در تمامِ شهرِ تن دیگر نمی پیچد اذانم / علیرضا قزوه

انجمن‌ها: 

در تمامِ شهرِ تن دیگر نمی پیچد اذانم / شاعر : علیرضا قزوه

با وجود آنکه از غم کوره ی آتشفشانم
راستش این روزها راحت نمی چرخد زبانم

پلک دل، تا صبح، این شب ها به روی هم می افتد
در تمامِ شهرِ تن دیگر نمی پیچد اذانم

با خودم می گویم ای ابر سخاوتمند، امشب
دوست داری یک غزل در گوشه ی باران بخوانم؟

بعد می بینم نه! فرصت نیست، باید زود برخاست
بعد می گویم نه! فرصت هست، فردا می توانم

خوابِ گرگ و چاه می دیدم، دگر خوابم نیامد
خواستم با سوره ی «یوسف» شبی را بگذرانم

پدیدآورنده: 
Share