یک نکته از یک جزء - حجت الاسلام راجی (جلسه ۱۸) / آیه ۲۲ سوره نور

جلسه هجدهم یک نکته از یک جزء - حجت الاسلام راجی
جلسه هجدهم از سلسله جلسات "یک نکته از یک جزء" حجت الاسلام سید محمدحسین راجی، با عنوان "تفسیر آیه ۲۲ سوره نور" تقدیم مخاطبان قرآن دوست می گردد.
۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
وَلَا یَأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَالسَّعَةِ أَنْ یُؤْتُوا أُولِی الْقُرْبَىٰ وَالْمَسَاکِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۖ وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا ۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ
بخش اول آیه در رابطه با انفاق هست، بعد از آن خداوند می فرماید ﴿والیعفوا ولیصفحوا﴾ باید عفو کنید، باید دیگران را ببخشید﴿الا تحبون ان یغفر الله لکم﴾، آیا دوست ندارید که خداوند شما را ببخشد؟!
اینجا خداوند یک بحث عفو مطرح می فرماید و یک بحث صفح مطرح می فرماید و یک بحث غفران مطرح می کند. عفو به معنای بخشیدن ابتدایی هست. صفح یعنی دل ات را هم همراه کن. اما غفران مرحلهبالاتر از اینها هست. ببینید یک زمانی یک شخصی به ماشین ما می زند، مقصر هم هست، ما به او می گوییم که گذشتیم و خسارت نمی خواهد بدهی! بعد دلمان را هم همراه می کنیم می گوییم که مهم نیست فدای سرت، ان شاء الله تن ات سالم باشد. اما یک زمانی بسیار بالاتر از این حرف ها هست، نگاه می کنیم و می بینیم که ماشین اش، خیلی ماشین درب و داغون و فرسوده ای هست، متوجه می شویم که وضع مالی اش هم خیلی خراب است، یک پولی به او می دهیم می گوییم ماشین ات خسارت برداشته و برو ماشین ات را هم درست کن، این مرحله، مرحله غفران است.
خداوند می فرماید اگر شما دیگران را عفو کنید و اگر دیگران را صفح کنید آن موقع غفران ما شامل حال شما خواهد شد، یعنی شما یک چند درجه اش را بروید صد درصد اش با ما.
اینکه انسان بتواند جوری زندگی کند تا دیگران را ببخشد، دلش را نسبت به دیگران صاف کند، خداوند می فرماید غفران شامل حال تو خواهد شد. بعد خداوند می فرماید ﴿و الله غفور رحیم﴾. غفران و آن بخشش همراه با مهربانی عالی برای شما اتفاق خواهد افتاد. اینکه می گوییم از ما به یک اشاره همین است. ما یک قسمت اش را می رویم و خدا صد برابرش را برای ما جبران می کند. دیگران را انسان بتواند ببخشید و به رو نیاورد!
خدا رحمت کند شهید کاوه را یکی از دوستانش می گفت یک شخصی شوخی کرد و پتو را پرت کرد سمت من، این پتو که خورد به من، اسلح ژ۳ دست من بود و افتاد روی سر شهید کاوه، می گفت همینطور از سر اش خون می آمد اما سر اش را بلند نکرد ببیند چه کسی انجام این کار را انجام داده است، همینطور که سرش پایین بود یک دستمال گذاشت و رفت بیرون. من خشکم زد! رفتم پشت او و گفتم لا اقل یک فحشی یک تو گوشی ای حالا اگر هیچی نمی گویی باشه! اما لااقل یک نگاهی بکن که ببینی چه کسی بود چنین اشتباهی انجام داد! گفت آقا این ها مهم نیست این خون ها باید در زمین کردستان حالاها بریزد.
افزودن دیدگاه جدید