رفتن به محتوای اصلی

سلسله دروس «امامت» - آیت الله میلانی (جلسه 6) / ریشه های اختلاف در امامت (فیلم، صوت، متن)

تاریخ انتشار:
دانلود ششمین جلسه از سلسله دروس «امامت»، حضرت آیت الله سید علی حسینی میلانی، با عنوان «ریشه های اختلاف در امامت»
❖ دریافت فیلم
: :
: :

سلسله دروس «امامت» - آیت الله میلانی (جلسه 6) / ریشه های اختلاف در امامت (فیلم، صوت، متن)

ششمین جلسه از سلسله دروس «امامت»، حضرت آیت الله سید علی حسینی میلانی، با عنوان «ریشه های اختلاف در امامت» / مدت زمان سخنرانی : 54 دقیقه

سلسله دروس «امامت» - آیت الله میلانی (جلسه 6) / ریشه های اختلاف در امامت (فیلم، صوت، متن)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی خیر خلقه و أشرف بریته محمد و آله الطاهرین لا سیما بقیة الله فی الارضین و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین

به بعضی از ریشه های اختلاف اشاره کردم و گفتم ریشه اصلی اختلاف بین مسلمین اتّباع از هوای نفس و ریاست طلبی در مقابل کتاب و سنت  است و گفتم کسانی در مکه به همین هدف آمدند و اسلام آوردند. این‌ها با پیامبر اکرم هجرت کردند به مدینه، اما در جنگ ها هرگز حضور نداشتند. یعنی فرار می‌کردند و در باطن با مشرکین هماهنگ بودند و به نفع اون ها کار می‌کردند. این که می‌گویم این ها به نفع مشرکین کار می‌کردند، تعجب نکنید. تمام عرایض بنده کلمه به کلمه حساب شده است و شما می‌توانید تمام عرایض من را مدرک قرار بدهید و من مسئولم از آنچه که می‌گویم و تعجب نکنید؛ این ها با مشرکین هماهنگ بودند و به نفع آن ها کار می‌کردند. این موارد در منابع معتبر دسته اول آمده که در یکی از درگیری هایی که در مدینه اتفاق افتاد بین اسلام و مسلمین و مشرکین که ابوسفیان و بنی امیه در رأس آن ها بودند، پیامبر اکرم رسمشان این بود که در بعضی از درگیری ها مشورت می‌کردند با اصحاب. حالا این واقعاً مشورت بود یا می‌خواستند واقع امر این ها را بر ملا کنند تا بعد از ۱۵ قرن بنده و شما در اینجا بنشینیم و این قضایا را مطرح کنیم.

مشورت کردند با آن شخص اولی و گفت این ها قریش اند، بزرگ اند، قوی هستند با این ها نمی‌شود مقابله کرد با دومی صحبت کردند او هم همین را گفت حضرت یک مقداری انگار افسرده شدند به تعبیر بنده، مقداد ایستاد و گفت یا رسول الله ما مثل قوم موسی نیستیم که گفتند «اذهب انت و ربک». ما با شما بیعت کردیم هر جور خودتون صلاح می‌دانید ما در خدمت شما هستیم. پیامبر اکرم چهره شان باز شد و مقداد را دعا کرند، مقداد از آن شخصیت‌هایی است که ما هنوز برایش نقطه ضعفی پیدا نکردیم و ندیدیدم موقفی او را زیر سوال ببرد. این که می‌گویم در خصوص مقداد است.

اجمالاً می‌خواستم عرض کنم این‌ها حتی در جنگ‌ها فرار می‌کردند نه فقط فرار می‌کردند بلکه کوشش می‌کردند پیامبر اکرم عقب‌نشینی کنند و کوتاه بیایند و آن ها غلبه پیدا کنند.

عرض می‌کنم که مکرر گفته ام الآن هم باز می‌گویم هیچ راهی برای اتحاد بین مسلمین وجود ندارد هیچ راهی برای تقریب بین مذاهب وجود ندارد إلّا برگشتن به کتاب و سنت. کتاب و سنت است که جمع می‌کند بین مسلمین را؛ به کتاب و سنت باید برگردیم این که دور هم بنشینیم کسانی را از این‌ور و آن‌ور دعوت کنیم، هر کسی مطابق میل خودش و نظرش حرف بزند این ها دردی دوا نمی‌کند و عملاً هم همین طور شده است. باید به کتاب و سنت برگردیم و کتاب و سنت باید جامع بین همه ی ما باشد در همه ی فرق. کسانی که از روز اول با کتاب و سنت مخالفت کردند یا عمل نکردند به کتاب و سنت؛ تا به امروز آن ها هسنتند که سبب اختلاف و تفرقه بین مسلمین اند. و شیعیان را متهم نکنند خودشان سبب تفرقه اند.

در همه ی امور باید تابع کتاب و سنت باشیم در همه ی امور مطلقاً، در تمام آنچه به دین مربوط است که دین ما الحمد لله جمیع جهات دنیا را در بر گرفته و شریعتی است که از هرجهت کامل است و می‌بییند که کتاب و سنت در رأس است و همه ی احکام از کتاب و سنت استنباط شده؛ امر امامت هم همین طور است و چه امری مهم تر از امامت بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله، امامت خیلی خیلی مهم است و نباید مباحث امامت را دست کم گرفت. نباید این مباحث امامت را وسیله برای اغراض دیگری قرار دهیم. مباحث امامت اگر درست خوانده و فهمیده شود علاوه بر این که انسان قوی خواهد بود در اعتقاداتش، نسبت به اصل دین قوی خواهد بود در احکام عملی‌اش؛ و قوی خواهد بود در فهم قرآن؛ و قوی خواهد بود در مقابل دیگران. و ما الآن نیاز به چنین نیروهایی داریم که با دیگران قدرت بحث داشته باشند با حفظ مبانی بحث و آداب مناظره. این جا است که این بحث پیش می‌آید که آیا آنچه بعد پیامبر اکرم واقع شد نه بعد از پیامبر، که هنوز جنازه ایشان روی زمین بود آیا با کتاب و سنت مطابقت دارد یا نه؟! اون شخصی که در آنجا به عنوان امام و خلیفه  معرفی کردند آیا پیامبر اکرم معرفی کرده بودند آیا به آیه ای می‌توانند استناد کنند؟! من که عرض کردم این ها کسانی بودند که برای دنیا و ریاست دنیوی آمدند و اسلام آوردند، در صحیح بخاری در صحیح مسلم حالا راجع به بخاری و مسلم اگر موفق شدم مفصلاً بحث خواهم کرد. در مسند احمد و در منابع دیگر آمده که به دومی وقتی می‌خواست از دنیا برود گفتند نمی‌خواهی کسی را بعد از خودت جانشنین قرار دهی؟ گفت اگر این کار را بکنم اولی این کار را کرد اما اگر نکنم پیامبر اکرم بعد از خودشان جانشین معرفی نکردند این اقرار از دومی بر اینکه پیامبر اکرم کسی را معرفی نکردند و دلیلی وجود ندارد.

این برای آقایان توجیه گران ما وقع اسباب زحمت شده از طرفی سندش بسیار معتبر و دلالت پر واضح است. پس چگونه می‌خواهید نسبت دهید آنچه را که واقع شد را به پیامبر اکرم و کتاب و سنت؟!

پس یکی از ریشه های اختلاف که از دو جهت مهم است؛ این است که می‌گویند پیامبر اکرم بدون وصیت و تعین کسی و بدون نصب خلیفه ای از دنیا رفت و این از طرفی یک ادعا است و از طرفی اقرار است.

به دنبال کلام این شخص که خلیفه ی دومشان است عبارات فراوانی از بزرگانشان داریم. ابوحامد غزالی خیلی مهم است هم در اصول کتاب دارد هم فقیه بزرگی است هم در اخلاقیات احیاء العلوم نوشته و چه فضائل و مناقبی در موردش گفته می‌شود؛ می‌گوید حکم الصحابه بامامة ابی بکر بالاجتهاد مع انتفاء النص و نعلم قطعا بطلان دعوی النص علیه : ( المستصفى چاپ دار الكتب العلمية ص ۲۸۶ )، همین معنا را در کلمات فخر رازی بنده دارم، شیخ بزرگی به عنوان شیخ نجم الدین طوسی، قاضی ایجی، سعد الدین تفتازانی، سید میر شریف جرجانی، ابن کثیر، عبد الملک عصامی مکی، ملا علی قاری هندی، عبد الحی دهلوی، تقی الدین نباهانی، دکتر عبدالکریم نبله.

