جن

گفت: حزب اعتماد ملي اعلام كرده كه حساب اين حزب از كروبي جداست.
گفتم: چرا؟! واسه چي؟!

گفت: ظاهراً نمي خواهند آنهمه جنايت، وطن فروشي و خيانت كروبي به پاي آنها هم نوشته شود!
گفتم: ولي اعضاي حزب اعتماد ملي كه تا همين چند روز پيش يك كروبي مي گفتند و هزارتا كروبي از لب و لوچه شان آويزان بود.

گفت: كروبي را بگو كه خودش را زرنگ مي دانست و حالا اعضاي حزبش در زرنگي روي دست او بلند شده اند!
گفتم: چه عرض كنم؟! مي گويند شخصي از كنار جن رد مي شد، جن با ديدن او انگشت تعجب به دندان گزيد و از ترس چند بار گفت بسم الله...