شرح نهج البلاغه توسط استاد رنجبر - جلسه 1
شرح نهج البلاغه توسط استاد رنجبر - جلسه 1
شرح و تفسیر خطبه اول نهج البلاغه توسط استاد محمدرضا رنجبر
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و ارادت و احترام دارم محضر همهی شما بینندگان خوب نازنین در داخل و خارج از کشور جمله ثمرزآفتاب شیرین شود
اگر میوهها رنگی دارند طعمی دارند رایحهای دارند پخته و شیرینند به برکت آفتابه، اگر آفتابی نباشه میوهها هم طعم و رنگ ورایحه ای پیدا نمیکنن پخته و شیرین نمیشن
خام و کال نارس و گس میمانند اصلا نمیمانند میوه ای نخواهد ماند اساسا درختی نخواهدبود اگر آفتاب نباشه درخت یعنی چه میوه یعنی چه پختگی و شیرینی یعنی چه قصه ما آدمها در این عالم دقیقا قصهی میوههای همون درخته به حکم آیات قرآن کریم خلق لهم اصلا این عالم برای ما آفریده شده چطور درخت به خاطر میوش میکارن خب حالا من به خاطر ما کاشته شده پس ما میوههای باغ این عالمیم ما میوهها هم بدون آفتاب نمیشیم بدون آفتاب پخته و شیرین نخواهیم شد کال و نارس و ناقص خواهیم بود اصلا نخواهیم بود و اونی که نقش آفتاب برای میوهی وجود آدمی در این عالم ایفا میکنه وجود پاک اولیای خداست که سر سلسلهی اولیا شاه اولیا وجود نازنین امیرالمومنین امام المتقین علی بن ابیطالب هست که نفس نفیس پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم بود آرزو میکنیم که انشاالله همواره در پرتو تابش این آفتاب تابان باشیم انشاالله
خب با عنایات حق و خاصان حق انشاالله بحث خودمون رو آغاز میکنیم گفت موسیا آداب دانان دیگرند همانطور که میدانید در عهد و زمانهی وجود نازنین پیامبر اسلام وجود عزیز و نفیس امیرالمومنین هرگز به خود اجازهی سخن نمیداد از سر ادب سراپا گوش سراسر هوش بعد از رحلت وجود نازنینی پبامبر اسلام هم متاسفانه به او اجازهی سخن ندادند بیست و پنج سال تمام خانه نشین ساکت و اینم از معجزات امیرالمومنین هست دریا باشی اما هیچ موج و تلاطمی که نداشته باشید تا اینکه بالاخره مردم به تنگ آمدن و آمدن در خانهی او و گفتند امروز امیر در میخانه تویی گریزی نبود گزینی نداشت پذیرفت تخت امارت و خلافت نشست امیر عالم اسلام شد خب طبیعی بود گاه گاه به مناسباتی یک خطبههای داشت خطبه یعنی سخنرانی سخنرانیهایی داشت همینطور گاهگاه نامههایی به کارگزاران به دیگران مینوشت همین طور گاهگاهی هم کلمات کوتاهی بر زبان او جاری میشد خطبهها نامهها کلمات فراوان بودند دست به دست میشدند سینه به سینه میگشتند نوشته و مکتوب بودند اما پراکنده به همین روال و منوال گذشت تا قرن چهار هجری شخصیتی بود به نام سید رضی که در دنیای شعر و ادب سرآمد بود شهره بود آوازه و چیره بود نامدار و نامآور بود سرشار بود از سلیقه و ذوق شاعرانه او از همین منظر به خطبهها به نامهها به کلمات امیرالمومنین نظر کرد گشت و گشت اون خطبهها اون نامهها و اون کلماتی که از بعد ادبی و شاعرانه اوج بالایی داشتند اونهارو دستچین و گلچین و انتخاب کرد از میان خطبهها خطبههایی، از میان نامهها نامههایی، میان کلمات کلماتی، مجموعهای ترتیب داد نام آن مجموعه را گذاشت نهجالبلاغه.
نهج یعنی راه روش شیوه رسم بلاغ که همون بلاغت باشه یعنی سخنی خوشگویی سخنوری علت این نامگذاری هم این بود او معتقد بود که خوش سخن گفتن خوب سخن گفتن رسا و بلیغ سخن گفتن بالاخره راه و روشی داره و معتقد بود راه آن اون هم راه عملی همین هم نفسی و انس با کلام و کلمات امیرالمومنین است معتقد بود اگر کسی با کلام امیرالمومنین روزگاری مانوس و دمخور باشه بالاخره او هم خوشبو و خوش سخن و سخنور خواهد شد لذا نام مجموعه را گذاشت نهج بلاغه بنابراین نهجالبلاغه مجموعهایست از پارهای خطبهها پارهای از نامهها پارهای از کلمات که ازبعد ادب و شاعرانگی اوج بالایی دارند که همهی اینها هم محصول همان چهار سال و چند ماهیست که امیرالمومنین بر تخت خلافت بود به استثنای تعداد معدودی از خطبهها و نامهها...
افزودن دیدگاه جدید