داستانِ هم نشینی و مصاحبت، تنها مربوط به مصاحبت انسان ها با یکدیگر نیست، بلکه زمان هایی چون ماه رجب و شعبان و رمضان و سحرگاهان، و مکان هایی مانند مسجد الحرام و حرم پیامبر صلی الله علیه و آله و حرم اهل بیت علیهم السلام نیز از بهترین مصاحبان آدمی هستند. خواجه حافظ می فرماید:
نخست موعظه پیر می فروش این است
که از مصاحب ناجنس احتراز کنید
او بدین گونه، ما را در مسیر طولانی و پر رمز و راز سیر و سلوک، از مصاحبت با ناجنسان پرهیز می دهد؛ زیرا چنین هم صحبتی، در حکم ابلیس است که همواره آدمی را وسوسه می کند و در دل او شوق به گناه و کراهت اطاعت خداوند را ایجاد می کند.
ای بسا ابلیس آدم روی هست
پس به هر دستی نشاید داد دست[1]
در حالی که هم نشینی و هم دمی با خوبان، پی آمدهای بسیار سازنده ای در روح و روان انسان به جا می گذارد.
چو سایه باش ملازم به پیش اهل صفا
که در بساط زمین سَرورِ زمان گردی
وگر تو سرکه ترشی، به انگبین آمیز
که دفع هر مرض و راحتِ روان گردی
اگر تو مرده دلی، هم دمی جان بگزین
که از مصاحبت جان، تو نیز جان گردی[2]
حاصل سخن آنکه، فرصت هم نشینی با اوقات مبارکی چون ماه رجب را از دست ندهیم. به فرموده استاد علامه آیت اللّه حسن زاده آملی:
«شک نیست که مناسباتِ زمانیه از اَتمّّ و کامل ترین مناسبات است؛ چنانکه شهراللّه مبارک رمضان برای نفوس مستعدّه اثر تکوینی دارد. و درنزول ماه رجب برای رجبیّون، شهود خاصی است؛ چنانکه در فتوحات مکّیه در وصف رجبیّون عنوان شده است و چند بار این شهود خاص رجبی به بعضی از فقرا نیز روی آورده است. سید بن طاووس در اقبال گفته است: همانا خداوند در اوقات قبولْ اسراری دارد که جز طریق وحی، راهی برای شناخت آنها نیست».[3]
در این عصر آشوب و بحران و اضطراب برخاسته از زندگی ماشینی، که بخش بزرگی از نیازهای اصیل معنوی آدمی، به وادی فراموشی سپرده شده است و دل ها را خوف و هراسی مرموز فراگرفته است، یک ماه با «رجب» مصاحب بودن و در زیر سایه او غنودن و از شراب طهور او نوشیدن، می تواند آرامشی ژرف نصیب انسان ها کند و غبارهای کدورت آور برخاسته از غفلت ها و لغزش ها را از «آینه شاهی دل» او بزداید:
دل که آیینه شاهی است، غباری دارد
از خدا می طلبم صحبت روشن رایی[4]
پی نوشت:
[1] مولانا.
[2] کمال الدین حسین خوارزمی.
[3] آیت اللّه حسن حسن زاده آملى، رساله نور فاعلى نور، صص 57 و 58.
[4] حافظ.