انسان كامل
انسان كامل
در عرفان اسلامی دارای جایگاه برجستهای است تا آنجا كه برخی، عرفان را بعد از توحید یعنی شناخت خدا، شناخت موحد یعنی انسان میدانند، از این رو بحث انسان كامل یكی از مهمترین مسایل عرفان است. زیرا انسان كامل، كاملترین مظهر هستی است كه به صورت الهی خلق شده است، یعنی عالم اصغر است كه روح عالم اكبر میباشد. لذا انسان و به ویژه انسان كامل آینه و مظهر حق و صفات اوست، تا آنجا كه رؤیت تفصیلی حق در عین رؤیت اجمالی او به نحو وحدت در كثرت و كثرت در وحدت، در انسان كامل متفاوت است با رؤیت حق به لحاظ وحدت صرف به نحو اجمال در وجود منبسط یا به لحاظ كثرت صرف به نحو تفصیلی در عالم.1
با این وصف، عارفان ویژگیهای چندی را برای انسان كامل در نظر گرفتهاند كه از جمله آنها میتوان به جامعیت، وساطت در فیض وجودی و اعطای معارف و كمالات، خلافت و تصرف، غائیت و اختیار اشاره كرد. در این میان، جامعیت انسان هم از حیث اسماء و هم از حیث مراتب عالم است، از حیث اسماء، انسان كامل به صورت رحمان خلقت یافته و آیینه جامع صفات الهی و مظهر اعتدال جمال و جلال ربوبی است، از حیث مراتب عالم، انسان از آن جهت عالم صغیر است كه واجد ویژگیها و ابعاد همه نشئات سابق و لاحق بر خویش است.2 ویژگی وساطت او، همان میانجی بودن او بین حق و خلق از حیث افاضه وجودی و اعطای معارف و كمالات است. ابن عربی اهمیت وساطت انسان را در فیض وجودی تا آنجا میداند كه اگر انسان كامل عالم را ترك نماید، امر به عالم آخرت انتقال مییابد و عالم از كمالات خالی میگردد.3 و در نهایت جامعیت انسان باعث توانایی او در تصرف و خلقت میگردد تا آنجا كه در بین اسماء الهی، اسم اعظم حاوی همه اسماء و معدل مقتضیات اسماء جلال و جمال و در نتیجه متصرف در آنهاست، پس به طور خلاصه انسان كامل معنی و مایه شرافت عالم هستی است.
با این وصف یكی از ویژگیهای اولیه حضرت صاحب از دید عرفانی انسان كامل بودن و حجت حق بودن او است، زیرا در دیدگاه دینی شیعه و به تبع آن امام خمینی، پیامبر اكرم و سپس ائمه اطهار و از جمله حضرت مهدی مصادیق واقعی و حقیقی انسانهای كامل بر روی زمین هستند كه دارای مقام خلیفه الهی خدا میباشند. از این رو امام خمینی در عظمت وجودی انسان كامل میگوید: «تعین اسم جامع و صورت آن عبارت از عین ثابت انسان كامل و حقیقت محمدیه(صلی الله علیه وآله وسلم)است. چنانچه منظور تجلی عینی فیض اقدس فیض مقدس است. و مظهر تجلی مقام واحدیت مقام الوهیت است. و مظهر تجلی عین ثابت انسان كامل روح اعظم است و سایر موجودات اسماییه و علمیه و عینیه مظاهر كلیه و جزئیه این حقایق و رقایق است.»4
امام خمینی سپس بیان میدارند كه انسان كامل با این عظمت وجودی تنها كسی است كه خداوند به او اسم اعظم را بیاموخت و تنها او بود كه توانست ظرفیت وجودی تحمل امانت الهی را داشته باشد، كه همان ولایت مطلقه عرفانی میشود و از این ولایت مطلقه به فیض مقدس تعبیر میشود. در نظر امام تجلی تام حقیقت اسم اعظم بر پیامبر و اهل بیت او بوده است زیرا تنها آنها انسانهای كاملی بوده و هستند كه كاملترین مظهر خداوند و مجلای جمیع شئون الهی و خلیفه واقعی خدا و مقام ظهور اسم اعلای خداوند میباشند. از این رو امام خمینی میگوید: «در میان ابنای بشر جز حقیقت محمدی صلیالله علیه و آله و اولیای آن حضرت كه در روحانیت با ایشان متحدند كسی یافت نمیشود كه این اسم به تمام حقیقتش و [بدان گونه كه هست] بر او تجلی كند.»5
از این رو میتوان به قطع و یقین حضرت صاحب را، كه اكنون حی و حاضر است، مصداق واقعی انسان كامل و خلیفه الهی بر روی زمین دانست كه امام خمینی نیز به این مسئله به صراحت اعلام كرده و گفته است كه: «والعصر ان الانسان لفی خسر، عصر هم محتمل است كه در این زمان حضرت مهدی ـ سلامالله علیه ـ باشد یا انسان كامل باشد كه مصداق بزرگش رسول اكرم و ائمه هدی و در عصر ما حضرت مهدی ـ سلام الله علیه ـ است.»6
بنابراین میتوان گفت حضرت مهدی بواسطه اینكه آخرین امام از سلسله امامت و ولایت میباشد او انسان كامل زمان ما است كه ولایت در او و با او خاتمه مییابد. یعنی همانطور كه نبوت با حضرت رسول خاتمه یافت ولایت نیز با حضرت مهدی خاتمه مییابد. بطور كلی میتوان گفت كه از دیدگاه امام خمینی خلقت ائمه اطهار و نیز حضرت مهدی با خلقت پیامبر اكرم از یك نور واحدی بوده است. یعنی حضرت مهدی نیز مثل سایر ائمه و پیامبر اكرم دارای جایگاه انسان كامل، خلیفه خدا و ولایت مطلقه الهی در روی زمین است كه این نشاندهنده جایگاه رفیع ایشان در هستی میباشد.
---------------------------------------------------------
پینوشتها:
1. دكتر سعید رحیمیان، مبانی عرفان نظری، سمت، 1383 ـ چاپ اول، ص 225 ـ 230.
2. ابن عربی، فصوص الحكم، تصحیح عفیفی، تهران، انتشارات الزهراء، 1366، ص 54 و 144.
3. ابن عربی، نقش الفصوص، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا، ص 1 و 2.
4. امام خمینی، مصباحالهدایه، همان، ص 22 ـ 21.
5. امام خمینی، شرح دعای سحر، همان، ص 77 ـ 76.
-----------
افزودن دیدگاه جدید