نامه
گفت: آقاي موسوي خوئيني ها در سايت شخصي خودش نوشته كه با آتش زدن عكس امام و شعار به نفع اسرائيل و آمريكا و اهانت به عاشورا و آتش زدن مسجد و اينجور كارها مخالف است!
گفتم: پس چرا با همه وجود از آنها و كارهايشان حمايت مي كرد و با عوامل اصلي دشمن جلسات پنهاني داشت؟! عواملي كه بعضي از آنها امروزه به آمريكا و انگليس فرار كرده و آشكارا و بي پرده براي سيا و موساد كار مي كنند.
گفت: چه عرض كنم؟!
گفتم: مگر همين ها نبودند كه به ائتلاف با منافقين و بهايي ها و سلطنت طلب ها و كومه له و پژاك و... افتخار مي كردند؟ چرا حالا كه فتنه 88 شكست خورده و آمريكا و اسرائيل و انگليس دست از پا درازتر به شكست خود اعتراف كرده اند، آقاي خوئيني ها به فكر توبه افتاده است؟!
گفت: آقاي خوئيني ها مي گويد من همان وقت هم با اين كارها مخالف بودم ولي فرصت اعلام مخالفت نداشتم!!
گفتم: بعد از پيروزي انقلاب اسلامي از شخصي كه خيلي ادعاي مبارزه داشت پرسيدند، چرا در مقابل آنهمه جنايات رژيم پهلوي ساكت بودي؟ و طرف گفت؛ اختيار داريد! بنده ده ها نامه شديداللحن عليه شاه نوشته بودم! پرسيدند، پس چرا كسي متوجه نشده؟ و يارو گفت؛ خب! نامه ها را نوشتم ولي نفرستادم!
افزودن دیدگاه جدید