سلسله مباحث مهدویت | علل نامگذاری های حضرت - استاد محمدرضا عابدینی (جلسه 19)

سلسله مباحث مهدویت حجت الاسلام محمدرضا عابدینی برگرفته از کتاب «شموس المضیئة» با عنوان « علل نامگذاری های حضرت » به همراه متن سخنرانی

علل نامگذاری های حضرت - استاد محمدرضا عابدینی

در این بخش، نوزدهمین قسمت سلسله مباحث مهدویت حجت الاسلام محمدرضا عابدینی برگرفته از کتاب «شموس المضیئة» با عنوان « علل نامگذاری های حضرت » به همراه متن سخنرانی را به مدت 77 دقیقه با سالکان طریق حق به اشتراک می گذاریم.

▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

«قیام حضرت «قائم» به امر جدید و کتاب جدید و اسلام جدید یعنی اقامه دین خالص با نگاه حاکمیتی در دورانی که غالبا جز اسم و رسمی از اسلام نمانده»

در باب مرتبط با القاب و اسماء حضرت بودیم. گفتیم که هر لقب و اسمی که برای حضرت داده شده است، در نظام ماموریت حضرت موثر است. اینطور نیست که تشریفاتی باشد و فقط اسم با مسمی و مبارکی باشد. بلکه هر کدام از اسماء در نظام هدایتی که حضرت به عهده دارند کارکرد دارد و تاثیر گذار است. بعضی از این اسماء در جلسات گذشته صحبت کردیم. راجع به قائم مطالب مفصلی عرض شد. تمام روایاتی که به این اسم اشاره داشتند و ماموریت هایی که حضرت بر اساس این اسم دارند، خلاصه اش را گفتیم. در جلسه گذشته در مورد اسم المهدی بود. آنچه در روایات ما که روایات زیادی هم بود و جهات متعددی را هم ذکر کرده بودند که یهدی الی امر خلی، اینکه یهدی الی امر مضلول عنه، امری که گم شده است.

در ضمن آن بحث دسته ای از روایات بودند که اشاره میکردند که دین پس از اینکه کهنه میشود و از آن کارکردهایش دور میشود و مثل پوستین مقلوبه میشود، یا کهنه شدن و پاره شدن و از دست رفتن طراوت و شادابی دین که ایجاد میشود، حضرت که می آیند همه اینها تازه و زنده میشود کما بدا. در زمان ظهور حضرت هم کما بدا میشود همچنانکه رسول گرامی اسلام آورده بود. بعضی روایات ذکر شد و اصل مسئله هم بیان شد. آیا دین در همه عالم به صورتی است که اثری از دین حقیقی نمانده است یا آنی که به عنوان دین مشهور است…. آنچه از روایات استفاده میشود چند مرتبه بحث است. یک مرتبه بحث این است که قطعا آن دینی که در آن دوره مشهور است به اسم اسلام و عام است دراینکه اول شخص وقتی میخواهد با اسلام مواجه میشود، دینی است که دست خورده است و حالت عدم انحراف درش نیست. الان هم میبینید که در طول تاریخ دینی که مواجه میشوند غیر مسلمان ها باهاش، دین عامه است. که مورد مواجهه غیر مسلمانان است. در آنجا که دور از ولایت بودند، خیلی از مسائل از آن اصل اصیل دور افتاده است. خیلی اش به انحراف کشیده شده است. لذا دین غالب در آن عصر هم همین است. یک روایتی به این مضمون بخوانیم:

روایتش هم مفصل است.

بعد از اینکه در کمال الدین و عیون هر دو آمده. لما اسری بی الی السماء. [بحار ج۳۶ ص۲۳۶]. فقال یا محمد انی اطلعت الی الارض اطلاعا… شققت لک اسما من اسمائی.

ثم اطلعت ثانیا…. ثم عرضت

ملائکه ای که ولایت اینها را پذیرفتند، یعن یحد وجودی شان آن مرتبه بود. پذیرفتن و نپذیرفتن در ملائکه یعنی سعه وجودی ارتباط با اینها را داشتند. کسانی که این سعه را نداشتند، شئون حضرات معصومین نیستند.

