فرق خمس با مالیات چیست؟
خمس یک واجب الهى و عبادى است که در آن قصد قربت معتبر است؛ ولى مالیات یک حکم قانونى و حکومتى و تابع شرایط زمان و مکان است و هیچ گونه منافاتى با خمس ندارد. از این رو پرداخت مالیات، نمى تواند جایگزین خمس گردد
خمس یک واجب الهى و عبادى است که در آن قصد قربت معتبر است؛ ولى مالیات یک حکم قانونى و حکومتى و تابع شرایط زمان و مکان است و هیچ گونه منافاتى با خمس ندارد. از این رو پرداخت مالیات، نمى تواند جایگزین خمس گردد
خداوند متعال پس از آنکه بعضی از اسباب پدید آمدن آلودگی های روحی و باطنی را بیان فرموده است، راه از بین بردن این آلودگی ها را بیان کرده، که اگر از عواملی است که با وضوء مشکل برطرف می گردد مانند آنچه که در رساله ها آمده مثل : خوابیدن، دستشویی کردن و غیره باید وضوء بگیرید و اگر از عواملی است که با غسل برطرف می گردد باید غسل کنید. سپس می فرماید که اگر استفاده از آب برای شما مقدور نبود به وسیله خاک پاک تیممّ کنید. آنگاه به حکمت آن می پردازد که «ولیطهّرکم ..... » تا پاکیزه گردید
در مورد ختم آیات و اذکار، عدد نقش بسیار مهمی دارد و باید آن آیه یا ذکر را به عدد معین گفت تا اثر خاص خود را بگذارد. اما اگر کسی این آیه شریفه را بر طبق عدد معین ختم کند و نتیجه ای برایش حاصل نشود مانعی در شرایط و مقدمات آن پیش آمده است که باید آن مانع را برطرف کند تا ختم آیه یا ذکر اثربخش باشد؛ یعنی آنچه بیان شده است تنها علت معدّ محسوب می گردند
حروف مقطعه حروفی اند که در اول بعضی از سوره ها می آیند و معنای مستقلی ندارند. در تفسیر این حروف آرای مختلفی گفته شده است که رأی درست تر این است که این حروف رمزند و پیامبر و اولیا از آن مطلع اند. جمله «صراط علی حق نمسکه» گفته بعضی محققان است و منشأ روایی ندارد
علم داراى مراتب است و از مرتبه عالیه هستى (بارى تعالى) تا انسان و حتى موجودات غیر ذوی العقول نیز داراى علم هستند و بین همه موجودات عالم هستى و علم می توان به تناسب خودشان و ظرف وجودیشان نسبت برقرار کرد. بر خلاف حکمت، که فقط از ویژگی ها و صفات ذوی العقول است
در حقیقت مقام امامت ، مقام تحقق بخشیدن به تمام برنامه هاى الهى است، به تعبیر دیگر ایصال به مطلوب و هدایت تشریعى و تکوینى است، امام از این نظر به خورشیدی مى ماند که با اشعه خود موجودات زنده را پرورش مى دهد
در واقع اسلام به جامعه بشری آن روز چنین اعلام کرد که به صرف این که زنی اسیر شد نباید از جمیع حقوق انسانی و بشری خود محروم بماند، انسان ها چنانکه می توانند با همسایه و یا فامیل خود ازدواج کنند می توانند با شرایطی با زنان اسیر شده ازدواج کنند و مردان اسیر هم می توانند با شرایطی با دختران مسلمان و آزاد ازدواج کنند و قید اسارت هیچ نباید مایه نادیده گرفتن حقوق انسانی زنان و مردان اسیر شده گردد. بنابراین مسئله را باید در ظرف وجودی آن تحلیل و بررسی نمود، تا پی به عظمت و تقدس این قانون اسلامی برد
هدف از خلقت، کرامت و بخشش و عطا کردن به مخلوقات است؛ این هدف با وجود شرور و بلایا منافاتی ندارد، چون اولاً: عالمی که در آن قرار داریم، عالم ماده است و یکی از خواص عالم ماده، وجود تضاد و نابرابری ها در آن است که از آن تعبیر به شرور می شود. ثانیاً: همین چیزهایی که شر نامیده شده اند مقصود بالذات و هدف اصلی از خلق آنان، جنبه خیریت آنان بوده که طبع غالب آنان است نه جنبه شرّ بودن آنان. ثالثا:ً همان شرور نیز فواید فراوانی دارد...