گام اول
« چهارشنبه سوری » يك « خرافه » است و از حقيقت و واقعيت تهی. خرافه است زيرا از روی آتش پريدن و عبارت « زردی من از تو سرخی تو از من » را بر زبان جاري كردن نه زردي بيماري ها و رنج ها را از جسم و تن بيرون مي كند و نه صحت و سلامتي ها را به پيكرها وارد مي سازد.
و از اين بدتر نه تنها صحت و سلامتي نمي دهد و تندرستي نمي آفريند كه بيماري و رنج مي آورد. زيرا با آلودگي هايي كه آتش و دود توليد مي كند و محيط زيست را تيره و تار مي سازد و با آسيب هاي ناشي از انفجار مواد محترقه و آتش زا هر سلامتي به بيماري و هر آسايش به سختي تبديل مي شود! و با اين همه شگفت انگيز است كه پويندگان اين بيراهه به سرعت بخشي و شتاب گيري در حركت خود اصرار مي ورزند و هدفي را پي مي گيرند كه نمي دانند چيست! و مقصدي را دنبال مي كنند كه نمي دانند كجاست!
گام دوم
چهارشنبه سوري « جهل » است و با هر « دانايي » متضاد و متعارض زيرا گروه هايي از اقشار مختلف مردم جامعه از مسلمان و نامسلمان درس خوانده و درس ناخوانده استاد و مدرس معلم و مربي دانش آموز و دانشجو كارگر و كارمند زن و مرد كوچك و بزرگ با اتقان و اصرار اين خرافه را باور دارند و براي ترويج آن پول خرج مي كنند و وقت و انرژي صرف مي نمايند و با آب و تاب و شوق و ذوق در انتظار آمدن آن مي نشينند و از مدت ها قبل به ذخيره سازي ترقه و فشفشه و مواد منفجره و برنامه ريزي براي استفاده متناسب با تعداد اعضاي خانواده مي پردازند و هر چه مي گذرد بر آتش اشتياقشان افزوده مي شود و به ميزان افزايش جهل و ناداني علم و دانايي و شناخت آنان كاهش مي يابد.
گام سوم
چهارشنبه سوري شتاب به سوي جهل است و ناداني و گريز از عقل و خرد و دانايي زيرا «مرگ» مي آفريند و در عين حال گروه هايي از مردم به سوي آن مي روند و خود را در كام آن مي افكنند. و نيز «نقص عضو» و «قطع عضو» به وجود مي آورد و باز هم از آن استقبال مي كنند!
آيا نمي بينيم كه همه ساله گروهي در اثر فرو رفتن در اين جهل مطلق جان خويش را از دست مي دهند و به زير خاك مي روند و با دست خود از حيات و زندگي سالم دنيا محروم مي شوند!
آيا نمي نگريم در تخت بيمارستان ها پيكرهاي غرق به خون عضوهاي آسيب ديده بدن هاي سوخته چشم هاي كور شده دست و پاهاي قطع شده و ساير زيان ها و رنج هاي ناشي از انفجار موادمحترقه را!
اگر اين ها جهل نيست پس چيست و اگر جهل است چرا با تجربه و مشاهده مكرر آن باز هم در استقبال از خرافه چهارشنبه سوري سر از پا نمي شناسيم!
گام چهارم
چهارشنبه سوري از زوايه اي ديگر نيز «جهل» است و همچون ساير مصاديق جهل آزار دهنده و مختل كننده امنيت و آرامش اجتماعي مي باشد.
گرايش عملي به اين جهل است كه موجب مي گردد بسياري از دختران و زنان از ترس و هراس مزاحمت هاي ناشي از خرافه چهارشنبه سوري از منزل خارج نشوند زيرا كم اتفاق نيفتاده است كه جاهلان شرور در مقابل پاي آنها ترقه منفجر كرده اند و مواد آتش زا انداخته اند و گروهي را به شدت مجروح نموده اند و از پا انداخته اند!
همين جهل و ناداني مختل كننده آرامش و امنيت است كه گروهي از خانواده ها را در خانه زنداني مي كند و حتي از اين كه مواد آتش زايي به داخل خانه آنان بيفتد و آسيب و زياني به جان و مالشان وارد شود در بيم و اضطراب مكرر به سر مي برند!