وجه از مقربین بودن ملک قبول ولایت ائمه است. بین ملائکه اینطور تفاضل ایجاد میکند. در خدمت این مرتبه قرار گرفتن او را اشرف میکند نسبت به دیگران. ان ملائکه لخدامنا و خدام محبینا. محبین ما به مرتبه ای میرسند که ال ملائکه خدامشان هستند. سجده ملائکه همین در خدمت بودن است. همه ملائکه سجده کردن در انسان کامل.  تفاضل در ملائکه به چه معناست و رشد به چه معناست را الان واردش نمیشویم. بحث علمی خودش را دارد.

اگر عبدی مرا آنقدر عبادت بکند که کالشن البالی بشود….

فقال عز وجل ….

حضرت حجت در میان حضرات معصومین کالکوکب الدری. این در ظهور است. در قابلیت مردم است. و الا به لحاظ مقامات نور ولایتشان واحد است. اما در ظهور واحد میشوند. حقیقت بقیة اللهی که در روز ظهور محقق میشود، که امام حسین مقدمه آن را فراهم کرده کالکوکب الدری است. اعتدام تام در ظهور را دارد بواسطه موطن مردم.

آنها فاعلیتشان تام است. انزلنا من السماء ماء فسالت اودیة بقدرها. این بسته به ظرف هاست که گاهی دهانش باز است و بیشتر میگیرد و گاهی دهان بسته ای دارد و کم میگیرد. اگر این کم میگیرد به لحاظ قابل است. در آن دوره به لحاظ مقدمات و شدت ها و مقدماتی که در طول دوران انبیاء و معصومین محقق شده است، بالاترین قابلیت اخذ باقی میماند.

ظهور کمال کمال است لکن در نظام عرضی. امام حسین ظهور کمال پیدا کرد در میان مردم. این در نظام طولی نیست. در پهنای وجود است. نه در سعه طول وجود. در سعه طول وجود همه یک حقیقت واحد و نور واحد هستند. منتها اینطور هم نیست که اگر کسی سعه طولی را پیدا کرد… اگر دیگری بود هم همین میشد. این ظهور به لحاظ مردم معنا پیدا میکند. بحثش جای خودش را دارد.

این کوکبی که در میان اینهاست یحل حلالی و یحرم حرامی.

دو بت لات و عزا را خارج میکند درحالی که بدنشان تازه است. آنها را میسوزاند. لات و عزا اول و دومی هستند. اینکه نپوسیده اند، برای این است که سنتی که پایه گذاری کرده اند ادامه دارد. این به لحاظ جسد نیست فقط که حضرت بخواهد تشفی پیدا کند با سوزاندن. اصل مسئله برای سنتی است که آنها پایه گذاری کردند. این سنت انحرافی اسلام را به آنجا کشاند که به انحراف کشیده شد. اگر آن محرومیتی که در نظام عالم به واسطه اینها پیش آمده، سببش اینها بودند. این دو نفر مسئول و مسببش هستند.

۵۸- ك، إكمال الدين ن، عيون أخبار الرضا عليه السلام الطَّالَقَانِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ بُنْدَارَ[۱] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ أَوْحَى إِلَيَّ رَبِّي جَلَّ جَلَالُهُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنِّي اطَّلَعْتُ إِلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَرْتُكَ مِنْهَا فَجَعَلْتُكَ نَبِيّاً وَ شَقَقْتُ لَكَ اسْماً مِنْ أَسْمَائِي‏[۲] فَأَنَا الْمَحْمُودُ وَ أَنْتَ مُحَمَّدٌ ثُمَّ اطَّلَعْتُ الثَّانِيَةَ فَاخْتَرْتُ مِنْهَا عَلِيّاً وَ جَعَلْتُهُ وَصِيَّكَ وَ خَلِيفَتَكَ وَ زَوْجَ ابْنَتِكَ وَ أَبَا ذُرِّيَّتِكَ وَ شَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنْ أَسْمَائِي فَأَنَا الْعَلِيُّ الْأَعْلَى وَ هُوَ عَلِيٌّ وَ جَعَلْتُ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ع مِنْ نُورِكُمَا ثُمَّ عَرَضْتُ وَلَايَتَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَمَنْ قَبِلَهَا كَانَ عِنْدِي مِنَ الْمُقَرَّبِينَ يَا مُحَمَّدُ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَنِي حَتَّى يَنْقَطِعَ وَ يَصِيرَ كَالشَّنِّ الْبَالِي ثُمَّ أَتَانِي جَاحِداً لِوَلَايَتِهِمْ مَا أَسْكَنْتُهُ جَنَّتِي وَ لَا أَظْلَلْتُهُ تَحْتَ عَرْشِي يَا مُحَمَّدُ أَ تُحِبُّ أَنْ تَرَاهُمْ قُلْتُ نَعَمْ يَا رَبِّ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ ارْفَعْ رَأْسَكَ فَرَفَعْتُ رَأْسِي فَإِذَا أَنَا بِأَنْوَارِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ الْقَائِمِ فِي وَسَطِهِمْ كَأَنَّهُ كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ قُلْتُ يَا رَبِّ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ وَ هَذَا الْقَائِمُ الَّذِي يُحِلُّ حَلَالِي وَ يُحَرِّمُ حَرَامِي وَ بِهِ أَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِي وَ هُوَ رَاحَةٌ لِأَوْلِيَائِي وَ هُوَ الَّذِي يَشْفِي‏ قُلُوبَ‏ شِيعَتِكَ‏ مِنَ الظَّالِمِينَ وَ الْجَاحِدِينَ وَ الْكَافِرِينَ فَيُخْرِجُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى طَرِيَّيْنِ فَيُحْرِقُهُمَا فَلَفِتْنَةُ النَّاسِ بِهِمَا يَوْمَئِذٍ أَشَدُّ مِنْ فِتْنَةِ الْعِجْلِ وَ السَّامِرِيِ‏[۳].

امیر مومنین نتوانستند بعضی از سنت های اینها را نسخ بکنند. خیلی از کارهای اینها را حضرت از بین بردند. از اول هم گفتند که بر اساس قرآن کریم و سنت پیامبر. لکن مردم نگذاشتند. اینها را در می آورد و میسوزاند. این سوزاندن آن تصمیم قاطع و بسیار مهم در مقابله با سنت های اینهاست.

چطور در گوساله پرستی یک دفعه اکثریت بالاتفاق قوم موسی خارج شدند. بعد توبه کردند. توبه سختی هم بود. فاقتلوا انفسکم. توبه آنها خیلی سنگین و سخت بود. چندین هزار نفر کشته شدند. حکم مرتد قتل است. اما خداوند تخفیف داد به اینها که عده ای که کشته شدند کفایت کرد.

در این روایت شریف، این فتنه ای که ایجاد میشود… اگر دین مقلوبه است، یا امری است که مضلول عنه است. یا ناشناخته است، یا حضرت برمیگرداند به اسلام جدید، کتاب جدید، دارد در آنجا نبی جدید معرفی میکند. یعنی تمام اینها مسخ شده و تغییر کرده. در منظر عمومی خودشان نمیتوانستند بروند بالا و اینها را ببرند بالا در حد پیغمبر، پیامبر را آوردند پایین. سیری در صحیحین را بخوانید. کتاب خوبی است. میگوید پیامبر عایشه را قلم دوش کرده بودند، بعد… یکبار دیگر دارد که پیامبر نشسته بودند در خانه داشتند بزن و بکوب میکردند، دیدند عمر دارد می آید. گفتند جمع کنید، عمر خیلی غیور است. مجبور بودند پیامبر را بیاورند پایین که آنها هم همینطوری باشند. که بتوانند قیاس کنند. لفتنة الناس اشد. واقعا در دل مردم جا پیدا کردند. بله، برخورد غلط، سب و لعن کردنی که الان نابجاست، این جای خودش را دارد، اما اینکه ما هیچ گاه به هیچ وجهی ذره ای دلمان راضی نیست به انحرافی که ایجاد کردن دو آنها را مقصر میدانیم و مسبب این خشونت ها و غلط ها و …. همه نتیجه فعل آنهاست، این ها جای خودش را دارد. یک بحث دیگری را قبلش داشتیم

این بود که حضرت میفرماید به انقتم من اعدایی.

یحل حلالی و یحرم حرامی، مگر آشکار نشده. بحثی است که جلسه گذشته رویش اصرار کردیم. احکام در نظام بیان یک مرتبه است. در نظام اجرا تاثیر گذاری اش آشکار میشود. یعنی حضرات معصومین در مقام اجرای احکام قدرت پیدا نکردند. بیان احکام را بیان کردند. اما احکام اثر گذاری اش و جاذبه ای که میتواند ایجاد بکند، اولا در نگاه مجموعی اخلاق و معارف و … است که با هم اعمال بشود تا تاثیرش معلوم بشود. مثل یک نسخه ای که یک پزشک ماهر و زبردست داده، بعضی اش را کسی عمل کند و بعضی اش را عمل نکند. اخلاق و معارف و احکامش با هم جواب میدهد. اگر کسی بخشی اش را انجام بدهد بگوید کو جواب. گاهی ضدش محقق میشود. این جواب در جایی است که اینها اقامه بشود. در تمام روایات اقامه دین در کار است. یحرم حرامی و یحل حلالی نه بیان حلال و حرام باشد.اقامه حلال و حرام است. امام رحمة الله علیه، یک پرده ای ازدین را ایجاد کرد. یک کارخانه تغییر و تحول روحی ایجاد شد. یک حرکتی که نقطه شروع دارد، هنوز نقطه انتهایش معلوم نیست تا کجا برود. حرکت کرده است و روز به روز هم دارد سرعتش بیشتر میشود. این معنویت است در نظام اجتماعی. آن چیزی که سالیانی زحمت کشیدند که بگویند دین حرکت فردی است. اگر دین حرکت فردی بود امام زمان بی معنا میشود. هر کسی کار خودش را انجام بدهد. حرکت فردی جا گرفته بود. اگر هم حرکتی داشتیم، حرکت محدودی بود. کار امام زمان اقامه دین در همه جهان است. به انتقم من اعدایی. همه دشمنانی که اولیاء ما را اذیت کردند، انتقام ازشان گرفته میشود. چون آثارشان باقی است. در مقابل همه انبیاء دشمنان بوده اند و آثارشان هم به جا مانده است. همه اینها انتقام ازشان گرفته میشود. یحرم حرامی و یحل حلالی، همه دین را به صحنه اجرا در می آورد.

از آن طرف نگاه حاکمیتی به دین دارد. دین با حاکمیت خودش را نشان میدهد. دین برای حاکمیت و حکومت است. حضرات موفق نشدند به لحاظ عدم قابلیت مردم. نظام سازی کردن دو آماده سازی کردند. در ماموریتشان زمینه سازی کردند. هر کدامشان گفتند اگر زمینه باشد آماده قیام هستند. کلنا قائم. قیام هر کدام از ما به لحاظ اقتضائات است.

با این نگاه، روشن میشود بیانی که هست. کانه کوکب دری فی وسط اینها، به خاطر این است. به خاطر تحقق و حاکمیت دین است. اگر می فرماید که دین بدا غریبا و سیعود غریبا. جانها آمادگی اش را ندارد. با دین دیگر یآشنا بودند. که یک حیثیت فردی کناری است. از صبح تا شب مثل بقیه زندگی میکنیم،در کنار کارمان دینی هم داریم. نه اینکه بشود متن زندگی و اساس زندگی و حرکت انسان، کارهای دیگر با دین تفسیر بشود. بیشتر کارهایی که ما باهاش عادت کردیم، خیلی اش سنت های اشتباهی است که ما باهاش عادت کرده ایم. اینطور نیست که فقط نسبت به اهل تنسنن باشد. ما در سبک زندگی مان، بسیاری از پذیرش ها و رفتارهایمان آنقدر آهسته آهسته تغییر کرده است، احتمال نمیدهیم. بسیاری از بناءها را تخریب میکند. در نظام تکوین، ساخت و ساز ها، نظام فرهنگی، نظام اعمال. خیلی از اینها شاید الان برایمان سنگین باشد. هرچند الان دارد به این سمت پیش میرود. کاوشی دارد انجام میشود که فرهنگ ها همراه صنعت ها تکنولوژی ها تغییر کرده است و آمده است. دیگر تحمیلی نیست. به عنوان اصل با پسند است. این نگاه میخواهد زیر و رو بشود. تمام آنچه در شالوده فرهنگی ما وارد شده است، در سبک زندگی ما مبانی فرهنگی با سنت های عملی نفوذ داده است. فلما احس عیسی منهم الکفر،قال من انصاری الی الله. دید موسی که مومنین زیاد شدند. اما رفتار ظاهری شان مطابق اهل ایمان نبود. چون دید اینگونه است، عده ای را آورد پیش خودش و در تربیت ویژه قرار داد، تا دین را نابش را در وجود عیسی ببینند. وقتی ناب را دیدند، بعد از مدتی اینها را پراکنده کرد در جاهای مختلف.لذا اگر یاران حضرت عده ای خاص جمع میشوند، اینها کسانی هستند که ناب را از حضرت اخذ میکنند و پخش میشوند و دین را مردم در وجود اینها میبینند و جدا میشوند از انحراف. تمام تار و پود ما میخواهد مورد دقت و باز بینی قرار بگیرد. کلامی حضرت میفرمایند که همه پراکنده میشوند. در آن روایت داشت که فیجفلون  عنه اجفال الغنم. وقتی حضرت ماموریتش را بیان میکند، مثل گوسفندانی که گرگ زده باشد، فرار میکنند. فقط نقبا باقی میمانند. هنوز قبل از دور شدن حضرت کلامی میگویند که آنها برمیگردند. با جانشان اجین شده است. ابتداء … ماموریت را بیان میکند حضرت. در دوران قیام حضرت تثبیت میکند ماموریتش را. نشد حضرت که سنت های غلط را برچیند. سنت های غلط باقی ماند. امروز هم باقی مانده. نماز طراویح را انجام میدادند.