این دکتر عبد الکریم بزرگ است در عربستان و مصر کتابش را من دارم  و کتابش خیلی مهم است از معاصرین همه ی این ها همین را می‌گویند که نصی بر ابو بکر وجود ندارد نه کتاباً و نه سنةً پس این آقا به چه دلیل خلیفه شد!

یکی دیگر از ریشه‌های اختلاف بین مسلمین این است که بیعت با ابوبکر و خلیفه شدن او فقط و فقط به توسط عمر بوده یعنی دومی ابوبکر را خلیفه کرد. دوباره ابو بکر دومی را بعد از خودش خلیفه کرد. حالا این ها هر کدام شرحی دارد. این یکی از ریشه های اختلاف است چرا که به خاطر این که یک نفر خلیفه ای را نصب کند و بر همه ی مسلمین تا روز قیامت واجب باشد این آقا را خلیفه بدانند و معتقد باشند و تمام کارهای او را شرعی بدانند این یکی از ریشه های اختلاف بین مسلمین است غیر از ریشه‌های دیگری که عرض می‌کنم.

قاضی ایجی صاحب کتاب المواقف، سید شریف جرجانی شارح کتاب المواقف، سعد تفتازانی صاحب کتاب المقاصد عین عبارتشان را می‌خوانم برایتان: اختیار أهل الحل و العقد و بیعتهم من غیر أن یشترط إجماعهم على ذلك، و لا عدد محدود، بل‏ ینعقد بعقد واحد منهم .  (شرح المقاصد ج۵ ص۲۵۴)  كعقد عمر لابی‏ بكر (شرح المواقف ج۸ ص ۳۵۳)

آن وقت کلمات دیگران را هم دارم. قلقشندی همین را گفته، قرطبی، ابو یعلی حنبلی که خیلی بزرگ است و کتابش از منابع معتبر است همین را گفته امام الحرمین جوینی که اهل همین جوین سبزوار است خیلی بزرگ است او ادعای اجماع می‌کند بر این که بالاجماع امامت ابو بکر لم یکن الا ببیعه عمر فقط.

همین معنا در کتب معاصرین هم هست از آقایان علمای عربستان و مصر و جاهای دیگر البته بعضی هاشان که به قول خودشان روشن فکرند مناقشه می‌کنند که به چه مناسبت این طور است! و کلماتشان را دارم.

یکی دیگر از ریشه های اختلاف بین مسلمین این است که مؤسسین مذاهب اربعه بزرگانی هستند که هم در فقه بزرگ اند هم در اصول بزرگ اند هم در کلام بزرگ هستند این ها می‌گویند هر کسی که به هر شکلی بر مسند ریاست نشست بر ما واجب است از او اطاعت کنیم و با او بیعت کنیم، به هر شکلی که غلبه پیدا کرده و بر مسند ریاست نشسته باشد. کلمات همه ی این ها را دارم این مطلب را تفتازانی، ابوحامد غزالی، ابن حجر عسقلانی و ابن حجر مکی دارند، قلقشندی که خودش از علمای کلام و تاریخ است، رملی که از فقهایشان است، ابن قدامه حنبلی صاحب یکی از بزرگ ترین کتاب های فقهی این ها به نام المغنی فی الفقه است تصریح می‌کنند به این معنا. که البته این مطالب را قاعدتاً باید در مواقع مناسب رسیدگی کنم. همه ی این حرف ها به جهت فاصله گرفتن با کتاب و سنت است. اگر از کتاب و سنت فاصله نگرفته بودند نیازی به این حرف ها نبود. بنده اسم این ها را در بحث هایم گذاشته ام توجیه گران ما وقع. ما می‌گوییم به قرآن و سنت باید برگردیم و از قضا وقتی می‌گوییم باید به سنت برگردیم نمی‌گوییم به کتاب کافی و الغدیر و عبقات الآنوار برگردیم یعنی به منابع دست اول خودشان برگردیم و مرحوم صاحب عبقات که استاد بنده است و من افتخار شاگردی ایشان با فاصله ۱۵۰ سال را دارم ایشان تمام علوم را آورده اند در خدمت امامت قرار داده اند و تمام کتاب ها در علوم مختلف آمده و عباراتشان در علوم مختلف در خدمت امامت قرار گرفته که اگر توفیق داشتم و عمر باقی بود و موانعی پیش نیامد و این مباحث ادامه داشت این ها را بیان خواهم کرد به حول الله و قوته.

پس باید به کتاب و سنت برگردیم که اگر برگردیم بر طبق منابع خود آن ها کتاب و سنت می‌گویند علی علی علی  امیر المؤمنین علیه الصلاة و السلام درهمین جلسه اگر بنده عمری داشتم شاید بتوانم، یعنی از جهت حالم و مجالی که داشته باشم صد آیه و صد حدیث برایتان بخوانم. دلایل ما بر امامت امیرالمؤمنین و اهل بیت بر سه قسم است یک قسم دلایلی داریم کتاباً و سنةً که این ها نص اند. نص به آن کلامی گفته می‌شود که هرگز قابل توجیه و تأویل نیست و دلالتش چنان تمام است که نمی‌شود کاری کرد. یک قسم از دلائل امامت امیرالمؤمنین و اهل بیت نص بر امامت اند.

قسم دوم دلایلی که دلالت دارند بر عصمت. و عصمت را آقایان برای کسی که نمی‌توانند ادعا کنند ولکن ما برای امیرالمؤمنین و اهل بیت ۱۴ معصوم به اثبات می‌رسانیم.

قسم سوم دلایلی را داریم که دال اند بر افضلیت یک قاعده ی کلی برایتان بگویم در افضلیت که قرآن و مجید میزان به دست ما داده آقایان عمل نمی‌کنند به قرآن. قرآن را حفظ می‌کنند خوب هم می‌خوانند و در دنیا به عنوان قاری قرآن می‌چرخند و مبالغ هنگفتی هم می‌گیرند اما عمل نمی کنند؛ قرآن می‌فرماید: «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدینَ دَرَجَةً» سوره النساء : ۹۵

پس معلوم می‌شود جهاد فی سبیل الله یکی از دلایل افضلیت است قرآن می‌فرماید: «هَلْ یسْتَوِی الَّذینَ یعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یعْلَمُون» سوره ‏الزمر : ۹ قرآن می‌گوید «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ الله أَتْقاكُمْ» سوره الحجرات : ۱۳

پس وقتی ما می‌گوییم افضلیت با میزان کتاب و سنت حرف می‌زنیم و هکذا آیات دیگر که میزان به دست ما داده است. بحث امامت ما در دو بخش است؛ بخش اول نفی امامت غیر است و بخش دوم اثبات امامت امیرالمؤمنین و اهل بیت است. نفی و اثبات هر دو باید باشد و ما هم ولایت داریم هم برائت هر دو باید باشد تعارف هم ندارد. این که کسی بگوید ما اهل بیت را دوست داریم اما با دیگران کاری نداریم و سکوت می‌کنیم اهل بیت، این را قبول ندارند. خدا این را قبول ندارد.  در بخش اول که امامت غیر باشد الآن خواندیم نه از کتاب و نه از سنت دلیل ندارند. این توجیه گران ما وقع می خواهند چه کنند! در بخش دوم که اثبات امامت امیرالمؤمنین و اهل بیت است البته ابتدائاً از آیات و در مرتبه ی دوم از روایات به اثبات می‌رسانیم. همین طور که عرض کردم که سه قسم دلیل داریم و البته در شأن نزول و تفسیر آیات به سنت نیاز خواهیم داشت که این ها را سنت باید بگوید.

حال چه کنیم اول بخش اول و نفی غیر را شروع کنیم یا اول اثبات امامت اهل بیت را شروع کنیم. قرآن به ما یاد داده نه قرآن بلکه اسلام کلاً به ما یاد داده لا اله الا الله؛ اول نفی بعد اثبات. «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» دعوت پیامبر اکرم و اسلام این طور شروع شد. بیاییم نگاه کنیم تحقیق کنیم منصفانه ، علمی و بی غرض انگار بی طرف هستیم و می‌خواهیم رسیدگی کنیم. آیا توانسته اند سقیفه را توجیه کنند؟! راجع به سقیفه چهار بحث اساسی وجود دارد. یک بحث این است که قبل از سقیفه چه خبر بوده؟ بحث دوم این است که در داخل سقیفه چه خبر بوده؟ بحث سوم این است که بعد از سقیفه چه خبر بوده؟ این بحث ها خیلی مهم است هم جنبه ی تاریخی و هم جنبه ی کلامی دارد و یکی از مهم ترین حوادث تاریخ اسلام است که اصلا مسیر عوض شد.

یکی از امور قبل از سقیفه چه بوده؛ بحث اسامه بوده. پیامبر اکرم تدبیری کرده بودند که شهر مدینه از این افراد خالی شود و همه ی این ها به خارج از حجاز بروند. پرچم را هم با دست خود به اسامه دادند و اسامه هم می‌گویند حدودا ۲۰ سالش بوده اما این آقایان باید زیر پرچم او حرکت کنند و فرمودند: «لعن الله من تخلف عن بعث اسامة» این باز در منابع هست؛ این که شیخین بنا بوده در بعث اسامه حضور داشته باشند اثباتش خیلی فایده دارد. یک فایده اش این است که این ها با پیامبر اکرم مخالفت کردند و نرفتند و فایده دوم این است که آنچه پیامبر اکرم فرموده بودند بر این ها تطبیق شد. فایده بسیار مهم دیگر این که نماز ابو بکر که در حال ساعت آخر عمر پیامبر اکرم بود که رفت به مسجد و جای پیامبر اکرم ایستاد به نماز این چه نمازی بوده و چه کسی به او گفته بوده که برود و به این نماز تا به امروز استدلال می‌کنند و رساله ای که بنده در خصوص این نماز نوشتم که در دنیا پخش شده برای این ها درد آور شده و به بنده فحش های بد می‌دهند در کتبشان و سخنرانی ها و فضای مجازی و سایت هایشان اگر در جیش اسامه باید می بوده پس این نماز چه بوده و چه نقشه ای بوده؟! این مباحث هر کدام در جای خودش آیا خواهیم رسید که مباحث سقیفه را هم بررسی کنیم.

اما یک مبحث چهارمی وجود دارد که این مبحث هم جنبه کلامی دارد هم اصولی هم حدیثی دارد. از هر جهت مهم است که چگونه سقیفه را توجیه کنند. یعنی آن را به کتاب سنت برگردانند و آیا می‌توانند برگردانند؟! راه هایی ذکر کرده اند و فکر کرده اند و همه ی این ها را داریم آن وقتی که سنم اقتضا می‌کرد و حال و حوصله داشتم همه ی این ها را بررسی کردم به لطف خدا توانسته ام به افرادی این مطالب را بگویم و تا حدی توانسته اند این مطالب را که دارم بگیرند اما ناقص مانده متاسفانه اون آقایانی که از بنده جدا شدند ضرر کردند و این تذکر را لازم دانستم قربة إلی الله تعالی بگویم. راه هایی را ذکر کرده اند برای توجیه ما وقع و بر گرداندن سقیفه به کتاب و سنت.

راه اول اجماع ، اجماع داریم بر این که آن آقا خلیفه ی رسول الله است. اجماع یکی از ادله ی اربعه است و ما درفقه و اصولمان اجماع را داریم.

ما ۵ اجماع در کتب اصولی داریم یک اجماع، اجماع المسلمین و اجماع الامة است. اجماع دوم اجماع صحابه رسول الله است. اجماع سوم اجماع اهل حل و عقد از صحابه است. یک اجماع دارند که عبارت از اجماع خلفای اربعه است و یک اجماع دارند که عبارت از اجماع شیخین است. در مقابل این ۵ اجماع یک اجماع داریم به عنوان اجماع اهل بیت که درکتب اصولی هست و کتب اصولی شان را داریم از سابقین و لاحقین، شما که ادعای اجماع می‌کنید مقصودتان اجماع امت است یا صحابه یا خبرگان صحابه یا اجماع خلفای اربعه است یا اجماع شیخین است؟!

حالا باید برگردیم به فرمایشات توجیه گران ما وقع ببینیم این اجماعی که می‌گویند مقصودشان چیست؟!! اولاً حجیت اجماع از کجاست و چه کسی گفته اجماع حجت است هر اجماعی که باشد حتی اجماع اهل بیت باید دلیل اقامه شود. این اجماع ها باید به کتاب و سنت برگردد. پس یک بحث کبروی داریم به قول ما طلبه‌ها و یک بحث صغروی داریم که چنین اجماعی تحقق پیدا کرده یا نه؟ این که استدلال کرده اند به اجماع که راه اول است در کلمات ابن حزم اندلسی هست نگاه کنید به کتاب «الفصل فی المل و النحل» بابی دارد در خصوص امامت و آنجا ادعای اجماع می‌کند و اگر برگردید به ابن حزم که حدیثی که بخاری و مسلم نقل کردند که دومی گفته به این که: پیامبر اکرم خلیفه ای معین نکردند، می‌گوید ما با این حدیث کاری نداریم با این که در صحیحین آمده می‌گوید ما با اجماع کار داریم این آقا ادعای اجماع می‌کند تفتازانی در شرح مقاصد ادعای اجماع می‌کند بر خلافت ابوبکر در شرح مواقف ادعای اجماع می‌شود اما هنوزمبهم است من هنوز شرح ندادم که اجماع صحابه است، اجماع مسلمین است. آلوسی در تفسیرش «روح المعانی» که از تفاسیر معتبر متأخرین است ادعای اجماع می‌کند من عباراتشان را دارم معاصرین ادعای اجماع می‌کنند. این اساتید دانشگاه‌های مصر و اردن و بعض کشورهای خلیج که کتاب های این ها را داریم مثلاً الدکتور الریس استاد دانشگاه الازهر است در کتاب «النظریات السیاسیة» ادعای اجماع می‌کند الدکتور عائد العنزی در کتاب «منهج اهل السنة الجماعة فی الامامة الکبری» ادعای اجماع می‌کند الدکتور الدمیجی کتابی دارد به نام «الامامة العظمی عند اهل السنة و الجماعة» ادعای اجماع می‌کند. پس دلیل اول شد اجماع از سابقین و لاحقین این ها ادعای اجماع می‌کنند. حالا باید ببینیم مرادشان از این اجماع کدام اجماع است؟

اجماع امت است یا صحابه فقط؛ یا دایره تنگ تر است نه همه ی صحابه بلکه اهل حل و عقد از صحابه یا نه کم کم از اجماع دست برمیدارند و می‌گویند بیعت شخص واحد یکفی؟!!

ما می‌گوییم اجماع اما نخیر بیعت شخص واحد یکفی این عین عبارت شرح مواقف است که برایتان خواهم خواند. کجا می‌توانند ادعای اجماع کنند و این اجماع به کجا منتهی میشود؟! اگر مراد اجماع امت است به چه دلیلی حجیت دارد؟ «لا تجتمع امتی علی الضلالة» جمیع اسانیدش خراب است من جمع کرده ام همه ی اسانیدش را می‌خواهند توجیه کنند کارشان را. نه خیر امتی که در آن معصوم وجود داشته باشد علی ضلاله لا تجتمع نه امت بدون معصوم.

مرادتان اجماع صحابه است؟ حدیث درست کردند «اصحابی کالنجوم» این حدیث مجعول است شما می‌خواهید اجماع چه کسی را درست کنید اجماع شیخین را درست کنید «اقتدوا بالذین من بعدی» درست کردند از قول پیامبر. رساله ای نوشتم اثبات کرده ام دروغ است.

«اصحابی کالنجوم» رساله ای نوشته ام اثبات کرده ام دروغ است. «لا تجتمع امتی علی الضلالة» نوشتم دروغ است. می گویید اجماع خلفای اربعه «علیکم بسنتی و سنة خلفاء الراشیدن من بعدی» نسبت می‌دهند به پیامبر اکرم که نماز صبح خواندند درمسجد و موعظه کردند مردم را و درآن موعظه فرمودند:«علیکم بسنتی و سنة خلفاء الراشدین من بعدی» رساله نوشم آن زمانی که جوان بودم به همان منهج صاحب عبقات الأنوار اثبات کردم این حدیث دروغ است.

خوب دیگر چه ماند می‌خواهید کدام اجماع را درست کنید بر امامت ابوبکر که ادعای اجماع بر امامت او می‌کنید که در سقیفه ترتیب داده شد.

«و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین»

سلسله دروس «امامت» - آیت الله میلانی (جلسه 6) / ریشه های اختلاف در امامت (فیلم، صوت، متن)

جهت دسترسی به سایر جلسات سلسله دروس «امامت» آیت الله سید علی حسینی میلانی کلیک کنید.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا