رفتن به محتوای اصلی

تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - استاد امینی خواه / نظام تسخیر (جلسه 54) + متن

تاریخ انتشار:
سلسله مباحث «تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت» از حجت الاسلام استاد مصطفی امینی خواه / نظام تسخیر (جلسه پنجاه و چهارم)
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - استاد امینی خواه

پخش

  • تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - بخش نظام تسخیر (54) پخش دانلود

تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - استاد امینی خواه / نظام تسخیر (جلسه 54) + متن

سلسله مباحث «تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت» در کلام حجت الاسلام مصطفی امینی خواه به همراه متن سخنرانی؛ بخش دوم: نظام تسخیر / زمان : 15 دقیقه

سلسله مباحث تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - حجت الاسلام امینی خواه

سلسله مباحث مهندسی خلقت که در دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی ارائه شده در چند بخش پیگیری می شود که شمای کلی آن بدین شرح است:

بخش اول: مقدمات

در این بخش، جایگاه قرآن و نحوه بهره بردن از آن برای کشف مهندسی خلقت طرح می شود.

بخش دوم: نظام تسخیر

در این بخش، تعریف مرحوم علامه طباطبایی از نظام تسخیری و توضیح قرآنی ایشان برای این نظام طرح می شود.

بخش سوم: نظام تقدیم

در این بخش، مباحثی پیرامون «غیب» و «ملکوت» و نسبت دنیا و آخرت طرح می شود.

سلسله مباحث تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - حجت الاسلام امینی خواه

متن سخنرانی :

عنوان کلی بحث ما در این چند ماهی که گذشت بحث «مهندسی خلقت» بود.

اینکه خدای متعال عالَم را چطور و با چه هندسه ای آفریده است و غایت اصلی این آفرینش چیست؟!

اگر بخواهم گل بحث را در یک جمله بگویم این است که هندسه ی عالَم به گونه ای است که نقطه مرکزی آن انسان است و اگر انسان در این مدار در جایگاه خودش قرار بگیرد همه عالَم سر جای خودش خواهد بود، و اگر بخواهیم نقطه مرکزی انسان را تعریف کنیم که چه چیزی هویت و حقیقت انسان را سامان می دهد، باید بگویم که نقطه مرکزی انسان «ایمان» است.

ایمان، انسان را سامان می‌دهد و انسان، عالَم را و این همان هندسه خلقت است.

خدای متعال فرمود من شما را طوری آفریدم که:

اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ (حجرات:۷)

«خدا ایمان را محبوب شما ساخت و آن رادر دلتان بیاراست»

باطن شما ایمان را دوست دارد، شما لازم نیست کار ویژه‌ای انجام بدهید فقط کافی است این گرایش به ایمان را در خود فعال کنید، با این کار هم جامعه سامان پیدا می کند و هم خودتان به هدف خلقت دست می یابید.

عالَم خیلی وقتها با انسان سازگاری ندارد، قرآن می فرماید:

ظَهَرَ الْفَسَادُ فىِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِى النَّاسِ (روم:۴۱)

«در خشکى و دریا به سبب اعمال زشتى که مردم به دست خود مرتکب شدند، فساد و تباهى نمودار شده است»

گاهی آسمان با انسان ها قهر می کند، از ویژگیهای دوران ظهور امام عصر (علیه السلام) این است که آسمان و زمین با هم هماهنگ می شوند:

وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا (زمر:۶۹)

«و زمین (محشر) به نور پروردگار خود روشن گردد »

زمین با نورِ ربِ زمین، روشن می شود در روایات فرموده اند:

رَبَّ الْأَرْضُ إمام الْأَرْضُ

«رب زمین، امام زمین است»

زمین چون می‌بیند انسان‌ها تابع امام شده اند او هم تابع آنها می شود و آسمان و زمین در تبعیت و مدارا با انسان ها قرار می گیرند.

چون انسان به حقیقت اصلی خودش یعنی «ایمان» برگشته است.

همه ویژگی های خوبی که به دنبال آن هستیم و قرار است دین آنها را تامین کند با ایمان تامین می شود!

گاهی می بینیم که می گویند در غرب دروغ،کم است این صرفاً یک ادعاست اما برفرض قبول کردیم که همین طور است، اصلاً مگر کمال یک جامعه در این است که در آن دروغ نباشد ؟

کجای قرآن گفته است که دروغ نگویید؟!

این حرف، خلاف بدیهیات است، اما چه کسی گفته است دروغ بد است؟ مباحث فلسفی و اخلاقی و عقلی آن به جای خود، ما قصد ورود به آنها را نداریم !

یک سری بحث‌ها در علمِ کلام وجود دارد و یکسری بحث‌ها هم در علم اصول و فقه که مطرح می کنند صدق و کذب،حسن و قبح اش چگونه است!؟

گفته اند قبح ذاتی ندارد و تابع مصالح و مفاسد است، مثل عدالت و ظلم نیست، در بحث عدالت و ظلم در هر صورتی عدالت، خوب است و در هر صورتی ظلم بد است ولی در صدق و کذب اینطور نیست!

اصلا عنوانی ندارد که بگوید این خوب است یا بد است.
همه ی عناوینش ثانوی است باید مشخص شود؛
کدام دروغ !؟
کدام راست؟!

یک وقت های بازی هایی در می آورند و فریبمان می دهند و با آن کذب و صدق را تبدیل کرده اند به حسن و قبح ذاتی، بعد همه ی حسن و قبح ها را در تبعیت آن می گذارند، بدانید که اینطور نیست، حسن و قبحِ عدالت ذاتی است اما دروغ نه!

عدالت، حُسنش ذاتی است، اما می دانید چه عدالتی؟

قرآن می فرماید:

اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ (مائده:۸)

«عدالت کنید که به تقوا نزدیکتر (از هر عمل) است»

می گوید عدالت داشته باشید چون شما را به تقوا نزدیک می کند، داشتن تقوا انسان را به ایمان می رساند چرا که تقوا از فروع ایمان است.

یک حُسن است که در عالَم، ذاتی است و اصالت دارد آن هم «ایمان» است. چرا که خدای متعال می فرماید:

وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُم ْ(حجرات:۷)

«خدا ایمان را محبوب شما ساخت و آن را در دلتان بیاراست»

سوره ی مبارکه حجرات نکات بسیار قابل تأمل و جالبی دارد، مثلا در ارتباط با غیبت می فرماید:

أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ(حجرات:۱۲)

«آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟»

لفظ ” برادر ” را به کار می برد، بعد در همین سوره می گوید که برادر چه کسی است:

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ (حجرات:۱۰)

«هر آینه مؤمنان برادرانند»

در جایی که می خواهد دستور منع غیبت را بدهد و می گوید:

وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا (حجرات:۱۲)

«از یکدیگر غیبت نکنید»

آیه را با «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا…» شروع می کند، اینها از ظرافت های قرآن است، خیلی زیبا بیان می کند که همه ی بحث بر سر ایمان است.

ما نگاهمان کلی است و ساده می گوییم قرآن گفته است غیبت نکن، در حالی که اگر به ظرافت ها توجه کنیم می فهمیم که منظور آیه این است که اگر ایمان داشته باشید غیبت نمی کنید.

اگر هرکس نسبتِ خود را با بقیه ی مومنین درک کند دیگر نمی تواند غیبت آنها را بکند. همه ی بار روی ایمان است، غیبت به ایمان لطمه می زند. در همین سوره، یک پله بالاتر می آید و می گوید سوءظن نداشته باشید: 

إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ (حجرات:۱۲)

«از گمان فراوان بپرهیزید زیرا پاره ای از گمانها در حد گناه است»

در ترجمه ی فارسی «إِثْمٌ» را گناه می دانیم در حالی که اینجور نیست ما یک «إِثْمٌ» داریم و یک «ذَنب» و یک «معصیت»، به همه در فارسی می گوییم ” گناه”، در حالی که واژه«إِثْمٌ» به معنای از قافله جا ماندن است!

