وظایف یک تشکل اسلامی از نظر شهید بهشتی

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه / تعداد کلمات : 1557
وظایف یک تشکل اسلامی از نظر شهید بهشتی
ما خیال می کنیم که داشتن یک تشکیلات اسلامی کار آسانی است و کار ندارد که ده تا آدم دور هم جمع شوند و یک اسم و اساسنامه و یک نمودار تشکیلاتی و ... تمام شود. خیر، این جور نیست.

وظایف یک تشکل اسلامی از نظر شهید بهشتی

شهید مظلوم بهشتی به کار تشکیلاتی و حزبی معروف است. وی در نشست چهارم با اعضای حزب جمهوری‌اسلامی در خصوص ویژگی هایی لازم در تشکل سخنان قابل تاملی مطرح می کند که به نظر می رسد حتی برای امروز نیز مهم باشد. در ادامه، مطالبی در خصوص «وظایف یک تشکل اسلامی از نظر شهید بهشتی» آورده شده است که متن این سخنرانی به شرح ذیل می باشد.

وظایف یک تشکل اسلامی از نظر شهید بهشتی

وظایف یک تشکل اسلامی از نظر شهید بهشتی

ما همچنان بر داشتن یک تشکل پافشاری داریم. اما شرط آن تشکل این است:

1) باید پاسدار ارزش‌ها باشد نه پاسدار خود. نگهبان ارزش‌ها باشد نه نگهبان خود. هر وقت این تشکل به‌جای آن‌که نگهبان ارزش‌ها باشد و خدا‌پرست و حق‌پرست و کمال‌دوست و کمال‌خواه باشد، خودخواه شد، آن وقت یک طاغوت می‌شود. و چه بهتر که چنین طاغوتی بر سر راه امت نباشد. بر همه‌ی ماست که دائماً مراقبت کنیم که تشکل ما، خودخواه نشود؛ همیشه خداخواه بماند و این با خودسازی مداوم یک یک ما، مجموعه‌ی ما و وجود سیّال تشکیلاتی ماست.

2) تشکل سازنده باشد. باید آسان کننده‌ی خودسازی و کمکی به سیر الی الله برای شرکت‌کنندگان در این تشکل باشد. هر وقت یکی از ما یا جمع ما به تشکل‌مان مشغول و سرگرم شدیم، چنین تشکلی «لهو» می‌شود و باید از او پرهیز کنیم زیرا ما را از خدا دور می‌کند. اگر همه‌اش به‌فکر تشکیلات‌مان باشیم. اگر تشکیلات برای ما آن‌قدر محبوب شد که جانشین خدا و حق شد، حالت لهو پیدا می‌کند و آدم را از یاد خدا غافل می‌کند. چه‌وقت ما می‌فهمیم که تشکیلات برای ما لهو و سرگرمی نشده و لعب و بازی روزانه نشده؟ وقتی‌که ببینیم در این تشکیلات داریم ساخته می‌شویم. آن وقت که کار تشکیلاتی ما حالت عبادت دارد.

این‌که ما این همه تأکید داریم که کار در دفاتر حزب، باید آهنگ عبادت داشته‌باشد، این در حزب جمهوری اسلامی در متن هدفگیری ماست. کافی است که ما از خودسازی‌مان باز بمانیم. کافی است که ما از خداخواهی‌مان باز بمانیم. همین خودش خسارت بزرگی ‌است. باید دفاتر حزب مراقبت‌کنند که آن‌جا معبد باشد و محل عبادت بماند. جای خودسازی ما باشد. اما این‌ها با گفتن نمی‌شود. این، با اخلاق در نیت و باز با مراقبت بر عمل می‌شود. طرز برخوردهایمان، طرز کارمان، شور و عشق کارمان، این‌ها می‌تواند نشان بدهد که کدام طرفی هستیم.

بنابراین شرط اول این است که ما تشکیلات‌پرست نشویم (طاغوت) و خود‌خواهی تشکیلاتی پیدا نکنیم، شرط دوم این‌که ما ممکن است تشکیلات پرست نباشیم اما سرگرم تشکیلات باشیم (لهو) یا سرگرم هم نشویم ولی از خودسازی باز بمانیم.

3) شرط سوم این‌که تشکیلات بایستی به درد مردم بخورد نه اینکه یک باری باشد بردوش این جامعه (لغو). تشکیلات مقداری هزینه می‌برد، مقداری نیروی انسانی می‌برد، روی این تشکیلات سرمایه‌گذاری می شود. اگر این تشکیلات به درد این مردم نخورد لغو می‌شود. و ما هم اگر اهل ایمانیم باید از لغو گریزان باشیم. «عن اللغو معرضون». این تشکیلات نباید «بُت» و یا «لغو» و «لهو» باشد. باید به درد مردم بخورد، باید کمک کند به جمهوری اسلامی. باید روز به روز، هر چه بهتر والهی‌تر و نورانی‌تر و سازنده‌تر و سرافرازتر و پویا‌تر و سخت‌کوش‌تر و پیشتازتر ادامه بدهیم. بنابراین در داخل این تشکیلات باید برنامه‌ریزی‌های گوناگون بوجود بیاید، نه فقط در خود تشکیلات، که برای کل جامعه، بلکه برای کل انقلاب اسلامی. باز هم تکرار می‌کنم که این صرفاً با گفتن نمی‌شود. مکرر دیده‌ام که خصلتهای بیرونی بعضی از ما در جهت مخالفت این ویژگی‌ها به‌کار می‌افتد و آهنگ تخریبی پیدا می‌کند.

وظایف یک تشکل اسلامی از نظر شهید بهشتی

مراقبت تشکیلاتی

خود‌خواهی‌‌های شخصی، خود‌محوری‌ها، سوء ظن‌ها، بدگمانی‌ها‌ی بی‌جا، از آفت‌های تشکل‌ محسوب‌می‌شود. گاهی می‌شود برادرها یا خواهرها فکر می‌کنند منشأ این سوء‌ظن‌ها و بدگمانی‌ها، در درون خود «کار تشکیلاتی» است. ولی گاهی این‌طور نیست، افراد با آن خصلت‌های منفی‌ای که دارند وقتی وارد یک تشکیلاتی می‌شوند در حقیقت با خودشان این میکروب‌ها را وارد تشکیلات می‌کنند. به همین جهت هم هست که یکی از واجبات تشکیلات این است که دائماً مراقب باشد تا میکروب‌ها از بیرون وارد پیکره و عمق تشکیلات نکند.

یعنی دائماً باید مراقبت‌کرد که اگر ویروسی، میکربی یا یک فردی داخل تشکیلات می‌آید، همان اول علاج‌شود، قبل از آن‌که خصلت او به جای دیگر سرایت‌کند. ولی این واقعیت هست که گاهی می‌بینیم یک مرتبه در یک گوشه‌ی تشکیلات یک نوع دید پیدا می‌شود. وقتی دنبال می‌کنیم می‌بینیم که به یک آقا یا خانمی منتهی می‌شود که او با یک سوء‌ظن و بدگمانی و خودرأیی وارد جو پاک تشکیلات شده‌است -هر قدر جو تشکیلات پاک‌تر باشد، آسیب‌پذیرتر است- و یک مرتبه این آسیب توسعه پیدا می‌کند. هر یک از ما وظیفه داریم که آن ضعف‌های شخصی خود را سخت مراقبت‌کنیم. یک نفر تا بیرون تشکیلات هست اگر نقطه ضعفی دارد، ضعف شخصی محسوب می‌شود ولی وقتی وارد تشکیلات می‌شود، ضعف شخصی‌اش ضعف شخصی همراه با یک نوع امکان سرایت و سوار بر یک مرکب تیزپا و تندرو است. در تشکیلات گسترش ضعفها ممکن است خطر ناک‌تر و شدیدتر باشد و به همین دلیل مراقبت از ضعف‌های شخصی افراد لازم است. سوء‌ظن‌ها، بدگمانی‌ها و بد‌ تفسیر‌کردن‌ها همه از چنین ضعف‌هایی هستند و باید خیلی مراقبت‌کنیم. برای این‌که این ضعف‌ها تا ضعف شخصی است، یک گناه است ولی وقتی که در یک جمع باشد، گناه مضاعف و هم عقاب آن دنیایش مضاعف است چراکه نتیجه‌ی زحمات فراوان انسان‌های تلاشگر در راه خدا با یک چنین ضعف‌هایی به هدر می‌رود و خبط و ضایع می‌شود و تلاش‌های خود انسان‌ را در آن دنیا هم به هدر می‌دهد.

وظایف یک تشکل اسلامی از نظر شهید بهشتی

تنگه‌ها

ما خیال می‌کنیم که داشتن یک تشکیلات اسلامی کار آسانی است و کار ندارد که ده تا آدم دور هم جمع شوند و یک اسم و اساسنامه و یک نمودار تشکیلاتی و ... تمام شود. خیر، این جور نیست. اگر به تجربه‌های شخصی خود بنگرید می‌بینید که مشکل بزرگ، داشتن یک تشکیلات در درون یک یک ماست. زیرا که ما به این آسانی‌ها آدم نمی‌شویم. بر سر راه انسان شدن‌مان صدها عقبه وجوددارد که «فلا اقتحم العقبه». صدها تنگه وجوددارد که اولاً باید تنگه‌ها را بشناسیم. ثانیاً باید توانائیش را داشته باشیم و تازه از یک تنگه عبور می‌کنیم. خیال‌می‌کنیم تمام‌شد‏. می‌بینیم عجب! تنگه‌های سخت‌تر برسر راهمان است و این، لحظه‌ی مرگ انسان است.

شما می‌دانید زمانی تشکیلات سازمان مجاهدین خلق، به‌عنوان یک آرزو بود که‌ ای‌کاش حزب جمهوری اسلامی از نظر تشکیلاتی مثل سازمان مجاهدین خلق می‌بود. زیرا آن تشکیلات به تعبیر خودشان هم تشکیلات آهنین بود. آن‌ها در نامه‌ای که به امام یا رئیس جمهور نوشته‌بودند، سخت مغرور شده‌بودند که ما با تشیکلات آهنین خود چنین و چنان خواهیم کرد! البته این نوع تشکیلات بوجود آوردنش هنر می‌خواهد ولی این آرمان شماها نیست. مهم این است که در داخل یک تشکیلات، آن آزادی‌های انسان‌ساز حفظ شود. تشکیلاتی که طبق نامه‌ی آن خانم در مجله‌ی راه‌زینب می‌نویسد که برایم شوهر تشکیلاتی انتخاب کردند و هر چه گفتم نمی‌خواهم، گفتند نمی‌شود، دست تشکیلات است! ما وقتی می‌خواستیم حزب جمهوری اسلامی را بوجود بیاوریم هرگز در پی ایجاد یک چنین تشکیلاتی نبودیم، ما مؤسسین هرگز نمی‌خواستیم یک چنین چیزی بوجود آوریم مثل یک سربازخانه و یک اردوی کار اجباری. ما از اول گفته بودیم که امتیاز بزرگ اسلام این است که می‌خواهد با حفظ آزادی‌های انسان، انسان‌ها را بسازد. تشکیلاتی اسلامی است که می‌کوشد تا انسان‌ها را همسو کند نه این‌که انسان را قالبی بسازد. کی ما اصلاً در اسلام می‌خواسته‌ایم انسان قالبی بسازیم تا پی آن باشیم که تشکیلاتمان هم قالبهای آهن باشد؟

وظایف یک تشکل اسلامی از نظر شهید بهشتی

ساختن، نه قیچی‌کردن

اگر انسان‌هایی هستند که همه‌شان می‌خواهند در راستای کلی که در مواضع بیان شده حرکت کنند اما در عمل بعضی‌ها نقص‌دارند، آسان‌ترین کار حذف ناقص‌هاست. در حالی که کار یک تشکیلات، ساختن ناقص‌هاست نه حذف ناقص‌ها. این ساختن هم زمان‌ می‌برد و در زمانی که لازم دارد، باید با نقص‌شان بسازیم نه این‌که زود ناراحت بشویم که آقا این چه حزبی است، فلانی چنین کرد و فلانی چنان کرد و بد گفت و غیبت‌کرد و تهمت‌زد و ... . البته باید رسیدگی‌کرد و فوراً هم به آن رسید، آن هم رسیدگی سازنده‌ای که این عیب را در خودشان بر‌طرف‌کنند. این صحیح است که زود برسیم و نیروها را متمرکز کنیم و نگذاریم که یک نقص فراگیر بشود؛ نگذاریم یک نقطه چرکین دوام بیاورد و زود علاج کنیم. این درست است که اگر دیدیم یک نقطه‌ای آنقدر چرکین است که علاج ناپذیر است جراحی هم می‌کنیم. ولی جراحی بعنوان آخرین علاج است نه اولین علاج! عده‌ای از برادران و خواهرهای ما جراحی را اولین علاج می‌دانند و آسان‌ترین راه برای‌شان قطع کردن و جراحی است. ولی این‌که قرار باشد یک انسانی هر جای بدنش که بیمار شد جراحی‌کند، بنده گمان می‌کنم زودتر از یک‌سال از بین می‌رود. یک کورک می‌زند به انگشتش، یا‌الله انگشت را قیچی‌کن. این‌که هر جا زخمی داشتیم آنرا جراحی کنیم، نمی‌شود.

ما باید یک حرکت سازنده و خود‌ساز داشته باشیم. البته آن‌هایی‌که مربی‌اند، در اثناء تربیت، خودشان هم ساخته‌می‌شوند. همان‌طور که دارد دیگران را تربیت می‌کند، دارد خودش را هم تربیت می‌کند. امام هم در مقام رهبری در حال ساخته‌شدن هستند چرا که در5 سال پیش با یک جریانی مثل بنی‌صدر بر‌خورد نداشتند. خودشان هم گفتند که مادر مورد محمد‌رضا‌خان تکلیف‌مان روشن بود که باید برود ولی حالا با یک جریان خودی بر‌خورد‌ کرده‌ایم و این است که امام هم یک حرکت خودساز لازم دارد. تربیت و ساختن دیگران همراه است با ساختن خود انسان. امید بنده این است که این نوع اندیشه و معیار زیربنای کار تشکیلاتی باشد و ما می‌توانیم با تلاش هر چه بیشتر و با آگاهی هر چه بیشتر بسازیم و ساخته شویم. ا‌ن‌شاء الله.

منبع: خبرنامه دانشجویان ایران

وظایف یک تشکل اسلامی از نظر شهید بهشتی 

ویژه نامه های پیشنهادی :

 ویژه نامه تشکیلات از نگاه بزرگان

 ویژه نامه مردی از بهشت / ویژه شهید بهشتی (ره)

Share