رفتن به محتوای اصلی

دزدی صاحبخانه 

تاریخ انتشار:

 

دزدی به خانه ای رفت هیچ نیافت. ناگاه در گوشه خانه قدری آهک دید. پنداشت که آرد است.
دستار خود را در میان خانه پهن کرد و رفت که دامنی آرد بیاورد و در دستار ریزد.
در آن محل صاحب خانه حاضر بود. دستارش بدزدید.
دزد آن جا دید که آهک است نه آرد، برگشت که دستار را بردارد دید که دستار را برده اند.
قدم نهاد که از خانه بیرون رود صاحبخانه فریاد برکشید که دزد را بگیرید.
دزد روی برگرداند و گفت: تو خود انصاف ده که دزد کیست؟

منبع: علی صفی، لطائف الطوایف، ص 365.

موضوع انجمن

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا