهن کردم

لاله در دامن کوه آمد و من بی رخ دوست
اشک چون لاله سیراب به دامن کردم

در رخ من مکن ای غنچه ز لبخند دریغ
که من از اشک ترا شاهد گلشن کردم

شبنم از گونه گلبرگ نگون بود که من
گله زلف تو با سنبل و سوسن کردم

دود آهم شد اشک غمم ای چشم و چراغ
شمع عشقی که به امید تو روشن کردم

تا چو مهتاب به زندان غمم بنوازی
تن همه چشم به هم چشمی روزن کردم

آشیانم به سر کنگره افلاک است
گرچه در غمکده خاک نشیمن کردم

شهریارا مگرم جرعه فشاند لب جام
سال هابر در این میکده مسکن کردم

موضوع انجمن

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا