تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - استاد امینی خواه / نظام تسخیر (جلسه 52) + متن
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - استاد امینی خواه / نظام تسخیر (جلسه 52) + متن
سلسله مباحث «تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت» در کلام حجت الاسلام مصطفی امینی خواه به همراه متن سخنرانی؛ بخش دوم: نظام تسخیر / زمان : 18 دقیقه
سلسله مباحث مهندسی خلقت که در دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی ارائه شده در چند بخش پیگیری می شود که شمای کلی آن بدین شرح است:
بخش اول: مقدمات
در این بخش، جایگاه قرآن و نحوه بهره بردن از آن برای کشف مهندسی خلقت طرح می شود.
بخش دوم: نظام تسخیر
در این بخش، تعریف مرحوم علامه طباطبایی از نظام تسخیری و توضیح قرآنی ایشان برای این نظام طرح می شود.
بخش سوم: نظام تقدیم
در این بخش، مباحثی پیرامون «غیب» و «ملکوت» و نسبت دنیا و آخرت طرح می شود.
متن سخنرانی :
در ارتباط با این آیه کریمه سوره مبارکه حجرات:
وَاعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ (حجرات؛ ۷)
«و بدانید که پیامبر خدا در میان شماست اگر در بسیاری از امور از، شما فرمان ببرد به رنج می افتید.»
مرحوم علامه طباطبایی می فرمایند :
عدهای به دنبال این بودند تا پیغمبر را تحت فشار قرار بدهند آنها در ابتدا افکار عمومی را شکل دادند و بعد پیامبر را تابع افکار عمومی کردند یعنی؛ یک گفتمان و انگیزش عمومی ایجاد می کردند بعد فشار می آوردند که شما باید این خواسته عمومی را اجرا کنید!
این آیه می فرماید اگر شما بخواهید ایچنین برنامهای با پیغمبر داشته باشید و اگر او بخواهد مطیع شما باشد به مشکل میافتید و از پیشرفت می مانید!
یکی از تهدید های جدی قرآن کریم خطاب به مومنین این است که من هیچ باکی ندارم شما را به دوره جاهلیت برگردانم، اگر شما بخواهید مرتد شوید و به دوران جاهلیت برگردید، من همه را برمیگردانم به دوره قبل، بلکه بدتر از آن دوره!
پس خدای متعال تهدید می کند و می فرماید من شما را می برم و قوم دیگری را می آورم:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دینِهِ فَسَوفَ یَأتِی اللَّهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم وَیُحِبّونَهُ(مائده:۵۴)
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانی نمیرساند؛ خداوند جمعیّتی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند»
جالب است که در ذیل این آیه در روایات فرمودند که منظور از این طایفه جدید، رجال و مردمانی از فارس است!
و خدای متعال ظهور این قوم را بشارت می دهد و در جای دیگر دارد که پیغمبر دست به کتف جناب سلمان زد و فرمودند : قوم و طایفه سلمان فارسی هستند که خدای متعال در مورد ایمان آنها به شما تهدید می کند، که اگر شما بخواهید من اینها را می آورم.
این روایات، روایات ناسیونالیستی نیست.
امام صادق علیه السلام در رابطه با وقایع بعد از ظهور فرمودند:
گویا می بینم حجره های مسجد کوفه را که در مسجد کوفه مردم جمع شده اند و تعلیمات علوم دینی می کنند و فارسها به عربها اسلام یاد می دهند!
یعنی؛ آبای شما دین را گرفتند، مسلمان شدند و فارس ها را هم مسلمان کردند بعد ایرانی ها می آیند و دوباره دین را به شما یاد میدهند، در این حرف هیچ مزیت ناسیونالیستی نیست، حرف بر سر نژاد، ژن خوب و این جور چیزها نیست. بحث این است که نسبت ما با این حقایق و معارف چطور باشد!
امیرالمومنین در نهج البلاغه، فرمود:
خداوند با کسی خویشاوندی ندارد هر وقت از این مسیری که آمدید برگشتید خدای متعال هم بر می گردد!
قرآن می فرماید:
وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا (اسراء:۸)
«اگر باز گردید (و دوباره فتنه کنید) ما نیز برمىگردیم و قهر خود را مىفرستیم»
یعنی؛ برگردید، برمیگردم، ادامه دادید امداد نصیبتان میشود و کمک می آید!
مردم ایران قریب به چهل سال پیش برای خدا قیام کردند.
قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَهٍ ۖ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا (سبأ:۴۶)
«بگو: من شما را به یک سخن پند مىدهم؛ براى خدا قیام کنید، دو نفر دو نفر و یک نفر یک نفر، پس بیاندیشید »
حضرت امام فرمودند خداوند در قرآن یک موعظه بیشتر ندارد و آن هم این است که برای خدا قیام کنید یا دوتا دوتا یا تکی تکی، بعد بنشینید و فکر کنید «ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا»
چرا ابتدا ” قیام لله ” را مطرح می کند و بعد تفکر را ؟
اول قیام کنید بعد از آن تفکر کنید، یعنی اگر اول موانع را بردارید و تعلقات را کنار بزنید بعد می بینید دل خودش چه می خواهد، این آیه که می فرماید:
وَلَٰکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ (حجرات:۷)
«و لیکن خدا مقام ایمان را محبوب شما گردانید»
می گوید اگر این موانع وطاغوت ها نباشد مردم خودشان می دانند چه می خواهند!
اگر این فشار سیاسی و رسانه ای نباشد مردم بهترین عملکرد و انتخاب را خواهند داشت!
باطن و فطرت مردم خودش می داند چه می خواهد. دل خواهان خدا، معنویت، ملکوت و … است. این موانع، اهرم ها و فشارها هستند که باعث می شوند دل، آرام جهتش به سمت چیزهای دیگر عوض شود!
در انقلاب اسلامی، مردم برای پس زدن این طاغوت ها قیام کردند، در مرحله اول موفق بودیم البته طاغوت ها یکی دوتا نیستند مراتب و درجاتی دارند!
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد. از همان اول انقلاب با همه سنخ طاغوت مواجه شدیم.
برای انقلاب،قیام لله کردیم و برکاتش را دیدیم،هرجا هم که آسیبی داریم به خاطر این است که قیام لله نکردهایم.
هنوز مومنانه برخورد نکردن در سیستم اداری ما بسیار است و عمده آن به این برمیگردد که ساختار ما یک ساختار مومنانه نیست!
در مورد یکی از اصحاب امام جواد (علیه السلام) روایت شده است که سوار شتر بود، یکی از دوستان به او گفت در این مسیر که میروی، مغازه ای ست، این دو درهم را نگهدار به آنجا که رسیدی، از طرف من آن را به صاحب مغازه بده!
این آقا گفت به من فرصت بده برگردم و از صاحب شتر که این شتر را به من کرایه داده است اجازه بگیرم چون من وقتی شتر را از او کرایه کردم این قید را به اون نگفتم که تا آخر فلان کوچه هم برم و این دو درهم را به کسی تحویل بدهم باید از او بپرسم آیا با رساندن این دو درهم باز هم همان قیمت قبل را با من حساب میکند یا قیمت عوض میشود شاید راضی نباشد!
این آدم وقتی از دنیا رفت امام جواد علیه السلام فرمود دفنش نکنید تا من بیایم حضرت آمدند و خودشان او را دفن کردند!
اگر مسئولین اینگونه رفتار کنند سیستم مومنانه می شود.
در مورد شهید باکری نقل شده آقای به شهرداری مراجعه کرد در حیاط با او روبه رو شد و گفت شما در این شهر داری برای من کار سراغ دارید زن و بچه دارم و خیلی به کار نیاز دارم!
گفت : بله، برو کارگزینی و بگو برای فلان جا استخدامت کنند یه کاغذ هم در آورد امضا کرد و به او داد که به کارگزینی بدهد.
این آقا می گوید بعد از چند هفته گفتند که شما از امروز استخدام رسمی شده اید، پرسیدم پس این مدت چه بود؟!؟ می گویند در این چند هفته به نیرو نیاز نداشتیم!
حالاچند نیرو جابجا شدند از امروز شما کار رسمی دارد
گفت پس چطور حقوق می گرفتم؟
گفتند شهردار حقوق شخصی خودش رابه حساب شما می ریخت
گفت شهردار کیه؟!
گفتند همان کسی که با نامه اش آمدی و استخدام شدی!
اگر جمهوری اسلامی، مسئول مومن داشته باشد بسیاری از مشکلات حل میشود، متاسفانه نیروی مومن کم است.
امیرالمومنین هم با همین مشکلات مواجه بود برای همین فریاد «أین عمار!؟» می زد و می فرمود من مثل جراحی میمانم که میخواهد خار را از بدن در بیاورد و هیچ ابزاری هم جز خار ندارد!
أُرِیدُ أَنْ أُدَاوِیَ بِکُمْ وَأَنْتُمْ دَائِی کَنَاقِشِ الشَّوْکَهِ بِالشَّوْکَه (خطبه ۱۲۱ نهج البلاغه)
«من مى خواهم به وسیله شما دردم را درمان کنم در حالى که خودتان درد من هستید»
در روایت آمده است که سهل خراسانی آمد خدمت امام صادق علیه السلام و اظهار کرد:
یاابن رسول اللّه! شما بیش از حد عطوفت دارید، شما اهل بیت امامت و ولایت هستید، چرا قیام نمی کند،با این که بیش از یک صد هزار شمشیر زن آماده جهاد و فداکاری در رکاب شما هستند؟
امام به یکی از پیش خدمتان خود فرمود: تنور را آتش کن. همین که آتش تنور روشن شد و شعله های آتش زبانه کشید، امام به سهل فرمود: برو در تنور آتش بنشین
سهل به خاطر حرفی که زده بود عذرخواهی کرد و از امام خواست او را تنبیه نکند.
در همین لحظات شخص دیگری به نام هارون مکی وارد شد و سلام کرد. امام صادق علیه السلام پس از جواب سلام، به او فرمود: هارون!برو درون تنور آتش بنشین.
هارون بدون چون و چرا داخل تنور رفت و در میان شعله های آتش نشست.
بعد امام علیه السلام با سهل مشغول مذاکره و صحبت پیرامون وضعیت فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی خراسان شد و مطالبی را مطرح نمود مثل آن که مدت ها در خراسان بوده و تازه از آن جا آمده است.
پس از گذشت ساعتی، حضرت فرمود: ای سهل! بلند شو، ببین در تنور چه خبر است.
همین که سهل کنار تنور آمد، دید هارون مکی چهار زانو روی آتش ها نشسته است، پس از آن امام علیه السلام به هارون اشاره نمود و فرمود: بلند شو بیا؛ و هارون هم از تنور بیرون آمد.
بعد از آن، حضرت خطاب به سهل، اظهار داشت: در خراسان، چند نفر مخلص مانند این شخص پیدا می شود؟
سهل پاسخ داد: به خدا سوگند! حتی یک نفر هم این چنین وجود ندارد.
امام فرمود: ما خود می دانیم که در چه زمانی قیام نمائیم؛ و آن زمانی ست که حداقل پنج نفر مطیع و مخلص ما یافت شوند.
همین الان امثال حججی ها هستند که کار را پیش می برند، مقام آنها از هارون مکی بالاتر است، چون نه به فرمان امام زمان که به حرفِ ولیّ امرشان که فرمود یک عده برای دفاع از حریم ولایت بروند، آنها به درون آتش می روند، چه در زمان جنگ و چه الان ببینید بسیجی ها چه می کنند.
همین است که حضرت امام فرمود خدایا مرا با این بسیجیها محشور بفرما.
رمز پیروزی ما ایمان است قرآن فرمود:
وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (آل عمران:۱۳۹)
«و اگر مؤمن هستید، سستى نکنید و غمگین مباشید که شما برترید»
جهت دسترسی به سایر قسمتهای مباحث «تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت» حجت الاسلام امینی خواه کلیک کنید.
افزودن دیدگاه جدید