ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی - قسمت دوم

موضوع نوشتار: 
تعداد کلمات 2584 / زمان تقریبی مطالعه : 7 دقیقه
ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی - قسمت دوم
سال روزاربعین سیدالشهداء علیه السلام پس از (1381) سال، توفیق استثنایی برای ارادتمندان آن حضرت است که ساعتی از وقت خود را درموضوع مختص اربعین اختصاص داده و به تفسیر و تدبر پیرامون اربعین و زیارت اربعین بپردازند

ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی - قسمت دوم

سال روز اربعین سیدالشهداء علیه السلام پس از (1381) سال، توفیق استثنایی برای ارادتمندان آن حضرت است که ساعتی از وقت خود را در موضوع مختص اربعین اختصاص داده و به تفسیر و تدبر پیرامون اربعین و زیارت اربعین بپردازند، از همین رو در آستانه اربعین حسینی در نظر داریم با ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین در قسمتهای مختلف، مطالبی خدمت مخاطبان عزیز ارائه نماییم : ( 1- ساخت قبة حسینی در گذر تاریخ، 2-واجب یا مستحب بودن زیارت تربت سیدالشهدا،3- آداب زیارت، 4- فلسفه زیارت، 5- جاماندگان از زیارت، 6-زمینه های زیارت اربعین، 7-دلایل حضور اهل بیت دراولین اربعین حسینی، 8-جابر نخستین زائراربعین، 9-پیام های و درس های منازل زیارت اربعین ، 10-پیام ها و درس های پیاده روی اربعین).

ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی - قسمت دوم

تحلیل آداب زیارت سیدالشهد علیه السلام

اگر زائر بخواهد از توفیق زیارتش از بالاترین اجر برخوردار شود و ازنظر روحی لذت کامل ببرد و از نظر عملی نیز تغییر در رفتار پیدا کند، راهکارش آشنایی با آداب زیارت و مؤدب شدن به این آداب است. هرچند در روایات قریب به سی و دو ادب برای زیارت آمده است؛ ولی دراین یادداشت تنها پنج ادب که رکن اصلی و مادر همه آداب است مورد شرح و تفسیر قرار می گیرد:

یکم؛ معرفت به صاحب قبه

نخستین ادب از آداب زیارت ((معرفت)) زائر به جایگاه و مرتبه قدسی، ملکوتی و غیبی به ((مزور)) و صاحب قبه ای است که تشرف به زیارتش پیدا کرده است. به این معنا زائر به این باور قلبی و معرفتی رسیده باشد که: 

اولا؛ صاحب قبه ‌و ((مزوری)) که به زیارتش شتافته از نظر قدسی و ملکوتی دراین جهان از نظر تقرب به خداوند متعال مظهر تجلی اسماء الحسنی و آیینه تمام نمای صفات جمال وجلال الهی است؛ آنهم به گونه ای که((مزور)) هرچند خداوندگار نیست؛ ولی خداوند کار است و بسیاری از کارهای نشدنی به اذن الهی به برکت آنان شدنی می شودکه در توصیف شان در زیارت جامعه آمده است: (( فبلغ الله بکم اشرف محل المکرمین، واعلی منازل المقربین، و ارفع درجات المرسلین... بکم فتح الله و بکم یختم، و بکم ینزل العیث؟ و بکم یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه، و بکم ینفسچ الهم، و یکشف الضر))

ثانیا؛ هر چند صاحب قبه ظاهرا دربین ما نیست و ما او را در برابر مان نمی بینیم و سخن وی را نمی شنویم ولی به حکم آیه مبارکه: ((ولاتحسبن الذین قتلوا فی سیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون)) غیب و شهادت؛ ممات و حیات آنان یکسان است همانگونه که درزندگی دنیوی ما را می بینند و سخن ما را می شنوند و برمکنونات قلبی واقف اند وخواسته های مشروع ما را برآورده می کنند درحیات برزخی نیز این گونه اند سلام ما را می شنوند و پاسخ می دهند و خواسته های مشروع رابه هنگام توسل پاسخ می دهند وبرای این که زائر با چنین باوری تشرف به به زیارت پیدا کند به ما آموخته اند به هنگام  تشرف اذن دخول خواسته و این گونه بگو: ((اللهم انی اعتقد حرمه صاحب هذالمشهد الشریف فی غیبته ،کمااعتقدها فی حضرته،واعلم ان رسولک وخلفائک علیهم السلم،احیاءعندک یر زقون،یرون مقامی  ویسمعون کلامی ویرددن سلامی)) بنابراین زائری که با چنین معرفتی به زیارت می رود که باور دارد بین او و صاحب قبه حجاب و حایلی نیست قطعا از چنین انس مجالستی حظ و لذت روحی در بالاترین ممکن می برد.

دوم: طهارت نفس

دومین ادب از آداب زیارت(طهارت نفس) و(پاکی روحی) زائراست. به این معنا غرض وفلسفه زیارت (اتحاد روحی) زائر با صاحب قبه است و اگر دراین زیارت چنین اتفاقی نیفتد رفتن و نرفتن زیارت مساوی خواهد بود، و اگر بخواهد چنین اتحادی به وجود بیاید، لازمه اش ((سنخیت روحی)) بین زائر و مزور خواهد بود و این سنخیت تنها راهکارش ((طهارت نفس)) و((پاکی روحی)) زائر را می طلبد، چرا که:

اولا؛ صاحب قبه به حکم آیه مبارکه: ((انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا)) و نیز زیارت جامعه که در توصیفشان امده است:((عصمکم الله من الزلل وامنکم من الفتن، وطهرکم من الدنس، واذهب عنکم الرجس، و طهرکم تطهیرا: خداوند نگهداشت شما را از لغزش، و ایمن داشت شما را از فتنه و آزمایشات و پاکتان کرد از چرکی و دور کرد ازشما پلیدی را و بخوبی پاکیزه تان کرد))

ثانیا؛ هر چند ازنظرمکانی هیچ تفاوتی بین مکان ها نیست چرا که همه این هامخلوق خدایند ولی اماکن متبرکه به دلیل این که بدن مطهر معصومی چون سید الشهدا علیهم السلام را در خود جا داده است متمایز ازهمه مکانها شده و ازطهارت و قداست خاصی برخورداراست ازهمین رو دراذن دخول اماکن متبرکه آمده است:

((اللهم ان هذه بقعه طهرتها، وعقوه شرفتها، ومعالم زکیتها: خدا یا! این نعمتی است که  تو پاکش کردی ود رباری است که شرافتش دادی وجایگا ههایی است که  پاکیزه اش ساختی: {بحار ،ج۹۹،ص۱۱۵}
به دلیل همین طهارت است وقتی صحابه جلیل القدری  چون ابو بصیر خواست درحال جنابت بر امام صادق (علیه السلام) وارد شود امام (علیه السلام) فرمود: (( اما تعلم انه لاینبغی للجنب ان یدخل بیوت الانبیاء: آیا نمی دانی که برای شخص جنب شایسته نیست که درخانه انبیا و اولیا داخل شود؛ راوی می گوید: ابوبصیر برگشت و ما همه وارد به امام شدیم )). 

سوم: غسل زیارت

سومین ادب از آداب زیارت ((غسل زیارت)) است. غرض وهدف ازاین غسل طهارت نفس و پاکیزگی روحی زائر است تا بتواند بامؤدب شدن به این ادب روحی سنخیت باصاحب قبه پیدا کند؛ چرا که زائر، با غسل زیارت می یابد وقتی نمی تواند بابدن کثیف وچرکین پا به قبه معصوم بگذارد وبه وی اذن دخول نمی دهند پس یقین پیدا می کند قلب قفل شده از سنگینی معصیت را، قطعا اذن دخول نمی دهند  پس به هنگام غسل کردن می یابد  همانگونه که آب جاری قدرت دارد بدن کثیف را نظیف کند و او را آماده ورود به قبه کند غسل توبه درونی نیز می تواند ازاو آدمی جدیدی بسازد که سنخیت و اتحاد روحی با صاحب قبه پیدا کند و اذن دخول پیدا کند، ازهمین رو در روایت آمده است زائر به هنگام غسل این گونه دعا کند. ((اللهم اجعله لی نورا وطهورا وحرزا،وشفاءمن کل داء وافه وعاهة،اللهم طهر به قلبی واشرح به صدری وسهل به امری؛ خدا با این غسل را نور و پاکیزگی و نگهبان و شفای از هر درد و افت وعیب قرار بده! با این غسل قلبم را نیز پاک کن و سینه ام را بگشای و کارم را آسان گردان؛ {بحار،ج۷،ص ۱۲۹}

چهارم : پابرهنه به سمت قبه رفتن

چهارمین ادب از آداب زیارت به حکم آیه مبارکه ((فاخلع نعلیک باالوادی المقدس طوی)) آن است زائر کفش را ازپا در آورده و پابرهنه به سمت تربت و قبه سیدالشهداء علیهم السلام حرکت نماید. چرا که پا به مکانی خواهد گذاشت که به برکت صاحب قبه مقدس ونورانی است و نمی توان با کفش وارد شد بلکه ازدور باید پابرهنه گام بردارد تا بتوان اذن دخول گرفت. ازهمین رو در روایت امده است :

۱- ابوصامت از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند: مَنْ أَتَی الْحُسَینَ(ع) مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَهٍ أَلْفَ حَسَنَهٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیئَهٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَهٍ فَإِذَا أَتَیتَ الْفُرَاتَ فَاغْتَسِلْ وَ عَلِّقْ نَعْلَیک وَ امْشِ حَافِیاً وَ امْشِ مَشْی الْعَبْدِ الذَّلِیلِ فَإِذَا أَتَیتَ بَابَ الْحَیرِ فَکبِّرِ اللَّهَ أَرْبَعاً»؛{بحار،ج۷،ص ۱۲۹} هر کسی پیاده به زیارت قبر امام حسین (علیه السلام) برود، خداوند برای هر قدمی هزار حسنه نوشته و هزار گناه از او پاک می کند و رتبه اش هزار درجه بالا می رود. پس هرگاه به فرات رسیدی، غسل کن و کفش هایت را درآور و پابرهنه راه برو؛ به مانند عبد ذلیل راه برو؛ پس وقتی به درب حَرَم رسیدی، چهار بار تکبیر بگو و کمی راه برو و دوباره چهار بار تکبیر بگو.

حسین بن ثُویر از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که حضرت فرمود: «إِذَا أَتَیتَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) فَاغْتَسِلْ عَلَی شَاطِئِ الْفُرَاتِ ثُمَّ الْبَسْ ثِیابَک الطَّاهِرَهَ ثُمَّ امْشِ حَافِیاً فَإِنَّک فِی حَرَمٍ مِنْ حَرَمِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ بِالتَّکبِیرِ وَ التَّهْلِیلِ»؛{بحار،ج۷،ص ۱۲۹} زمانی که به زیارت ابا عبدالله (علیه السلام) رفتی، پس غسل کن در نهر فرات و سپس لباس های پاک بپوش؛ آن گاه با پای برهنه راه برو؛ پس تو در حرمی از حرم خدا و حرم پیامبرش هستی و بر تو باد به تکبیر و گفتن لااله الا الله)). 

پنجم: غمگین و متاثر

پنجمین ادب از آداب زیارت  سید الشهدء (علیهم السلام) که نشان می دهد که زائر خود را درکنار قبه و بارگاه و مزار سید الشهداء علیه السلام می بیند،((غمگین ومهموم)) بودن است، چراکه زائر دربرابر تربتی قرار دارد که صاحب ان دریک روز شاهد به شهادت رسیدن هفتاد دو تن از عزیزانی بود که خود درشب عاشورا در وصفشان فرمود: (( أَمَّا بَعْدُ، فَإنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَابًا أَوْفَی وَلَا خَیرًا مِنْ أَصْحَابِی، وَلَاأَهْلَ بَیتٍ أَبَرَّ وَلَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیتِی؛ فَجَزَاکمُ اللَهُ عَنِّی خَیرَ الْجَزَآء امّا بعد، من حقّاً اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحاب خودم، و نه اهل بیتی نیکوکارتر و با صِله و پیوندتر از اهل بیت خودم سراغ ندارم؛ پس خداوند شما را از طرف من به بهترین جز ابرساند)) و خود نیز باداشتن داغ مرگ چنین عزیزانی درقلب به ((قتل صبر)) به شهادت رسید، زائر چنین قبه ای باید نشان بدهد که تاچه اندازه ومرتبه ای به این صاحب قبه نزدیک است  واین امکان ندارد مگر شرایط روحی وی قبل از رسیدن به تربت سیدالشهدا (علیهم السلام) با رسیدن به تربت متفاوت باشد ازهمین رو در روایت امده است:  ((عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا زُرْتَ الْحُسَیْنَ ع فَزُرْهُ وَ أَنْتَ حَزِینٌ مَکْرُوبٌ أَشْعَثُ مُغْبَرٌّ جَائِعٌ عَطْشَانُ وَ اسْأَلْهُ الْحَوَائِجَ وَ انْصَرِفْ وَ لَا تَتَّخِذْهُ وَطَناً: امام صادق علیه السلام فرمودند: هرگاه خواستی امام حسین علیه السلام را زیارت کنی او را زیارت کن در حالی که محزون و مکروب ژولیده موی و غبار آلود و گرسنه و تشنه لب باشی و از اباعبدلله علیه السلام حوائجت را بخواه و برگرد و کربلا را وطن خود مگیر.{تهذیب الاحکام/ج6/ص76}

واگر زائری مؤدب به این آداب شد و با چنین معرفت و شناخت و روحیه بسیار پاک و قلبی شکسته  وارد حرم سیدالشهداء شد و گفت:((السلام علیک یا اباعبد الله )) نه با گوش دل و قلب بلکه با گوش سر خواهد شنید که حضرت پاسخ دادند ((وعلیک السلام)) همان گونه که وقتی ابراهیم مجاب گفت((السلام علیک  یاجدی یا اباعبدالله))از داخل مزار و تربت شریف صدا بلند شد ((وعلیک السلام یاولدی)) پس هرکس می خواهد ابراهیم مجاب دوم شود نه ازگوش دل، بلکه باگوش سر جواب سلام خودش را ازمضجع و تربت امام علیه السلام بشنود همت کند زیارت با اداب ماثوره ازاهل بیت علیهم السلام انجام دهد.

ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی - قسمت دوم

فلسفه زیارت سیدالشهدا علیه السلام

تاکید سیره قولی وعملی ائمه اطهار علیهم السلام بر زیارت حضرت سیدالشهداء علیه السلام بر مستحب مؤکد و یا به عنوان فریضه ازاین جهت است که زیارت چند فلسفه مهم عملی و ایمانی به دنبال داشته و در ساختن انسانیت انسان نقش کلیدی دارد

1- سنخیت پیدا کردن زائر با مزور

نخستین اثرعملی زیارت آنست که اگر زائر زیارت همراه‌ با اداب و شرایط انجام دهد زیارت مزور وصاحب قبه آنچنان زائر را پیش می برد و او را ازنظر روحی و باطنی دگرگون می کند و وصل به مزو ر می کند متحد با وی می سازد زائر از جنس وسنخ مزور می شود و تکرار وجود آن حضرت می گردد، چراکه زائر هر گام به تربت سیدالشهداء نزدیک می شود می داند درصورتی می تواند به حقیقت وماهیت زیارت راه پیدا کند.

2- زیارت تجدید عهد و میثاق با مزور

دومین اثرعملی و فکری زیارت زیارت، تجدید عهد با «خط امامت»، میثاق با «خون شهید»، پیمان با «محور توحید» و بیعت با «رسالت» و «وحى» است. امام هشتم شیعیان جهان، در مورد عهد و پیمانى که هر امامى بر گردن رهروان خود دارد، فرموده است: «...لِکُلِّ إِمَام عَهْداً فِی عُنُقِ أَوْلِیَائِهشِیعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ زِیَارَةَ قُبُورِهِمْ، فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَةً فِی زِیَارَتِهِمْ وَ تَصْدِیقاً بِمَا رَغِبُوا فِیهِ کَانَ أَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ: (سائل، ج15، 338) براى هر امامى به گردن شیعیان و هوادارانش پیمانى است; از جمله وفا به این پیمان، زیارت قبور آنان است. پس هر کس از روى رغبت و پذیرش، آنان را زیارت کند، امامان در قیامت شفیع ایشان خواهند بود)).

بر اساس همین وفاى به عهد است که شیعه همواره در احیاى نام و یاد و زیارت قبور اولیاى دین، چه رنج ها که کشیده و چه شهیدها که داده است و اکنون نیز این خط ایثار و شهادت دوام دارد و زیارت ادامه همین خط است و تبرّک و توّسل و استشفا و استشفاع، فیض گیرى از آن معنویات است، که سیره و روش گذشتگان صالح ما نیز همین بوده است. خصیصه نورانی سید الشهداء را بشناسد و در خودش نهادینه کند.

با توسّل به ارواح مطهّر پیشوایان معصوم(علیهم السلام) است که زیارت معنا پیدا مى کند و قبولى اعمال عبادى ما، بدون «استشفاع» و «توسّل» و بدون عرض ارادت و «مودّت» به آستان اقدسشان، بى ثمر و قاصر از وصول به هدف است و اشرف انبیا حضرت محمّد مصطفى (صلى الله علیه وآله وسلم) در این باره چنین فرموده است: «...وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّد بِیَدِهِ لَوْ أَنَّ عَبْداً جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِعَمَلِ سَبْعِینَ نَبِیّاً مَا قَبِلَ اللَّهُ ذَلِکَ مِنْهُ حَتَّى یَلْقَاهُ بِوَلایَتِی وَ وَلایَةِ أَهْلِ بَیْتِی:{بحار، ج15، ص172} سوگند به آنکه جان محمّد در دست اوست، اگر بنده اى در روز قیامت، عمل هفتاد پیغمبر را بیاورد، خدا آن را از وى نمى پذیرد تا اینکه با «ولایت» من و «ولایت» اهل بیت من، خدا را ملاقات نماید.

3- زیارت ارتباط زنده بازنده است

از آن جا که روح (نفس) انسان موجودی مجرد است و فنا و نابودی در آن راه ندارد، پس هرگز با مرگ نابود نمی شود، بلکه از جهانی کوچک به جهانی وسیع تر انتقال می یابد. در حقیقت روح از زندان تن رها می گردد. بنابراین، حتی هنگامی که زائر تربت و محل دفن بدن شخصی را زیارت می کند و با او ارتباط برقرار می سازد، این ارتباط از نوع ارتباط زنده با زنده است.

شیخ الرئیس ابن سینا می گوید: "زائر که با وجود مادی و روحی خویش به سوی مزور می رود از نفس مزور استمداد می طلبد تا خیری را تحصیل یا زیانی را دفع کند. نفس مزور نیز به جهت جدا شدن از عالم ماده و مشابهتی که با عقول مجرد یافته است، منشأ اثر فراوان و کامل تری خواهد بود. و چون زائر با جسم و جان سراغ مزور رفته است هم بهره های مادی می برد و هم فوائد روحی: {رسائل ابن سینا، ق338} با توجه به این معنا از زیارت، حیات و ممات مزور برای زائر یکی خواهد بود و او را حاضر و شاهد خواهد دانست.

روایات بسیاری اشاره یا تصریح به این معنا دارد که حیات و ممات معصوم (علیهم السلام) یکی است. رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: "کسی که پس از مرگ و وفات مرا زیارت کند؛ مانند کسی است که مرا در حال حیات ملاقات کرده است و من در هر دو حال شاهد بر او هستم و شفاعت او در روز رستاخیز بر عهده من است. {کامل الزیارات، ص45} همچنین دور و نزدیک برایش تفاوت نخواهد داشت. رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: " هر کس مرا پس از مرگم زیارت کند؛ مانند کسی است که در زمان حیاتم به سوی من شتافته است و اگر نتوانستید، درود و سلام برایم بفرستید این صلوات شما به من می رسد. {سفینه البحار،ج3، ص 518} این که در برخی از زیارت نامه ها به حیات مزور اعتراف می شود، به خاطر این است که زائر متوجه باشد که با زنده حرف می زند و زنده ای را زیارت می کند. ازهمین رو در اذن دخول حرم مطهر می خوانیم: (یَرَوْنَ مَقَامِی، وَ یَسْمَعُونَ کَلامِی، وَ یَرُدُّونَ سَلامِی).

نگارنده: حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری

ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی - قسمت دوم

ویژه نامه پیشنهادی : اربعین حسینی - ویژه نامه چله اندوه

پدیدآورنده: 
Share