محبت به پیامبر و اهل بیت از دیدگاه قرآن و روایات
مقدمه
در نظام تربیت دینی، محور و کانون همه محبت ها، حب و مهرورزی به حضرت حق است و سایر محبت ها باید بر محور این کانون بگردند.به تعبیر دقیق تر، بر اساس تربیت دینی، در نظام هستی محبت با لذات مختص حضرت حق است و جایز نیست که انسان نسبت به موجودات دیگر، در عرض محبت خدا، مهر بورزد.بلکه محبت نسبت به اشخاص و امور دیگر در صورتی مقبول است که در طول محبت خدا باشد و این محبت به نوعی از سوی حضرت حق مورد تأیید قرار گرفته باشد.زیرا لازمه محبت حقیقی، گشودن سفره دل فقط در محضر محبوب است. بر این اساس، کسی که خداوند را محبوب بالذات خویش قرار داده است، باید دقت کند، سفره دل خویش را در مواضع نامناسب نگستراند. بدین خاطر است که مولای متقیان علی (علیه السلام) فرمود: «مبادا محبت و دوستی ات را در غیر محل خود به کاربری!» (1)
انسان باید سفره دل خویش را در محضر محبوب هایی بگشاید که خیرخواه و دوستدار رسیدن او به کمال حقیقی هستند. پیامبر و اهل بیت او در زمره کامل ترین مصداق های چنین محبوب هایی هستند.در این بحث، درباره محبت به پیامبر و اهل بیت او، از چند جهت سخن می گوییم.
الف)اهمیت و ضرورت محبت به پیامبر و اهل بیت او
همان طور که بیان کردیم، محبت به پیامبر الهی و خاندانش، محبتی در عرض مهرورزی نسبت به خدا نیست، بلکه در طول حب به خداوند است.پیامبر(صلی الله علیه و آله) در کلام گهربارش متذکر این امر شده و به مؤمنان دستور داده است، مرا دوست داشته باشید، منتها باید دقت داشته باشید، دوستی من در عرض دوستی خدا نباشد، بلکه مرا از آن جهت که مطیع و مجری فرمان های الهی و محبوب او هستم، دوست بدارید(مرا به خاطر خدا دوست داشته باشید).در ادامه می فرماید:اهل بیت مرا از آن جهت که ادامه دهنده راه من و محبوب من هستند، دوست بدارید (اهل بیت مرا به خاطر محبت به من دوست داشته باشید.) (2)
انسان باید نسبت به پیامبر الهی، از آن جهت که حلقه رابطه میان انسان و خداست و پیام های نجات بخش و کمال آفرین را از سوی حضرت حق به انسان ها تقدیم می کند، مهر بورزد.در واقع این محبت مؤید ایمان فرد است، چون نمی توان مدعی محبت کسی شد، اما نسبت به فرستاده او مهر نورزید.بر این اساس است که پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)فرمود:«هیچ یک از شما به مرحله ایمانی نمی رسد، جز این که مرا از فرزند، پدر و مادرش و همه مردم بیش تر دوست بدارد.» (3)
و در حدیث دیگری فرمود:«سوگند به کسی که جانم در اختیار اوست، هیچ یک از شما به مرحله ایمان نمی رسد، مگر آن که محبت او نسبت به من، از پدر و فرزندش بیش تر باشد و در واقع، من محبوب ترین مردم نزد او باشم.» (4)
از حضرت علی (علیه السلام) سؤال شد، دوستی شما نسبت به رسول خدا(صلی الله علیه و آله)چگونه بود؟فرمود:«به خدا سوگند، او نزد ما از تمام مال و ثروتمان، فرزندان، مادران، پدرانمان و از آب سرد گوارا در حال تشنگی، محبوب تر بود.» (5)
محبت اهل بیت نیز مورد تأیید خداست، زیرا بنابر فرمایش مولای متقیان علی (علیه السلام) ، آن ها ویژگی هایی دارند که مورد تأیید حضرت حق است:«اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) ستون های اسلام و پناهگاه چنگ زنندگان به دامانشان هستند.به واسطه آن هاست که حق در مدار خود قرار می گیرد و باطل از جایش ریشه کن و زبانش از بیخ قطع می شود.آنان کسانی هستند که دین را از روی نگه داشتن و به گوش دل گرفتن یافته اند، نه از روی شنیدن و روایت کردن.آنان گنج های ایمان و معدن های احسان هستند. اگر داوری کنند، به عدالت باشد و اگر دلیل و برهان آورند، مورد دشمنی قرار گیرند.» (6)
بر اساس فرمایش امیر مؤمنان (علیه السلام) در نهج البلاغه:«راز پیامبر بدان ها[اهل بیت ]سپرده شده است و هر که آنان را پناه گیرد، به حق راه برده است.مخزن علم پیامبرند و احکام شریعت او را بیانگر، قرآن و سنت نزد آنان در امان. چون کوه افراشته، دین را نگهبان.پشت اسلام بدان ها راست و ثابت و پابرجاست.» (7)
بر اساس فرمایش علی (علیه السلام) ، اهل بیت دارای برترین مقام و معیار، و ملاک حقانیت هستند:«و از این امت کسی را با خاندان رسالت همپایه نتوان پنداشت، و هرگز نمی توان پرورده نعمت ایشان را در رتبت آنان داشت که آل محمد(صلی الله علیه و آله)پایه دین و ستون یقینند.هر که از حد در گذرد، به آنان بازگردد و آن که وامانده، بدیشان پیوندد. حق ولایت خاص ایشان است و میراث پیامبر مخصوص آنان.» (8)
در موضع دیگر نهج البلاغه، حضرت علی (علیه السلام) درباره منزلت والای اهل بیت می فرماید:«ما خاصگان و یاران و گنجوران نبوت و درهای رسالتیم.در خانه ها جز از درهای آن ها نتوان وارد شد و آن که جز از در خانه درآید،
کسی که خداوند را محبوب بالّذات خویش قرار داده است، باید دقت کند، سفره دل خویش را در مواضع نامناسب نگستراند. بدین خاطر است که مولای متقیان علی (علیه السلام) فرمود: «مبادا محبت و دوستی ات را در غیر محل خود به کاربری»
به دزدی سمر شود(دزد نامیده شود).» (9)
ب)آثار محبت به اهل بیت
محبت مؤمنان به اهل بیت، آثار مثبت فراوانی برای محبان دارد.ما در این نوشتار به برخی از مهم ترین آن ها اشاره می کنیم:
1.اتحاد ارواح مؤمنان محب با ارواح اهل بیت
انسان های مؤمن هر چه بیش تر خویش را از ناپاکی ها و گناهان دور نگه دارند و زنگارهای غفلت زا را از آینه دل خویش بزدایند و در راه مستقیم هدایت گام بردارند، هم محبت آن ها به اهل بیت بیش تر می شود و هم آثار این محبت فزون تر می گردد.چون محبت انسان نسبت به محبوب در گام نخستین انسان را به سوی مشابهت و همشکلی با محبوب سوق می دهد و انسان سعی می کند، گفتار و کردارش مشابه و هم سنخ با گفتار و کردار محبوبش باشد.افزایش مشابهت و همشکلی ارواح مؤمنان با اهل بیت کم کم آن ها را به سوی انجذاب و اتحاد با ارواح اهل بیت، سوق می دهد.این انجذاب و اتحاد باعث می شود که مؤمنان از آثار و برکات ارواح مطهر آن ها بهره مند شوند.
اگر بخواهیم این معنا را در قالب تمثیلی بیان کنیم، می توانیم بگوییم:ارواح مؤمنان مثل نور ضعیفی است که درجه و شدت روشنایی آن خیلی کم و از تیرگی های زیادی برخوردار است.در حالی که ارواح اهل بیت مثل نور واحدی، بسیار روشن و کامل است و هیچ گونه ضعف و تیرگی در آن نیست.حال هرچه قدر این نور ضعیف به نور کامل نزدیک تر شود و آن وحدت بیش تر یابد و در آن مستغرق باشد، به هر اندازه که غلبه و احاطه نور کامل به آن بیش تر باشد، نور ضعیف از روشنی نور کامل بیش تر برخوردار خواهد شد. (10)
نمونه هایی از این اتحاد ارواح مؤمنان به اهل بیت را می توانیم، در رفتار محبان علی (علیه السلام) مشاهده کنیم.یکی از این محبان عدیّ بن حاتم طائی است.او و فرزندانش از سربازان ایثارگر و عاشق مولای متقیان علی (علیه السلام) بودند. سه پسر والا مقام او با نام های طرفه، طریف و طارف، به خاطر اعتلای حق و نابودی باطل، جان شیرینشان را در جنگ صفین تقدیم راه خدا کردند.عدی پس از گذشت سال ها از شهادت فرزندانش، روزی با معاویه برخورد می کند.معاویه برای آزار رساندن به او می پرسد: «این الطرفات؟»(طرفه ها، یعنی فرزندانت کجا هستند؟)
عدی پاسخ می دهد:«در جنگ صفین، پیش روی حضرت علی (علیه السلام) به شهادت رسیدند.»
-علی در مورد تو انصاف را رعایت نکرد؟
-چرا؟
-زیرا فرزندان تو کشته شدند، اما فرزندان خود او باقی ماندند.
عدی پاسخ جانانه ای می دهد و می گوید:«من انصاف را در مورد علی (علیه السلام) رعایت نکردم.»
معاویه از این پاسخ متحیر می شود و می پرسد:«چرا؟»
عدی که تمام شخصیت او محو در خصال مولای متقیان است، عاشقانه می گوید:«زیرا علی به شهادت رسید، اما من هنوز زنده ام.»
در پاسخ به این سؤال که در فراق او چگونه ای، می گوید:«چون مادری که جگرگوشه اش را در دامانش سربریده باشند.» (11)
تذکر این نکته ضروری است که در صورتی ارواح انسان ها نسبت به ارواح اهل بیت اتحاد پیدا می کنند که میان محب و محبوب تناسبی وجود داشته باشد.زیرا غرض از محبت صفت خاصی در محبوب است که با مثل خودش در محب مطابقت دارد و محب را بر آن محبت وا می دارد.محبت میان دو شخص، یا به خاطر احسانی است که از محبوب به محب باز می گردد، یا به خاطر کمالات ذاتی محبوب است.
پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)در مورد محبت امور همجنس و همنوع چنین فرموده است:«جان ها سپاهیان گوناگونی هستند. آن ها که همدیگر را بشناسند، با یکدیگر الفت می گیرند و آن ها که همدیگر را نشناسند، از یکدیگر جدا می شوند.» (12)
در این حدیث مقصود از سپاهیان گوناگون انواع و اشکال مختلف جان ها هستند و مراد از آشنایی جان ها با یکدیگر، مناسبت و هماهنگی آن ها با یکدیگر است. جان ها و ارواحی که از یک نوع باشند، با هم الفت می گیرند، و ارواحی که از یک نوع نباشند، از هم جدا می شوند؛زیرا در صورت اختلاف و تفاوت ارواح، میان آن ها مناسبت و الفتی برقرار نمی شود.به همین خاطر است که مشاهده می کنیم، هر نوع جانوری به همنوع خود تمایل پیدا می کند و هر صنفی از مردم، به همنوع خود گرایش دارند؛مثل گرایش:عالم به عالم و جاهل به جاهل، شاه با شاه و رعیت با رعیت، کبوتر با کبوتر، باز با باز و...
گاهی مناسبتی در امور عرضی و جانبی سبب الفت میان ارواح انسان ها می شود؛مثل الفت:غریب با غریب، بیمار با بیمار، غمگین با غمگین و عاشق با عاشق.
آورده اند که کلاغی به کبوتری الفت فراوان داشت.با آن می پرید و با آن دانه می چید.از این عمل تعجب کردند که علت الفت این دو پرنده غیر همنوع چیست.بعد از بررسی مشخص شد که هر دو پرنده لنگ هستند.یعنی یک عامل عرضی آن ها را به یکدیگر پیوند داده است.
عرفا بر این باور هستند که اگر عامل الفت، امر ذاتی و جوهری باشد، الفت میان محب و محبوب استمرار می یابد، اما اگر عرضی و جانبی باشد، این رابطه زود از هم می گسلد و این امر عینا در مورد دشمنی نیز صادق است.به همین خاطر گفته اند:هیچ صداقتی ثابت تر از صداقت جوهرها و هیچ عداوتی شدیدتر از عداوت و اختلاف جوهرها نیست. (13)
بر همین اساس، هر قدر که انسان مؤمن تر شود و به فضایل و کمالات اخلاقی بیش تر متصف شود، روح او با ارواح اهل بیت سنخیت بیش تری می یابد و با آن ارواح مقدسه اتحاد پیدا می کند و در ظل وجود پرفروغ آن ها، از کمالات بیش تری بهره مند می شود.
2.هدایت مردم به سوی خدا(قرب به خدا)
خداوند به صورت صریح، پاداش رسالت پیامبر گرامی اسلام را«موده فی القربی»معرفی کرده است و می فرماید: «ذلک الذی یبشر الله عباده الذین ءامنوا و عملوا الصالحات قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور» (14)
این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند، به آن نوید می دهد: «بگو من هیچ پاداشی از شما برای رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم.و هر کس عمل نیکی انجام دهد، بر نیکی اش می افزاییم؛چرا که خداوند آمرزنده و شکر گذار است.»
شأن نزول
شأن نزول آیات 23 تا 26 سوره شوری در تفسیر مجمع البیان چنین ذکر شده است:بعد از ورود پیامبر به مدینه و تحکیم پایه های اسلام، انصار خدمت پیامبر رسیدند و گفتند:در صورت بروز مشکلات مالی، ما اموال خویش را بدون قید و شرط در اختیار تو قرار می دهیم.هنگامی که این سخن را خدمت پیامبر عرض کردند، آیات 23 تا 26 سوره شوری که آیه «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» جزو آن هاست، نازل شد.پیامبر این آیات را بر آن ها تلاوت کرد و سپس فرمود:«نزدیکان مرا بعد از من دوست بدارید.»آن ها با خوشحالی از محضر پیامبر بیرون آمدند، اما منافقان گفتند:«با این سخن او بر خدا افترا بست و هدفش این است که ما را بعد از خود در برابر خویشاوندانش ذلیل کند.پس در آیه بعد، یعنی آیه 24(ام یقولون افتری علی الله کذبا...)به آن ها پاسخ گفته شد. پیامبر به سراغ آنان فرستاد و آیه را بر آن ها تلاوت کرد. گروهی پشیمان شدند.گریه کردند و سخت ناراحت گشتند.پس از این جریان، آیه 25 شوری (و هو الذی یقبل التوبة عن عباده...) نازل شد و باز پیامبر به سراغ آن ها فرستاد و آن ها را بشارت داد که توبه خالصانه آنان مقبول درگاه خداست. (15)
برای فهم این مطلب که امر رسالت متوقف بر «المودة فی القربی» است، باید آیات دیگر قرآن را که درباره اجر و مزد رسالت پیامبران سخن گفته است، نیز در نظر داشت.تا بتوان از مجموعه این آیات، تصور درستی از مطلب به دست آورد.
آیاتی را که درباره اجر و مزد در رسالت پیامبران سخن می گوید، از یک جهت می توان به دو دسته تقسیم کرد:
الف) آیاتی را که درباره اجر و مزد رسالت پیامبران سخن می گویند.قرآن در بسیاری از آیات این معنا را تکرار کرده است.پیامبران در برابر مخاطبان خویش که آن ها را
عرفا بر این باور هستند که اگر عامل الفت، امر ذاتی و جوهری باشد، الفت میان محب و محبوب استمرار می یابد، اما اگر عرضی و جانبی باشد، این رابطه زود از هم می گسلد و این امر عینا در مورد دشمنی نیز صادق است.
به همین خاطر گفته اند: هیچ صداقتی ثابت تر از صداقت جوهرها و هیچ عداوتی شدیدتر از عداوت و اختلاف جوهرها نیست
به سوی خدا دعوت می کردند، می فرمودند:«و ما اسئلکم علیه من اجران اجری الاعلی رب العالمین» (166) :از شما به خاطر زحماتی برای رسالت متحمل می شویم، اجر و پاداشی نمی خواهیم.پاداش ما تنها بر عهده خداوندی است که مربی همه جهانیان است.
ب) آیاتی که درباره پاداش رسالت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) سخن می گویند.اگر ما در این دسته آیات تأمل کنیم، مشاهده می کنیم، خداوند درباره اجر و مزد رسالت پیامبران سه تعبیر متفاوت دارد:
1.در یک موضع قرآن می فرماید:«قل ما سئلتکم من اجر فهو لکم ان اجری الا علی الله» (17) :ای پیامبر بگو:هر اجر و پاداشی از شما خواسته ام، برای خود شماست. اجر من تنها بر خداوند است.
در این آیه، درباره «فهو لکم»دو تفسیر وجود دارد:
تفسیر اول این است که به طور مطلق، هیچ اجری نمی خواهم.مثل این که ما می گوییم:«ما هر چه از تو خواسته ام، مال خودت»؛کنایه از این که چیزی از تو نخواسته ام. شاهد این سخن، جمله بعد از آن است که می گوید: «ان اجری الا علی الله.»
بر اساس تفسیر دوم، اجر و پاداشی که از شما می خواهم، در واقع به خود شما بازگشت می کند.
2.در موضع دیگری، قرآن درباره پاداش رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله)می فرماید، «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی.» (18) در این مورد نیز در واقع سود به خود شما می رسد، زیرا که مودت ذوی القربی به مسأله امامت و ولایت برمی گردد که تداوم خط نبوت است و برای هدایت شما ضرورت دارد.شاهد این سخن شأن نزولی است که بعضی در این جا نقل کرده اند و گفته اند، وقتی آیه «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» نازل شد، پیامبر(صلی الله علیه و آله)به مشرکان مکه فرمود:خویشاوندان مرا ناراحت نکنید.آن ها نیز این پیشنهاد را پذیرفتند. اما هنگامی که پیامبر از بت های آن ها بدگویی کرد، گفتند: محمد منصفانه با ما رفتار نمی کند.از یک سو از ما می خواهد خویشاوندانش را آزار ندهیم، ولی از سوی دیگر با بدگویی از خدایانمان ما را آزار می دهد.
در این جا آیه «قل ما سألتکم من اجر فهو لکم» نازل شد که در آن آمده است:به آن ها بگو، آنچه من در این باره از شما خواستم، به نفع خود شما بود.حال می خواهید آن ها را آزار بکنید یا نکنید.»و در پایان آیه می فرماید:«و هو علی کل شی شهید.» یعنی اگر من پاداشم را از او می خواهم، به خاطر آن است که او از همه اعمال و نیات من آگاه است.
3.در جای دیگری، قرآن درباره اجر و مزد رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله)چنین می فرماید:«قل ما اسئلکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا.» (19) یعنی:ای پیامبر بگو: من در برابر ابلاغ این آئین هیچ گونه پاداشی از شما مطالبه نمی کنم.تنها اجری که می خواهم این است که مردم راهی به سوی پروردگارشان برگزینند.یعنی تنها اجر و پاداش من هدایت شماست؛آن هم از روی اراده و اختیار، نه اکراه و اجبار.این تعبیر جالبی است که نهایت لطف و محبت پیامبر را نسبت به پیروانش می رساند.چرا که اجر و پاداش خود را سعادت و خوشبختی آن ها و رهنمون کردنشان به سوی خدا می شمرد.
اگر در این آیات تأمل کنیم، درمی یابیم که میان این تعبیرهای گوناگون ناسازگاری وجود ندارد.در برخی مواضع، قرآن به طور کلی تقاضای اجر و پاداش از بشر را نفی می کند و می فرماید:«پاداش رسالت پیامبران به عهده حضرت حق است.»در جای دیگری نیز می فرماید:«من تنها از کسی پاداش می خواهم که راهی به سوی خدا می جوید.»در آیه دیگری می فرماید:«پاداشی را که از شما خواسته ام، برای خود شماست.» بالاخره در آیه «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» می فرماید: «مودت در قربی پاداش رسالت من است: یعنی من پاداشی از شما خواسته ام که نفعش عاید من نمی شود، بلکه صد درصد به خود شما برمی گردد و اسباب هدایت شما به سوی خدا و قرب به او را فراهم می کند. (20)
3.نجات از گمراهی
یکی از آثار مهم محبت اهل بیت، نجات از گمراهی است.پیامبر(صلی الله علیه و آله)این معنا را در نصیحت های خود به ابوذر، خیلی خوب تبیین کرده است.ابوالاسود دوئلی می گوید:«هنگامی که ابوذر در تبعیدگاه خود در ربذه به سرمی برد، به خدمت او رسیدم و او روایتی را برایم نقل کرد.ابوذر گفت صبحگاهی در مسجد به رسول خدا (صلی الله علیه و آله)وارد شدم، ایشان نشسته بودند و کسی جز علی در کنارشان نبود.خلوت مسجد را غنیمت شمردم و به پیامبر(صلی الله علیه و آله)عرض کردم، پدر و مادرم فدایت باد، مرا نصیحتی کنید که به سبب آن، خداوند به من نفع رساند. پیامبر(صلی الله علیه و آله)فرمود: فقال(صلی الله علیه و آله)نعم و اکرم بک یا اباذر انک من اهل البیت و انّی موصیک بوصیة فاحفظها، فانها جامعة لطرق الخیر فانک ان حفظتها کان بها کفلان...» (211) (ای ابا ذر خداوند به تو کرامت عطا فرماید.به تحقیق، تو از اهل بیت هستی.به عنوان وصیت نکته ای را به تو گوشزد می کنم، تلاش کن که آن را حفظ نمایی، زیرا همه راه ها و شیوه های خیر را دربردارد.اگر به این وصیت عمل کنی و آن را در مقام عمل حفظ نمایی، خداوند به تو خیر دنیا و آخرت عطا می فرماید.)
«یا اباذر، اعبد الله کانک تراه فان کنت لا تراه فانه یراک و اعلم ان اول عبادة الله المعرفة به...» (222) وصیت اول پیامبر به ابوذر این است که ای اباذر، آن چنان خدا را عبادت کن که انگار او را می بینی و در حضور او به عبادتش مشغول هستی.به این مطلب توجه داشته باش که اگر تو او را نمی بینی، او به تحقیق تو را می بیند. ای اباذر، آگاه باش که اولین گام در عبادت حضرت حق، شناخت پیدا کردن نسبت به اوست.
«ثم حب اهل بیتی، الذین اذهب الله عنهم الرجس و طهرّهم تطهیرا.و اعلم یا اباذر، ان الله عز و جل جعل اهل بیتی فی امتی کسفینة نوح من رکبها نجا و من رغب عنها غرق و مثل باب حطة فی بنی اسرائیل من دخلها کان آمنا...» (23)
وصیت دیگر پیامبر(صلی الله علیه و آله)به اباذر این است که اهل بیت مرا دوست داشته باش، زیرا آن ها کسانی هستند که خداوند هرگونه پلیدی را از ایشان دور و کاملا پاک و مطهرشان گردانید.ای اباذر، آگاه باش به تحقیق خداوند بزرگ و بلندمرتبه موقعیت اهل بیتم را در میان امتم مثل کشتی حضرت نوح قرار داد.هر کس سوار این کشتی شود، نجات یابد و هر کس از آن روی گرداند و بر آن سوار نشود، غرق می شود.
پیامبر(صلی الله علیه و آله)در ادامه می افزاید:«مثل اهل بیت من، مثل باب حطه در بنی اسرائیل است.وقتی بنی اسرائیل بر اثر ظلم و گناه بی شمار به غضب الهی مبتلا و چهل سال در بیابان«تیه»سرگردان شدند، بر اثر توبه و انابه، بار دیگر خدا به آن ها لطف کرد و باب توبه را که حطّه خوانده می شود، بر آنان گشود.»
قرآن در این باره می فرماید:«و اذ قلنا ادخلو هذه القریة فکلوا منها حیث شئتم رغدا و ادخلوا الباب سجدا و قولوا حطة نغفر لکم خطایاکم و سنزید المحسنین.» (24) یعنی:و هنگامی که گفتیم:به این شهر(بیت المقدس)درآیید و از نعمت های آن، هر جا که خواهید به فراوانی بخورید و به دروازه شهر سجده کنان وارد شوید و بگویید:خدایا از گناه ما در گذر تا خطاهای شما را بیامرزیم و زودا که (پاداش)نیکوکاران را بیفزایم.
بر اساس فرمایش قرآن، هر کسی از بنی اسرائیل که از باب حطه وارد می شد، علاوه بر این که عزت و سیادت یافت، گناهانش نیز آمرزیده می شد.پیامبر در نصیحت خویش به اباذر می فرماید: موقعیت اهل بیت من بسان کشتی حضرت نوح و باب حطه بنی اسرائیل است. یعنی اگر کسی می خواهد در گرداب موج های سهمگین از گمراهی مصون بماند، چاره ای ندارد جز این که سوار این کشتی شود و اگر هم گمراه شد، باید به خانه اهل بیت پناه ببرد تا از گمراهی نجات یابد و در امنیت کامل به سر ببرد.
پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)در احادیث متعدد دیگری نیز این معنا را به تعبیرهای متفاوت بازگو کرده است.ایشان درباره اثر محبت اهل بیت در تکمیل ایمان انسان می فرماید: «هر کس در حالی که دوستدار اهل بیت است، از دنیا برود، مثل کسی است که مؤمن است و ایمانش در اثر محبت به اهل بیت کامل شده است.» (25)
بنابر فرمایش پیامبر، تأثیری که محبت اهل بیت در تکمیل ایمان مؤمنان و رهایی از عوامل ضلالت بخش دارد، آن ها را به جایگاه رفیعی می رساند که فقط شهیدان راه حق و حقیقت از آن برخوردارند. (26)
از نظر پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)، همان طور که محبت اهل بیت در تکمیل ایمان انسان و نجات او از گمراهی تأثیر فراوانی دارد، میزان دشمنی نسبت به اهل بیت نیز در پیمودن سیر قهقرایی و گمراهی تأثیر سترگی دارد و اگر فردی به این دشمنی ادامه دهد.و با همین حال از دنیا برود مثل کسی است که کافر از دنیا رفته است. (27) .
4.آثار اخروی محبت به اهل بیت
محبت به اهل بیت، علاوه بر آثاری که ذکر شد، آثار اخروی متعددی دارد. پیامبر گرامی اسلام در حدیث های متعدد، آثار مثبت اخروی محبت به اهل بیت را به مسلمانان گوشزد کرده است. بر اساس فرمایش ایشان، یکی از آثار اخروی محبت به اهل بیت این است که هر کس بر حب آل محمد از دنیا برود، خداوند گناهان او را می بخشد و عفو می کند. (28)
پیامبر در حدیثی دیگر می فرماید:«هر کس که دوستدار اهل بیت باشد و در چنین موقعیتی از دنیا برود، مثل کسی است که از گناهان خویش توبه کرده است.» (29)
پیامبر گرامی اسلام همین معنا را در حدیثی دیگر و با تعبیری دیگر بیان فرموده است:«هر کس دوستدار علی (علیه السلام) باشد، این محبت به علی باعث می شود که گناهانش بلعیده شوند و از بین بروند؛همان طور که آتش هیزم را می بلعد.» (30)
به قول مولوی:
هر که را جامه ز عشقی چاک شد او ز حرص و عیب کلی پاک شد
از دیدگاه پیامبر، از آثار دیگر محبت اهل بیت و بعد از آن، این است که اگر کسی با محبت اهل بیت از دنیا برود، در هنگام مرگ ملک الموت به او بشارت می دهد که تو وارد بهشت می شوی. بعد از آن، دو فرشته نکیر و منکر نیز به او رفتن به بهشت را بشارت می دهند. (31)
بر اساس فرمایش پیامبر، یکی از آثار محبت به اهل بیت هنگام قرار گرفتن انسان در قبر این است که اگر در قلب کسی نسبت به اهل بیت دوستی وجود داشته باشد، خداوند قبرش را محل زیارت ملائکه رحمت خویش قرار می دهد. (32) بر اساس حدیث دیگری، خداوند در قبرش دو در به سوی بهشت می گشاید. (33)
پیامبر درباره اثر محبت به اهل بیت در روز قیامت می فرماید: «کسی که محبت اهل بیت در آشیانه قلبش رسوخ کرده باشد. روز قیامت او را با عزت و احترام فراوان به سوی بهشت می برند؛ همان طور که عروس را با عزت و ناز فراوان از خانه پدرش به خانه شوهرش می برند.» (34)
پیامبر(صلی الله علیه و آله)در حدیث دیگری به طور خلاصه می فرماید: «محبت امتم نسبت به من و اهل بیتم، در هفت موضع بسیار مهم برای آن با مفید است.این مواضع هفتگانه عبارتند از: هنگام وفات، داخل قبر، هنگام برانگیخته شدن از قبر، نزد کتاب و هنگام حسابرسی به اعمال و نزد میزان در پل صراط.» (34)
همان طور که محبت به اهل بیت آثار اخروی مثبت و فراوانی دارد، دشمنی نسبت به اهل بیت نیز آثار اخروی منفی دارد.پیامبر(صلی الله علیه و آله)فرموده استک «هر کس نسبت به اهل بیت من دشمنی داشته باشد و با همان حالت از دنیا برود، روز قیامت از قباحت و زشتی این کارش آگاه می شود و با تمام وجود از رحمت واسعه الهی ناامید می شود.» (35)
در حدیث دیگری از پیامبر(صلی الله علیه و آله) می خوانیم: «اگر کسی با نفرت و دشمنی نسبت به اهل بیت از دنیا برود، هرگز بوی بهشت را استشمام نمی کند.» (36)
از آثار متعدد مثبت اخروی محبت به اهل بیت نباید تعجب کرد، زیرا چگونه ممکن است خداوندی که حتی محبت انسان ظالمی نسبت به یک حیوان را بی پاسخ نمی گذارد و در عالم برزخ عذاب را از او رفع می کند (37) ، محبت به اهل بیت را که منشأ کمالات و فضایل متعدد هستند، فراموش کند؟
ج)راه های ابراز محبت نسبت به اهل بیت
بعد از آن که با اهمیت و آثار محبت به اهل بیت آشنا شدیم، این سؤال مطرح می شود که ما از چه راه هایی می توانیم، نسبت به شخصیت والامقام اهل بیت ابراز محبت کنیم؟
هر فردی می تواند از راه های متفاوتی به مقام شامخ اهل بیت احترام بگذارد و محبت صادقانه خویش را به آن ها ابراز کند.در این جا به برخی از این راه ها اشاره می کنیم:
1.معرفت نسبت به اهل بیت
اولین و مهم ترین راه ابراز محبت به اهل بیت، آگاهی از معرفت و کمالات و فضایل وجودی شخصیت آن هاست.زیرا محبتی که از طریق شناخت و معرفت به دست نیاید، یک محبت احساسی محض است.این نوع محبت، همان گونه که ممکن است خیلی سریع در قلب ایجاد شود، به همان ترتیب ممکن است خیلی سریع نیز از قلب زایل شود.به همین دلیل در روایات، یکی از وظایف مهم امت در برابر امام، معرفت نسبت به شخصیت امام است و گفته اند، اگر کسی از دنیا برود، در حالی که نسبت به امام زمانش معرفت نداشته باشد، به سان کسی است که در زمان جاهلیت از دنیا رفته است؛ (38) یعنی قلبش به نور اسلام منور نشده است.
حال این پرسش مطرح می شود که:از چه راه هایی می توانیم نسبت به اهل بیت معرفت پیدا کنیم؟
اولین راه معرفت نسبت به سیره اهل بیت آن است که یک بار تاریخ پرفراز و نشیب حیات اهل بیت را مطالعه کنیم تا از مواضع مختلف آن ها در جنگ ها و صلح ها، پیروزی ها و شکست ها، غم ها و شادی ها، هنگام فقر و ثروت، در اوج حاکمیت ظاهری و در هنگام اسارت و زندان، و از رابطه عاشقانه آن ها با خدا و روابط محبت آمیز با همسران و فرزندان و با مردان و زنان مؤمن، آگاه شویم.
راه دیگر، تأمل و تفکر درباره گفتار حکمت آمیز آن ها در زمینه های گوناگون است.
2.اطاعت از اهل بیت
طریق دیگر ابزار محبت به اهل بیت آن است که به فرمان های آن ها گوش جان بسپاریم و به فرمان هایی که برای اعتلای دین حق و تکامل روحمان صادر شده است، به صورت دقیق عمل کنیم و هنگامی که ما را از انجام برخی اعمال برحذر داشته اند به طور کامل از آن ها(محرمات) بپرهیزیم.زیرا نمی توان ادعای محبت کسی را کرد، اما به فرمان ها و نهی های او وقعی ننهاد.بزرگ ترین نشانه صدق ادعای محب آن است که عملی خلاف رضای محبوبش انجام ندهد.
یکی از راه هایی که می تواند برای اطاعت بیش تر ما از اهل بیت مؤثر باشد، این است که بدانیم اهل بیت چه عنایات و تفضلات خاصی نسبت به محبان خویش دارند و متّصف به چه فضایل و سجایای اخلاقی هستند.این نکته در روایات متعدد به شکل های متفاوت بازگو شده است.
امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند: «نام های پیروان ما و اسامی پدرانشان ثبت شده و شناخته شده اند. خداوند از ما و آنان پیمان گرفته است، هرجا که ما وارد می شویم، آنان نیز وارد شوند.» (39)
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «ما هرجا که باشیم، شیعیانمان با ما هستند.» (40)
بر همین اساس است که امام صادق (علیه السلام) در ادامه آیه «ان الینا ایابهم ثم ان علینا حسابهم» 411 می فرماید:«چون روز قیامت فرا رسد، خداوند حسابرسی شیعیان ما را بر عهده ما می گذارد.» 42
و در حدیث دیگری نیز می فرماید:«ما برای پیروان خویش شفاعت می کنیم و خداوند هم شفاعت ما را رد نمی کند.» 43
البته عنایات اهل بیت نسبت به پیروان خویش فقط به زندگی اخروی آن ها محدود نیست، بلکه بر اساس آنچه از معارف الهی به دست ما رسیده است، نقش و فایده وجودی اهل بیت حتی تنها شیعیان و پیروان آن ها نیست، بلکه آن ها واسطه فیض بین حضرت حق و همه مخلوقات او هستند. این معنا به صورت بسیار زیبایی در زیارت «جامعه کبیره» چنین بیان شده است: «خداوند به واسطه شما عالم آفرینش را آغاز کرد و به وسیله کتاب، آفرینش را ختم می کند و به خاطر شما باران و ابر می فرستد و به سبب شما آسمان را نگه می دارد که جز با اذن او بر زمین نیفتد و به واسطه شما غم، اندوه و رنج ها از دل ها برطرف می شود...» 44
در فراز دیگر این دعا اهل بیت، طریق و پل برای رسیدن به معرفت و برکت اصلی و معادن حکمت، همچنین حافظان اسرار الهی و حاملان کتاب عرشی معرفی می شوند:«درود بر شما که دل هایتان محل معرفت خدا، مسکن برکت حق، معدن حکمت الهی و حافظ اسرار الهی و حامل کتاب الهی است.» 45
در همین دعا، درباره فضایل و سجایای اخلاقی اهل بیت و واسطه فیض الهی بودن آن ها چنین می خوانیم: «درود بر شما ای خاندان نبوت، و موضع و دایع رسالت، و محل نزول ملائک، و هبوط انوار ولی خدا، و معدن رحمت حق و گنج های علم و معرفت الهی، و صاحبان منتهای علم و اصول صفات کریمه و پیشوای امم، و ولی نعمت های روحانی، و ارکان بزرگواری و نیکوکاری، و عماد نیکویان عالم، و بزرگ و قائد بندگان، و ستون های محکم شهر علم، و درهای ایمان، و امین اسرار خدای رحمان...» 46
و درباره نقش ائمه در هدایتگری چنین می خوانیم: «درود بر شما امامان و راهنمایان راه حق و چراغ های تاریکی های امت و پرچمداران علم و تقوا و خردمندان بزرگ...و صاحب دعوت به سوی مهمترین کمال.» 47
در فراز دیگر این دعا، نقش اصلاحگری ائمه در امور دینی و اجتماعی چنین تبیین می شود:«پدر و مادر و جانم فدای شما.به واسطه ولایت و پیشوایی شما، خدا نشانه های دینمان را به ما آموخت و آنچه از دنیایمان تباه شده بود، اصلاح کرد و به واسطه پیشوایی شما سخن تمام شد و نعمت عظمت یافت و تفرقه ها به همدلی گرایید....» 48
3.ذکر فضایل اهل بیت
یکی دیگر از راه های ابراز محبت به اهل بیت آن است که در زمان ولادت آن ها و در ایام شهادتشان، مراسمی برگزار کنیم و فضایل و سجایای اخلاقی و کلمات حکمت آمیز آن ها را بازگو کنیم و از آن ها به عنوان الگوهایی راستین؛در زندگی خویش بهره گیریم.
امام صادق (علیه السلام) درباره تأثیر یاد خدا و ذکر فضایل اهل بیت در زندگی اخروی انسان می فرماید:«هر گروهی که در مجلسی جمع شوند، و خدا و ما را یاد نکنند، آن مجلس در روز قیامت مایه حسرت آنان خواهد شد.» 49
امام رضا (علیه السلام) می فرمایند:ذکر فضایل اهل بیت باعث آشنایی بیش تر مردم با اهل بیت و در نهایت، پیروی آن ها از ایشان می شود.فرمایش امام چنین است:«اگر مردم خوبی های حرف ها و تعالیم ما را بشناسند، از ما پیروی می کنند. 50
بیان این نکته خالی از لطف نیست که از یک جهت می توان فضایل اهل بیت را به دو دسته تقسیم کرد:
1.دسته ای از فضایل مربوط به خلقت و سرشت متعالی و نور خدایی آن هاست.این فضایل جزو الطاف خاص حضرت حق نسبت به اهل بیت است و افراد دیگر هرچه تلاش کنند، نمی توانند به این قسم از فضایل دست یابند.در این دسته از فضایل، جنبه عملی و سرمشق گیری وجود ندارد.
2.فضایل دیگری در ائمه وجود دارد که افراد دیگر می توانند به اندازه سعه وجودی خویش خود را به این فضایل متصف کنند.به بیان دیگر، امکان تأسی به این فضایل، برای غیر اهل بیت وجود دارد.
ذکر قسم اول فضایل، شاید در همه محافل مناسب نباشد.افرادی هستند که به هر دلیلی ظرفیت شنیدن این فضایل را ندارند و حتی ممکن است، منکر آن ها باشند. ذکر این فضایل بدون ایجاد زمینه مناسب، حتی ممکن است باعث فاصله گرفتن آن ها از اهل بیت شود. بدین دلیل توصیه می شود، بر فضایل دسته دوم بیش تر تأکید شود و در صورت مستعد بودن افراد یا ایجاد زمینه مناسب در مخاطبان، فضایل قسم اول بیان شوند.
امام صادق (علیه السلام) همین معنا را برای یکی از صحابه خویش به نام مدرک بن هزهاز چنین بیان فرمود: «رحمت خدا بر کسی که مودت مردم را به سوی ما بکشد، به آنان سخنانی از ما بگوید که آن ها را می شناسند و می پذیرند و آنچه را حالت انکار و عدم پذیرش دارد، نگوید.» 51
اگر در بیان این فضایل از تکنیک های متفاوت هنری نیز استفاده شود، قطعا برای مخاطبان جذابیت بیش تری خواهد داشت و بیش تر آن ها را به سوی تأسی از اهل بیت سوق می دهد.
4.تعظیم و تکریم در برابر ذکر نام اهل بیت
یکی از راه های ابراز محبت به ائمه آن است که نام آن ها را با تکریم و احترام یاد کنیم و همراه با ذکر نام های آن ها، درود و صلوات بفرستیم، و در هنگام ذکر نام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از جا برخیزیم و دست بر سر نهیم.در احادیث مؤکدا توصیه شده است که هنگام شنیدن نام پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)بر او درود بفرستید.خود ائمه نیز با شوق و احترام از پیامبر(صلی الله علیه و آله)و حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و اهل بیت یاد می کردند و این شیوه را به مخاطبانشان می آموختند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله)دست حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)را می بوسید، به احترام او برمی خاست، او را در جای خودش می نشاند، بر دستان و دهان او بوسه می زد و بارها می فرمود:«پدرت به فدایت، پدر و مادرم به فدایت.» 52
از امام صادق (علیه السلام) درباره حضرت قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پرسیدند که آیا او متولد شده است؟حضرت فرمودند:«نه، ولی اگر من او را دریابم، در طول حیاتم خدمتگزار او خواهم بود.» 53
سکونی در دیدار با امام صادق (علیه السلام) وقتی به آن حضرت خبر داد که خداوند به او دختری عطا کرده است، حضرت پرسید:«او را چه نامیده ای؟»
گفت: «فاطمه»
امام فرمود: «آه، آه.»
سپس دست بر پیشانی نهاد و به او توصیه کرد: «حال که نامش را فاطمه نهاده ای، به او ناسزا مگو و او را مزن.»54
5.نامگذاری فرزندان خویش با نام های اهل بیت
یکی از راه های ابراز محبت به اهل بیت، این است که مسلمانان نام فرزندان خود را از نام اهل بیت اقتباس کنند تا از این طریق، نام پرخیر و برکت اهل بیت را جاودانه نگه دارند.
شخصی به نام ربعی بن عبد الله به حضور امام صادق (علیه السلام) رسید و پرسید: «من نام فرزندانم را از نام شما و پدران شما اقتباس و نامگذاری می کنم.آیا از این کار سودی می برم؟» امام صادق (علیه السلام) در پاسخ فرمود: «آری، سوگند به خدا، دین چیزی جز دوستی با آل محمد نیست.» 55
6.رابطه داشتن با اهل بیت
یکی دیگر از راه های ابراز محبت به اهل بیت، رابطه داشتن با آن هاست.از جمله راه های ارتباط با اهل بیت، زیارت مرقد مطهر آنان است. به همین دلیل است که در روایت ها برای زیارت مرقد اهل بیت ثواب بسیار ذکر شده است.از طریق زیارت، یک رابطه قلبی میان مؤمنان و اهل بیت ایجاد می شود و با استمرار آن، ارتباط قلبی قوی تر می شود.به همین خاطر، پیامبر گرامی اسلام فرموده است:«زیارت باعث افزایش و توسعه مودت میان اهل بیت می شود.» 56
پی نوشت:
(1).لا تبذلن ودّک اذا لم تجد موضعا:اصغر ناظم زاده قمی، جلوه های حکمت، ص 568.
(2).احبونی لحب الله عزوجل و احبّوا اهل بیتی لحبی:محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 2، ص 236.
(3).لا یؤمن احدکم حتی اکون احب الیه من ولده و والده و الناس اجمعین.علاء الدین
المتقی بن حسام الدین الهندی:کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج 1، حدیث 70، ص 37.
(4).و الذی نفسی بیده لا یؤمن احدکم حتی اکون احب الناس الیه من والده و ولده: همان، حدیث 71، ص 38.
(5).سئل علیه السلام:کیف کان حبکم للرسول(صلی الله علیه و آله)؟فقال کان و الله احب الینا من اموالنا و اولادنا و امهاتنا و آبائنا و من الماء البارد علی الظمأ:اصغر ناظم زاده قمی، «جلوه های حکمت»، ص 150.
(6).هم دعائم الاسلام و ولائج الاعتصام، بهم عاد الحق فی نصابه و انزاح الباطل عن مقامه، و انقطع لسانه عن منبته، عقلوا الدین و عایة و رعایة، لا عقل سماع و روایة. هم کنوز الایمان، و معادن الاحسان، ان حکموا عدلوا، و ان حاجوّا خصموا:همان، ص 74.
(7).موضع سره و لجأ امره و عیبه علمه و موئل حکمه و کهوف کتبه و جبال دینه.بهم اقام انحناء ظهره:سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، خطبه 2، ص 74.
(8).لا یقاس بآل محمد صلی الله علیه و آله من هذه الامه احد و لا یسوّی بهم من جرت نعمتهم علیه ابدا.هم اساس الدین و عماد الیقین، الیهم یفی الغالی، و بهم یلحق الناس و لهم خصائص حق الولایه و فیهم الوصیة و الوارثة:همان.
(9).نحن الشعار و الاصحاب و الخزنه و الابواب.و لا تؤتی البیوت الا من ابوابها فمن اتاها من غیر ابوابها سمی سارقا:همان، خطبه 154.
(10).محمد شجاعی، مقالات:طریق عملی تزکیه، سروش، چاپ سوم، 1379، ج 2، ص 117 و 118.
(11).شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج 2، ص 170.
(12).عبد الرحمن بن محمد الانصاری(ابن دباغ)، عشق اصطرلاب اسرار خداست، ترجمه قاسم انصاری، ص 68.
(13).همان، ص 67 تا 69.
(14).سوره شوری، آیه 23.
(15).مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 23، ص 402 و 403.
(16).شعراء، آیه 109.
(17).سوره سبا، آیه 47.
(18).سوره شوری، آیه 23.
(19).سوره فرقان، آیه 57.
(20).مکارم شیرازی و دیگران.تفسیر نمونه.ج 15.ص 132 و 133؛ج 18، ص 143 تا 145؛ج 20، ص 402 و 403 و 406 تا 410.
(21).ابی نصر الحسن بن الفضل الطبرسی، مکارم الاخلاق، ص 669.
(22).همان، ص 670.
(23).همان، ص 670.
(24).سوره بقره، آیه 58.
(25).الا و من مات علی حب آل محمد مات مؤمنا مستکمل الایمان:مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 20، ص 413.
(26).من مات علی حب آل محمد مات شهیدا:همان، ج 2، ص 413.
(27).الا و من مات علی بغض آل محمد(صلی الله علیه و آله)مات کافرا:همان، ص 414.
(28).الا و من مات علی حب آل محمد(صلی الله علیه و آله)مغفورا له:همان، ص 413.
(29).الا و من مات علی حب آل محمد تائبا:همان، ص 413.
(30).حب علی یأکل الذنوب کما تاکل النار الحطب:محمدی ری شهری، میزان الحکمه، چ 1، ص 202.
(31).الا و من مات علی حب آل محمد بشره ملک الموت بالجنه ثم منکر و نکیر:مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 20، ص 413.
(32).الا و من مات علی حب آل محمد جعل الله قبره مزار ملائکة الرحمه:همان، ص 413.
(33).الا و من مات علی حب آل محمد فتح له فی قبره بابان الی الجنة:همان، ص 413.
(34).همان، ص 413.
(35).محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 2، ج 3203، ص 237.
(36).ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 20، ص 414.
(37).همان، ص 414.
(38).محمد عوفی، جوامع الحکایات، بازنویسی به قلم محمد محمدی اشتهاردی، ص 198-197.
(38).من مات و هو لا یعرف امام زمانة مات میته جاهلیة:محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 1، ص 171.
(39).ان شیعتنا لمکتومون معروفون باسمائهم و اسماء آبائهم اخذ الله المیثاق علینا و علیهم یردون مواردنا و یدخلون مداخلنا:علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 23، ص 313.
(40).اینما نکون فشیعتنا معنا:همان، ج 8، ص 41.
(41).سوره غاشیه، آیه 26.
(42).اذا کان یوم القیامة جعل الله حساب شیعتنا علینا:علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 7، ص 203.
(43).نشفع لشیعتنا فلا یردّنا ربّنا:همان، ج 8، ص 41.
(44).بکم فتح الله و بکم یختم و بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء ان تقع علی الارض الاباذنه و بکم ینفس الهمّ و یکشف الضر...:شیخ عباس قمی مفاتیح الجنان، ص 1081-1080.
(45).السلام علی محال معرفة الله و مساکن برکة الله و معاون حکمة الله و حفظة سر الله و حملة کتاب الله...:همان، ص 1073-1072.
(46).السلام علیکم یا اهل بیت النبوة و موضع الرسالة و مختلف الملائکة و مهبط الوحی و معدن الرحمة و خزان العلم و منتهی الحلم و اصول الکرم و قادة الامم و اولیاء النعم و عناصر الابرار و دعائم الاخیار و ساسة العباد و ارکان البلاد و ابواب الایمان و امناء الرحمن...:همان، ص 1072.
(47).السلام علی ائمة الهدی و مصابیح الدجی و اعلام التقی و ذوی النهی...و الدعوة الحسنی:همان، ص 107.
(48).و امن و تسی بموالاتکم علّمنا الله معالم دیننا و اصلح ما کان فسد من دنیانا و بموالاتکم تّمت الکلمه و عظمت النعمة و ائتلفت الفرقة:همان، ص 1082.
(49).ما اجتمع قوم فی مجلس لم یذکروا الله و لم یذکرونا الا کان ذلک المجلس حسرة علیهم یوم القیمة:محمد تقی مصباح یزدی، ره توشه، پندهای رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)به ابوذر، ص 265.
(50).ان الناس لو علموا محاسن کلامنا لا تبعونا:ثقه الاسلام کلینی، الکافی، ج 1، ص 193.
(51).رحم الله امرا اجترّ مودّه الناس الینا، فحدثهم بما یعرفون و ترک ما ینکرون: علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 2، ص 68.
(52).العوالم.ج 11، ص 136؛به نقل از:جواد محدثی، عشق برتر.
(53).علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 2، ص 361.
(54).تهذیب، ج 8، ص 112؛به نقل از:جواد محدثی، عشق برتر ص 53-52.
(55).لیس الدین الا حبنا آل محمد:تفسیر جامع، ج 1، ص 419، به نقل از:محمدی اشتهاردی، داستان ها و پندها، ج 5، ص 127.
(56).الزیارة تنبت المودة، محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 4، ص 298
افزودن دیدگاه جدید