حضرت کامل بیان میکنند، اما مردم کم کم جدا میشوند. برای مردم خیلی سخت است. دوران قیام غیر از دوران استقرار است. در دوران استقرار هیچ حکم انحرافی در کار نیست. تثبیت شده است اسلام ناب. با تمام احکامش. اما دورانی داریم به عنوان دوران قیام. این دوران فقط جنگیدن بیرونی نیست. قتال بیرونی نیست. با اهل زبور با زبور. با اهل تورات با تورات. در دوران قیام این احتجاجات رخ میدهد.

اینطور نیست که دوران قیام دوران طولانی باشد. دوران قیام دوران طولانی نیست. تعبیری که میتوانیم بکنیم این است که در دوران قیام آنقدر حوادث شدید است که … ما تصویرمان از حقایقی که میخواهد محقق بشود، گاهی چون دور است فکر میکنیم خیلی طول میکشد. در دوران انقلاب ما، حوادث زیادی و شدت ها در زمان کوتاهی محقق میشود. شدت ایجاد میشود قابلیت بالا میرود و اخذ شدید میشود. در دوران ظهور همچنانکه موسی رفت آتش بیاورد مبعوث شد به رسالت، اصلح الله امر ولیه فی لیلة. آنقدر ابتلائات شدید مشیود.. یک یازده سپتامبر میشود، تمام اروپا و غرب ملتهب میشوند. اگر ده ها واقعه در ده ها جهت رخ بدهد. همه جهات امید مردم از جهات متعدد نسبت چیزها مختلف… پول سقوط بکند… میدانید چقدر این فشار باعث میشود مردم سعه پیدا بکنند در حرکت؟ مجبور میشوند. اینطور نیست که زیاد بودن زمان نیاز باشد برای حوادث زیاد. اگر ظرف زمان درست با نقطه ثقلش محقق بشود، در یک شب ممکن است محقق بشود. 

کن لما لا ترجو ارجی مما ترجو. نسبت به آنهایی که لاترجو ارجی مما لاترجو. این در کل زندگی است. با خدا بودن یعنی همین. با این نگاه اگر نگاهمان به جریان حضرت باشد میفهمیم که باید چه بکنیم. وظیفه امروز ما در یادگیری دین و نوع نگاه جهانی و نحوه بیان دین و جستجو که نکند ریشه های فرهنگ غیر اسلامی در ما رسوخ کرده و ما تسلیمش شدیم و از این خبر نداریم. اینها جزء وظایف ماست. نقبا قبلا خالص شده اند. وقتی حضرت برگه ماموریتش را ارائه میکند، اینها همراهند. کسانی جدا میشوند که خیلی از چیزهایی که حضرت میخواهند انجام بدهند، در خود اینها هم باید ایجاد بشود.

اگر به ما بگویند تو سوار ماشین میشوی، دیگری با سختی دارد زندگی میکند، …  اینها برایمان عادت شده است. انس شده است. حضرت هم بیاید فکر میکنیم کار دیگری انجام میدهد.

اگر جایی که ابن مهزیار خدمت حضرت آمده است. حضرت فرمودند چرا دیر آمدی؟ گفت راه بسته بود. فرمودند راه بسته بود یا توجهتان به فقرا کم شده ؟؟؟ و … .

الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاة. اگر حاکم بشوند اقاموا الصلاة و آتوا الزکاة…. و لله عاقبة الامور. کارشان این است ان مکانهم فی الارض یعنی دوران ظهور. و لله عاقبة الامور. اگر نگاه ما در این حاکمیتی که لطف کرده انقلاب اسلامی را پرده ای از ظهور قرار داده. ایت الله احمدی میانجی میفرمودند پرده ای از ظهور است. این نعمت را که قدردانی نمیکنیم و مطابقش وظیفه مان را انجام نمیدهیم. کوتاهی میشود البته. امام میفرمودند ما چه کردیم برای انقلاب. نگوییم انقلاب برای ما چه کرده است. این نگاهی است که با نگاه مهدوی ایجاد میشود. کسی که در جامعه مهدوی است، خدمت میکند. وظیفه چی انجام میدهد.

ابتداء مخالفت ایجاد میشود. بعد قبول میکنند.در دوران موسی هم مردم توبه کردند و تا حد کشتن یکدیگر حاضر شدند. کلام حضرت هم همین است. فطرت ها مخطبند. حق طلب ها میپذیرند.

انتم به من اعدائی نسبت به حاضران است.در دوران ظهور، یعنی هر کسی که تا به حال ظلم کرده اند و تابع دارند، عناد هم دارند، تابعین از روی جهل را حضرت هدایت میکنند. نسبت به آنها که عناد دارند حضرت مقاتله میکنند.

حضرت با کلام دوباره که تایید الهی درش هست فطرت ها جذب میکنند. عقول رو به رشد میروند. شیطان سر بریده میشود. تمام اینها نظام روحی را تقویت میکند. این فتنه که ایجاد میشود، یک شوک ایجاد میکند که آمادگی برای قبول را ایجاد میکند.

کسی ابتدای صبح بلند میشود ایمان دارد، غروب میبیند ایمانش از دست رفته است.

مقام حضرت را که میخواهد بیان بکند، اقامه میکند. انتقم من اعدایی با حاکمیت سازگار است. دین را با قدرت به کار میگیرد. اعمال میکند. حاکمیت ایجاد میکند. لذا بین حضرات میدرخشد. ایجاد حاکمیتی میکند که تمام دین اجرا میشود در آن حتی یجیء صاحب السیف. فاذا جاء صاحب السیف جاء امر غیر هذا. غیر هذا یعنی چی؟ یعنی دینی که کاری به شمشیر نداشت. دینی که برای خلوت خانه ها بود. آن دین غیر از این دینی است که ما میشناسیم و داریم انجام میدهیم. تا قبل از انقلاب کسانی که قائل نبودند. یا کسانی که الان فکر میکنند باید در گوشه ای.

الذین ان مکناهم فی الارض، و یظهر الدین. اظهار میکنند دین را. غلبه ایجاد میشود با این.

و یمیت الله عز وجل به البدع و الباطل. بدعت ها و باطل ها اقامه میشود. این دین است که دین امام زمان و دین جدید میشود. دینی که تا قبل از این بود دین تسامح شده بود. میگوید یمیت الله عز و جهل

باطل از بدعت جلوتر است. اهل کفر ایجاد کرده اند. بدعت در میان اهل امیان است. هم بدعت را از بین میبرد و هم باطل را.

در یک روایت دیگر میفرماید که… عمدا داریم تاکید میکنیم که با نگاه حاکمیتی است که دین عوض میشود. با این نگاه دین جدید می آید. و ان ثانی عشر من لدی یغیب… لایبقی من الاسلام الا اسمه و لا من القرآن الا رسمه. فیظهر الاسلام و ..

با به اجرا در آوردن اسلام، جایی که اجرا نمیشود اسم اسلام است. تا وقتی حکومت نیست، اسم و رسم قرآن است. وقتی حاکمیت ایجاد شد… میبینند. چرا در این دوره طولانی جذبه و کشش نیست؟ برای اینکه آن زمان حاکمیت ایجاد میشود. در دوران پیامبر اکرم با حاکمیت در یک دوره کوتاه، چقدر سیطره پیدا کرد؟ با اینکه رسانه و … نبود. قلوب از اقصی نقاط جهان میل پیدا کرد. برای حاکمیتی بود که پیامبر اقامه کرد. همان همان مقدار بوی که از پیامبر بود باعث جذب میشد. وقتی امام زمان می اید، قائمی که قیام میکند همان مقدار حاکمیتی که ایجاد میکند موجب جذب مردم میشود.

انقلاب اسلامی یک پرده اش است. در جاهای دیگر دل ها به سوی مایل شده است. مردم زنده شده اند در خیلی از جاها. از بیرون کسی نگاه کند میفهمد امام چه کرده است. احیاء کرده است. اظهار کرده است. منتهای در این حد از استعداد.

در عبارت دیگر دارد که یقوم بالدین. اقامه میکند دین را. این میشود آن اسلام جدید. جدید بودن نه به لحاظ اینکه احکام متفاوت بوشد. مردم از اسلام اثری نمیدیدند. اسلام مفهومی بود. وقتی مصداقی میشود آثارش معلوم میشود. لذا یقوم فی آخر الزمان کما قمت فی اوله. همچنان که من در اول اقامه کردم اسلام را…. یعنی در این بین اقامه نشده است.

یقوم فی آخر الزمان کما قمت فی اوله. یفتح حصون الضلالة. یفتح یعنی فتح کردن. باز کردن. فتح کردن است. حصون. قلعه های ضلالت. یعنی ضلالت آنقدر تثبیت شده است و شدت پیدا کرده است، این ضلالت فقط مربوط به کفار نیستت. این ضلالت ها احتمال غلط بودنشان داده نمیشود.

یطهر الارض من کل غاش. اگر نگاهمان بخواهد نگاه امام زمانی باشد، باید در صدد اقامه حاکمیت امام زمانی باشد. باید نگاهمان به این باشد که وظیفه ما در اقامه دین چیست.نگاه جهانی چطور داشته باشیم. چطور جاذبه ایجاد بکنیم. در کشوری که اقامه دین شده است چطور باید روابط محکم باشد تا الگو باشد و قلوب را جذب بکند. نه اینکه بگوییم دست برداریم از احکام دین تا دلهای بقیه مایل بشود. نظام فطری دین از دست میرود. همین مقدار جاذبه اش از دست میرود. رهبری خون دل میخورد که دل خوش نکنید به مذاکرات. دشمنی ماست که جذب میکند. تا امید نداشته باشد که جای نفوذ پیدا کرده است، نمی آید مذاکره کند. دشمنی که شناخته شده است را نمیشود بی خیالش شد. این حرف ها همه گول خوردن و ساده نگریستن هاست. بپا کردن دین در افراد خانواده و نزدیک و حوزه های نزدیک خودمان . اقامه بشود دین.

همه دین انگار دوباره آمده است. احکام دین از حالت مفهوم به مصداق تبدیل میشود. انسان حشر با  خداوند پیدا میکند.

پس ما اگر بخواهیم خلاصه بکنیم، اگر میفرمایند دین جدید می آید، در مقابل بدعت ها و گمراهی ها می ایستد. چند بحث است.

یکی اینکه رواجش به اسم عمومی است که میشناسند. دینی که ولایت نیست درش کلش انحراف است.

دومینش این است که در بین مسلمان ها و شیعیان، انحراف ها و بدعت ها رواج پیدا کرده و ریشه کن نشده است. غیر از نگاه مصداقی و حاکمیتی. مردم به سمت فرد گرایی بیشتر میل پیدا کرده اند. تفسیرشان فرد گرایی است. حضرت وقتی می آیند همین دین را با نگاه که تفسیر میکند از زمین تا آسمان متفاوت میشود. اسلام جدید و کتاب جدید همه اینها درش سرایت دارد. ان شاء الله خداوند حساسیت ما را جوری بالا برود که جزء نقبایی باشیم که دین را آنطوری فهمیده باشم.

▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬

جهت دسترسی به مجموعه سلسله مباحث «مهدویت» استاد محمدرضا عابدینی کلیک کنید

Share