حقوق همسایگان در سیره و سخن نبوی صلی الله علیه و آله وسلم/ بخش دوم
اوّل همسایه، بعد خانه
یکی از پدیده هایی که در روابط همسایگان دخالت دارد و می تواند بر مناسبات متقابل آنان اثر بگذارد، منزل مسکونی است. دیدگاه اسلامی براین نکته اصرار می ورزد که همسایگان در آرامش و آسایش اهل خانه دخالت دارند و حتی می توانند بر رشد عاطفی، اخلاقی و فکری والدین و فرزندان اثر بگذارند. از این جهت، قبل از انتخاب خانه ای در هر محله ای، لازم است اوضاع همسایگان و مجاورین منزل مورد نظر، بررسی شود و از صلاح بودن افرادی که می خواهیم در کنارشان زندگی کنیم و احیاناً با آنان رفت و آمد داشته باشیم، اطمینان حاصل نماییم. رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به پیروان آیین اسلام تأکید می فرماید: «اِلْتَمِسُوا الجار قبل شری الدار؛18 قبل از خرید خانه در باره همسایه تحقیق کنید.»
حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام با الهام از این سخن پدر والا تبارشان خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام فرموده اند: «یا بنیّ! الجّار ثمّ الدّار19؛ ای فرزندم! اوّل همسایه، بعد خانه.»
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: از خوشبختی مسلمان وسعت خانه، همسایه خوب و مرکب راهوار است.20
علامه مجلسی این روایت را با اندکی تفاوت در کتاب حلیة المتقین آورده است. خاتم پیامبران خوش یُمنی و مبارکی زن، مسکن و مرکب را در روایتی بیان فرموده و در فرازی از این سخن پر فروغ، مسکنی را مبارک دانسته اند که وسیع بوده و اهل آن از همسایگانی خوب برخوردارند و خانه ای را شوم دانسته اند که محقر و تنگ بوده و اهل آن از دست همسایگان بد در رنج و عذابند.21
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در بیانی نورانی فرموده است: وقتی دو نفر تو را در یک زمان دعوت کردند، دعوت کسی را که خانه اش به تو نزدیک تر است بپذیر؛ زیرا کسی که منزلش در قُرب خانه ات قرار دارد، در همسایگی مقدم است.22
حفظ حُرمت همسایه و توجه داشتن به ارزش های انسانی وی، از وظایف اخلاقی و وجدانی همسایگان است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم چنین گوهر افشانی کرده اند:
«مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الیَومِ الاخِرِ فَلْیُکْرِمُ الْجارَه23؛ هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید همسایه اش را حُرمت نهد و اکرام نماید.»
امام ششم از پدرش امام باقر علیه السلام نقل کرده است که در کتاب حضرت علی علیه السلام چنین خواندم که: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «همسایه همچون نفس انسان است و نباید خُسرانی متوجه او شود و روا نیست (بی دلیل) مجرم تلقی گردد. و حُرمت همسایه با احترام مادر در یک ردیف است.»24
همچنین از آن حضرت روایت شده که: «حُرْمَةُ الجارِّ عَلَی الجّارِّ کَحُرْمَةِ دَمِهِ25؛ حُرمت همسایه بر همسایه، همچون حُرمت خون است.»
احساس تعهد و مسئولیت در مقابل همسایگان، از وظایف دیگر ماست که در منابع روایی به آن سفارش شده است. چنان چه حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: شایستگان (برگزیدگان) شما، صاحبان خرد (شخصیت) هستند. سؤال شد: صاحبان خرد چه کسانی هستند؟ فرمود: آنان صاحبانِ اخلاق نیکو، بردباری های متین، صله ارحام، نیکی به پدر و مادر و متعهدان نسبت به همسایگان و یتیمان بوده، اطعام کرده، سلام کردن را ترویج می نمایند و نماز می گذارند در حالی که مردم در خواب غفلت فرو رفته اند.26
اگر خواستیم منزل مسکونی خود را در معرض فروش قرار دهیم، بهتر است که این موضوع را با همسایگان مطرح کنیم تا اگر طالب آن هستند، به خرید خانه ما مبادرت ورزند. زیرا به فرمایش رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم همسایه در خرید خانه بر دیگران برتری و اولویت دارد.27
در بیانی دیگر، آن حضرت تأکید نموده اند: وقتی کسی تمایل به فروش زمین یا منزلی دارد باید نخست به همسایه خود پیشنهاد کند.28
جابر می گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: هرکه در بوستانی شریکی یا همسایه ای دارد نباید قبل از آن که با او در میان بگذارد، آن را بفروشد.29
نیکی به همسایه
از مواردی که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم در سخنان متعدد و موقعیت های گوناگون مورد تأکید و توجه قرار داده اند. آن حضرت به مسلمانان توصیه نموده اند: اگر خواستار آن هستید که پروردگار و فرستاده اش شما را دوست بدارند... با همسایگان به نیکی رفتار کنید.30
امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل کرده اند که: همسایه ای که با همسایه خود خوش رفتاری نماید، ایمان دارد.31 و نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تأکید فرموده اند: آنچه برای خود می خواهی، برای مردم بخواه تا مؤمن باشی. و با همسایگان نیکی کن تا در زمره مسلمانان به شمار آیی.32
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم چهار چیز را عامل زیادی رزق و روزی دانسته اند: خوش خلقی، خوش سلوکی با همسایگان، امتناع از آزار مردم و کاهش بی قراری و نگرانی در هنگام ناملایمات و عوامل اندوه آور روزگار.33 و نیز از آن حضرت روایت شده است که: رحمت الهی به فرزندی باد که والدین خود را در نیکی یاری کند. و رحمت بر پدری که فرزند خویش را در نیکی کمک کند و بر همسایه ای که در کارهای خوب یار همسایه خود باشد.
جعفربن ابی طالب ـ که همراه عده ای از اصحاب رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به سرزمین حبشه مهاجرت نمود تا از یک سو به تبلیغات دینی پرداخته و از طرف دیگر برای مدتی از فشارهای مشرکان مکه در امان باشند ـ به عنوان سخنگو و سرپرست این جمع در برابر پادشاه حبشه، بدون هیچ گونه نگرانی گفت: من آنچه را از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شنیده ام بدون کم و کاست، خواهم گفت. نجاشی به وی گفت: چرا از آیین نیاکان خود دست برداشته و به آیین جدید، که نه با دین ما و نه با دین اجداد شما تطبیق می کند، گرویده اید؟
او در پاسخ گفت: ماگروهی نادان و بت پرست بودیم. از مُردار اجتناب نمی کردیم. پیوسته گرد کارهای خلاف و منکر بودیم. همسایه نزد ما از هرگونه احترامی محروم بود. ضعیف، محکوم زورمندان گشته بود. با خویشاوندان خویش به جنگ برخاسته بودیم. روزگاری به این منوال بودیم تا این که یک نفر از میان ما، که سابقه درخشانی در پاکی و درستی داشت، برخاست و به فرمان خداوند، ما را به توحید فرا خواند و دستور داد در امانت کوشیده، از ناپاکی ها اجتناب ورزیم و با خویشاوندان و همسایگان خوش رفتاری کنیم.
توجه به موضوع همسایه در مصاحبه ای مهم با پادشاهی غیر مسلمان از سوی سفیر رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، جالب توجّه است. زیرا جعفر در تشریح اوضاع جاهلیت و برنامه های اصلاحی پیامبر، باید به نکاتی مهم اشاره می کرد و چون وقت تشریح تمامی مباحث نبود، باید نکات زبده و موضوعات مهم تری را مطرح می نمود؛ که موضوع همسایه در دستور کارش قرار گرفت.34
از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم پرسیدند: آیا در مال انسان غیر از امور واجب مثل زکات و مانند آن، حقّی وجود دارد؟ فرمودند: آری؛ نیکی به بستگانی که قهر کرده اند و پیوند با همسایه مسلمان.
حضرت افزودند: «مازال جبرئیل یوصینی بالجار حتی ظننتُ انه سیورّثه35؛ آن چنان جبرئیل درباره همسایه به من سفارش نمود، تا آن جا که گمان کردم همسایه می تواند از همسایه خود ارث ببرد.»
عبداللّه بن عباس گفته است: چند روز قبل از آن که رحلت حضرت محمد صلی الله علیه و آله فراسد، آن حضرت برای ما خطبه ای ایراد فرمودند و چنان موعظه ای کردند که چشم ها پر از اشک شد و دل ها نسبت به آن تپید و بدن ها به لرزه در آمد.
از مقدمه چینی ها و تمهیدات پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برمی آید که آن بزرگوار در واپسین روزهای حیات دنیوی خویش در نظر دارد برای اصحابی که از فرشتگان برترند و در جلسه ای که گروهی مؤمن، وارسته و حتی فرشتگان حضور دارند، مطالب مهمی بیان فرمایند و آنان را به مسایل و امور خطیری سفارش کرده و نصیحت فرمایند. به متن خطبه پیامبر که مراجعه می شود، ملاحظه می گردد در چهار فراز آن، حضرت در مورد همسایگان نکاتی را تذکر داده اند و اصحاب برگزیده خویش را از اذیت کردن به همسایه و سایر رفتارهایی که مجاورین آنان را ناراحت نماید، بر حذر داشته اند و به نیکی نسبت به همسایگان تأکید کرده اند.
حاتم طایی از بزرگان عرب و مردی با سخاوت بود که به همسایگان خویش خدمت می کرد و حوائج آنان را برآورده می نمود. وی قبل از آن که به شرف ملاقات با رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فایز گردد، درگذشت. تا سال نهم هجری، دودمان حاتم طایی تسلیم اسلام نشده بودند، در این سال، گروهی از رزمندگان به فرماندهی حضرت علی علیه السلام و با دستور پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم به سوی مقرّ این قبیله (اردن کنونی) اعزام گردیدند تا آنان را به یکتا پرستی فراخوانند. حضرت علی علیه السلام بر آن ها غلبه یافت و اسیران و غنائم را به مدینه آوردند و مقابل پیامبر قرار دادند. وقتی آن حضرت برای تماشای اسیران آمدند، دختر حاتم ـ که در میان آنان بودـ از جای برخاست و عرض کرد:
ای فرستاده الهی! پدرم از دنیا رفته و برادرم عدی گریخته است، برمن منّت گذار و آزادم کن و شماتت قبایل عرب را از من دور ساز. همانا پدرم بردگان را آزاد می ساخت، از همسایگان نگهبانی می نمود و به امور آنان رسیدگی می کرد و آشکارا در حوادث تلخ و ناملایمات به امداد مردم ـخصوصاً خویشاوندان و همسایگان ـ می پرداخت.
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به دلیل ارج نهادن به ارزش های اخلاقی، خطاب به وی فرمود: این صفات، از خصال مسلمانان و مؤمنان است و اگر پدرت مسلمان بود، بر او رحمت می فرستادیم. سپس به اطرافیان فرمود: به پاس ارج نهادن به روش نیکوی پدرش، این دختر را آزاد سازید و به برادرش عدی تحویل دهید. وی که سفانه نام داشت، به نزد برادر خود عدی آمد و از برخورد شایسته پیامبر سخن گفت. وی نیز به مدینه آمد و با پیامبر ملاقات کرد و اسلام آورد و از یاران با وفای حضرت علی علیه السلام به شمار آمد و در جنگ های جمل، صفین و نهروان در رکاب امیرمؤمنان علی علیه السلام از خود رشادت ها نشان داد. و همه این ها، از برکات احسان و نیکی به همسایه است.36
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از برخی مسائل نزد پدر خویش شکوه نمود. پس از آن، حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم ورقه ای به دخترش مرحمت کرد و اضافه نمود: مضامین آن را فراگیر. در آن، نوشته شده بود: «هرکس به خداوند و روز قیامت ایمان داشته باشد همسایگان را مورد آزار قرار نمی دهد و نیز میهمان خویش را گرامی داشته و سخن نیکو می گوید یا سکوت اختیار می کند.»37
از ابن مسعود روایت شده است که: مردی به خدمت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام شرفیاب شد و عرض کرد: ای دختر رسول خدا! آیا از پدرتان نزد شما چیزی باقی است؟ آن بانوی مکرّم فرمود: ای کنیزک! آن چوب تر را برایم بیاور. او هم پس از تفحّص بسیار، آن را یافت و به حضرت زهرا علیهاالسلام تحویل داد که در آن نوشته شده بود:
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: کسی که همسایه از دست او در امان نباشد، ایمان ندارد و کسی که به خدا و روز قیامت یقین دارد، به همسایه آزار نمی رساند.38
آزار نرساندن به همسایه و نیکی نمودن به او، بدین معناست که در ایجاد آرامش و آسایش برای او و اهل خانه اش دلسوزی کنیم، در حدّ توان دشواری ها را از سر راهش برداریم، طمع به مالش نداشته و ارتباط خود را با وی براساس صفا و صمیمت بنیان نهیم. این تلاش اخلاقی و رفتار انسانی، در زندگی دنیایی ما اثر مطلوب می گذارد و موجب افزایش امید به زندگی، رهایی از آشفتگی های عصبی و منجر به رفع نیازها و شرکت در عمران و آبادانی محله می شود. و این گونه وفاق اجتماعی و تشریک مساعی توأم با برخوردهای عاطفی، موجب فزونی نعمت ها و افزایش برکات، جلب اعتماد و تقویت حُسن اطمینان همسایگان نسبت به یک دیگر خواهد شد.
البته خوش رفتاری با همسایگان نباید با منّت گذاری و نیکی را به رخ آنان کشیدن، توأم باشد. و خود همسایگان به خوبی در مورد رفتارهای ما قضاوت خواهند کرد. چنان چه رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است:
«اگر همسایگانت تو را نیکوکار دانستند نیکوکاری و در غیر این صورت، بدکاری!»39
منبع: مجله فرهنگ كوثر تابستان 1380، شماره 50،حقوق همسایگان در سیره و سخن نبوی صلی الله علیه و آله وسلم.
----------------------------------------------------------
پی نوشت:
18 . کلمات نغز محمد(ص)، ص 9.
19 . کشف الغمه فی معرفة الائمه، علی بن عیسی اربلی، ج 2، ص 26 و 25 و علل الشرایع، ص 181.
20 . خصال صدوق، ج 1، ص 179.
21 . المحجة البیضاء، ج 3، (آداب الصحبة و المعاشرة)، ص 423.
22 . نهج الفصاحة، ص 25.
23 . المحجة البیضاء، ج 5، ص 125؛ الحکم الزاهره، ص 421 و کیمیای سعادت، ج 1، ص 427.
24 . تنبیه الغافلین، ص 106 و نهج الفصاحه، ص 573.
25 . نهج الفصاحه، ص 286.
26 . جهادالنفس، شیخ حرّ عاملی، ترجمه علی صحّت، ص 42.
27 . نهج الفصاحه، ص 27 و کلمات نغز محمد(ص)، ص 22.
28 . نهج الفصاحه، ص 32.
29 . آثار الصادقین، آیة اللّه صادق احسان بخش، ج 2، ص 376.
30 . نهج الفصاحه، ص 463.
31 . مجموعه ورّام، ج 1، ص 24.
32 . نهج الفصاحه، ص 14.
33 . نزهة النواظر، ص 23 و 45.
34 . فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج 1، ص 315و314.
35 . سفینة البحار، حاج شیخ عباس قمی، ج 1، ص 414 و 413؛ نخبة الانوار فی هدایة الابرار، مولوی همدانی، ص 77؛ تنبیه الغافلین، ص 106، نهج الفصاحة، ص 546.
36 . الاصابة فی تمییز الصحابه، ج 2، ص 460 و ج 4، ص 322؛ زهرالربیع، ص 89 و مجالس المؤمنین، قاضی نورالدین شوشتری، ج 1، ص 646.
37 . الکافی، ج 2، (باب حقّ الجوار)، ص 667؛ وافی، ج 1، ص 350 و ذخیرة العباد، جزء 3، ص 53.
38 . سفینة البحار، ج 1، حدیث فاطمه زهرا(س).
39 . نهج الفصاحه، ص 24 و المحجة البیضاء، ج 3، ص 425.
افزودن دیدگاه جدید