کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی / شاعر : امید مهدی نژاد
نه توصیفی که می گویند راوی های افسانه
نه تصویری که می سازند شاعرهای دیوانه
نه در آن کوهسارانی که می لرزند بر سینه
نه در آن آبشارانی که می ریزند بر شانه
نه شیرین کاری ماهی که افتاده ست در برکه
نه آتش بازی شمعی که می گیرد به پروانه
نه در سلما، نه در لیلا، نه در شیرین، نه در عذرا
نه در اکناف ترکستان، نه در اقصای فرغانه
نه در آن «شاه دختر ها»، نه در آن «شط پر شوکت»
نه در «ری را»، نه در «آیدا»، نه حتی در «گلستانه»
همین جا بود، اینجا، روی مبل رنگ و رو رفته
همین جا روبه روی جعبه ی جادوی روزانه
همین جا بود اینجا غرق در بحر غمی کهنه
همین جا، گرم صحبت با مراحم های پرچانه
همین جا، پشت کوه ظرف های چرب و ناشسته
همین جا، در کلنجار اتو با رخت مردانه
همین رنگی که افتاده ست بر چای تر و تازه
همین بویی که پیچیده ست توی آشپز خانه
«کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی؟»
بیا اینجاست، نان گرم روی میز صبحانه