رد مظالم چیست و موارد آن کدام است؟

رد مظالم
رد مظالم به اموال و بدهي هايی گفته مي شود که انسان از روی ظلم و بي عدالتی از بندگان خدا گرفته و نپرداخته است.

رد مظالم چیست و موارد آن کدام است؟

رد مظالم به اموال و بدهی هایی گفته می شود که انسان از روی ظلم و بی عدالتی از بندگان خدا گرفته و نپرداخته است.

 

«رد مظالم» در لغت به معنای تبرئه از حقوق دیگران است، ولی در اصطلاح فقهی به صدقه‌ای گفته می‌شود که شخصی از طرف مالک پرداخت می‌کند که البته همراه با ضوابط خاصی است. به اموال و بدهی هایی گفته می شود که انسان از روی ظلم و بی عدالتی از بندگان خدا گرفته و نپرداخته است. و مظلمه عبارت از نوع خاصی از مدیون و مشغول الذمه بودن است و خصوصیت و ویژگی آن به این صورت است كه: یا انسان مبلغ مشخصی به فرد معینی مدیون است اما نمی‌داند كجاست و به او دسترسی ندارد، و یا اینكه می‌داند كه مبلغ معینی مدیون است اما به صورت مشخص، فرد مدیون برایش معلوم نیست كه چه كسی است؟ در هر دو صورت فرق نمی‌كند كه علت مدیونی، غصب و سرقت باشد، و یا اینكه سبب آن امری مشروع باشد مثلاً از شخصی قرض كند و بعد قرض دهنده را پیدا نكند و امكان دسترسی به او نباشد، و یا می‌داند از كسی قرض كرده اما نمی‌داند كی بوده است؟

احکام رد مظالم

❖ احکام رد مظالم :

این معنی كلمه مظلمه كه جمع آن مظالم است. اما حكم آن این است كه: مقدار دین مذكور را باید به اشخاص فقیر صدقه بدهد، كه اصطلاحاً به این پرداخت صدقه و رد مال به فقیر بابت دین مزبور رد مظالم گفته می‌شود. آنچه تا كنون گفته شد حالت یقینی رد مظالم است اما گاهی چون شخص در برهه‌ای از زندگانی خیلی مقید به رعایت حقوق دیگران در اموالشان نبوده است و چه بسا اموال آنان را تلف كرده است سپس متنبه می‌شود و احساس مدیونی می‌كند، و از طرفی شخصاً نمی‌داند به چه كسی و چه مبلغی بدهكار است؟ به منظور اینكه اگر واقعاً به كسی بدهكار است ذمه اش بری شود مبلغی را احتیاطاً به عنوان رد مظالم به فقرا صدقه می‌دهد. (ر.ک: جامع المسائل آیت الله فاضل، ج ۲، س ۱۲۰۰)

⮜ ممکن است سوال پیش بیاید که چرا ما که میخواهیم این پول را به فقیر بدهیم از مراجع هم اجازه بگیریم؟

جواب این است که چون صاحب این پول فرد دیگریست، ما نمیتوانیم پول شخص دیگر را بدون اجازه او حتی در کار خیر مصرف کنیم.
حالا که آن فرد را نمیشناسیم و یا دسترسی به او‌ نداریم، مراجع تقلید این اجازه را دارند که در مورد اموال فرد غایب تصمیم بگیرند و لذا اجازه آنها لازم است.

چنانچه فرد را میشناسیم یا ورثه او هستند حتما باید مال رابه خودشان بدهیم.

⮜ رد مظالم به سید :

سؤال:
۱) آیا می توان رد مظالم را به سید فقیر داد؟
۲) آیا می توان مالی را که صاحبش پیدا نشده، به سید فقیر داد؟

جواب: ج۱و۲) اشکال ندارد، اما بنابر احتیاط مستحب به فقیر سیّد ندهید.

 

⮈ رعایت نکردن حقوق دیگران دو قسم دارد: یک قسم امور مالی و قسم دیگر امور غیر مالی.

سؤال: همه ما میدانیم که اگر کسی مالی پیش ما داشته باشد حال پول باشد یا جنس فرقی نمی‌کند باید به آن شخص برگردانیم اما سوال اینجاست گاهی ما به خاطر علل مختلفی (کمی سن و…) دیگر به خاطر نداریم که از چه کسی پول قرض گرفته یا خدای ناکرده بدون اجازه برداشته ایم و بعدا هم پرداخت نکرده ایم یا به اموال کسی ضربه‌ای زده ایم و جبران نکرده ایم، و حالا هم دیگر آن اشخاص را نمی‌شناسیم چه کار باید کنیم؟

جواب: اگر صاحبش را می‌شناسد باید به او برگرداند یا حلالیت بطلبد؛ و اگر به هیچ وجه انسان صاحبان آن‌ها را نمی شناسد، یا می شناسد، ولی پیدا کردن صاحبان آن‌ها ممکن نیست، در این صورت با اجازه مرجع تقلید اموال و یا قیمت آن‌ها را (در صورتی که اموال از بین رفته باشد) به فقرا صدقه بدهد.

 

❖ موارد رد مظالم :

موارد «رد مظالم» بسیار است به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

۱- مال پیدا شده (لُقَطَة) که صاحب آن را نمی‌شناسد و از پیدا شدنش مأیوس است.

۲- مالی که قرض کرده و طلبکار را فراموش کرده یا به او دسترسی ندارد.

۳- آن‌چه انسان در بین اموال خود می‌یابد و یقین دارد که مِلک خودش نیست.

۴- مالی را که شخصی غصب کرده و صاحب آن را پیدا نمی‌کند.

۵- شخصی در خدمت «ظَلَمة» بوده و به دستور او اموالی را از مردم گرفته است، ولی صاحبان آن‌ها را پیدا نمی‌کند.

۶- زرگری که می‌داند خرده‌های طلا و نقره بجا مانده در محل کار، مال مردم است و صاحبان آن‌ها راضی نیستند، ولی آن‌ها را نمی‌شناسد، و هم‌چنین است همه ارباب حرفه‌ها که مقداری از مال، نزد آنان می‌ماند و دارای ارزش می‌باشد و صاحبان آن را نمی‌شناسند. در این مورد اگر در ابتدای قرار داد، شرط عفو کنند، دیگر نیاز به رد مظالم نیست.

۷- مالی‌که از مراجعه‌کنندگان یا میهمانان در محل کار یا منزل و…، جا مانده است و مالکش معلوم نیست.

آن‌چه ذکر شد از باب مثال و نمونه بود وگرنه مصادیق رد مظالم زیاد است.

 

❖ محاسبه رد مظالم :

اگر شخص مقدار آن را می‌داند همان مقدار را در صورت نومیدی از یافتن صاحبان آن با اجازه مرجع تقلید، صدقه بدهد، اگر مقدار آن را نمی‌داند به هر مقداری که یقین دارد، آن را صدقه بدهد. اگر مقدار را به هیچ وجه نمی‌داند باید یک پنجم مالی که در آن حرام قرار دارد را به نیت ادای وظیفه اعم از خمس و صدقه با اجازه مرجع تقلید صدقه بدهد.

اگر ورثه می‌دانند میان اموال میت مال حرام وجود دارد، چنانچه صاحبان شان را می‌شناسند اموال شان را به صاحبان آن‌ها بازگردانند، اگر صاحبان اموال را نمی‌شناسند و امکان شناسایی آن‌ها هم وجود ندارد باید با اجازه مرجع تقلید به مقداری که یقین دارند مال دیگران است را به فقرا صدقه بدهند، اگر مقدار را هم نمی‌دانند یک پنجم اموال را به با اجازه مرجع تقلید به نیت قصد ادای وظیفه اعم از خمس و صدقه به فقرا صدقه بدهند.

اگر میت وصیت کرده باشد که فلان مبلغ بابت رد مظالم بدهند، لازم است آن مبلغ را با اجازه مرجع تقلید به فقرا صدقه بدهند، در این صورت حتی اگر مقدار مال مورد وصیت بیش از ثلث مال میت باشد باید به آن عمل شود.
اگر میت وصیت کرده باشد که فلان مبلغ بابت رد مظالم بدهند، لازم است آن مبلغ را با اجازه مرجع تقلید به فقرا صدقه بدهند، در این صورت حتی اگر مقدار مال مورد وصیت بیش از ثلث مال میت باشد باید به آن عمل شود.

اگر ورثه نمی‌دانند که در مال میت مال حرامی وجود دارد یا نه؟ و میت وصیت هم نکرده باشد، ولی ورثه احتمال می‌دهند که در مال میت مال حرامی وجود داشته باشد، در این فرض لازم نیست چیزی بابت رد مظالم به فقرا صدقه بدهند، اما اگر به نیت رد مظالم و یا صدقه از جانب میت به فقرا اموالی را صدقه بدهند مستحب است.

 

❖ یک حکایت تأثیر گذار :

الکافی عن علیِّ بنِ أبی حمزةَ:کانَ لی صَدیقٌ مِن کُتّابِ بَنی اُمیّةَ فقالَ لی: استأذنْ لی عن أبی عبدِ اللّه ِ علیه السلام، فاسْتَأذَنتُ لَه علَیهِ، فأذِنَ لَه، فلَمّا أنْ دَخلَ سَلّمَ و جَلسَ، ثُمّ قالَ: جُعِلتُ فِداک، إنّی کنتُ فی دِیوانِ هولاءِ القَومِ فأصَبْتُ مِن دُنیاهُم مالاً کثیرا، و أغمَضتُ فی مَطالِبهِ ··· فهَل لی مَخرَجٌ مِنهُ؟ قالَ: إنْ قُلتُ لکَ تَفْعَلْ؟ قالَ: أفعَلُ. قالَ لَهُ: فاخْرُجْ مِن جمیعِ ما اکْتَسَبتَ فی دِیوانِهِم، فمَن عَرَفْتَ مِنهُم رَدَدْتَ علَیهِ مالَهُ، و مَن لَم تَعْرِفْ تَصَدّقْتَ بهِ، و أنا أضْمَنُ لکَ على اللّه ِ عزّ و جلّ الجَنّةَ. (الکافی: ۵/۱۰۶/۴، انظر تمام الحدیث)

الکافى ـ به نقل از على بن ابى حمزه ـ: دوستى داشتم که از دبیران بنى امیّه بود؛ به من گفت: از امام صادق علیه السلام براى من اجازه ملاقات بگیر. من از حضرت اجازه خواستم و ایشان اجازه داد. وقتى آن مرد به حضور حضرت رسید، سلام کرد و نشست و سپس گفت: فدایت شوم، من در دستگاه ادارى این جماعت کار مى کردم و از دنیاى آنان به مال و منال فراوانى رسیدم و براى به دست آوردن آن، چشم بر هم نهادم (به حلال و حرام توجّهى نکردم) ··· آیا راهى براى بیرون آمدن [از این وضع] دارم؟ فرمود: اگر برایت بگویم انجام مى دهى؟ عرض کرد: انجام مى دهم. فرمود: از تمام مال و ثروتى که در دستگاه ادارى آن‌ها به دست آورده اى خودت را خلاص کن. کسانى را که مى شناسى مالشان را به آن‌ها برگردان و کسانى را که نمى شناسى از طرفشان صدقه بده. در این صورت، من براى تو ضمانت مى کنم که خداوند عزّ و جلّ تو را به بهشت برد.

 

❖ دعای خروج از مظالم عباد :

در پایان مناسب می‌باشد دعایی را که سید بن طاوس (۵۸۹-۶۶۴) از إمام صادق (علیه السلام) در کتاب گران‌سنگ «اقبال الاعمال» پیرامون خروج از «مظالم عباد» ذکر کرده است مطرح نماییم:

«.. اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عِبَادِکَ أَوْ أَمَةٍ مِنْ إِمَائِکَ کَانَتْ لَهُ قِبَلِی مَظْلِمَةٌ ظَلَمْتُهُ بِهَا فِی مَالِهِ أَوْ سَمْعِهِ أَوْ بَصَرِهِ أَوْ قُوَّتِهِ وَ لَا أَسْتَطِیعُ رَدَّهَا عَلَیْهِ وَ لَا تَحِلَّتَهَا مِنْهُ فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ أَنْ تُرْضِیَهُ عَنِّی بِمَا شِئْتَ ثُمَّ تَهَبَ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً یَا وَهَّابَ الْعَطَایَا وَ الْخَیْرِ اللَّهُمَّ وَ لَا تُخْرِجْنِی مِنَ الدُّنْیَا وَ لِأَحَدٍ فِی رَقَبَتِی تَبِعَةٌ وَ لَا ذَنْبٌ إِلَّا وَ قَدْ غَفَرْتَ ذَلِکَ لِی بِکَرَمِکَ وَ رَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین.»

Share