رفتن به محتوای اصلی

اشعار نورانی رمضان: زمزمه‌هایی از قلب شاعران

تاریخ انتشار:
در این ماه پربرکت، همراه با اشعار دلنشین و نورانی از شاعران معروف، روح و جانمان را به معنویت و برکت رمضان پیوند می‌زنیم. این مجموعه اشعار ما را به سوی تعمق، تفکر و نزدیک شدن به پروردگار رهنمون می‌سازد.
اشعار نورانی رمضان: زمزمه‌هایی از قلب شاعران

زلالی کلمات رمضان: اشعار دلنشین ماه مبارک

در این ماه پربرکت، همراه با اشعار دلنشین و نورانی از شاعران معروف، روح و جانمان را به معنویت و برکت رمضان پیوند می‌زنیم. این مجموعه اشعار ما را به‌سوی تعمق، تفکر و نزدیک شدن به پروردگار رهنمون می‌سازد.

شاید دوست داشته باشید: ویژه‌نامه ماه مبارک رمضان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اشعار ماه مبارک رمضان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مرحبا ای روزه داران مرحبا
ای سراپا نور ایمان مرحبا
چون خدا بیند لبان روزه دار
می کند نزد ملائک افتخار
پس شما را مرحبا، صد آفرین
ای به کل آفرینش بهترین
من نمی گویم، خدا فرموده است
در همان روز نخستین در الست
چون شما را در اطاعت بنده دید
بر ملائک از خدا فرمان رسید
بند خدمت بر کمر محکم کنید
دسته جمعی سجده بر آدم کنید

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اشعار ماه مبارک رمضان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شب رفت و نسیم سحر آهسته روان شد
«از خواب گران خیز»، که گلبانگ اذان شد

با خویش جهاد آورم، المنت و الله
یاران خدا، ماه شریف رمضان شد

در ماه شریفم، به خدا، از خودم آزاد
از چون و چرا رسته و از درد و غم آزاد

چندیست، که در فکر دل خود شده ام من
دور از همه هنگامه ز فکر شکم آزاد

این نفس خداداد بود سنجش ایمان
هان، تا نکنی یک سر مو لغزش ایمان

گر پنج خواس من و تو روزه نگیرد
یک روزه ی تن نیز بود کاهش ایمان

ای آنکه نهان روزه و ایمان بشکستی
یک لحظه به چشم دل خود بین که که هستی؟

تو مست خودی، مست خدا نه، چه بگویم
در جام دلت باده مهرش نپرستی

آن روز مبادا نشناسیم خدا را
آن روز مبادا، که شریعت زده باشیم

 

عالمخان عصمتی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اشعار ماه مبارک رمضان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

روزه‌داران ای خوشا بر حالتان
عرشیان در حسرت اقبالتان

روزه تکلیفی برای انبیاست
در کلاس بندگی این فخر ماست

شان هر امت نباشد این مقام
مسلمین پس بر شما بادا سلام

صف‌به‌صف آید ملائک سوی‌تان
تا که لذت‌ها برند از بوی‌تان

✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿

این دهان بستی دهانی باز شد / کو خورنده ی لقمه های راز شد
لب فـروبند از طعام و از شراب / سوی خـوان آسمانی کن شتاب . . .

ماه ضیافت الهی بر شما مبارک

اشعار ماه مبارک رمضان

✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿

هر زمان افطار خود با آب که وا می کنم
دیده هایم را فقط از اشک دریا می کنم

علت بیچاره گی ام را خودم فهمیده ام
کم سحرها با خدای خویش نجوا می کنم

آن قدر بیچاره هستم می نشینم روز و شب
در گناه افتادن خود را تماشا می کنم

جای این که مایۀ آرامش آقا شوم
با معاصی خون به قلب زار آقا می کنم

هی گناه و توبه و هی پشت هم شرمندگی
با خودم دارم چرا این قدر بد تا می کنم؟!

این چنین باشد برایم مرگ خیلی بهتر است
من که می دانم خودم را خوار و رسوا می کنم

با تمام رو سیاهی تا که می گویم حسین
در دل تو باز هم من خویش را جا می کنم

آب می بینم نمی نوشم، لبم می سوزد و
بیشتر یاد لب عطشان سقا می کنم

یاد آن لحظه که هی می گفت مشکم واجب است!
مشک را من می رسانم، کار خود را می کنم

تیرها را با دل و جانم به چشمم می خرم
تا که خود را لایق دیدار زهرا می کنم

با لب تشنه به روی هستی خود پا گذاشت
عاقبت سر را به روی دامن زهرا گذاشت

✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿

سلامم بر تو ای ماه شریف و ماه بی همتا
درودم بر تو ای ماه عزیز خالق یکتا

سلامم بر تو ای ماه دعا ای ماه آمرزش
درودم بر تو ای ماه ثنا ای ماه آمرزش

سلامم بر تو ای ماه ورع ای ماه استغفار
درودم بر تو ای ماه نماز و ماه استغفار

سلامم بر تو ای ماه فضیلت ماه آزادی
درودم بر تو ای ماه عزیمت ای مه شادی

سلامم بر تو ای ماه هدایت ای مه ایمان
درودم برتو ای ماه عنایت ای مه سبحان

سلامم بر تو ای ماه تلاوت ای مه فرقان
درودم بر تو ای ماه شهادت ای مه قرآن

سلامم بر تو ای ماه مبارک ماه وعظ و پند
درودم بر تو ای ماه سالک ای مه پیوند

سلامم بر تو ای ماه ولایت ای مه والا
درودم بر تو ای ماه سعادت ای مه رعنا

اشعار نورانی رمضان: زمزمه‌هایی از قلب شاعران

✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿

بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
هلال عید به دور قدح اشارت کرد

ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد

مقام اصلی ما گوشه خرابات است
خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد

بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل
بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد

نماز در خم آن ابروان محرابی
کسی کند که به خون جگر طهارت کرد

فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز
نظر به دردکشان از سر حقارت کرد

به روی یار نظر کن ز دیده منت دار
که کار دیده نظر از سر بصارت کرد

حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد

✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿

ماه برکت زِ آسمان می آید
صوت خوش قرآن و اذان می‌آید

تبریک به مؤمنینِ عاشق پیشه
تبریک، بهار رمضان می‌آید

✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿

آن‌که از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟
آن که ز اغیار برد شکوه بر یار کجاست

باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک
می زند بانگ منادی که گنه کار کجاست

سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست
تاکه معلوم شود طالب دیدار کجاست

بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب
تا نگوئی که در رحمت دادار کجاست

مرغ شب نیمه شب دیده به ره می گوید
سوز دل ساز بود دیده بیدار کجاست

ماه رحمت بود ای ابر خطاپوش ببار
تا نگویند که آن وعده ایثار کجاست

حق به کان کرمش طرفه متاعی دارد
در و دیوار زند داد خریدار کجاست

آن خدائی که رحیم است و کریم است و غفور
گوید ای سوته دلان عاشق دل دار کجاست

من ژولیده به آوای جلی می گویم
آن که با توبه ستاند سپر نار کجاست

ژولیده نیشابوری

شعر ویژه ماه رمضان

✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿

با سنگ هر گناه پرم را شکسته‌ام
آه ای خدا، خودم کمرم را شکسته‌ام

نه راه پیش مانده برایم نه راه پس
پلهای امن پشت سرم را شکسته‌ام

من دانه دانه اشک خودم را فروختم
نرخ طلایی گهرم را شکسته‌ام

دیگر مرا نشان خودم هم نمی دهند
آیینه های دور و برم را شکسته‌ام

دنیا شکست خورده تر از من ندیده است
حالا به سنگ خورده، سرم را شکسته‌ام

آرام کن مرا و در آغوش خود بگیر
حالا که بغض شعله ورم را شکسته‌ام

راهم بده به باغهای شجرهای طیبه
من توبه کرده ام، تبرم را شکسته‌ام

حالا ببین که به غیر از گدا شدن
در پیشگاه تو هنرم را شکسته‌ام

✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿

کم‌کم هلالِ ماهِ خدا می‌رسد ز راه
اوقاتِ نابِ اهلِ بکاء می‌رسد ز راه

مهمان کند خدا همگان را به سفره‌اش
وقتی که ماهِ جود و سخا می‌رسد ز راه

گُل میکند به لب همه دم ذکر یا علی
زیرا بهارِ اهلِ دعا می‌رسد ز راه

ماهِ مجیر و جوشن و شب های عاشقی
ماهِ جنون و ماهِ صفا می‌رسد زِ راه

دستت دراز کن چو گدا سمتِ سفره‌اش
وقتی گدا به پشتِ گدا می‌رسد ز راه

امضا کند خدا گذر از نار دم به دم
چون ماهِ توبه، ماهِ عطا می‌رسد ز راه

وقتی که ماهِ خوبِ خدا رو کند به ما
فرصت برای ترکِ گناه می‌رسد ز راه

معلوم میشود که عزیزی به نزدِ حق
وقتی بلا به پشت بلا می‌رسد ز راه

هر لحظه اش عبادت و هر ساعتش نکو
اوقاتِ سر به سر چو طلا می‌رسد ز راه

پُر میشود فضای دل از عطر عاشقی
لَا تَقْنَطو بر اهلِ خطا می‌رسد ز راه

بس کن دگر گناه که گناه سد عاشقی است
الطافِ عاشقانه جدا می‌رسد ز راه

میترسم از گناه و امیدم به رحمتش
وقتی که ماهِ خوف و رجا می‌رسد ز راه

ماهِ غمِ علی شهِ لولاک می‌رسد
یعنی که ماهِ اشک و عزا می‌رسد ز راه

افطار گر کنی همه دم یادِ لعلِ او
الطافِ سیّدالشهدا می‌رسد ز راه

گر خوب بندگی کنی ای دل به هر صباح
توفیقِ طوفِ کرب و بلا می‌رسد ز راه

وقتی به یادِ کرب و بلا بغض میکنی
صدها ملک ز ارض و سما می‌رسد ز راه

دنیا شود بهشتِ برین شک نکن دمی
وقتی قدومِ شاهِ وفا می‌رسد ز راه

«عَجِلْ عَلی ظُهُور وَلِیّک » خدای من
پس کی ز کعبه صاحبِ ما می‌رسد ز راه؟

از آتشت هماره ” بداغی ” شود رها
چون شاهِ دین به روز جزا می‌رسد ز راه

سیروس بداغی

✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿

رمضانا تو بهترین ماهی
چون که ماه ضیافت اللّهی
خوش عمل هر که بود در رمضان
ترک منکر نمود در رمضان

عباس خوش عمل

زلالی کلمات رمضان: اشعار دلنشین ماه مبارک

✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿

رمزها در رمضان است، خدا می‏ داند
برتر از فهم و گمان است، خدا می‌‏داند

لیلة القدر ، کدامین شب این ماه خداست؟
چه شبی برتر از آن است، خدا می‌‏داند

هر شبی توبه کنیم از گنه و پاک شویم
لیلة القدر، همان است، خدا می‌‏داند

موسم بندگی چشم و زبان و گوش است
نه همین صوم دهان است، خدا می‌‏داند

گر نباشد همه اعضای تو تسلیم خدا
روزه ات صرفه ی نان است، خدا می‌‏داند

بار عام و همه مهمان خداوند کریم
ماه آزادی جان است، خدا می‌‏داند

سبط اکبر که در این مه متولد گردید
رمز حسن رمضان است، خدا می‌‏داند

زین مه نیمه مه، ماه خدا کامل شد
عید شادی جهان است، خدا می‌‏داند

میزبان است خدا، در مه میلاد حسن
رمز این نکته نهان است، خدا می‏ داند

کرمش مایه امید گنه کاران شد
یا حسن، ورد (حسان) است، خدا می‏ داند

✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿

 ✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿

امشب طلب عشق زِدلدار کنیم
شیطان رجیم را سر دار کنیم

امر فرجش اگر مهیا باشد
این ماه کنار یار افطار کنیم (انشاالله)

حسین وکیلی زارچ

✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿

بهار دل شده خزون، دردام و از چشام بخون
نشسته ام یه بار دیگه، پا سفره ی ماه رمضون

خدا خدا خدا خدا…

تو گیر و دار زندگی، عادی شده برام خطا
با این همه رو سیاهی، بازم به من گفتی بیا

ای خالق بنده نواز، میخوام که از تو دور نشم
خیلی داره دیر میشه ها، یه کاری کن عوض بشم

ببین دارم داد میزنم، گناه من و بیچاره کرد
تو صحرای هوای نفس، دل من و آواره کرد

ای که تویی به هر زمان، قرار قلب بی قرار
گناهای این بنده ات و، رو حساب جهلش بذار

به زیر بار معصیت، قد کمون اومدم خدا

✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿

خبر آمد که بهار دل ما آمده است
مژده ی  کم شدن فاصله ها آمده است

باز از عرش خداوند ندا آمده است
بندگان ماه خدا، ماه خدا آمده است

من که پابند هوس ها و گناهم چه کنم؟
نفسِ سوخته ای در تهِ چاهم چه کنم؟

خبر آمد که کریم آمد و در واشده است
سفره پرداز قدیم آمد و در وا شده است

اسم رحمان و رحیم آمد و در وا شده است
درد عصیان مرا خویش مداوا شده است

آی مردم به خدا ربِّ رحیمی داریم
سجده آرید، خداوند کریمی داریم

ای که بخشنده ی هر جرم و گناهی، العفو
به پشیمان شدگان نیز پناهی، العفو

من پشیمان شده ام ؛ نیم نگاهی، العفو
یا الهیّ و الهیّ و الهی  العفو

سائلی را به سر سفره ی خود راه بده
من گدای توأم ای حضرت الله- بده!

یارب این سوخته دل را که محک لازم نیست
بچه ای را که کتک خورده، فلک لازم نیست

گرد خوان تو فقیرم من و شک لازم نیست
تا سر سفره حسین است نمک لازم نیست

به لبم خورد کمی آب، مرا بخشیدند
ای فدای لب ارباب، مرا بخشیدند

امیر عظیمی

✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿

مبارک باد آمد ماه روزه
رهت‏ خوش باد، ای همراه روزه

شدم بر بام تا مه را ببینم
که بودم من به جان دلخواه روزه

نظر کردم کلاه از سر بیفتاد
سرم را مست کرد آن شاه روزه

مسلمانان، سرم مست است از آن روز
زهی اقبال و بخت و جاه روزه

بجز این ماه، ماهی هست پنهان
نهان چون ترک در خرگاه روزه

بدان مه ره برد آن کس که آید
درین مه خوش به خرمنگان روزه

رخ چون اطلسش گر زرد گردد
بپوشد خلعت از دیباه روزه

دعاها اندرین مه مستجاب است
فلک ها را بدرد آه روزه

چو یوسف ملک مصر عشق گیرد
کسی کو صبر کرد در چاه روزه

سحوری کم زن ای نطق و خمش آن
ز روزه خود شوند آگاه روزه

✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿

ماه صیام، ماه خداوند ذوالعطی است / ماه وفور فیض و کرامات کبریاست

ماه صعود روح به اوج فضیلت است / ماه نزول مائده رحمت خداست . . .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اشعار ماه رمضان مبارک ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رمضان در شعر: نجواهایی از دل شاعران

✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿

نوروز دل مومن، ماه رمضان آمد
آن شوق ز جان رفته برگشته به جان آمد

آریم دمی تا یاد از فصل خزان خود
این ماه بهارستان هنگام خزان آمد

چون سیلی آگاهی بر گوش گران ما
این ماه دل آگاهی چون بانگ اذان آمد

تا عقل به کار آرد، تا عشق به بار آرد
گویا که چو «بسم الله» از دل به زبان آمد

شیرینی ناتکرار دارد همه اوقاتش
این ساعت ناتکرار تکرار چه سان آمد

پیغام خدا آید از بهر پیمبرها
پیغام خدا این دم بهر همگان آمد

ارباب قربان 

✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿✿❤‿❤✿

رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا
مستعد سفر شهر خدا کرد مرا

از گلستان کرم طرفه نسیمی بوزید
که سراپای پر از عطر و صفا کرد مرا

نازم آن دوست که با لطف سلیمانی خویش
پله از سلسله دیو دعا کرد مرا

فیض روح القدسم کرد رها از ظلمات
همرهی تا به لب آب بقا کرد مرا

من نبودم بجز از جاهل گم کرده رهی
لایق مکتب فخر النجبا کرد مرا

در شگفتم ز کرامات و خطاپوشی او
من خطا کردم و او مهر و وفا کرد مرا

دست از دامن این پیک مبارک نکشم
که به مهمانی آن دوست ندا کرد مرا

زین دعاهاست که با این همه بی برگی و ضعف
در گلستان ادب نغمه سرا کرد مرا

هر سر مویم اگر شکر کند تا به ابد
کم بود زین همه فیضی که عطا کرد مرا

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا