رفتن به محتوای اصلی

گرگ و ميش

تاریخ انتشار:

 ایام صدارت میرزا تقی خان امیرکبیر (1222-1268 ق) ، روزی احتشام الدوله عموی ناصرالدین شاه که والی بروجرد بود به تهران آمد و به حضور میرزا تقی خان رسید.
امیر از احتشام الدوله پرسید: وضع بروجرد چگونه است؟
والی جواب داد: قربان اوضاع به قدری امن و امان است که گرگ و میش از یک جوی آب می‌خورند.
امیرکبیر برآشفت و گفت: من می‌خواهم مملکتی که من صدر اعظمش هستم، آنقدر امن و امان باشد که گرگی وجود نداشته باشد که در کنار میش آب بخورد تو می‌گوئی گرگ و میش از یک جوی آب می‌خورند؟
احتشام الدوله که در برابر سخن امیرکبیر جوابی نداشت سر به زیر انداخت و چیزی نگفت.

منبع: داستانهایی از زندگی امیرکبیر، ص 97.

موضوع انجمن

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا