تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - استاد امینی خواه / بخش مقدماتی (جلسه 14) + متن

سلسله مباحث «تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت» از حجت الاسلام استاد مصطفی امینی خواه / بخش مقدماتی (جلسه چهاردهم)

تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - استاد امینی خواه / بخش مقدماتی (جلسه 14) + متن

سلسله مباحث «تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت» در کلام حجت الاسلام مصطفی امینی خواه به همراه متن سخنرانی؛ بخش مقدماتی: مهندسی فهم در قرآن / زمان : 16 دقیقه

سلسله مباحث تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - حجت الاسلام امینی خواه

سلسله مباحث مهندسی خلقت که در دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی ارائه شده در چند بخش پیگیری می شود که شمای کلی آن بدین شرح است:

بخش اول: مقدمات

در این بخش، جایگاه قرآن و نحوه بهره بردن از آن برای کشف مهندسی خلقت طرح می شود.

بخش دوم: نظام تسخیر

در این بخش، تعریف مرحوم علامه طباطبایی از نظام تسخیری و توضیح قرآنی ایشان برای این نظام طرح می شود.

بخش سوم: نظام تقدیم

در این بخش، مباحثی پیرامون «غیب» و «ملکوت» و نسبت دنیا و آخرت طرح می شود.

سلسله مباحث تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - حجت الاسلام امینی خواه

متن سخنرانی :

نکته ای که توجه به آن مهم است، داشتن نگاه تشکیکی به مفاهیمِ عالَم است، یکی از این مفاهیم «نبوت» است. نبوت، دریافت و فهم حقایق است و فهم حقایق تشکیکی است !
آنچه اهمیت دارد این است که بدانیم پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در قله ی نبوت هستند،اما این نبی بودن ِایشان، به این معنا نیست که دیگران هیچ سهمی از نبوت نمی برند و رتبه های پایین تر برای سایرین قابل دسترس نیست!

برای مثال امیرالمومنین علیه السلام ۹۹ درصد نبوت داشتند، در این رابطه پیغمبر اکرم به امام علی علیه السلام فرمودند که تو هیچ تفاوتی با من نداری، غیر از این که تو هم وحی را می شنوی اما مسئولیتی بابت تبلیغ این وحی نداری.

پس نبوت یک مفهوم تشکیکی است و این فهم باید بین مردم فرهنگ بشود تا هر فرد سهم خود را از نبوت معین کند.

باید بدانیم که هر کداممان چند درصد نبی هستیم؟

در روایت آمده است که نبوت هفتاد شعبه دارد.

به عنوان مثال دیدن رویاهای صادقه، یکی از شعبه های نبوت است، یا دیدن خوابهایی که برخی از مسائل را روشن می کند هم شاخه ای از نبوت است.

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرموند:

اگر فردی حامل معارف قرآن باشد، در واقع امر عظیمی را حمل می کند، و کسی که حامل قرآن باشد مانند این است که مُهر نبوت بین و دو کتف او جا گرفته است و نبوت با وجودش آمیخته شده است.
تنها تفاوت این شخص با نبیِ حقیقی این است که، به او وحی نمی شود.

در ادامه ی این روایت حضرت می فرمایند:

کسی که حامل قرآن است و حقایق را در وجود خود دریافت کرده است، به کسی حسادت نکند چرا که در درون او کلام خدا جاری است، پس باید شأن این امر را به جا بیاورد.

با توجه به این روایت مشخص می شود، ارتباط با قرآن انسان را دارای سهمی از نبوت می کند یعنی به میزانی که قرآن بخوانی و در آن تدبر کنی به همان میزان هم پیغمبر شده ای.

پس رسیدن به مراتبی از نبوت برای هر انسانی امکان پذیر است، اما شرط رسیدن به آن، انس مداوم و تدبر در قرآن است و عمل به آنچه از قرآن فهمیده اید.

فرهنگ قرآن این است، علم را از او یاد بگیرید برای کسب علم . (علم برای علم)

رسول اللَّه (صلی اللَّه علیه و آله) می فرمایند: مَن عَمِلَ بِما یَعلَمُ عَلَّمَهُ اللَّهُ عِلمَ ما لَم یَعلَم.

هر که به آنچه می داند، عمل کند، خداوند، آنچه را که ندانسته است، به او می آموزد .

پس اگر علمِ مرتبه بالاتر را می خواهید، اول از علمِ درجات پایین تر هرچقدر که می دانید را عمل کنید.

بعد از عمل کردن به دانسته هاست که دریچه های حکمت بر قلب انسان باز می شود، و انسان به درجه ای از عصمت می رسد و به میزانی که شما عصمت پیدا کنید، به همان میزان به نبوت دست می یابید، و هرآنچه نبوت داشته باشید، حقایق را درک می کنید.

اینجاست که مسئله استاد عرفان داشتن و اینجور مسائل به سادگی حل می شود.
قرآن کریم برای استاد داشتن داستانی را نقل می کند، از ماجرای موسی و خضر.
نکته قابل تأمل این است، کسی به دنبال استاد می رود که خودش پیامبر است، کلیم الله است.
پس حرف قرآن این است که اول پیغمبر شو و بعد به دنبال استاد بگرد.

(با توجه به داستان قرآنی موسی و خضر ) اگر انسان سهمی از پیغمبری داشت باشد، خودش استاد عرفانش را پیدا می کند.
ببینید در قرآن چقدر زیبا تلاش موسی را برای رسیدن به استاد بیان می کند. حضرت موسی چه مصیبت ها که برای رسیدن به استاد نکشید، یک گوشه از آن که در قرآن آمده که به خاطر جناب یوشع چند ده کیلومتر از محل قرار با حضرت خضر رد شدند.
قرار بر این بود هر زمان که ماهی از درون زنبیل به داخل آب پرید، آنجا همان محل قرار است، آنجا سکونت کنند و منتظر جناب خضر بمانند.

در سوره مبارکه کهف ذکر شده که بعد از پیاده روی های سخت و طاقت فرسا و خستگی زیاد، در جایی ایستادند و حضرت موسی به همراه خود فرمود:

آتِنَا غَدَاءنَا لَقَدْ لَقِینَا مِن سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا. (کهف:۶۲)

غذا را بیاور،گرسنه ایم . اینجا بود که شخص همراهش گفت آقا راستی یادم آمد، چند ده کیلومتر عقب تر ماهی پرید در آب.

حضرت موسی با وجود خستگی و گرسنگی! بلافاصله حرکت کردند برای برگشت به آن مکان، چون طالب دیدار با خضر بود، حالا خود این دیدار و گفتگوهای میان آنها مملو از اسراری است که باید با خود قرآن آنها را شرح داد اما آنچه که اینجا مهم است، این است که ابتدائا باید انسان میزانی از نبوت را کسب کرده باشد و بعد منتظر بالارفتن از پله بعدی باشد، برای مثال آمده و می گوید من به دنبال یک آقای بهجت می گردم!

آقا شما اول بهجت خودت را بگیر بعد دنبال آقای بهجت راه بیافت.
شما هنوز از استاد سطح پایین تر از آقای بهجت استفاده نکرده ای چطور می خواهی بروی به پله بالاتر؟! تو از امام جماعت مسجد محله ات استفاده کرده ای که به دنبال استاد اخلاق می گردی؟
خب اینها نشانه تکبر است، شیطان هم همین را میگفت، خدایا من با تو ارتباط دارم،آدم را می خواهم چه کار؟!

در رابطه با قرآن هم همین طور است،هزار کتاب، می خواند اما حاضر نیست برای کتابی که قرائتش واجب است وقت بگذارد و دائم می پرسد قرآن را چطور بخوانم ؟ این بازی را هم شیطان سرآدم در می آورد.
خودِ قرآن می فرماید شیطان نمی گذارد قرآن بخوانید:

فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ (نحل:۹۸)

پس هرگاه خواستی قرآن بخوانی، از (شر) شیطان رانده شده به خداوند پناه ببر.

قرآن تنها کتابی است که در زمان خواندنش باید از شر شیطان پناه ببرید به خدا،چون شیطان روی این کتاب حساس است، چرا که این کتاب به هر انسانی سهمی از نبوت می دهد .

امیرالمومنین (علیه السلام ) در خطبه ۱۳۳نهج البلاغه می فرمایند:

کِتابُ اللَّهِ تُبْصِرُونَ بِهِ، وَ تَنْطِقُونَ بِهِ، وَ تَسْمَعُونَ بِهِ، وَ یَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ، وَ یَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَی بَعْضٍ،وَ لا یَخْتَلِفُ فِی اللَّهِ، وَ لا یُخالِفُ بِصاحِبِهِ عَنِ اللَّهِ.

تعابیر را دقت کنید، حضرت می فرماید:

کِتابُ اللَّهِ ← با کتاب خدا (قرآن)

تُبْصِرُونَ بِهِ ← چشم بصیرت پیدا می کنی

وَ تَنْطِقُونَ بِهِ ← نطقت باز می شود(حق را می گویی)

وَ تَسْمَعُونَ بِهِ ← گوشت باز می شود(حق را میشنوی)

وَ یَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْض ← قرآن با تو حرف می زند و برخی دیگری را تفسیر می کند (آیات با یکدگیر جفت می شوند.)

وَ یَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَی بَعْضٍ ← برخی از آن، به برخی دیگر شهادت می دهد (هر آیه شاهد یک آیه دیگر است.)

وَ لا یَخْتَلِفُ فِی اللَّه ←اختلافی در راه خدا ندارد.

وَ لا یُخالِفُ بِصاحِبِهِ عَنِ اللَّهِ ← و پیرو خود را از خدا منحرف نگرداند.

تعبیر آخر منحصر به فرد است، می گوید اگر کسی همنشین قرآن باشد قرآن تا لقاء الله او را رها نمی کند.
و تا خودِ خدا او را می رساند (بِصاحِبِهِ عَنِ اللَّهِ) هیچ کتابی این طور نیست.

سلسله مباحث تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - حجت الاسلام امینی خواه

جهت دسترسی به سایر قسمتهای مباحث «تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت» حجت الاسلام امینی خواه کلیک کنید.

Share