شرح و تفسیر دعای روز چهارم ماه رمضان از حجت الاسلام سید محمدتقی قادری
در این بخش، شرح و تفسیر دعای روز چهارم ماه رمضان از حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری را تقدیم روزه داران و میهمانان سفره الهی می نماییم.
متن و ترجمه دعای روز چهارم ماه رمضان
«اللَّهُمَّ قَوِّنِي فِيْهِ عَلئ إِقامَةِ أَمْرِکَ، وَأَذِقْنِي فِيْهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ، وَأَوْزِعْنِي فِيْهِ لاَداءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ، وَاحْفَظْنِي فِيْهِ بِحِفْظِکَ وَسَترِکَ، يا أبْصَرَ النَّاظِرِينَ: خدایا نیرومندم نما در آن روز به پاداشتن دستور فرمانت و بچشان در آن شیرینی یادت را و مهیا کن مرا در آن روز برای انجام سپاسگزاریت به کرم خودت ای بیناترین بینایان» ... در این دعا، چهار خواسته و حاجت، روزه دار از خداوند متعال درخواست می کند، فهم و معرفت همه جانبه نسبت به این درخواست ها نیاز به شرح و تفسیر دارد.
فراز اول دعای روز چهارم ماه رمضان
«اللَّهُمَّ قَوِّنِي فِيْهِ عَلئ إِقامَةِ أَمْرِکَ» شرح و تفسیر این فراز مبتنی بر بیان و توضیح دو نکته است؛
نکته اول: این است؛
اولا: «تکالیف» که همان «اوامر: واجبات و مستحبات، و نواهی، محرمات و مکروهات» الهی که ازجمله آنان روزه گرفتن در ماه رمضان است انجامش همراه باکلفت، مشقت و زحمت است.
ثانیا: برخی از این تکالیف چون روزه و نماز علاوه بر نفس انجام، اقامه عملیاتی و مهندسی کردن پیام و روح تکالیف در تمام اعضاء و جوارح، و نیز جان و دل است که همه در حال روزه باشند واله به معصیت نشوند و اگر نصرت و کمک حق تعالی نباشد یا انسان در انجام نفس تکلیف کم می آورد و آن را ترک می کند و یا تکلیف بی روح را انجام می دهد و در اقامه آن باز می ماند.
نکته دوم؛ این است چون اقامه وعملیاتی کردن پیام تکلیف چون روزه ماه رمضان درتمام رفتار سخت و سنگین است جز نصرت و کمک الهی نمی تواند آن را سهل و اسان نماید ازهمین روست که امام علی علیه السلام در مناجات می فرماید: «يارَبِّ ، يارَبِّ! قَوِّ عَلى خِدمَتِکَ جَوارِحي وَاشدُد عَلَى العَزيمَةِ جَوانِحي. (مصباح المتهجّد : ص849): پروردگارا ، پروردگارا! اندام مرا بر خدمت گزارى ات نيرومند ساز و درونم را در تصميم گيرى قوى دار».
امام سجاد علیه السلام نیز دردعای چهل وچهار صحیفه سجادیه نیز این چنین مناجات می کند (وَ أَعِنَّا عَلَى صِيَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِيکَ ، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِيهِ بِمَا يُرْضِيکَ حَتَّى لَا نُصْغِيَ بِأَسْمَاعِنَا إِلَى لَغْوٍ ، وَ لَا نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَي لَهْوٍوَ حَتَّى لَا نَبْسُطَ أَيْدِيَنَا إِلَى مَحْظُورٍ ، وَ لَا نَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَى مَحْجُورٍ ، وَ حَتَّى لَا تَعِيَ بُطُونُنَا إِلَّا مَا أَحْلَلْتَ ، وَ لَا تَنْطِقَ أَلْسِنَتُنَا إِلَّا بِمَا مَثَّلْتَ ، وَ لَا نَتَکَلَّفَ إِلَّا مَا يُدْنِي مِنْ ثَوَابِکَ ، وَ لَا نَتَعَاطَى إِلَّا الَّذِي يَقِي مِنْ عِقَابِکَ ، ثُمَّ خَلِّصْ ذَلِکَ کُلَّهُ مِنْ رِئَاءِ الْمُرَاءِينَ ، وَ سُمْعَةِ الْمُسْمِعِينَ ، لَا نَشْرَکُ فِيهِ أَحَداً دُونَکَ ، وَ لَا نَبْتَغِي فِيهِ مُرَاداً سِوَاکَ: و ما را به روزه داشتن این ماه و حفظ انداممان از گناهانت و به کار گرفتن آنها در آنچه که تو را خشنود میکند، یاری ده؛ تا با گوشمان به گفتار لغو گوش نکنیم و با چشممان به تماشای لهو نشتابیم؛و تا جایی که دستهایمان را به جانب حرامی نگشاییم و با گامهایمان به سوی ممنوعی نرویم و شکمهایمان، جز آنچه را حلال کردی، در خود جای ندهد؛ و زبانمان، جز به آنچه تو گفتهای، گویا نشود؛ و عمل و وظیفهای، جز آنچه ما را به ثواب تو نزدیک میکند، متحمّل نشویم؛ و جز آنچه ما را از کیفر تو نگاه میدارد، عهدهدار نشویم. آنگاه همۀ اینها را از ریای ریاکاران و شهرتطلبی شهرت طلبان، خالص و پاک فرما؛ به گونهای که کسی را جز تو در اعمالمان شریک نکنیم و مقصد و منظوری در آن اعمال غیر تو نطلبیم).
در این دعای روز چهارم، رسو ل الله صلی الله علیه وآله وسلم به روزه دار می آموزد که اگر بخواهید در انجام این تکلیف توفیق پیدا کنید راهکارش دعا و نصرت خواهی از ذات اقدس الهی است که این تکلیف را تشریع کرده است، ازهمین می فرماید با زبان روزه اینگونه دعانمایید: «اللَّهُمَّ قَوِّنِي فِيْهِ عَلئ إِقامَةِ أَمْرِکَ، خدایا نیرومندم نما در آن روز به پاداشتن دستور فرمانت.»
فراز دوم دعای روز چهارم ماه رمضان
«وَأَذِقْنِي فِيْهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ» شرح و تفسیر این فراز دوم از دعای روز چهارم مبتنی بر بیان و توضیح دو نکته است؛
نکته اول؛ این است مقصود از «ذکر» تلفظ کردن اسماء( یاالله تعالی)، صفات جمال (یارحمان رحیم، تواب، ستار، غفار طبیب، حبیب) صفات جلال (یاقهار منتقم، متکبر) صفات افعال (يا خالق، صانع) در هر حال، در هر مکان، در هر زمان است، ازهمین روست که در آیه(191) سوره آل عمران در توصیف متقین آمده است: «الَّذِينَ يَذْکُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَکَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ: (خردمندان) کسانى هستند که ايستاده و نشسته و (خوابيده) بر پهلو ياد خدا مىکنند و در آفرينش آسمانها و زمين انديشه مىکنند (و از عمق جان مىگويند:) پروردگارا! اين هستى را باطل و بى هدف نيافريدهاى، تو (از کار عبث) پاک و منزّهى، پس ما را از عذاب آتش نگهدار»
«ورد» همان ذکر و تلفظ و به زبان آوردن، اسماء، صفات، افعالی الهی است ولی باعدد خاص، و در زمان خاص است که نبایست کم یا زیاد شود مثل سه بار تکرارکردن«یارب، یارب، یارب» دعای کمیل، ده بار اسم جلاله «یا الله» و نیز اسماء معصومین علیهم السلام که مظهر اسماء الحسنی هستند در مراسم ویژه قرآن به سرگرفتن لیالی قدر.
از همین روست در روایت آمده است: «هر کس سی بار ذکر «سبحان الله والحمدلله ولا اله الا الله والله اکبر» را با اخلاص بگوید و به مفاهیم بلند آن دل سپارد،خدا را فراوان یاد کرده است. واز امام صادق علیهالسّلام رسیده که «هر کس تسبیح حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهم را بگوید خدا را فراوان یاد کرده است. مجمع البیان، ج۸، ص۳۰.» «دعا» همان تلفظ و به زبان آوردن اسماء، صفات، و افعال الهی است همراه با در خواست و مطالبه حاجت از پیشگاه خداوند متعال.
نکته دوم؛ این است درصورتی می توان به روح محتوای ذکر رسید واز آن لذت برد و سرمست شد سه مرتبه از مراتب آن را منزل به منزل طی کرد، چرا که از منظر آیات و روایات ذکر سه مرتبه دارد، و هر مرتبه از ذکر اثر خاص خودش را دارد:
مرتبه اول از ذکر«ذکر زبانی» است و مقصود از «ذکر زبانی» حمد و ثنای الهی، نجواکردن (آهسته حرف زدن)، درد دل کردن، درخواست کمک از درگاه خدای سبحان و پناه بردن از شر شیاطین انس و جن به آن بارگاه مقدس است. ذکر زبانی گرچه نسبت به مراتب دیگر ذکر پایین تر است ولی در عین حال اثر خاص خودش را دارد ولی مهم این است که ذکر زبانی لقلقه زبان نشود و همراه با غفلت دل نباشد، بلکه ذکر زبانی نشان ذکر قلبی و ابراز مکنون دل باشد یا دستکم مقدمه ذکر قلبی گردد. «وَاذْکر رَّبَّک فِی نَفْسِک تَضَرُّعاً وَخیفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلاَ تَکن مِّنَ الْغَافِلِینَ؛ (55 /اعراف): پروردگارت را درل خود ، از روی تضرّع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، یاد کن و از غافلان مباش!»
مرتبه دوم از ذکر «ذکرقلبی»است و مقصود از ذکر قلبی همان توجه قلبی به خدای سبحان است که دل را صفا و صیقل داده، جلوه گاه محبوب میکند و روح را تصفیه کرده، انسان را از قید اسارت نفس میرهاند. اگر قلب به تذکّر محبوب و یاد حق تبارک و تعالی عادت کرد و با آن عجین شد، انسان را دگرگون میکند، بطوری که چشم، زبان، دست، پا و سایر اعضا، با ذکر حق انجام میگیرد و برخلاف وظایف، امری انجام بهترین مراتب ذکر نیز همین است که در همه مراتب انسانی، جاری شده و حکمش ظاهر و باطن و نهان و آشکار را در برگیرد و اگر ذکر زبانی نیز از نظر مکتب اسلام مطلوب است و به آن سفارش شده، سرّش در آن است که زبان قلب گشوده شود و بحدی برسد که زبان، چشم،گوش و سایر اعضای بدن از قلب پیروی کنند تا بدین وسیله دل برای ورود صاحب منزل، پاک و پاکیزه گردد.
مرتبه سوم ازذکر «ذکر عملی» است و مقصود از ذکر عملی آنست که انسان در عمل، خدا را ناظر و شاهد اعمال و رفتار خود دانسته، هرجا که صحبت واجب باشد، آنجا حاضر بوده و هرجا که صحبت از محارم الهی، گناه و نافرمانی خدا باشد،غایب باشد و در حال گناه و نافرمانی دیده نشود این نوع ذکر در آیات قرآن، به تعابیر گوناگون، در مورد اعمال انسانی به کار رفته است با توجه به این مراتب از ذکر است که امام العارفین امیر المؤمنین در مناجات شعبانیه «واله و شیدایی ذکر» که همان اوج «ذکر لفظی، قلبی و عملی» است را ازحق تعالی مطالبه می کند و اینگونه مناجات می کند: «اِلهی وَ اَلْهِمْنی وَلَهاً بِذِکْرِکَ اِلی ذِکْرِکَ: معبود من! شیدایى و شیفتگى به ذکرت را الهام فرما»
رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در این دعا نیز به صائم وروزه دارم آموزد که بگوید: «وَأَذِقْنِي فِيْهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ: بچشان در آن شیرینی یادت را»
فراز سوم دعای روز چهارم ماه رمضان
«وَأَوْزِعْنِي فِيْهِ لاَداءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ: و مهیا کن مرا در آن روز برای انجام سپاسگزاریت»
شرح این فراز سوم از روز چهارم مبتنی بر بیان چند نکته است؛
نکته اول؛ شکر در کتب لغت یا به معنای «ثناگوئی در مقابل نعمت» یا «اعتراف به نعمت همراه بهنوعی با تعظیم» یا اظهار نعمت است و به تعریف سوم شکر، «تصور نعمت و اظهار آن است» و نقطه مقابل آن کفر است که فراموشی نعمت و پوشاندن آن است. (مجمع البحرین، ج۱، ص۵۶، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۹۹، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۴۶۱، قاموس قرآن، ج۴،ص62)
نکته دوم؛ این است شکرگزاری بندگان هرگز به این معنا نیست که حق تعالی نیازمند به شکر گزاری باشد بلکه وظیفهای انسانی و ناشی از فطرت سالم بشری است و مایه رشد و تعالی روح و آثار بی شماری برای خودِ ایشان خواهد بود. این انسان است که به شکرگزاری و آثارِ ارزشمند آن، نیازمند است و گرنه خداوند، ذاتی است نامحدود و بی نیاز.
از همین رو درسوره لقمان آیه (12) می فرماید: «ولَقدْ ءَاتَیْنَا لُقْمانَ الحِکْمَةَ اَنِ أُشْکُرلِلّهِ وَمَنْ یشْکُرُ فانّما لِنَفْسِهِ ومَنْ کَفَرَ فاِنَّ اللّهَ غَنی حمید؛ ما به لقمان حکمت دادیم؛ (و به او گفتیم:) شکر خدا را به جای آور. هر کس شکرگزاری کند، (هیچ سودی به خداوند نمیرساند؛ بلکه) تنها به سود خویش شکر کرده است و آن کس که کفران کند، (به زیان خود اوست و هیچ زیانی به خدا نمیرساند؛ چرا که) خداوند، بینیاز و ستوده صفات است».
نکته سوم؛ این است با تامل در آیات متعدد که دعوت به شکر شده می توان چنین برداشت کرد شکر در مقابل نعمت بی کران الهی نه تنها وظیفه و خواست فطری انسان است بلکه امر واجب و لازم است چراکه:
درسوره نحل، آیه(۱۱۴) آمده است: « وَاشْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ؛ پس، آنچه خداوند روزی شما کرده که حلال شرعی و پاکیزه طبیعی است بخورید و تصرف کنید، و نعمت خدا را شکر گزارید اگر تنها او را میپرستید)
و نیز در سوره عنکبوت، آیه(17) آمده است «...فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْکُرُوا لَهُ: پس روزی را فقط از نزد خدا بطلبید و او را بپرستید و او را سپاسگزاری»
و در سوره سبا، آیه (15) آمده است«... کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ...: از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید،)
و همچنین سوره زمر، آیه (66) آمده است :« بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَکُنْ مِنَ الشَّاکِرِينَ: خدا را عبادت کن و از شاکران باش)
به همین دلیل است رسول الله صلی الله علیه وآله روزه داران تعلیم می دهد که در روز چهارم از خدای صاحب این نعمت درخواست کنند که به آنان توفیق شکر گزاری عنایت کند و اینگونه دعا نمایند: «وَأَوْزِعْنِي فِيْهِ لاَداءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ: و مهیا کن مرا در آن روز برای انجام سپاسگزاریت.»
فراز چهارم دعای روز چهارم ماه رمضان
دعای روز چهارم ماه رمضان : «وَاحْفَظْنِي فِيْهِ بِحِفْظِکَ وَسَترِکَ، يا أبْصَرَ النَّاظِرِينَ»
نکته اوّل: خداوند پوشنده گناهان و عيبهاى افراد است، مراد از ستّارالعيوب بودن خداوند چيست؟ دو نوع ستّاريّت داريم، يکى تکوينى و ديگر تشريعى، تکوينى اين است که خداوند انسان را چنان آفريده است که بسيارى از عيبهايش پنهان است؛ مثلًا صفات درون انسان مانند حسادت، تکبّر، خودخواهى و انحرافات اعتقادى پنهان است؛ اگر انسان طورى آفريده مىشد که بشود اخلاق و اعتقادات او را از چهرهاش فهميد، زندگى براى او بسيار مشکل مىشد، امّا خداوند به خاطر ستّاريّتى که دارد چنان انسان را آفريد که عيبهايش مخفى است امّا در روز قيامت «يُعْرَفونَ بِسيماهُمْ» که از چهرهها افراد شناخته مىشوند. ستّار العيوب تشريعى اين است که خداوند دستور داده مردم عيبهاى همديگر را مخفی کنند، غيبت نکند، تهمت نزنند و آبروى همديگر را نريزند.
نکته دوم: فايده ستّارالعيوب بودن چيست؟ دو فايده دارد:
فایده اول : شخصيّت و احترام افراد حفظ مىشود که دادن شخصيّت به افراد يکى از موانع سقوط در گناه است چرا که اگر شخصى در جامعه معروف به گناه و زشتى باشد ديگر باکى براى گناه کردن ندارد، و خود را بيشتر آلوده به گناه مىکند، امّا همين که ديد گناهش را پوشش دادند، شرم و حيا مانع مىشود که گناه کند، و اينکه اسلام مىگويد غيبت نکن، يکى از دلايلش همين است که وقتى رسوا شد مىگويد: حالا که آبروى ما رفت پس هر کارى که دلمان مىخواهد انجام دهيم، و درباره تربيت بچّه هم اسلام مىگويد او را تحقير نکن و نزن و نگو که نمىفهمى و بىشعورى، بلکه به او شخصيت بده تا به ارزش خود پى ببرد و کار خلاف انجام ندهد.
فايده دوم اين است که پايههاى امتحان الهى محکم شود. اصل آزادى و اختيار با ستّاريّت محفوظ است؛ چرا که اگر کسى با يک گناه رسوا مىشد ديگر گناه نمىکرد و گناه نکردنش به خاطر ترس از رسوايى بود، نه پايبند بودن به اصول اخلاقى و اسلامى، و تکامل شکل نمىگرفت و مسأله جبر پيش مىآمد«برگرفته شده ازبیانات حضرت استاد آیه الله مکارم شیرازی.»
از آنجایی که ستار بودن حق تعالی نسبت به بندگانش چنین نقش مهم دارد رسول الله صلی الله علیه وآله به روزه داران می فرماید در روز چهارم ماه رمضان اینگونه دعا کنید:«واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْکَ وسِتْرِکَ یـا أبْصَرَ النّاظرین: و به نگهداری و پوششت نگاهم بدار، ای بیناترین بینندگان.»