برایش باز شد باب نجاتی / یوسف رحیمی
برایش باز شد باب نجاتی / شاعر : یوسف رحیمی
انیس شیون و آهِ رقیه
شدی بر نیزه ها ماهِ رقیه
ببر با خود مرا، خیری ندارد
پس از تو عمر کوتاهِ رقیه
برایش باز شد باب نجاتی
شبی لبریز غم، اما حیاتی
دگر تاب جدایی را ندارد
شده ذکر لبش «عجل وفاتی»
نگاهی نیمه جان و بی رمق داشت
دو چشم خونجگرتر از شفق داشت
چه کرده خیزران با قلب دختر
اگر جان داد از داغ تو حق داشت
موضوع انجمن
افزودن دیدگاه جدید