تقيد و پايبندي جاهلانه به خرافه چهارشنبه سوري است كه موجب مي شود آژانس هاي مسافربري داخل شهر كار و فعاليتشان را يا تعطيل كنند و يا به حداقل برسانند تا هم جان خود و مسافران را از خطر مرگ و نقص عضو و آسيب هاي ديگر برهانند و هم وسايل نقليه خود را كه با آنها به رفع نياز و امرار معاش مي پردازند باآسيب و زيان و خرابي مشاهده نكنند!
گام پنجم
چهارشنبه سوري خرافه اي است پايدار جهلي است ريشه دار باور غلطي است تاثيرگذار و به شدت نفوذ كننده و فريب دهنده به گونه اي كه حتي در بعضي از خانواده هاي ديندار نيز رخنه مي كند و برخي از افراد را فريب مي دهد و به خود معتقد ومشغول مي دارد!
آن زن مسلماني كه 30 هزار تومان ترقه و مواد آتش زا راخريداري مي كند و به همراه فرزندانش در پشت بام و حياط خانه ترقه بازي مي نمايد و از اينكار به وجد و شوق مي افتد و احساس تفريح و تحول مي نمايد نمونه و مصداقي از تاثيرپذيري يك مسلمان از خرافه چهارشنبه سوري مي باشد!
آن مرد مسلماني كه با خريداري 50 هزار تومان مواد محترقه ـ با احتساب نياز خود و خانواده و يكي از اقوام و بستگانش ـ به ميهماني مي رود و در پشت بام طرقه بازي و آتش افروزي مي كنند و كودك بي گناه و ناآگاهي را در اثر بازي دادن با مواد منفجره به شدت مجروح مي سازند و نشانه هاي اين جراحت را تا آخر عمر براي او به يادگار مي گذارند و به طور قطع و يقين در بزرگسالي با ناله و مذمت و نفرين مواجه مي سازند از مصاديق ديگر قدرت نفوذ خرافه چهارشنبه سوري در ميان اقشار مختلف جامعه از جمله برخي از دينداران است!
بديهي است اين افراد و خانواده ها با اسلام آشنايي ندارند و به دينداري يكسويه و نه همه جانبه مي پردازند. زيرا اگر نسبت به فرهنگ و معارف غني و آگاهي بخش اين دين مبين شناخت و بينش كافي و لازم داشتند و به وضوح مي يافتند و مي دانستند كه اسلام به شدت با موهومات و خرافات مخالف است و در تقابل و تعارض آشتي ناپذير با آنها قرار دارد و نيز مي فهميدند كه اسلام علم را نور و جهل را ظلمت (1) و دانا را بينا و جاهل را كور مي داند(2) و بر اين اساس با چهارشنبه سوري و آثار و عوارض ناشي از آن به شدت مبارزه مي كند و اين عمل را خرافه و موهوم و عملي ضد علم و دانش و بينش و در معارضه كامل با «شرع» و «عقل» معرفي مي نمايد.
آيا اين مسلمانان سطحي نگر و مسامحه گر در دين شناسي و كسب معرفت و شناخت هاي اسلامي نمي دانند كه از جانب خداوند متعال مورد خطاب قرار گرفته اند كه: چرا از چيزي كه نسبت به آن علم و آگاهي نداريد پيروي مي كنيد(3) و بر اين اساس هر تفكر و عمل ناصحيحي كه به پيروي و تبعيت در مي آورند به دليل فقدان دانش و بينش درباره باطل و بيراهه بودن و آثار مخرب و زيانبار آن مشمول اين خطاب الهي مي باشد
و آيا نمي دانند كه در روز قيامت از تمام نعمت ها كه عقل و خرد يكي از شريف ترين آنهاست پرسش مي شود(4) و گوش و چشم و دل و آنچه مي شنوند و مي بينند و مي انديشند بازخواست مي شوند(5) و همه اعمال حسابرسي مي گردند(6) و بايد پاسخ دهند كه اين نعم و ابزار حيات را چگونه و در چه راهي به بهره وري رساندند و چرا به جاي «حقيقت» به سوي خرافات و موهومات شتافتند و هم خود و هم خانواده خود را در بيراهه هاي جهل و ناداني و جمود و قشري گري به حركت در آورند. و علاوه بر آن نقشي مخرب در تمهيد زمينه هاي مساعد و مناسب براي رشد و ترويج موهوماتي چون «چهارشنبه سوري» ايفا نمودند!
گام ششم
از «مطبوعات» غفلت نكنيم كه مشهودات ومستندات در تاريخ معاصر ايران به وضوح نشان مي دهد كه نشريات و روزنامه ها در نشر هر باطل و از جمله هر خرافه و موهوم در جامعه بسيار موثر مي باشند و همواره حكومت ها و دولت هاي وابسته به انگليس و آمريكا از اين ابزار كارآمد و توانمند براي تحقق اهداف و برنامه هايشان استفاده فراوان برده اند وسلطه خود در ابعاد فرهنگي سياسي اجتماعي اقتصادي و نظامي را به كمك مطبوعات وابسته محقق ساخته اند.
به ياد بياوريم روزنامه ها و نشرياتي كه در برهه و مقطعي از دوران پس از پيروزي انقلاب اسلامي همانند قارچ از گوشه و كنار سر برآوردند و به «مطبوعات زنجيره اي» اشتهار يافتند و با خط مشي و استراتژي قبلي و از پيش تعيين شده و با تاكتيك ها و روش هاي مشخص كه به مرور و در طي سال هاي حضور مخربشان كاملتر و قوي تر شدند به جان اسلام و انقلاب و نظام اسلامي افتادند و به احكام و قوانين و ارزش هاي والاي دين حق تاختند و در نقطه مقابل و در حالي كه خود را متعهد مي دانستند كه هرآنچه نام و نشاني از اسلام و حكومت اسلامي دارد به زير سئوال ببرند و حتي احكام قصاص در قرآن را مورد هتك قرار دهند تعاليم و مفاهيم غربي و آمريكايي را تبليغ و ترويج كردند و در كنار آن و با شدت تمام به دفاع از خرافات و موهوماتي چون چهارشنبه سوري پرداختند.
گام ششم به سوي خرافه و جهل از سوي مطبوعات زنجيره اي هنوز در ميان برخي از روزنامه ها و نشريات اثر و نشان دارد و اگر چه اين حركت تخريبي با آن شدت و قدرت كاهش يافته و عناصر به اصطلاح نويسنده و روزنامه نگار حامي خرافات و موهومات دستشان كوتاه و از زهر قلمشان جلوگيري شد لكن چشم هاي بيدار و ذهن هاي هشيار نويسندگان و پژوهندگان مومن و متعهد و دردآشنا تحركات اذناب مطبوعات نشر دهنده سنن خرافي درجامعه را مي بينند و راه هاي مقابله با آن را به انديشه و عمل مي گذارند...
آنچه تحت عنوان شش گام به سوي خرافه و جهلي به نام «چهارشنبه سوري» مطرح كرديم در دل خود راه و روش هاي مقابله با اين خرافه و موهوم را نهفته و ذخيره كرده است و «چه بايد كرد» ها را مي نماياند و معرفي مي كند و هر خواننده فهيم و هوشياري به سهولت آن را استخراج و به تامل و تعمق مي گذارد. به ديگر سخن اگر شش گام به سوي جهل و خرافه چهارشنبه سوري را به طور دقيق شناسايي كنيم ونسبت به آفات و آسيب هاي آن آگاهي هاي لازم را كسب نمائيم به خوبي مي توانيم شش گام به سوي حقايق و واقعيت ها و دانش ها و بينش ها بپيمائيم و به اين وسيله همه بيراهه هاي منتهي به اين خرافه اي كه سال هاي طولاني جامعه اسلامي ما را رنج مي دهد مسدود نمائيم و به منتهاي رشد و كمال و شناخت هاي فرهنگي واجتماعي و سياسي دست يابيم.
پاورقي ها :
1 ـ قرآن كريم سوره رعد (13) آيه 16
2 ـ سوره فاطر(35) آيه 19
3 ـ سوره اسرا (17) آيه 36
4 ـ سوره تكاثر (102) آيه 8
5 ـ سوره اسرا (17) آيه 36
6 ـ سوره غاشيه (88) آيه 26 ـ سوره بقره (2) آيه 284
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی