دنیا را غنیمت بدانیم
یکی از دوستان نقل می کرد: در کنار ساحل قدم می زدم و می خواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله ی دور، توجهم را به خود جلب کرد، جلوتر رفتم تا به شی درخشان رسیدم. نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است. با خودم فکر کردم چقدر مسیر را برای یافتن آن شی براق طی کرده و راه خود را طولانی کردم در حالی که هیچ سودی برای من نداشت.
دنیا
داستان زندگی بعضی انسانها مانند این قصه ایست که در بالا بیان شده است. بعضی انسانها در کل شبانه روز، برای زندگی بهتر و تامین امکانات و دنیای پر زرق و برق تر، تلاش می کنند و حسرت مال دنیا را می خورند و آرزو دارند، هر روز مال و اموال بیشتری را جمع آوری کنند و تمام آمال و آرزوهای آنها رسیدن به زندگی مرفه تر و تجملاتی تر است، در حالی که نمی دانند هرآنچه را بدست آورده اند، باید در این دنیا رها کرده و به سرای آخرت روند، همچنین باید از نوع جمع آوری اموال و تمکنی که در این دنیا بدست آورده اند، در آخرت نیز پاسخگو باشند در حالی که پاکترین انسانها نیز، باید پاسخگو نسبت به اموال خود را در قیامت باشند، همانطور که در مورد حضرت سلیمان آمده است که آخرین پیامبری است که بخاطر مال و اموال و امکانات دنیایی وارد بهشت می شود.[1]
لذا خداوند در قرآن می فرماید:
«ومَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَآ إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْا خِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ.»[2] و زندگى دنیا جز بازى و سرگرمى نیست و البتّه خانه ى آخرت، براى تقوا پیشگان بهتر است. آیا نمى اندیشید؟»
نکات پندآموز از دنیا
الف: در زندگی چند بار چیزهای بی ارزش ما را فریب داده و ما را از مسیر اصلی خود، غافل کرده است و وقتی به آن رسیدیم، دیدم که چقدر بیهوده بوده است.
ب: آیا اگر به سمت آن شی بی ارزش نمی رفتیم، واقعا می فهمیدیم که بی ارزش است یا سالها حسرت آن را می خوردیم!!
لذا خداوند در این آیه ی 32 انعام این دو نکته را بیان می فرماید که دنیا چیزی جز بازیچه قرار گرفتن نیست و اگر مشغول آن شوی، حسادت و حسرت در درون ما بیشتر می شود و از آنطرف حال که فهمیدیم، بازیچه ای بیش نیست، دنیا را غنیمت بدانیم و آن را پلی برای آخرت قرار دهیم، «الدّنيا مزرعة الاخرة»[3] دنیا مزرعه ی آخرت است.
منبع بیشتر برای مطالعه:
آداب معاشرت در اسلام، آیت الله مکارم شیرازی.
ــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[1] جزائرى، نعمت الله بن عبد الله - مشايخ، فاطمه، قصص الأنبياء، انتشارات فرحان ،تهران، چاپ اول، 1381 ش، ص517.
[2] انعام/ 32.
[3] هاشمى خويى، ميرزا حبيب الله/ حسن زاده آملىٍ، حسن و كمره اى، محمد باقر، منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة، مكتبة الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1400 ق، ج19، ص86.
افزودن دیدگاه جدید