تاریخ انتشار: 26 مارس 2020 شماره مطلب: 28011 تعداد بازدید: 408 نظرات: 0
انجمنها:
دلم قربانی آن سر که با خنجر کند بازی / شاعر : علیرضا قزوه
دلم قربانی آن سر که با خنجر کند بازی
به روی نیزه دست افشان، رود تا سر کند بازی
مرا روز خورِ خوان خسان کردند و می ترسم
در این بازار، زر با حرمت بوذر کند بازی
چو واعظ پایبندِ صحبت خود نیست، جا دارد
که حرمت بشکند، محراب با منبر کند، بازی
خدا فرمود: جبرائیل! دنیا جای بازی نیست
که با انگشتری، یک لحظه پیغمبر کند بازی
مرا در دل به گاه مرگ این یک آرزو باقی است
که ابراهیمِ دل با آتشِ محشر کند بازی