رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
تعداد کلمات 2617 / زمان تقریبی مطالعه : 7 دقیقه

شرح و تفسیر دعای روز سیزدهم ماه رمضان از حجت الاسلام سید محمدتقی قادری

تاریخ انتشار:
شرح و تفسیر دعای روز سیزدهم ماه رمضان از حجت الاسلام سید محمدتقی قادری
شرح و تفسیر دعای روز سیزدهم ماه رمضان از حجت الاسلام سید محمدتقی قادری

شرح و تفسیر دعای روز سیزدهم ماه رمضان از حجت الاسلام سید محمدتقی قادری

دعای روز سیزدهم ماه رمضان، متضمن معارفی همچون پاکی از پلیدی و کثافات و صبر و تحمل در مقابل حوادث خیر و شر و دارا بودن پرهیزکاری و تقوا است. در ادامه، شرح و تفسیر دعای روز سیزدهم ماه رمضان از حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری را تقدیم روزه داران و میهمانان سفره الهی می نماییم.

شرح و تفسیر دعای روز سیزدهم ماه رمضان از حجت الاسلام سید محمدتقی قادری

متن و ترجمه دعای روز سیزدهم ماه رمضان

«اللَّهُمَّ طَهِّرْنِي فِيْهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالاَقْذارِ، وَصَبِّرْنِي فِيْهِ عَلى کائِناتِ الاَقْدارِ، وَوَفِّقْنِي فِيْهِ لِلتُّقى وَصُحْبَةِ الاَبْرارِ، بِعَوْنِکَ يا قُرَّةَ عَيْنِ المَساکِينِ: ای خدا در این روز مرا از پلیدی و کثافات پاک ساز، و بر حوادث خیر و شر قضا و قدرت صبر و تحمل عطا کن، بر تقوی و پرهیزکاری و مصاحبت نیکوکاران موفق دار و به یاری خود‌، ای مایه شادی و اطمینان خاطر مسکینان» در ادامه بصورت 3 فراز برای شرح و تفسیر دعای روز سیزدهم ماه رمضان می پردازیم.

شرح دعای روز سیزدهم ماه رمضان

در دعای روز سیزدهم ماه رمضان سه خواسته مهم معنوی درخواست شده است که با بیان نکاتی که مقدمه فهم درست از این سه خواسته است به شرح و تفسیر هر یک از این خواسته ها خواهیم پرداخت.

شرح فراز اول‌ دعای روز سیزدهم ماه رمضان

«اللَّهُمَّ طَهِّرْنِي فِيْهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالاَقْذارِ: ای خدا در این روز مرا از پلیدی و کثافات پاک ساز»... این فراز مبتنی بر بیان دو نکته در دعای روز سیزدهم ماه رمضان است؛

نکته‌ اول در فراز اول دعای روز سیزدهم ماه رمضان؛ «دنس» به‌ معنای‌ کثافت‌ و چرکین است‌ و «اقذار» جمع‌ «قذر» به‌ معنای‌ پلیدی‌‌ها، چیزهای‌ بد، و قاذورات‌ است، «دنس» وآلودگی‌ها و پلیدی‌هایی که انسان ممکن است به آن آلوده شود به سه شکل قابل تصور است؛

1- گاهی در فکر و عقیده است. مانند: شرک، کفر، نفاق، ایمان و باور قلبی همراه با شک و تردید «کسی که دارای ثبات عقیده نیست گرچه ممکن است در یک مقطع زمانی خوش‌عقیده هم بوده باشد ولی در برخورد با حوادث یا شبهات روزگار دچار تردید و شک در عقاید شده است».

2- گاهی آلودگی‌ها و پلیدی‌ها یی است که در نفس انسان رخنه می‌کند. مانند: رذائل اخلاقی از جمله بخل، کینه، لجاجت، حسادت و هر آنچه که علما و دانشمندان علم اخلاق دور بودن از آن را لازم می‌دانند.

3- گاهی در حیطه تمایلات و گرایشات در انسان است. مانند: تمایل به دنیا.، قدرت طلبی، برده و بنده دنیا شدن عارضه‌ای است که انسان را در مقابل خدا قرار می‌دهد.

نکته دوم در فراز اول دعای روز سیزدهم ماه رمضان؛ تطهیر و پاکی از گناهان و معاصی آلودگی از جنس «دنس و قاذورات‌» راهکارش به سه دلیل تهذیب و تزکیه نفس است وپیکار مدوام بااژدهای درونی بنام نفس وتمایلات درونی است

‌‌دلیل اول‌: بر اینکه پله اول از سلوک و صعود و پیدا کردن به عالم معنا و عالم قدس «تهذیب وتزکیه نفس» آیات یکم تا یازدهم از سوره شمس است که در این آیات خداوند پس از یازده بار«قسم» می فرماید:« وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها (7) فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها (8) قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها (9) وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها (10): سپس فجور و تقوا (شرّ و خيرش) را به او الهام کرده است، (8) که هر کس نفس خود را پاک و تزکيه کرده، رستگار شده (9) و آن کس که نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است! (10)

دلیل دوم: بر اینکه از منظر قرآن راه صعود به عالم معنا تهذیب و تزکیه نفس است، این است با وجود اینکه حق تعالی نعمت زیادی دراختیار بشر قرار داده که انسان بتواند ادامه حیات بدهد که برخی ازاین نعمت ها چون «مغز، قلب» آنچنان حیاتی است که اگر ازانسان سلب شود ادامه حیات از انسان گرفته شود زندگیش مختل می شود ولی با این همه از درجه اهمیت در هیچ آیه ای برانسان منت ننهاده است ولی درآیه(164) مبارکه از سوره بقره (آل عمران) است بعثت انبیاء را به دلیل فلسفه بعثت که تهذیب و تزکیه آنان است منت نهاده و می فرماید:«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَکِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ‌: همانا خداوند بر مؤمنان منّت گذاشت که در ميان آنها پيامبرى از خودشان برانگيخت، تا آيات او را بر آنها تلاوت کند و ايشان را پاک کرده و رشد دهد و به آنان کتاب و حکمت بياموزد، هر چند که پيش از آن، قطعاً آنها در گمراهى آشکار بودند.»

از آنجایی که در این جهاد اکبر همت تنها اثر بخش نیست بلکه بایست نصرت الهی پشت آن قرار داشته باشد صائم و روزه دار دست به دعا برداشته و از خدا می خواهد که به او در این جهاد نصرت برساند، از همین رو می گوید:«اللَّهُمَّ طَهِّرْنِي فِيْهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالاَقْذارِ: ای خدا در این روز مرا از پلیدی و کثافات پاک ساز»

شرح و تفسیر دعای روز سیزدهم ماه رمضان از حجت الاسلام سید محمدتقی قادری

شرح فراز دوم دعای روز سیزدهم ماه رمضان

«وَصَبِّرْنِي فِيْهِ عَلى کائِناتِ الاَقْدارِ: و بر حوادث خیر و شر قضا و قدرتن صبر و تحمل عطا کن» شرح و تفسیر فراز دوم دعای روز سیزدهم ماه رمضان که درخواست صبر در برابر«مقدرات الهی» است.... مبتنی بر بیان دو نکته در فراز دوم دعای روز سیزدهم ماه رمضان است؛

نکته اول‌؛ در علم خدا دو نوع تقدیر وجود دارد: 1- تقدیر قطعی و ضروری که به هیچ وجه قابل تغییر و دگرگونی نیست یک چنین تقدیر به هیچ عملی مانند دعا و اعمال نیک دگرگونی پیدا نمی کند زیرا مشیت الهی بر این تعلق گرفته که این کار به صورت یک امر قطعی انجام گیرد،مانند:

الف) هر انسانی از نظر عمر و زندگی محدود است و هیچ انسانی در این جهان زندگی ابدی و جاودانی نخواهد داشت.

ب) جهان ماده ابدی و پیوسته نیست و روزی فرا می رسد که منظومه شمسی ما خاموش می گردد.

ج) مشرکان و بت پرستان وارد دوزخ خواهند شد و گروه مطیع و فرمان بردار از اهل سعادت بوده و وارد بهشت خواهد شد.

