شعر کلافه – عباس احمدی
شعر کلافه سروده عباس احمدی از سری اشعار دفاع مقدس تقدیم علاقه مندان یاد و خاطرات جبهه و جنگ و شهادت که بزرگداشت یاد شهدا ، کمتر از شهادت نیست.
مطالب مرتبط و پیشنهادی :
چند شعر زیبا درباره جبهه و جنگ، دفاع مقدس، یادواره شهدا
شب است و سكوت است و ماه است و من – عليرضا قزوه
هفته دفاع مقدس - ویژه نامه حدیث حماسه
هفته دفاع مقدس - ویژه نامه چند رسانه ای آغاز هفته دفاع مقدس
کلید واژه ها : شعر در مورد جبهه و جنگ ,شعر درباره جبهه و جنگ,شعر برای جبهه و جنگ,شعر در باره جبهه و جنگ,شعر با جبهه و جنگ,شعر درمورد جبهه و جنگ,شعر با کلمه جبهه و جنگ,شعر با کلمه ی جبهه و جنگ,شعری در مورد جبهه و جنگ,شعری درباره جبهه و جنگ,شعر درباره ی جبهه و جنگ,,شعر مفهومی در مورد جبهه و جنگ
شعر کلافه – عباس احمدی
خواب دیدی شبی که جلادان ، فرش دار الخلافه ات کردند
گردنت را زدند با ساتور ، به شهیدان اضافه ات کردند
می خروشیدی : اینکه می بینید شیمیایی است ، مومیایی نیست
نه ! ابو الهول ها نفهمیدند ، متهم به خرافه ات کردند
چارده سال می شود … یا نه ! چارده قرن ، سخت می گذرد
بی قراری مکن ، خبر دارم ، سرفه ها هم کلافه ات کردند
زخم ها ماسک های اکسیژن ، چه می آید به صورتت مؤمن !
تو بدانی اگر که تاول ها چقدر خوش قیافه ات کردند
شهرها برج مست می سازند ، برج ها بت پرست می سازند
شرق ما حیف ، غرب وحشی شد ، محو در دودِ کافه ات کردند
فکر بال تو را نمی کردند ، روح ترخیص می شد از بدنت
و تو بالای تخت می دیدی ، کفنت را ملافه ات کردند
جا ندارند در هبوط خزه ، سروها – جمله های معترضه –
زود رفتی به حاشیه ، ای متن ! زود حرف اضافه ات کردند
افزودن دیدگاه جدید