خیلی تعابیر قرآن لطیف و عمیق است.

میگوید اگر گمان بد نسبت به سایر مومنین داشته باشید از جامعه مومنین جا می مانید. و در این جامعه ایمانی شأن شما پایین می آید، از نگاه قرآن « ایمان » مهم است:

وَمَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ ۚ (تغابن:۱۱)

«هر که به خدا ایمان آرد خدا دلش را (به مقام عالی رضا و تسلیم) هدایت کند»

ایمان که باشد، راه هدایت روشن است و خداوند شما را طوری هدایت می کند که قلب شما میفهمد چه چیزهایی خوب است و چه چیزهایی بد!

حتی بار را نمی گذارد به روی آموزش،می گویند ایمان که باشد هرکس خودش میداند چه کار کند!

برای اینکه دلها را مومن کنید، فقط باید موانع برداشته شود موانع را بردارید دل، ایمان را می یابد!

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (مومنون:۱)

«به راستى که مؤمنان رستگار شدند»

خداوند می فرماید ؛مومنین عاقبت بخیر اند و بعد بروزهای ایمان را بیان می کند:

الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ (مومنون:۲)

«همانان که در نمازشان فروتنند»

وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاهِ فَاعِلُونَ (مومنون:۴)

«و آنان که زکات مى ‏پردازند»

می گوید اگر انسانها مومن باشند به داد هم می رسند لازم نیست کار دیگری انجام بدهید، شما فقط ایمان را در دلها فعال کنید همه چیز درست می شود!

یکی از اساتید می فرمود ما در جوانی با شبهات زیادی مواجه بودیم و گاهی برای حرفهای مارکسیست ها و کمونیست ها جوابی نداشتیم، و بعضا تحت تاثیر قرار می گرفتیم، این شرایط که پیش می آمد می رسیدیم خدمت آیت الله بهجت و دو رکعت نماز پشت سرشان می خواندیم همه ی شبهه ها حل می شد!

این انسانها چون برحق بودند و ارتباطشان با خدا درست بود اثر ایمان آنها به روی کسانی که پشت سرشان نماز می خواندند هم پیدا بود!

وقتی ایمان تبلور پیدا می کند کار تمام است!

همه ی مشکلات و نواقص ما به ایمان برمی‌گردد هر درجه از ایمان، یک درجه از عمل را به همراه خواهد داشت چرا که ایمان مراتب دارد.

هر چه ایمان رشد پیدا کند، عملِ متناسب با آن هم رشد پیدا می‌کند.

مثلاً ایمان به خدا، ایمان به قیامت، ایمان به معاد، ایمان به غیب و…هر کدام از اینها عمل متفاوت و متناسب با خودش را به دنبال دارد!

جامعه با ارتقای ایمان اصلاح می شود!

مفاسد اخلاقی با ایمان برطرف می شوند!

مثلاً در ارتباط با دروغ، قرآن کاری با دروغ ندارد هدف آن اصلاح میان مردم است:

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَیْنِکُمْ ۖ(انفال:۱)

«پس، از خداوند پروا کنید و (روابط) میان خودتان را اصلاح کنید»

اصلا دروغ ملاک نیست می گوید رفتار باید با هم خوب باشد، افراد جامعه نباید با هم درگیر باشند باید منافع همدیگر را تامین کنند، حالا یک وقت دروغ به ما ضربه می زند یک وقت حرف راست، لذا یک وقت دروغ گفتن واجب است در جایی که با دروغ میشود روابط را اصلاح کرد گفتنش مانعی ندارد!

بار این حرف روی ایمان است کسانی می توانند اصلاح کنند که مومن باشند. ایمان که شکل بگیرد دلها به هم متصل می شود. دلهای به هم متصل، به خدا اتصال پیدا می کنند و آن زمان این جامعه همه با هم پیشرفت می کنند و رشد می یابد!

سلسله مباحث تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - حجت الاسلام امینی خواه

جهت دسترسی به سایر قسمتهای مباحث «تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت» حجت الاسلام امینی خواه کلیک کنید.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا