خودسازی و تهذيب نفس در قرآن
مقدمه:
پیامبران چه می آموختند و بر چه معیارهایی تزکیه شدند و به تهذیب نفوس انسانی پرداختند؟
اصول تعلیم و تربیت پیامبران و اساس تزکیه و تهذیب در مکتب انبیاء وحی است. این برنامه، دستور العمل و خط مشی همه پیامبران و امت های آنان است.
رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ برپایه استوار وحی و بر مبنای اوامر و نواهی حق ـ تبارک و تعالی ـ و در چارچوب شریعت ثابت اسلام، آموزش دید و خود را مهذب ساخت و به کمال ممکن انسانی و صفات کریمه و اخلاق فاضله. دست یافت و از سوی پروردگار جهانیان به خطاب والای «انّک لعلی خلق عظیم»[۱] «قطعا تو بر خلق و خو ی عظیم هستی»، مشرف شد.
مورخان و سیره نگاران، درباره خلق عظیم پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و منشأ آن نوشته اند که از برخی همسران آن حضرت، سوال شد. او در پاسخ گفت: «کان خلقه القرآن یرضی برضاه و یسخط بسخطه»[۲].
یعنی، خلق و خوی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ قرآن بود، راضی به رضای او و ناخشنود به ناخشنودی او بود. رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در حدیثی که فریقین آن را روایت کرده اند فرمود. «بعث لا تمم مکارم اخلاق»[۳] یعنی، من برای تکمیل اخلاق کریمه، برانگیخته شده ام. رسول خدا در این روایت، فلسفه بعثت و رمز نبوت خود را تتمیم و تکمیل مکارم اخلاق دانسته است و تردید ناپذیر است که مکارم اخلاق و معالی آداب، جز آنچه در شرع انور و کلام خدا و یا در سنت رسول الله که هردو وحی اند، چیز دیگری نیست.[۴]
آیات تعلیم تزکیه
واژه تزکیه و مشتقّات آن و موضوع تعلیم کتاب و حکمت، در آیه های فراوانی از قرآن کریم ذکر شده و حدوداً بیست و هشت بار معنای اصطلاحی تزکیه مطرح شده است و با مراجعه محققانه به تفاسیر آن سلسله آیات، معلوم می شود که مراد از کتاب و حکمت چیست، و تزکیه و تذهیب بر چه اساس و با کدام برنامه، تحقق می یابد.
ما، نخست به ترتیب سوره ها، آیه های مربوط را مطرح می کنیم و نمونه ای از نظرات تفسیری مفسران و صاحب نظران را باز می گوییم و در نهایت با یک جمعبندی و استنتاج منطقی مقال را به پایان می بریم و از خداوند متعال، توفیق رشاد و سداد می طلبیم.
۱.تلاوت، تعلیم و تزکیه
«ربّنا وابعث فیهم رسولا منهم یتلو علیهم آیاتک و یعلّمهم الکتاب و الحکمه و یزکّیهم انک انت العزیز الحکیم»[۵]
پروردگارا برانگیز در میان ایشان رسولی از خود ایشان که آیات تو را بر ایشان تلاوت کند و کتاب و حکمت بیاموزدشان و تزکیه شان نماید که تو عزیز و حکیم هستی.
«کما ارسلنا فیکم رسولاً منکم یتلوا علیکم آیاتنا و یزکّیکم و یعلّمکم الکتاب و الحکمه و یعلّمهم الکتاب و الحکمه و یعلّمکم ما لم تکونوا تعلمون»[۶]
همچنان که در میان شما از خودتان رسولی فرستادیم که آیات ما را بر شما تلاوت می کند و تزکیه تان می نماید و کتاب و حکمت برایتان می آموزد. و دیگر چیزهایی که نمی توانستید آنها را بدانید به شما یاد می دهد.
«لقد منّ الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من أنفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه و إن کانو من قبل لفی ظلال مبین»[۷]
البته خداوند بر مومنان احسان کرد و منت نهاد آن هنگام که در میان ایشان، رسولی از خودشان برانگیخت که آیات الهی برایشان تلاوت می کند و تزکیه شان می فرماید و کتاب و حکمت می آموزدشان که قبلا در گمراهی آشکار بسر می برند.
«هو الذی بعث فی الامییّن رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّهم الکتاب و الحکمه و ان کانو من قبل لفی ضلال مبین»[۸]
او، خدایی است که در میان امیّان رسولی از خود ایشان برانگیخت که آیات الهی بر آنان می خواند و تزکیه شان می کند و کتاب و حکمت می آموزد شان که بیشتر در گمراهی آشکاری، بودند.
این چهار آیه از سوره های مختلف، تقریباً مضمون واحدی دارند و اجمالا رمز بعثت را، تلاوت و تعلیم کتاب و حکمت و تزکیه نفوس انسانی می دانند. اینک نظرات برخی مفسران را یادآور می شویم.
شیخ طبرسی می نویسد:
آنچه بر پیامبر وحی می شود آن را بر مردم می خواند و کتاب یعنی قرآن، و حکمت یعنی شریعت و احکام، به ایشان می آموزد و مردمان را از آلودگی و پلیدی شرک، تزکیه و تطهیر می کند.[۹]
نکته
این چهار آیه که متضمن تلاوت آیات، تعلیم کتاب و قرآن و آموزش حکمت و سنت و تزکیه بر آن اساس است. مشخص می کندکه پایه تعلیم و تزکیه برای رسول خدا و دیگر بندگان و افراد امت مسلمان، قرآن کریم و آموخته های آن است.
۲. نفش زکیّه و انسان پاک و وارسته
أقتلت نفساَ زکیّه بغیر نفس لقد جئت شیئاً نکراً [۱۰]
آیا نفس پاک و انسان بی گناهی را بی آنکه او کسی را کشته باشد، کشتن قطعاَ کار ناشناخته و بدی کردی.
فأردنا ان یبدلهما ربهما خیراً منه زکوه و أقرب رحماً [۱۱]
ما می خواستیم، پروردگار ایشان، به جای آن پسر بچه فرزندی بهتر، پاکتر، صالح تر و مهربانتر به آنان عوض دهد.
قال إنّما أنا رسول ربک لا هب لک غلاما زکیّاً.[۱۲]
و حناناً من لدنّا و زکوه و کان تقیّا [۱۳]
من، فرستاده پروردگار تو هستم تا پسر بچه ای پاک و پاکیزه به تو بخشم، و او (یحیی) رحمتی بود از سوی ما و نمونه ای از پاکی و رشد و بالندگی و انسانی پارسا بود.
این چهار آیه هم، مضمونی هماهنگ و واحد دارند و در زمینه پاکی وارستگی یحیی ـ علیه السلام ـ و پاکی هر انسان در اصل، سخن می گویند.
۳. طعام پاک و حلال و ارتباط آن با نقش زکی و ذاکی
فلینظر أیّها أزکی طعاماًَ فلیأتکم…[۱۴] ببیند چه طعامی پاکیزه تر از آن بیاورد.
نظرات مفسران در تفسیر این آیه نیز کاملا مجسم و هماهنگ است. طبرسی واژه «ازکی» را معنی می کند، به: پاکتر، حلال تر بیشتر و ارزانتر و یا حلالتر از حیث ذبح.[۱۵]
آلوسی می نویسد:
ازکی از زکات است و آن. در اصل به معنای رشد و نموُ و زیادت و فزونی است و آن، گاهی معنوی اخروی است.[۱۶]
استاد طباطبایی می نویسد: زکات طعام، طیب و پاک بودن آنست و برخی گفته اند مراد حلال بودن آن است و به کارگیری افعل تفضیل، احتمال نخست را تقویت می کند.[۱۷]
با ملاحظه این که ازکی، افعال تفضیل از زکوه است و تاثیر طعام پاک و حلال برای آحاد بشر آشکار است، همچنان طعام فراوان و ارزان در سلامت جامعه و رویش صالح آحاد بشر تاثیر مستقیم دارد، ارتباط این آیه، با دیگر آیات که در آنها از تزکیه نفس و وارستگی انسان، محبت به میان آمده، روشن می شود و جای تردید نیست که طعام حرام، پلید و مردار، کم و گران در مجموع، موجبات انحطاط فرد و جامعه را فراهم می کند و مجتمع بشری را با مشکلات اخلاقی، تربیتی و غیر آن مواجه می سازد.
۴. طغیان نفس
اذهب الی فرعون انه طغی. و قل هل لک الی ان تزکّی[۱۸] به سوی فرعون برو که او طغیان و گردنکشی کرده است و بگو آیا می خواهی پاکیزه شوی و از گناه استکبار و خود برتر بینی، پیراسته گردی و وارهی.
در این آیه، از تزکّی و پاکی سخن به میان آمده، آن هم در رابطه با طغیان و سرکشی نفس. بدیهی است که اگر طغیان نفس، نتیجه نبودن تزکیه باشد پس در صورت تزکیه، نفس آرام خواهد بود و این نکته ای است، که در ارتباط با بحث کلّی تزکیه و تعلیم و پاکی انسان از آلودگی های گناه و کفر و شرک در پرتو علم و آگاهی می تواند مطرح باشد.
علامه می گوید:
مراد از تزکّی، پاکی و دوری از آلودگی طغیان و سر کشی است.[۱۹]
طبرسی می نویسد:
طغیان یعنی علوّ و برتری جویی و تجاوز از حدّ در تمردّ و فساد. و مقصود از تزکّی در آیه، آنست که او با توحید و اقرار به شهادت توحیدی، مسلمان شود و صالح و پاک گردد.[۲۰]
پس تزکّی و پاکی که در آیه، مورد بحث است و انتظار موسی از فرعون همان بوده است چیزی است که اصولاً همه پیامبران از جمله خاتم انبیا نسبت به آحاد بشر و جوامع انسانی، هدف دارندو آن دوری از گناه و وارستگی از همه آلودگی های اخلاقی و رفتاری است.
۵. تزکیه و رستگاری و پارسایی
قدافلح من تزکّی[۲۱] رستگار شد آنکه تزکیّه کرد.
قد افلح من زکّیها. و قد خاب من دسیّها[۲۲] قطعاً رستگار شد آن کس که نفس خود را تزکیه کرد و زیان دید آن کس که نفس را آلوده ساخت.
این دو آیه نیز درباره تزکیه و عدم تزکیه نفس اند و بدون شک در ارتباط کامل با دیگر آیاتی اند که در آنها از تزکیه نفس و زکاء آدمی، سخن به میان آمده است. برای اینکه کاملاً روشن باشد که مراد از تزکیه نفس و تدسیه او چیست؟ به نظر برخی از مفسّران می پردازیم:
امام فخر رازی تزکّی را به معنای طهارت و پاکی گرفته و یا آن را از زکاه به معنای رشد نموّ دانسته است.[۲۳]
استاد علامه طباطبایی می نویسد:
«التزکّی هو التطهیر و المراد به التطهیر من الواث التعلقات الدنیویه الصارفه عن الاخره بدلیل قوله تعالی: بل تؤثرون الحیوه الدنیا…[۲۴]»[۲۵]، تزکّی یعنی: پاکیزگی و وارستگی از آلودگی علائق دنیوی که انسان را از آخرت و حیات اصلی، باز می دارد و ما این معنی را از دنباله این سوره که فرمود: بلکه شما حیات دنیوی را بر می گزینید، استفاده کردیم. به گفته راغب اصفهانی:تقوی عبارت است از حفظ و نگهبانی نفس از آنچه بیم خطر ازآن هست. و مراد از الهام فجور و تقوی، عقل عملی است که از کمال نفس آدمی، نشات می یابد و مراد از زکات، رشد و رویش صالح و شایسته و با برکت است.
پی نوشت:
[۱] . سوره قلم, آیه ۴۶
[۲] . ابوالفضل قاضی عیاض، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ۱۹/۹۶، دارالفکر، بیروت، و نیز ر.ک: عباس قمی، کحل البصرفی سیره سیدالبشر/۸۲، موسسه الوفاء ، بیروت؛ سلیمان تلمسانی، شرح منازل السئرین/۲۵۵، بیدار فر، قم ، عبدالرزاق کاشانی، شرح مازل السائرین/۲۳۰، بیدارفر ، قم.
[۳] . محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ۱۶/۲۱۰، موسسه الوفاء ، بیروت، قریب به این مضمون را شیخ طوسی از علی ـ علیه السلام ـ روایت کرده که فرمود: سمعت النبی یقول: بعثت بمکارم الاخلاق و محاسنها. ر.ک: محمد حسین طباطبایی، سنن النبی/۲۱، چاپ چهارم، اسلامیه.
[۴] . «و ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا»(حشر، ۵۹/۷) یعنی: آنچه را رسول برای شما آورده بگیرید و از آنچه نهی و منع کرده است، خودداری کنید.
[۵]. بقره ( ۲/۱۲۹)
[۶] . بقره /۱۵۱
[۷] . آل عمران/۱۶۴
[۸] .جمعه /۲
[۹]. امین الاسلام طبرسی، جوامع الجامع، ۱/۸۰، دانشگاه تهران.
[۱۰] . کهف/۷۴
[۱۱] . کهف/۸۱
[۱۲] . مریم/۱۹
[۱۳] . مریم/۱۳
[۱۴] .کهف/۱۹
[۱۵] . جوامع الجامع، ۲/۳۵۷، مجمع البیان، ۴۵۷۶ و ر.ک : کشّاف، ۲/۷۲۰.
[۱۶] . روح المعانی، ۱۵/۲۳۰.
[۱۷] . المیزان، ۱۳/۲۷۹.
[۱۸] . نازعات/ ۱۸.
[۱۹] . المیزان، ۲۰/۲۸۹
[۲۰] . مجمع البیان، ۱۰/۴۳۲، و ر.ک: التبیان، ۱۰/۲۵۷، کشف الاسرار و عده الابرار، ۱۰/۳۶۴.روح البیان، ۳۰/۳۲۰، الکشّاف، ۴/۹۶۲، تفسیر گازر، ۱۰/۲۸۲، روح المعانی، ۳۰/۲۹.
[۲۱] .اعلی/۱۴.
[۲۲] . شمس/۹،۱۰
[۲۳] . تفسیر کبیر، ۳۱/۱۴۶ و ۱۴۷ و ۱۹۳.
[۲۴] . اعلی /۱۶
[۲۵] . المیزان،۲۰/۳۹۳.
افزودن دیدگاه جدید