این دسته از مقدرات کلی و صدها نظائر آن به هیچ نحو قابل تغییر نیست و دعا و سائر عوامل تغییر دهنده نمی توانند در آنها دگرگونی ایجاد کنند و لذا یکی از شرائط استجابت دعا این است که به امر محالی و یا چیزی که برخلاف سنت مشیت قطعی خداوند است (مانند زندگی ابدی در این جهان) تعلق نگیرد.

2- آن دسته از مقدراتی که به فرمان و اذن خدا قابل تغییر است. ولی هر دو سرنوشت سرچشمه واحدی دارند و هر دو مربوط به خداوند است و خدائی که سرنوشت نخستین را معین نموده است، در ازل نیز از سرنوشت دوم غافل نبوده است مثلا تقدیر نخستین خداوند، درباره فردی این بوده که بیمار شود و بمیرد ولی اگر فرض کنیم که این تقدیر به صورت یک سرنوشت صددرصد قطعی نبوده بلکه مشروط به این بوده که عمل نیکی را انجام ندهد، و یا مومن پاکدلی درحق او دعا نکند،هرگاه یکی از این دو شرط محقق نگردد، سرنوشت قطعیت پیدا می کند در غیر این صورت، سرنوشت نخستین به سرنوشت دیگری تبدیل می گردد و بر اثر اعمال نیکی که انجام می دهد و یا دعای خیری که در حق او صورت می پذیرد، او شایستگی این را پیدا می کند که عمر بیشتر و زندگی گسترده تری پیدا نماید.

آری خداوند از روز نخست می دانست که سرانجام کدام یک از این دو سرنوشت، در حق او حکومت خواهد کرد مثلا او مشمول دعای پاکدلی خواهد بود یا عمل خیر انجام خواهد داد یا نه؟! ولی این علم ازلی و محیط، مانع از آن نخواهد بود که دو سرنوشت در انتظار او باشد و او با یک عمل انقلابی، مانند نیکی به بینوایان، و یا اثر دعای صاحبدلی، سرنوشت نخستین را دگرگون سازد و سرنوشتی را جایگزین سرنوشت دیگر نماید«جعفر سبحانی- سرنوشت- صفحه 150-154)

نکته دوم؛ تقدیراتی که بیرون از دایره تلاش و کوشش ما و خارج از حریم قدرت ما است و دست تقدیر تنها حکمران است، و آنچه به مقتضاى قانون علیت ـ که منتهى به مشیت و علم و حکمت پروردگار مى شود ـ مقدر شده است انجام پذیرخواهد بود.

راهکارش صبر و تحمل در برابر آن تقدیراست، افراد با ایمان و خداپرست که به علم، حکمت، لطف و رحمت او مؤمن هستند، همه این مقدرات را مطابق «نظام احسن» و مصلحت بندگان مى دانند، و هر کس بر طبق شایستگى هایى که اکتساب کرده است، مقدراتى مناسب آن دارد. جمعیت منافق و ترسو و تنبل و پراکنده در برابر تقدیر حتمی که از امتحانات الهی است چون به کفرگویی می پردازند محکوم به فنا هستند، و این سرنوشت براى آنها حتمى است، و اما یک جمعیت با ایمان و آگاه، متعهد و مصمم، راه صبر و تحمل را در پیش می گیرند و راضی به مقدرات الهی می شوند و ازشایستگان می گردند.

از همین روست که خداوند در قرآن می‌فرماید: (وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ) [سوره بقره،ایه 155] ‌یعنی «و امتحان می‌کنیم شما را به وسیله‌ای از ترس و گرسنگی و نقصان و ضرر از اموال و خودتان و میوه‌هایتان (در باغ‌ها)و بشارت باد بر صابران.»که این آیه نشان دهنده آن است که انسان در تمام مراحل زندگی برای رشد و ترقی و ارزیابی عملکردش امتحان می‌گردد و کسانی در این امتحان پیروز می‌گردند که بر تقدیرات الهی راضی بوده و بر مشکلات و مصائب صبر نمایند.

هنگامی که مصیبتی بر آنان واردشد، بگویند: (إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ) [سوره بقره آیه 156] یعنی «همه ما برای خداییم و به سوی او باز می‌گردیم.» ‌که خداوندنیز درعوض صبر و ایمان آن‌ها در قرآن می‌فرماید: (اُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَاُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ) ‌[سوره بقره آیه 157] یعنی«آنان گروهی هستند مخصوص به درود و الطاف الهی و رحمت خاص پروردگار و آنان خود هدایت یافتگانند.»

به دلیل اینکه در مواجهه با تقدیر حتمی خداوند متعال راهی جز صبر استقامت، تسلیم و راضی شدن به تقدیر الهی وجود ندارد، صائم و روزه دار در روز سیزدهم ماه رمضان همین خواسته را از خدا درخواست می کند و می گوید: «وَصَبِّرْنِي فِيْهِ عَلى کائِناتِ الاَقْدارِ: و برحوادث خیر و شر قضا و قدرتن صبر و تحمل عطا کن»

شرح و تفسیر دعای روز سیزدهم ماه رمضان از حجت الاسلام سید محمدتقی قادری

شرح فراز سوم دعای روز سیزدهم ماه رمضان

«وَوَفِّقْنِي فِيْهِ لِلتُّقى وَصُحْبَةِ الاَبْرارِ، بِعَوْنِکَ يا قُرَّةَ عَيْنِ المَساکِينِ: بر تقوی و پرهیزکاری و مصاحبت نیکوکاران موفق دار و به یاری خود‌، ای مایه شادی و اطمینان خاطر مسکینان» شرح و تفسیر فراز سوم دعای روز سیزدهم ماه رمضان مبتنی بر بیان و توضیح دو نکته است که باتامل در این نکات می توان فهم و برداشت صحیح به دست آورد.

نکته اول؛ تقوا در اصل از ماده "وقی یقی وقایه" به معناى قرار دادن خویش در پناهگاه است و در اصطلاح شرع، به معناى خویشتن دارى در برابر گناهان است.(مفردات راغب ج1، ص881) ولی دراصطلاح علمای اخلاق وعرفان تقوا عبارت از یک نیروى بازدارنده ای باطنی است که به صورت یک ملکه نفسانی و نیروی درونی در وجود انسان به وجود می آید و او را در برابر طغیان شهوات و ارتکاب کارهای خلاف واکسینه و حفظ می کند از همین رو بعضى از بزرگان، تقوا را به حالت کسى تشبیه کرده‏اند که از یک سرزمین پر از خار عبور مى ‏کند، سعى دارد دامن خود را کاملا برچیند و با احتیاط گام بردارد مبادا نوک خارى در پایش بنشیند، و یا دامنش را بگیرد. این تشبیه به خوبى استفاده مى‏ شود که تقوا به این نیست که انسان انزوا و گوشه گیرى انتخاب کند، بلکه باید در دل اجتماع باشد و اگر اجتماع آلوده بوده خود را حفظ کند (تفسیر نمونه، ج ‏1، ص 80)

نکته دوم؛ درباره مراتب و معنای تقوا به یک روایت نورانی در شرح و توضیح تقوا اکتفا می کنیم که از امام صادق (علیه السلام) حکایت شده، تقوا بر سه گونه است:

نوع اول، تقوای بالله فی الله است؛ یعنی در راه خدا و برای خدا از هر چه غیر خدا است، گذشتن. هر کس به این مرتبه رسید، به واسطه ترس از افتادن به دام حرام و شبهه، حتی از بعضی کارهای حلال نیز پرهیز می کند. این مرتبه، بالاترین مرتبه تقوا است که به آن، تقوای خاص الخاص هم می گویند.

نوع دوم، تقوای من الله است که به معنای گذشتن از شبهه به واسطه خوف از حرام است و این، تقوای خواص می باشد.
نوع سوم، تقوای از جهنم و عذاب است؛ یعنی به سبب ترس از عذاب و عقاب ترک حرام می کند و این، تقوای عوام الناس است.
سپس حضرت می فرماید: تقوا و پرهیزکاری، مانند آبی است که در نهری روان باشد و این سه مرتبه تقوا، مانند درختانی هستند که بر لب آن نهر، غرس شده باشند که به قدر لطافت و ظرفیت خود، از آن نهر آب استفاده می کنند و خلق هم از این درختان به طور مختلف بهره مند می شوند. «شرح مصباح الشریعه، عبدالرزاق گیلانی، ، ص ۵۰۳»

از همین روست استاد حضرت علامه جوادی آملی حفظه الله تعالی در این خصوص می فرمایند: پرهیزکاران از نظر تعظیم شعائر (تکریم اوامر و نواهی الهی ) سه گروه اند:

گروه اول کسانی هستند که در مقام عمل متقی هستند. این ها از جهنم نجات پیدا کرده به بهشت می رسند؛ اما تقوی دل چیز دیگری است. گاهی انسان خود را بزرگ دانسته و محبوب می دارد و برای نجات جان خود از عذاب دست به آلودگی دراز نمی کند. چنین شخصی گر چه اوامر الهی را انجام داده و از نواهی پرهیز کرده اما در حقیقت او خود را بزرگ می دارد؛ نه دستورهای الهی را او متقی است اما تقوای بدنی دارد نه تقوای دل و در مرحله عمل با تقوی و طهارت است.

گروه دوم که از گروه اول بالاترند کسانی هستند که شعائر الهی را بزرگ می شمارند یعنی آنچه را که خدا به آن امر کرده چون فرمان الهی است گرامی می دارند و به آن عمل می کنند و از آنچه خدا نهی کرده چون نهی خداست پرهیز می کنند. این گروه نیز از دوزخ می رهند و به بهشت میرسند و تقوای آنان نیز تقوای قلب است؛ زیرا دستورات الهی را از آن جهت که دستور الهی است گرامی می دارند نه از آن جهت که ضامن نجات از دوزخ و مایه وصول به بهشت است کسی که برای نجات از جهنم تلاش و کوشش می کند عبد النجاه من النار و آن کس که برای رسیدن به بهشت کوشش می کند عبد الفوز بالجنه است نه عبد الله ! او پس از نجات از جهنم و ورود به بهشت مانند مزدوری است که اجرتش را بعد از کار از کار فرما می گیرد دیگر رابطه ای با کارفرما ندارد.

گروه سوم که از گروه اول و دوم بالاترند، کسانی هستند که اوامر و نواهی الهی را تکریم می کنند واجب ها و مستحب ها را انجام می دهند حرام ها و مکروه ها را ترک می کند نه برای رهیدن از جهنم و رسیدن به بهشت و نه برای اینکه امر و نهی خداست بلکه از این جهت که خدا محبوب بالاصاله و عظیم و اعلای بالذات است آنچه از ناحیه او و به او منسوب باشد نیز از عظمت و حرمت برخوردار است.(تفسیر موضوعی /علامه جوادی آملی /ج ۱۱)

به دلیل والایی فضلیت «تقوا» است رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به صائم و روزه دار می آموزد که دست به دعا برداشته و از خدا پیمودن مراتب تقوا را درخواست کرده و بگوید«وَوَفِّقْنِي فِيْهِ لِلتُّقى وَصُحْبَةِ الاَبْرارِ، بِعَوْنِکَ يا قُرَّةَ عَيْنِ المَساکِينِ: برتقوی و پرهیزکاری و مصاحبت نیکوکاران موفق دار و به یاری خود‌، ای مایه شادی و اطمینان خاطر مسکینان»

شرح و تفسیر دعای روز سیزدهم ماه رمضان از حجت الاسلام سید محمدتقی قادری

مطالب مرتبط و پیشنهادی : 

ویژه نامه ضیافت الله (ماه مبارک رمضان)

ویژه نامه احکام روزه و روزه داری

مجموعه استیکر ماه رمضان (ایام و مناسبتها)

دعاهای تصویری روزانه ماه مبارک رمضان

ویژه نامه پیام ادعیه روزانه ماه مبارک رمضان

ویژه نامه نشانی از آسمان - ویژه ماه مبارک رمضان

ویژه نامه چندرسانه ای ماه ترین ماه (ویژه ماه مبارک رمضان)

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا