رفتن به محتوای اصلی

تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - استاد امینی خواه / بخش مقدماتی (جلسه 2) + متن

تاریخ انتشار:
سلسله مباحث «تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت» از حجت الاسلام استاد مصطفی امینی خواه / بخش مقدماتی (جلسه دوم)
سلسله مباحث تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - بخش مقدماتی (2)

پخش

  • سلسله مباحث تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - بخش مقدماتی (2) پخش دانلود

تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - استاد امینی خواه / بخش مقدماتی (جلسه 2) + متن

سلسله مباحث «تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت» در کلام حجت الاسلام مصطفی امینی خواه به همراه متن سخنرانی؛ بخش مقدماتی: مهندسی فهم در قرآن / زمان : 11 دقیقه

سلسله مباحث تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - حجت الاسلام امینی خواه

سلسله مباحث مهندسی خلقت که در دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی ارائه شده در چند بخش پیگیری می شود که شمای کلی آن بدین شرح است:

بخش اول: مقدمات

در این بخش، جایگاه قرآن و نحوه بهره بردن از آن برای کشف مهندسی خلقت طرح می شود.

بخش دوم: نظام تسخیر

در این بخش، تعریف مرحوم علامه طباطبایی از نظام تسخیری و توضیح قرآنی ایشان برای این نظام طرح می شود.

بخش سوم: نظام تقدیم

در این بخش، مباحثی پیرامون «غیب» و «ملکوت» و نسبت دنیا و آخرت طرح می شود.

سلسله مباحث تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - حجت الاسلام امینی خواه

متن سخنرانی : بخش مقدماتی - مهندسی فهم قرآن

نکته ای را جلسهٔ قبل عرض کردیم درباره اینکه قرآن کریم مثل نرم افزارِ جهت دهی می‌ماند که اگر انسان اتصال به این نرم افزار داشته باشد و موقعیت‌های خودش را برای آن  تعریف کند می‌تواند مسیر درست حرکت را پیدا کند. حالا نرم افزاری که جلسه قبل معرفی کردیم و قرآن را به آن تشبیه کردیم، استفاده از آن شرایطی داشت که اگر مورد توجه قرار نمی‌گرفت، از این برنامه بی بهره می‌ماندیم و چه بسا خسارت زده می‌شدیم. نکته ای که هست این است که آیا قرآن، همچین قابلیتی دارد که بخواهد تمام مسیرها را برای هرکسی با شرایط متفاوتی که نسبت به دیگر انسان‌ها دارد مشخص کند؟ چون هر فرد یک نوع مواجهه و آسیب و مشکلی در زندگی دارد، و حتی در ابتلا به یک گرفتاری خاص برای هر فرد، تفاوت‌های فراوانی وجود دارد با دیگران انسان‌ها.

حضرت آیت الله جوادی آملی می‌فرمودند:

من برای سردرد (ایشان میگرن شدید دارند) اوایل انقلاب (سال ۶۰-۶۱) برای معالجه به انگلیس رفته بودم آنجا به من گفتند که الان ما بیش از سه هزار نوع سردرد کشف کرده ایم! وقتی که یک سردرد این همه اقسام دارد! بعد شما ادعا داشته باشی که قرآن می‌تواند، همه مشکلات را در همهٔ ابعاد جواب گو باشد آیا می‌شود؟

ببینید ما یک موقع‌های گزافه گویی می‌کنیم! در جهتی که مسیر برای خودِ ما روشن نشده و خودِ ما از این قرآن استفاده نکرده ایم و حتی خودمان دقیقاً نمی‌دانیم چه می‌گوییم، و یک ادعای کلی می‌کنیم، مثلاً این حرف‌هایی که خیلی آدم می‌شنود، که آقا همهٔ علوم در قرآن است. بعد شبهه ایجاد می‌شود که یک نفر می‌گوید که مثلاً فلان رشته مثل هوافضا که من می‌خوانم، کجای قرآن در رابطه با آن گفته شده؟

حرف این نیست که این رشته و آن رشته و این ماده درسی و فلان چیز در قرآن هست یا نیست! حرف این است که شما اگر جهت دهی بخواهید بکنید موقعیت شما را قرآن تعریف می‌کند. که از این موقعیت به نسبت آن هدف و مقصدی که می‌خواهید بروید چه مسیرهایی را در پیش دارید .

این را قرآن برای شما تعیین می‌کند! اصل حرف این است. من در این موقعیتی که هستم، با این رشته ای که دارم، با این درسی که می‌خوانم و با توجه به آن هدفی که دارم، خودم را به قرآن عرضه می‌کنم، اینجا قرآن معین می‌کند که شما از چه سمتی بروید. چه مسیرهایی پیش روی شماست و چه موانعی سر راه تان قرار می‌گیرد.

در ذیل آیه شریفهٔ:

«وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَهً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمین»(نحل:۸۹)

مرحوم علامه طباطبایی بحثی را دارند که :

این ” تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ“برای هرچیزی که ربط به هدایت دارد یا برای هرچیزی که درعالم هست، قران تبیان است، یعنی همه چیز را بیان کرده. تبیان صیغه مبالغهٔ” بیان ” است، ” بیان ” وقتی ست که یک چیزی کامل واضح می‌شود و این مسئله از مسائل دیگر جدا می‌شود.

برای مثال اگر یک کتاب را از کتابخانه برمی دارید این انتخاب واضح است و در دست شماست و برای شما در قیاس با سایر کتب نمود دارد، این می‌شود ” بیان” آن کتاب، یعنی آن کتاب برای شما مبیّن شده، وقتی “بیان” خیلی اوج پیدا کند می‌شود ” تبیان “.

تبیان یعنی به هرچیزی که اصابت بکند و در برابر هرچیزی که قرار بگیرد او را هم روشن می‌کند. قرآن هم بیان است و هم تبیان.

قرآن در برابر هرچیزی که واقع بشود به شما نشان می‌دهد حقیقت آن چیست.

قرآن نوری ست که روی هر چیزی بیاندازی تا اعماقش را به شما نشان می‌دهد، ذاتیات و عرضیات و جواهرش را روشن می‌کند .

خب حالا چطور می‌شود استفاده کرد از این قرآن؟

آیا برای همه است؟ آیا همه می‌توانند از آن استفاده کنند؟

جواب این است که بله، مرحله بیانش برای همه است.

هذا بَیانٌ لِلنّاسِ(آل‌عمران: ۱۳۸)

بیان، مرتبهٔ سطحی قرآن است، قرآن معارف و حرف‌هایی دارد که ساده گفته شده و هر کسی عربی بداند، می‌تواند از بیان قرآن بهره ببرد.

مرحوم علامه در مقدمه المیزان بحثی دارند، که آیا فهم قرآن مخصوص انبیا و اولیا و معصومین است یا برای همه است؟

حرف غلطی رایج است که آقا فهم قرآن فقط برای امام و معصوم ممکن است.

نه! …این حرف غلط است.

علامه  می‌فرماید همه قابلیت فهم قرآن را دارند، قرآن (بَیانٌ لِلنّاسِ) است و با همه درحال حرف زدن است، هرکس عربی بداند، حرف قرآن را می‌فهمد.

اما اعماق قرآن رو کسانی می‌فهمند که :

لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ (واقعه: ۷۹)

آنهایی که به مقام تطهیر رسیدن آنها به اعماق قرآن دست پیدا می‌کنند، که این بحث دیگری ست. اما در حد این ظواهر آیاتی هست مثل:

وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاهٌ…. (بقره: ۱۷۹)

وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا(مائده: ۳۲)

الان کسی هست که این را بخواند و نفهمد منظورش چیست؟

مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً … (مائده: ۳۲)

کسی یک نفر را بکشد انگار همهٔ مردم را کشته. آیا فهم این دشوار است؟

هرکسی در هر سطح سوادی متوجه فهم آیه می‌شود.

این جور آیات در مقام (بَیانٌ لِلنّاسِ) هستند.

مرتبهٔ دوم  مقام (تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء) است.

حالا در برابر هر چیزی که قرار بگیرد آن شی را هم واضح می‌کند، این ویژگی نیازمند داشتن مراتب بالاتری ست. این تطهیر می‌خواهد (لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ)، وقتی فرد خودش منور شود و قرآن به درون او تابیده شود و اول خودش را روشن کند، او حالا در برابر هرچیزی که قرار بگیرد با نور قرآن می‌تواند تبینش کند. در اینجاست  که اهل بیت می‌فرمودند:

هرآنچه که درعالم رخ دهد را ما در قرآن می‌بینیم.

امام صادق (علیه السلام) فرمود :

من در سوره مبارکه حمد تمام وقایعی که درعالم رخ خواهد داد تا قیامت را می‌توانم به شما بگویم، و این را هم از خود آیات بیرون می‌کشم.

(هذا خبرکم و خبر من قبلکم و خبر من بعدکم و خبر ما هو کائن الی یوم القیامه)

یعنی تا روز قیامت هرچه که بخواهد اتفاق بیافتد در این سوره هست…. البته در باطنش است، یعنی وقتی امام و معصوم این کلمات را می‌خوانند، می‌دانند که مثلاً در دوره   غزنوی چه کسانی حاکم می‌شوند و آن هم از چه سالی تا چه سالی.

خود امام فرمود که من هر چه که می‌گویم از من بپرسید این مربوط به کدام آیه از قرآن است.

این ویژگی قرآن از عجایب عالم است! پس این نیست که من دانشجو با فلان رشتهٔ خاص خودم رفتم دنبال قرآن و به آن مراجعه کردم بتوانم این ریزه کاری‌ها را متوجه بشوم و فرمولهای پیچیده را از آیات قرآن بیرون بکشم، به این سادگی نیست.

 ولی گاهی افرادی از اهل باطن هستند که به بخشی از حقایق دست پیدا کرده اند، مرحوم علامه طباطبایی می‌فرمودند که آقای قاضی از آیات ابتدایی سوره مبارکه طه که به ظاهر هیچ ربطی هم به طی الارض نداره، توانسته بودند قواعد و فرمولهای طی الارض را کشف کنند و طی الارض ایشان با آیات ابتدایی سوره طه بود.

طی الارض یکی از مراتب و خواص پایین آیات قرآنی ست.

خود قرآن می‌فرماید:

«وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جمیعاً»، (رعد: ۳۱)

به تعابیر قرآن راجع به خودش دقت کنید می‌گوید با من می‌توانید:

( کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى‏ )با اموات صحبت کنید.

( سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ ) کوه را جا به جا کنید.

( قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ ) طی الارض کنید.

این آیات بیانگر تبیان است. تبیان لکل شی هست اما لکل نفس نیست.

بیان برای همهٔ مردم است، اما مقام تبیان برای همه مردم نیست و درجاتی می‌خواهد که در جلسه بعد شرح می‌دهیم.

سلسله مباحث تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - حجت الاسلام امینی خواه

جهت دسترسی به سلسله مباحث «تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت» حجت الاسلام امینی خواه کلیک کنید.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا