لطمه زنان به چهره رسیدند حورها / یوسف رحیمی
لطمه زنان به چهره رسیدند حورها / شاعر : یوسف رحیمی
سخت است آه خانه نشینی نورها
شیطان به روی منبر و دورش جسورها
بیست و سه سال طی شده اما نداشتند
چشمی برای دیدن خورشید، کورها
این ادعای فضل و شرافت چه مضحک است
از نسل بي اصالت زنده به گورها
حالا به پاي قتل سليمان نشسته اند
در بازي زمانهي نامرد مورها
حالا که وقت، وقتِ دفاع از ولايت است
خالي شده ست معرکه ها از حضور ها
ديگر اساس ظلم و تباهي بنا شده
بر پايهي خيانت زرها و زورها
بستند دست مرد خدا را حقيرها
يعني شکسته قامت صبر و غرورها
با دست بسته در دل کوچه چه مي کشيد
بستند روی فاطمه راه عبورها
از بي کسي او در و ديوار ناله کرد
انگار نيزه رفته به قلب صبورها
در بین کوچه های مدینه مگر چه شد
لطمه زنان به چهره رسیدند حورها
سيلي به روي عصمت حق! نه دگر بس است
صاحب عزا نشسته! خداي غيورها
بالاي قبر محسن شش ماهه، مادري
چشم انتظار لحظهي سرخ ظهور، آه
موضوع انجمن
افزودن دیدگاه جدید